آداب معاشرت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
به مجموعه برخوردهای اجتماعی افراد جامعه باهمدیگر،
معاشرت گفته میشود. در
شرع مقدس اسلام و در
روایات اسلامی، برای معاشرت، آدابی ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره میشود.
از آداب معاشرتی که در
قرآن کریم مورد تأکید واقع شده این است که در مجالس طوری بنشینند که اگر تازه واردی آمد، جای نشستنش باشد. معمولاً مجالس ظرفیت محدودی دارد و اگر همه افراد بخواهند آزاد و راحت بنشینند ممکن است جا برای دیگران تنگ بشود ازاینرو دستور داده شده که در مجالس وقتی به شما گفته میشود که جا باز کنید، تنگتر بنشینید و جا به دیگران بدهید که خدا هم به شما وسعت بدهد.
خداوند در آیه ۱۱
سوره مجادله میفرماید: «یَا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ»
بعد میفرماید: «وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا»
بعضی از
مفسران گفتهاند که منظور این است که اگر شخص محترمی وارد شد و به شما گفته شد بلند شوید و جای خود را به او بدهید این کار را انجام بدهید و در ذیل
آیه دارد: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»
(این ذیل میتواند مؤیدی برای این
تفسیر باشد که در بین شما کسانی هستند که مزایایی دارند و احترامشان برای شما لازم است از جمله
مؤمنین خالص و
علمای ربانی که نزد خدا محترمند و خدا آنها را بلند مرتبه قرار میدهد. «وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا»
یعنی هنگامی که به شما گفتند برخیزید تا شخص محترمی بنشیند، برخیزید و به او جا بدهید و بی احترامی نکنید زیرا اشخاص متقی و عالم، نزد خدای متعال مقامی بلند دارند.
یکی دیگر از آدابی که از
سیره پیغمبر ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ استفاده میشود و در قرآن کریم هم به آن اشاره شده نکتهای است که در باب مدیریت خیلی مهم است. کسانی که در جامعه، شاخصند و نوعی رهبری و پیشوایی دارند طبعاً دیگران به آنها مراجعه میکنند و انتقادها و پیشنهادهایی دارند و مسائلی را درباره مصالح و مفاسد جامعه مطرح میکنند که بسیاری از آنها صحیح و قابل قبول نیست اما شنونده در مقابل این سخنان باید چه عکس العملی نشان بدهد؟ آیهای هست که از آن استفاده میشود که سیره
پیغمبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ این بود که به همه حرفها درست گوش میدادند و اگر حرفش هم صحیح نبود به رویش نمیآوردند.
منافقان این مطلب را برای پیغمبر،
عیب میدانستند و میگفتند: این شخص، فقط گوش و «اذن» است و هر کس هر چه میگوید گوش میکند. در آیه ۶۱
سوره توبه میفرماید: «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ»
منافقان درباره پیغمبر ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ میگفتند «اذن» است یعنی فقط گوش است و همه سخنان را میشنود و نقض و ابرامی نمیکند.
خدای متعال در جواب ایشان میفرماید: «قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَهٌ لِّلَّذِینَ آمَنُواْ مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ».
وقتی شخص مؤمنی میآمد به پیغمبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ عرض میکرد که فلان مطلب چنان است، پیغمبر ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ بعد از شنیدن نمیفرمود: تو
دروغ میگویی یعنی میخواهی خلاف واقع بگویی، ولی اگر آن مطلب احتیاج به تحقیق داشت آن را تحقیق میکرد که آیا درست است یا نه. و از این آیه میتوان استفاده کرد که سایر رهبران و کسانی که مرجع مردم هستند باید در برخوردشان با دیگران این طور باشند وقتی کسی حرفی به ایشان میزند درست
گوش بدهند و
قیافه شان قیافه کسی باشد که او را تصدیق میکند اما معنایش این نیست که ترتیب اثر هم به حرف طرف بدهند.
یکی دیگر از مسائلی که در معاشرت ها مطرح میشود و در چند مورد در قرآن کریم به آن اشاره شده
نجوا و درگوشی صحبت کردن است.
در جمعی که افراد مختلفی حضور دارند اگر دو نفر با هم خصوصی و درگوشی صحبت کنند طبعاً موجب رنجش دیگران میشود و در دلشان میگویند چرا مطلبی را میخواهند از ما پنهان کنند و ما را
نامحرم حساب میکنند؟ اما گاهی موارد پیش میآید که این کار ضرورت پیدا میکند؛ مثلاً شخصی یک مساله خصوصی دارد و نمیخواهد دیگران بفهمند ناچار میبایست بهطور خصوصی و نجوا مطرح بکند، البته اگر بتوند در جایی که دیگران نباشند بگوید خیلی بهتر است ولی گاهی وقت تنگ است و باید زودتر به طرف گفت. یا اینکه مطلبی مربوط به مصالح حکومتی است که فقط باید رهبران
قوم بدانند یا مربوط به اسرار نظامی است که نباید دیگران مطلع شوند یا برای اینکه آبروی کس دیگری محفوظ باشد احتیاج پیدا میشود که مطلب خصوصی مطرح بوشد و اگر علنی مطرح کنند نقض غرض میشود.
یکی از عواملی که زمینه مساعد برای ارتباط سازنده با دیگران را فراهم میکند
خوش گمانی به دیگران است. بدگمان بودن عاملی مخرب در روابط است و موجب سردی روابط اعضای
جامعه میشود. در
قرآن کریم خداوند متعال
بد گمانی نسبت به دیگران را نهی فرموده است: «یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم» «ای کسانی که
ایمان آورده اید، از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پارهای از گمان ها خطاست. »
بدگمانی مانع ادای حقوق دیگران است. گمان بد مربوط به جایی است که ظواهر رفتار کسی را با آن چه در باطن دارد متفاوت بدانیم ظاهر نیک او را نپذیریم و گمان کنیم باطن او علی رغم ظاهر صالحی که دارد ناصالح است. چنین گمانی باعث میشود ادای حقوقی که او به عنوان
مسلمان،
مؤمن برادر دینی دوست و... دارد دشوار شود؛ زیرا کسی که معتقد باشد دیگری به
اسلام و ایمان و یا به
مستحبات تظاهر میکند نمیتواند با او همچون مسلمان، مؤمن و یا انسانی متقی رفتار کند و خواسته یا ناخواسته با او چنان رفتار میکند که گویی مسلمان یا مؤمن واقعی نیست.
بنابراین بدگمانی دو اثر نامطلوب خواهد داشت: نخست اینکه شخص بدگمان از ادای تکلیف خود نسبت به دیگران باز میماند و به این سبب از کمال انسانی خود دور میافتد و دوم آنکه روابط اجتماعی دشوار و سرد میشود. به دلیل آثار سویی که بدگمانی دارد اسلام انسان ها را به
حسن ظن دعوت میکند و اصل را در مورد افراد مسلمان بر درستی قرار دهد.
توصیه به حسن ظن و نهی از بدگمانی به معنای توصیه به ساده دلی و خود فریبی نیست. مؤمن زیرک است و باید رفتار خود را با هوشیاری انتخاب نماید. ا
میرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «اذا استولی الصلاح علی الزمان واهله ثم اساء رجل الظن برجل لم تظهر منه خزیه فقد ظلم و اذا استولی الفساد علی الزمان و اهله فاحسن رجل برجل فقد غرر» «چون نیکوکاری بر زمانه و مردم آن غالب آید و کسی به دیگری گمان بد برد که از او فضیحتی آشکار نشده ستم کرده است و اگر بدکاری بر زمانه مردم آن غالب شود و کسی به دیگری گمان نیک برد خود را فریفته است. »
برای جلوگیری از گسترش بدگمانی در جامعه باید از بدگویی دیگران پرهیز کرد، گفتار و رفتار خود را اصلاح و ظاهر و باطن خود را یکی کرد و از مواضع
تهمت یعنی کارهایی که بدگمانی دیگران را بر میانگیزد دوری نمود.
کسی که بدگمانی ها را از خود دور میکند، دیگران را همچون خود و یا بهتر از خود میداند و مؤمنان را انسان هایی مینگرد که در نزد
خدا محبوبند و نیکی کردن به آنها نیکی به محبوب حقیقی است. این احساس موجب میشود مؤمنان را به یکدیگر نزدیک شوند و خیرخواه هم باشند، از خوشحالی دیگران شادمان شوند و از بدحالی آنها اندوهگین گردند. انسان مؤمن دیگر مؤمنان همچون خود میداند و هر چه را بر خود نمیپسندد بر دیگران نیز نمیپسندد و آن چه را برای خود نیک میشمارد برای آنان نیز نیک میداند. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «یا بنی اجعل نفسک میزانا فیما بینک و بین غیرک فاحبب لغیرک ما تجب لنفسک و اکره له ما تکره لها و لا تظلم کمالا تحب ان تظلم، و احسن کما تحب ان یحسن الیک، و استقبح من نفسک ما تستقبح من غیرک و ارض من الناس بما ترضاه لهم من نفسک» «پسر عزیزم! خود را میان خویش و دیگران میزانی بشمار پس آن چه برای خود دوست میداری برای جز خود دوست بدار و آن چه تو را خوش نیاید برای غیر ناخوش شمار و ستم مکن چنانکه دوست نداری بر تو ستم رود و نیکی کن چنانکه دوست میداری به تو نیکی کنند. آن چه را از جز خود زشت میداری برای خود زشت بدان و از مردم برای خود آن را بپسند که از خود در حق انان میپسندی. »
اخلاق نیکو و حسن سلوک با مردم، روابط اجتماعی را تقویت میکند. در این حال
محبت بر روابط حکومت خواهد کرد و نیاز به قانون و قاضی اندک خواهد شد. مؤمن خوشرو و خوش برخورد است: «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه» «شادمانی مؤمن در رخسار اوست و اندوه وی در دلش. »
مؤمن به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه السلام) «سهل الخلیقه» یعنی آرام خوی است و از پرخاش و تندی پرهیز میکند.
تواضع حالتی درونی است که نمیگذارد انسان خود را از دیگران برتر ببیند و احترام و به بزرگداشت دیگران میانجامد. تواضع و
فروتنی در برابردیگران موجب خشنودی خداوند است و در دنیا بزرگی و عزت میآورد. کسی که خویشتن را کوچک نمیشمارد و احساس ضعف و کمبود در برابر دیگران ندارد میتواند برای خدا در برابر بن دگان او فروتنی کند و کسی که معیار نیکی و بزرگی هر کسی را نزدیکی به خداوند میداند، در برابر هر مؤمن فروتن میشود و این فروتنی را مایه رفعت مقام خویش در نزد خداوند میشمارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله ) فرمودند: «ما تواضع احد لله الا رفعه الله» «هیچ کس برای خدا فروتنی نکرد جز آنکه خداوند او را بلند مرتبه داشت. »
خداوند بندگان خویش را به سبب فروتنی ستود آن گاه فرمود: «و عبادالرحمان الذین یمشون علی الارض هوناً» «و بندگان خدای رحمان آنانند که روی
زمین به نرمی گام بر میدارند»
و نیز خداوند
پیامبر بزرگوارش را به این خلق نیکو امر فرمود: «و احفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین» «و برای مؤمنانی که تو را پیروی کردند بال خود فرو گستروفروتنی کن. »
آثار ارزشمند تواضع وابسته به نیت الهی تواضع کننده است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) تواضع برای رسیدن به مطاع دنیایی را نکوهش کردهاند و آن را موجب تخریب
دین دانسته اند: «من اتی غنیا فتواضع له لغناه ذهب ثلثا دینه» «و آنکه نزد توانگر رفت و به خاطر مالداری وی در برابرش فروتنی کرد دو ثلث دینش را به باد داد. »
اندیشه قم برگرفته از مقاله «آداب معاشرت»، شماره۴۵.