کنزالدقائق و بحرالغرائب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کنز الدقائق و بحر الغرائب کتابی با موضوع
تفسیر قرآن کریم نوشته
میرزا محمد مشهدی قمی (م ۱۱۲۵ ق) است. كنز الدقائق، تفسيرى است با ويژگى روايى و ادبى كه روايات را همراه با ذكر
سند نقل مى كند. مؤلف سعى بسيار داشته تا
حدیث و روايتى در تفسير، ناديده گرفته نشود و لذا از جهت روايى، بسيار متأثر از استاد خود،
فیض کاشانی صاحب
تفسیر صافی و
اصفی است. وى در مطالب اولى تفسير خود، از تفسير
بیضاوی بهره فراوان برده؛ بلكه مىتوان گفت تابع عبارات و ناقل كلمات
تفسیر انوار التنزیل است. از اين جهت، اگر مسائل نقلى و بيانات كلامى شيعى اين تفسير را كنار بگذاريم، دقيقاً تفسير انوار
التنزيل است.
شايد هدف مفسر از اين تأليف چنين بوده است كه تفسير انوار
التنزيل را منهاى عقايد و افكار غير شيعى، مناسب ترين تفسير موجز ادبى و بيانى مىدانسته است. بنابراين با افزودن روايات
اهل بیت (علیهمالسلام) و آوردن مباحث اعتقادى
شیعه و نظريات استاد خود فيض كاشانى، آن را به
جامعه شيعى ارائه داده است.
از نظر باببندى و ترتيب و چينش مباحث همانند
تفسیر مجمع البیان و برگرفته از اين تفسير است. بدين سان تفسير كنز الدقائق از تفاسير ادبى و روايى قرن دوازدهم است كه در فضاى گرايش به حديث نگارش يافته و به ربط
آیات و
اعراب آن هم توجه كرده است.
میرزا محمد مشهدی اگر چه در زمینههای
اخلاق،
فقه،
تاریخ و فضائل
ائمه (علیهمالسلام)،
ادبیات عرب، پاسخ اشکالات بر شیعه، شرح
صحیفه سجادیه و
زیارت رجبیة و کلام، صاحب تألیفاتی است، لیکن تبحر و تخصص اصلیش در علم تفسیر بوده است. وی علم تفسیر را راس همه علوم دینی و سنگ بنای همه قواعد شرع مقدس دانسته، و در راه وصول به آن از هیچ کوششی دریغ نورزیده است، او معتقد بود، دستیابی منطقی و قابل اعتماد به علم تفسیر، قبل از هر چیز، منوط به تفوق در علوم دینی و انواع صنایع ادبی است.
میرزا محمد مشهدی، قبل از آنکه به تألیف تفسیر شریف «کنز الدقائق و بحر الغرائب» بپردازد، به حسب همان تخصص، علامة و اعتقادی که به علم تفسیر داشته، تعلیقاتی بر
تفسیر کشاف زمخشری و حاشیه
شیخ بهائی بر تفسیر بیضاوی، نگاشته است. از آثار قرآنی دیگر مؤلف،
تبیان سلیمانی،
تفسیر روایی قرآن به
زبان فارسی میباشد که دو جزء آن در
کتابخانه آستان قدس رضوی، موجود است.
مصنف در بیان انگیزه خود میفرماید: در گذشته حاشیهای بر تفسیر زمخشری و حاشیهای بر حاشیه شیخ بهایی بر تفسیر «انوار
التنزیل» بیضاوی نگاشتم، پس از آن به فکر افتادم که تفسیری تألیف کنم که هم شامل
اسرار تنزیل باشد و هم شامل روایات منقول از ائمه اطهار (علیهمالسلام).
جهت بیان روش مصنف ابتدا به ذکر اقوال بزرگان میپردازیم:
صاحب
روضات الجنات مینویسد: کتابی است بزرگ در تفسیر قرآن با احادیث
اهل بیت عصمت (علیهمالسلام) که هیچ مؤلفی قبل از او همانند آن را تالیف نکرده است. وی معتقد است: تفسیر «کنز الدقائق» به جهت بیان سند روایات، ذکر تناسب آیات با همدیگر، حل و
فصل مشکلات الفاظ آیات، بیان وجوه مختلف اعراب، تبیین لغات و قرائتهای مختلف بر
تفسیر نور الثقلین برتری دارد. و نیز تفسیر نور الثقلین از کتاب «
تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة» و بعضی تفاسیر دیگر نقل نمیکند، اما کنز الدقائق از این کتابها فراوان نقل کرده است.
آیتالله معرفت در مقدمه خود بر چاپ انتشارات
جامعه مدرسین مینویسد: «تفسیر
جامعی است که شامل روایات اهل بیت (علیهمالسلام) و سائر اموری است که مرتبط با
قرائت،
تنزیل، اعراب،
لغت و دقائق ادبی، میباشد، در کنار مطالب فلسفی و عرفانی، که دانشپژوهان مراکز علمی خصوصا طلاب و فضلا، برای بررسی آیات قرآنی از آن بینیاز نمیباشند.»، «به حق تفسیر
جامع و کاملی است که انسان را از مراجعه به بسیاری تفاسیر معتبر، بینیاز میکند.»
ایشان در «
التفسیر و المفسرون» میفرماید: «این تفسیر ما حصل تفاسیر مهم
امامیه است. حسن تعبیر بیضاوی را اختیار نموده، کما اینکه استاد او
فیض کاشانی نیز آن را برگزیده است. اسلوب
شیخ طبرسی در
مجمع را اختیار نموده است، و گزیدهای از کشاف و حواشی شیخ بهایی را استفاده کرده است. این تفسیر
جمع بین
عقل و
نقل نموده، روایات منسوب به اهل بیت (علیهمالسلام) را نقل مینماید و مانند فیض مناسبتهای ادبی، کلامی و عرفانی را بیبیان رها نکرده است.»
آقای
سیدمحمدعلی ایازی در «
المفسرون حیاتهم و منهجهم» مینویسد: «تفسیری است که شامل تمام آیات قرآن میباشد، ماحصل مهمترین تفاسیر امامیه و
اهل سنت است، آمیختهای است بین نقل و عقل، نقل احادیث اهل بیت (علیهمالسلام) و کلام بیضاوی در تفسیرش، کما اینکه استاد ایشان ملامحسن فیض در صافی انجام داده است، با این تفاوت که (در جایی که روایتی نبوده) فیض، برخی کلمات بیضاوی را گزیده است اما کنز، نفس کلمات و عبارات را آورده و کلمات اصحاب و مفسرین را اضافه میکند. از منظری دیگر، این تفسیر، از تفاسیر بلاغی و ادبی و شرح و حاشیهای بر تفسیر بیضاوی نیز محسوب میگردد.»
علامه مجلسی (رحمةاللهعلیه) در تقریظ خود بر تفسیر کنز الدقائق میفرماید: آیات الهی را با آثار مروی از اهل بیت «علیهم السلام» تفسیر نموده است، و تلاش خود را در استخراج روایات تفسیری از بین اخبار بذل نموده و
قرآن و
سنت را در تفسیر خود
جمع کرده است.
مرحوم
آقاجمالالدین خوانساری نیز در تقریظ خود مینویسند: این کتاب را از تفاسیر معتبر و کتب مشهور روایی
جمع آوری نموده است.
صاحب
الذریعه میفرماید: تفسیری است بر مبنای روایات اهل بیت (علیهمالسلام) نظیر تفسیر «نور الثقلین». لیکن بجهت ذکر اسانید، بیان ارتباط آیات، ذکر اعراب و... بهتر از آن میباشد، گو اینکه مقتبس از آن است با زیاداتی. تمام آیات قرآن را به شیوه مزجی شرح میدهد و سپس به نقل اخبار میپردازد.
با بررسی اجمالی این تفسیر و با توجه به اقوال علماء درباره آن، خصوصیات کلی تفسیر را میتوان اینچنین ترسیم کرد:
۱- شامل همه آیات قرآن میباشد.
۲- روائی است، سعی در
جمعآوری روایات تفسیری با ذکر اسناد آنها، نموده است.
۳- متعرض مباحث
شأن نزول، قرائت، لغت،
تجزیه و ترکیب و نکات بلاغی، میگردد.
۴- اجتهادی است، مطالب را گاهی تجزیه و تحلیل و نقد و تایید مینماید و نظر خود را ابراز میکند.
۵- روایات خود را از تفسیر نور الثقلین گرفته و از کتاب تفسیر الآیات الظاهرة
فی شان العترة الطاهرة و بعض تفاسیر روایی دیگر نقل میکند.
۶- بیانات مختلف خود را از تفسیر بیضاوی دارد، مقداری از تفسیر کشاف و
مجمع نیز اضافه نموده است.
۷- شامل مباحث کلامی، فلسفی و عرفانی نیز میباشد.
۸- از شیوه مزجی استفاده مینماید.
۹- تفسیری است که به تأویل بیانی و روائی پرداخته است.
۱۰- گاهی به تناسب اقوال مختلف را نقل مینماید.
در اینجا به روش مفسر درباره روایات تفسیری را بیام میکنیم:
برخی از اندیشمندان اشاره داشتند که ایشان روایات منقوله را از تفسیر نور الثقلین برداشت کردهاند، بررسی
تفصیلی نیز بر این امر گواهی میدهد. تحقیقا ایشان بیش از ۹۰ درصد روایات نور الثقلین را با همان ترتیب در تفسیر خود آوردهاند.
بطور نمونه: از ۱۲۰ حدیث ابتدای تفسیر که شامل
سوره حمد و مقدار کمی از
سوره بقره میشود، ایشان فقط ۴ حدیث را در آنجا نقل نکردهاند و ۱۱۶ حدیث دیگر را تقریبا با همان ترتیب و از همان منابع بدون کم و کاست نقل کردهاند. بر این ۱۱۶ حدیث نور الثقلین، ۲۰ حدیث اضافه نمودهاند. احادیث اضافه شده از
تفسیر قمی،
تفسیر عیاشی،
تفسیر فرات کوفی و
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام) بوده است. بخشی از احادیث اضافه شده، بنحوی نسبت به روایات نقل شده، تکراری محسوب میشوند. بعید نیست که نور الثقلین بدلیل تکراری بودن، آن احادیث را نقل نکرده باشد.
کتاب دیگری که کنز الدقایق، اکثر احادیث آن را نقل مینماید «تأویل الآیات الظاهرة
فی فضائل العترة الطاهرة» تالیف
سیدشرفالدین علی حسینی استرآبادی غروی از علمای قرن دهم هجری قمری، میباشد. بنابراین روایات کنز الدقائق، روایات منقول در تفسیر نور الثقلین میباشد بعلاوة روایات تفسیر «تأویل الآیات...» و بعضی روایات تفسیر فرات کوفی و تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام) اضافه بر روایاتی از تفسیر قمی، تفسیر عیاشی و تفسیر
مجمع البیان که نور الثقلین آنها را نقل نکرده است.(که درصد کمی را شامل میشود.)
«کنز الدقائق» به سبب در برداشتن معظم
تفسیر بیضاوی و نقل از
تفسیر کشاف و
مجمع البیان، بطور طبیعی در کنار روایات اهل بیت (علیهمالسلام)، برخی روایات اهل سنت را نیز نقل نموده است، بعنوان نمونه
۱- ذیل آیه ۵۰ سوره بقره مینویسد: ذکر الشیخ الطبرسی،
فی تفسیره عن ابن عباس...
۲- حدیث آخر تفسیر سوره حمد: عن النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قال: اذ قال الامام، «غیر المغضوب علیهم و لا الضالین» قال الملائکة: آمین... که در تفسیر بیضاوی نقل گردیده است. و او از
صحیح بخاری، گرفته است.
اما این احادیث را مصنف، به سبب توجه به تفسیر بیضاوی و
مجمع البیان، نقل کرده است و به معنای نقل احادیث اهل سنت از منابع آنها تلقی نمیشود. بنابراین ایشان مستقیما، روایتی از
تفسیر ابنمسعود،
ابنعباس،
صحاح سته، یا حتی
تفسیر تبیان، نقل نمیکنند.
صاحب «روضات الجنات» و
شیخ آقابزرگ در «الذریعه» یکی از برتریهای تفسیر کنز الدقائق را نسبت به نور الثقلین، مسند بودن آن یا به تعبیری عدم حذف اسانید میدانند.
دائرةالمعارف تشیع نیز مینویسد: ... «و اسانید روایات را یاد کرده»... از آنجایی که بخش اعظم روایات کنز الدقائق همان روایات نور الثقلین میباشند، تفاوتی بین اسانید کنز و نور الثقلین در این مورد یافت نمیشود، چون کنز، احادیث نور الثقلین را با همان اسانیدی که نقل شده، بازگو میکند، و در جایی که نور الثقلین با تعبیر «باسناده» خود را از ذکر سند بینیاز میبیند، کنز الدقایق نیز همین را نقل میکند. البته در جایی که کنز الدقائق مستقیما از تفسیر «فرات کوفی»، «تأویل الآیات الظاهرة»، تفسیر قمی و تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام)، روایت نقل میکند، سند را کامل میآورد. احتمال دارد مراد بزرگان از عدم حذف اسناد، این قسمت از کار او باشد.
تفسیر کنز الدقائق علاوه بر نقل، صبغه اجتهادی نیز دارد، در مواجهه با روایات فقط به نقل اکتفا نکرده، بلکه در مباحث مختلف اظهار نظرهای متناسب نموده است.
مجموعه، اظهارات ایشان را میتوان به شکل ذیل ترسیم نمود:
الف) اولین و بیشترین مواجهه ایشان، تلقی به قبول روایات منقوله است. و این تلقی با عدم اظهار نظر در مورد آنها نمایان میشود.
ب) گاهی به وضعی بودن احادیث نظر داده است، (بعضی از محققین این موضوع را از نقاط قوت تفسیر کنز الدقائق نسبت به تفسیر نور الثقلین میدانند.) بعنوان نمونه در آخرین فرازهای تفسیر سوره حمد، بحث «
آمین»، درباره نقل احادیث از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
حضرت علی (علیهالسلام) مینویسد: «و احادیثنا الصحیحة، تدل علی وضع تلک الاخبار».
ج) گاهی به صدور روایت در حال
تقیه نظر میدهد. مانند ذیل آیه ۲۵
سوره ص مینویسد: و الروایة التی رواها علی بن ابراهیم واردة مورد التقیة
د) گاهی میفرماید: بیان روایت (احتمالا اصل بیان روایت) جهت انکار مطلب بوده است نه تایید آن ذیل آیه ۲۵ سوره ص مینویسد: و یحتمل الورود مورد الانکار لا الاخبار
ه) گاهی بر موافقت روایت با عامه نظر میدهد، مانند ذیل آیه ۱۰۲ سوره بقره، مینویسد: فهو موافق لمذهب العامة.
و) گاهی به توجیه روایت، اقدام میکند، مانند ذیل آیه سوره بقره مینویسد: و المراد من قوله «ع:» ان هذا المثل، ضربه لامیر المؤمنین،... و مانند ج۱۱ ص۱۶۴ آیه ۱۰۷ سوره صافات: و قد اختلفت الروایات
فی الذبیح... و لا سبیل الی رد الاخبار... و کان الذبیح اسماعیل، لکن اسحاق....
ز) گاهی به شرح بعضی فقرات احادیث میپردازد ذیل آیه ۳ سوره بقره فقوله: «ان تعبدالله کانک تراه» ای: ...
ح) گاهی با شیوههای مختلف به
جمع روایات میپردازد:
۱- به شیوه رفع اختلاف ذیل آیه ۱۹۶ سوره بقره: وما وقع
فی الاحادیث الثلاثة من الاختلاف... فانه لا اختلاف بین الاولین
فی المعنی...
۲- به شیوه رفع تنافی، ذیل آیه ۲۱۳ سوره بقره: واما ما رواه
فی المجمع... فالمراد من الضال، الکافر، والمراد من الاخبار السابقه، الذی علی الفطرة، لمیهتد الی الحق بالبرهان، فلا منافاة.
یا سوره بقره ذیل آیه ۲۰۶ مینویسد: فلاینافی ما سبق من الاخبار. لان ما ذکر
فی الاخبار، سبب
نزوله اولا، ثم جری فیمن یشارکه
فی بعض اوصافه
۳- به شیوه اشکال در نقل ذیل آیه ۲۴۷ بقره: ویمکن
الجمع بانهما واحد. والاختلاف من النقلة. او من اختلاف التسمیة.
۴- به شیوه قبول اختلاف و اراده همه معانی. ذیل آیه ۲۳۷: ویمکن حمل عبارة الآیة، علی ارادة کلا المعنیین،...
للجمع بین الاخبار.
ط) گاهی در میان اقوال مبتنی بر روایات، یکی را به عنوان صحیح، انتخاب میکند. ذیل ۲۴۷ سوره بقره: والصحیح ما ذکر
فی الخبر السالف.
ی) گاهی به فاسد بودن مطالب روایات، بنابر مکتب
امامیه، اشاره دارد. ذیل آیه ۲۵: وتلک الاقوال فاسدة علی اصل مذهبنا من...
ک) گاهی بر «اظهر» بودن دستهای از روایات، اذعان میکند. ذیل آیه ۱۰۷
سوره صافات، مینویسد: وکلا القولین قد رواه اصحابنا عن ائمتنا (علیهالسلام) الا ان الاظهر
فی الروایات انه اسماعیل.
ل) گاهی به یهودی بودن (اسرائیلیات) روایت، نظر میدهد. مانند ذیل آیه ۱۰۲ سوره بقره مینویسد: «فمحکی عن الیهود».
میرزا محمد مشهدی به تفاسیر کشاف و بیضاوی، علاقه خاصی داشته است، به گونهای که حاشیهای بر کشاف و حاشیهای بر حاشیه
شیخ بهایی بر
بیضاوی دارد، همین امر سبب شده است که معظم تفسیر بیضاوی را با عین عبارات آن در کنز الدقائق نقل نماید، و بدلیل وضوح این مطلب کمتر مطالب را رسما به بیضاوی استناد میدهد، فقط گاهی اوقات میفرماید: «قال البیضاوی».
بدین جهت اکثر مطالب تفسیری کنز الدقائق از تفسیر بیضاوی است، غالب بحثهای لغوی، معانی، بیانی، بحثهای
علوم قرآنی ابتدای سورهها مانند، تعداد آیات،
مکی، مدنی بودن، بحثهای کلامی و نقل اقوال
اشعریه،
خوارج،
معتزله. بحثهای ادبی و نقل اقوال
زجاج،
خلیل،
ابنکیسان،
اخفش، نقل قرائات از
ابنکثیر، نافع، ابیعمر،
عاصم،
کسائی،
ابنعامر،
یعقوب و گاهی ابنعباس، ابنمسعود و دیگران، حتی بخشی از «اقول»ها از تفسیر بیضاوی است.
گاهی نیز از تفسیر کشاف و
مجمع البیان ، با ذکر و یا بیذکر نام آنان، نقل مینماید. البته این بدان معنا نیست که در اینگونه مطالب، مطلبی اضافه، یا کم نکند، بلکه، گاهی اوقات نظرات بیضاوی را نمیپذیرد و یا خود، بسط بیشتری میدهد، مانند بحث تخصصی ادبی راجع به
ضمیر فصل در ذیل آیه ۵ سوره بقره، که
تفصیل مطلب از خود اوست.
البته در بحثهای فقهی، بطور طبیعی با استفاده از روایات اهل بیت نظر میدهد و گاهی اوقات نظرات بیضاوی را نقد میکند. مانند نقد نظر بیضاوی راجع به
نزول حرمت خمر ذیل آیه ۲۱۹ سوره بقره،
یا ابراز نظری، عامتر از نظر بیضاوی مانند ذیل آیه ۲۳۴ بقره میفرماید: و الاحسن ان یقال: ...
و گاهی کلام بیضاوی که غیر اختلافی باشد، نقل میکند و در موارد اختلافی نظر امامیه را بیان میکند. مانند آیه ۶
سوره مائده آیه وضوء.
در بحثهای کلامی نیز، گاهی به کلام بیضاوی بسنده میکند، مانند ذیل آیه ۳ سوره بقره
بحث
ایمان و بحث
فسق ذیل آیه ۲۶ سوره بقره.
گاهی همان کلام را بشکل مزجی مقداری توضیح و بسط میدهد، مانند بحث
قدرت خداوند ذیل آیه «ان الله علی کل شی ء قدیر»
و گاهی کلام بیضاوی را نادیده گرفته و نظر امامیه را فقط با نقل روایات بیان مینماید. مانند ذیل آیه «و هو یدرک الابصار».
در
حروف مقطعه، کنز، نظراتی بیش از روایات منقول (و غالبا موجود در نور الثقلین) ابراز نداشته، و در بیان منقول از بیضاوی نیز وجوه رمز بودن آنها مطرح میشود. همچنین بحثی راجع به اعراب و آیه بودن آنها نقل میکند ذیل «الم».
کنز الدقائق اضافه بر شأن
نزولهای روایی که در روایات نور الثقلین بوده، از تفسیر «تأویل الآیات الباهره، و تفسیر فرات کوفی نیز شأن
نزول روائی نقل میکند. و آنچه که بر حجم شأن
نزولهای این تفسیر میافزاید، نقل شأن
نزولهای انوار
التنزیل بیضاوی است، مقداری نیز (با ذکر و بی ذکر منبع) از کشاف و
مجمع البیان نقل مینماید که نوعا اینگونه شأن
نزولها بیانی میباشد (یعنی روائی نیست.)
بنابراین در شأن
نزول، حجم آن بیش از
نور الثقلین میباشد. البته گاهی شأن
نزولی در کنز الدقائق، نقل شده است، که نوعا در تفاسیر شیعی بیان نشده است. مانند ذیل آیه ۵۸
سوره نور: و قیل ارسل رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مدلج بن مرو الانصاری... وکان غلاما... وقت الظهیرة، لیدعو عمر... در تفسیر
مجمع البیان- تبیان،
المیزان،
نمونه، تفاسیر روایی شیعه و حتی
تفسیر طبری، نقل نشده است.
آیتالله معرفت در «
التفسیر و المفسرون» به متاثر شدن کنز از
تفسیر صافی از جمله در مباحث عقلی و عرفانی اشاره میکند. بیان مباحث عقلی و عرفانی در کنز الدقائق، هر از گاهی چشم را نوازش مینماید و شاید گمان رود که ناشی از این تاثیر باشد. مانند
در بحث «الرحمن الرحیم» و بحث نفس
ذیل آیه ۹ سوره بقره.
کنز گوشه چشمی نیز به عقاید
صوفیه دارد، گاهی آنها را نقل و نقد مینماید. مانند
در «اهدنا الصراط المستقیم» مینویسد: ولا یخفی علیک ان هذا و ما سبق من التأویل وما سیاتی منه مبنی علی ما ذهب الیه الصوفیة، من الاصول الفاسدة والغرض من نقله، الاطلاع علی فساده.
میرزا محمد مشهدی در مقدمه خود مینویسد: به فکر افتادم تفسیری شامل دقایق
اسرار تنزیل و نکات بینظیر تأویل به همراه روایات اهل بیت (علیهمالسلام) بنگارم. بعد از بیان سه روایت میفرماید: بدانکه قرآن بطنی دارد و آن بطن نیز بطنی دیگر، و نیز ظهری دارد و آن ظهر، دارای ظاهری دیگر است، پس اگر از ائمه (علیهمالسلام) بطونی بیان شد، در صدد انکار برنیا، زیرا آنها اعلم به این امورند.
روایتی نیز از تفسیر «تأویل الایات الباهرة» از
امام باقر (علیهالسلام) نقل میکند در بخشی از آن میفرماید. یا جابر ان للقرآن بطنا وللبطن بطن وله ظهر وللظهر ظهر....
علامه مجلسی (رحمةاللهعلیه) در تقریظ خود مینویسد: «مصنف کنز الدقائق، تلاش خود را در استخراج اخبار اهل بیت (علیهمالسلام) بکار برده و لطائف معانی و
اسرار را به آن اضافه نموده است».
آیتالله معرفت در مقدمه خود بر چاپ انتشارات
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مینویسد: «این تفسیر بنابر سبک ملا محسن فیض در صافی دارای تأویلات عقلی قریبه و بعیده میباشد».
یکی از مشخصات قابل توجه تفسیر کنز الدقائق، تأویل به معنای ذکر بطون مختلف و متناسب در بعضی آیات میباشد. مصنف بیان بطون را یکی از اهداف خود میداند. بطونی که در این تفسیر بیان میشود:
یکدسته در روایات منقول توسط ائمه (علیهمالسلام) بیان شده است، مانند:
۱) ذیل آیه ۵ سوره مائده:
فی بصائر الدرجات عن ابیحمزة قال: سالت ابا جعفر (علیهالسلام) عن هذه الآیه؟ قال تفسیرها
فی بطن القرآن: من یکفر بولایة علی وعلی هو الایمان.
۲) ذیل آیه ۵
سوره روم فی روضة الکافی قال: سالت ابا جعفر (علیهالسلام) عن قول الله عزّوجلّ «الم غلبت الروم،
فی ادنی الارض» قال: یا ابا عبیدة ان لهذا تأویلا لا یعلمه الا الله والراسخون
فی العلم من آل محمد «علیه السلام» بعد به ذکر این تأویل میپردازد.
۳) ذیل آیه ۷۹
سوره یوسف:
فی کتاب علل الشرایع عن الباقر (علیهالسلام) حضرت بیاناتی دارد، سپس میفرمایند: هو
فی الظاهر ما تفقهونه، هو والله
فی الباطن هذا بعینه.
دسته دیگر از بطون مواردی که مصنف به نقل از بعض الفضلا بیان میکند مانند:
۱) ذیل آیه ۵ سوره بقره: قال بعض الفضلاء: واذا انتهی الکلام الی ههنا، فحری بنا ان نشیر الی بعض بطون هذه الآیات، فنقول: ....
۲) ذیل آیه ۱۳ سوره بقره: قال بعض الفضلاء: واذا سمعت شطرا من الاحکام اللفظیة، فاسمع نبذا من المعانی البطنیة. فنقول:
...
۳) ذیل آیه ۱۵: ... فاسمع بطنا من بطول اشاراته.
۴) ذیل آیه ۱۶ سوره بقره: قال بعض الفضلاء: ان تأویل الآیه، بالاشارة الی بطن من بطونها، ان یقال....
۵) ذیل آیه ۱۸ سوره بقره
۶) ذیل آیه ۲۱ سوره بقره
این بطون غالبا با مشرب عرفانی بیان شدهاند. در مواردی نیز مصنف معنای تأویلی را از گروه خاصی از جمله صوفیه نقل و گاهی نقد مینماید مانند:
۱) ذیل اهدنا الصراط المستقیم
سوره حمد: ... ان هذا وما سبق من التأویل وما سیاتی منه مبنی علی ما ذهب الیه الصوفیة.
۲) ذیل آیه ۷ سوره بقره: والمعتزلة لما اضطرت
فی معنی ظاهر الآیة، ذکروا له وجوها من التأویل منها: ....
با اندکی تامل درمی یابیم که مصنف، تأویل با مشرب عرفانی را که نقل میکند، تأویلات صوفیانه میداند و به جهت کشف بطلان، آنها را بیان میکند، خود تصریح میکند: «ان هذا و ما سبق من التأویل و ما سیاتی، مبنی علی ما ذهب الیه الصوفیة، من الاصول الفاسدة. و الغرض من نقله، الاطلاع علی فساده». منظورش از ما سبق صفحه ۵۲ بحث «الرحمن الرحیم» است.
نسخههای متعددی از این تفسیر در دست است، از جمله:
۱- یک دوره از عصر مؤلف در کتابخانه شیخ عبدالحسین تهرانی که به کتابخانه جعفریه مدرسه هندی کربلا منتقل گردیده است.
۲- یک دوره که دو مجلد آن خط مؤلف است، در کتابخانه وقفی شیخ محمدصالح برعانی در کربلا میباشد.
۳- سه مجلد در
کتابخانه آستان قدس ۴ دو مجلد درکتابخانه مدرسه سپهسالار (شهید مطهری (رحمةاللهعلیه)).
۵- چند نسخه در
کتابخانه آیتالله مرعشی در قم.
۶- نسخه استاد شانه چی که به کتابخانه آستان قدس رضوی منتقل شده است.
۷- نسخه موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.
۸- نسخهای شامل ربع اول و دوم که بر آنها تقریظهای علامه مجلسی و
محقق خوانساری میباشد، در کتابخانه مجلس موجود و تحت شماره ۱۲۰۷۳ نگهداری میشود. این تفسیر اخیرا به تحقیق آقای حسین درگاهی در ۱۴ جلد به قطع وزیری و جلد گالینگور توسط مؤسسه چاپ و نشر وزارت ارشاد در سال ۱۳۶۶ شمسی به زیور طبع آراسته گردید.
این کتاب در ۱۴ جلد به زبان عربی با تحقیق آقای حسین درگاهی به وسیله انتشارات وزارت ارشاد اسلامی در سال ۱۳۶۶ ه.ش به چاپ رسیده است و نیز با تحقیق شیخ مجتبی اراکی در ۱۲ جلد به چاپ رسیده است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «کنزالدقائق و بحرالغرائب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱/۲۷.