پشت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بخش مخالف
شکم و
سینه بدن
انسان و
حیوان، پشت خوانده می شود.
پشت واژهای
فارسی به معنای بخشی از بدن
انسان و
حیوان است که در جهت مخالف
شکم و
سینه قرار دارد
؛ قسمت عقب بدن انسان از شانه تا انتهای کمر و
ستون فقرات و قسمت بالای دوش حیوان از نزدیکی گردن تا دم.
این واژه به معانی دیگر از جمله
نسل انسان (
صلب)؛ آن سوی شی یا شخص و قسمت بالا و بیرون هر چیز نیز آمده است.
معادل عربی آن واژه «ظَهْر» است.
«ظَهْر» در اصل به معنای آشکار بودن یا قوت داشتن است و به پشت انسان یا حیوان از آن جهت ظَهْر گفته شده که بر خلاف «بَطْن»؛ آشکار است یا در آن نیرویی نهفته است.
این واژه در آیات متعددی به کار رفته که در پارهای موارد مراد از آن پشت انسان و حیوان است؛ مانند
آیه «واِذ اَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی ءادَمَ مِن ظُهورِهِم»
و «و اَنعـمٌ
حُرِّمَت ظُهورُها»
در شماری از آیات نیز ظهر به معنای بالا یا روی چیزی به کار رفته است؛ مانند «ما تَرَکَ عَلی ظَهرِها مِن دابَّة»
و گاه از این واژه وراء و پشت اشیا مراد است؛ مانند «تَاتوا البُیوتَ مِن ظُهورِها».
در آیاتی نیز ظهر
کنایه از معانی دیگر به کار رفته؛ مانند «نَبَذَ وراءَ ظُهورِهِم»
که به معنای غفلت کردن و رویگردانی از چیزی آمده است،
افزون بر این،
قرآن از پشت با واژههای دیگری نیز
یاد کرده است؛ مانند «صلب» که معانی گوناگونی برای آن ذکر شده؛ مانند پشت،
پشت حیوان یا انسانی که ستون فقرات دارد
و خود ستون فقرات
یا بخشی از آن
که در پشت جانوران قرار دارد. این واژه دو بار در قرآن به کار رفته است: «یَخرُجُ مِن بَینِ الصُّلبِ والتَّرائِب».
واژه دیگر «دُبُر» است که به معنای پشت،
مقابلِ جلو و دنباله هر چیزی آمده است.
این واژه و مشتقات آن بیش از ۳۰ بار در قرآن آمده است که در برخی موارد، مراد از آن پشت انسان است؛ مانند «المَلَئِکَةُ یَضرِبونَ وُجوهَهُم واَدبـرَهُم»،
«یُوَلّوکم الاَدبـرَ».
آیه اخیر به معنای به کسی پشت کردن و کنایه از عقب نشینی و فرار کردن است.
در مجموع آیات یاد شده از برخی مباحث مربوط به پشت انسان و برخی حیوانات در
دنیا و
آخرت سخن به میان آمده است.
در
آیه ۱۷۲
اعراف از پیمان گرفتن خداوند از فرزندان آدم بر
ربوبیت خود یاد شده است: «و اِذ اَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی ءادَمَ مِن ظُهورِهِم ذُرِّیَّتَهُم واَشهَدَهُم عَلی اَنفُسِهِم اَلَستُ بِرَبِّکُم قالوا بَلی شَهِدنا». درباره چگونگی این اِشهاد و
زمان آن برخی مفسران بر آناند که خداوند در
عالم ذَرّ همه فرزندان آدم را به صورت ذراتی کوچک از پشت آن حضرت بیرون آورد و از آنان بر ربوبیت خود و یکتاپرستی و دوری از
شرک پیمان گرفت و آنان نیز بر این امور گواهی دادند.
نظر دیگر این است که خداوند
روح فرزندان آدم را از پشت آن حضرت خارج و به آنها
فهم و
معرفت عطا کرد. سپس از آنان اقرار گرفت
؛ ولی به نظر برخی دیگر این
پیمان در همین دنیا گرفته شده و در توضیح آن گفتهاند: هنگامی که خداوند هر یک از فرزندان آدم را از پشت
پدران به
رحم مادران منتقل کرد و آنان را مرحله به مرحله به کمال رسانده، فهم و
عقل عطا کرد و ادله
خلقت و ربوبیت خود را به آنان نشان داد، با زبان تکوین از آنان
شهادت گرفت و آنان نیز تکویناً به ربوبیت و
توحید،
اقرار کردند.
قرآن کریم آفرینش
نسل انسان را از آبی جهنده دانسته که از میان صلب (پشت) و ترائب (استخوانهای سینه) بیرون میآید: «فَلیَنظُرِ الاِنسـنُ مِمَّ خُلِق خُلِقَ مِن ماء دافِق یَخرُجُ مِن بَینِ الصُّلبِ والتَّرائِب».
در آیهای دیگر، فرزندان از صلب پدران به شمار رفتهاند: «و حَلئِلُ اَبنائِکُمُ الَّذینَ مِن اَصلـبِکُم».
در آیه ۱۹
محمّد نیز از
علم الهی به محل
حرکت و فرجام انسان سخن به میان آمده است:
«واللّهُ یَعلَمُ مُتَقَلَّبَکُم و مَثوکُم». به نظر برخی مراد از محل حرکت: «مُتَقَلَّبَکُم» صلب و پشت مردان است
؛ همچنین صلب مردان مصداق یکی از مکانهای تاریک سه گانه در مراحل
آفرینش انسان دانسته شده که قرآن در آیه ۶
زمر از آن یاد کرده است:
«یَخلُقُکُم... خَلقـًا مِن بَعدِ خَلق فی ظُـلُمـت ثَلـث»؛ افزون بر این، در آیه ۹۸
انعام از خلقت انسانها از نفس واحد و نیز محل پایدار و ناپایدار آنان خبر داده است: «و هُوَ الَّذی اَنشَاَکُم مِن نَفس واحِدَة فَمُستَقَرٌّ و مُستَودَعٌ». درباره مکان ناپایدار و موقتی (مُسْتَوْدَع) اقوال گوناگونی نقل شده است که طبق یک نظر مراد صلب مردان است.
درباره مراد از «صلب» و «ترائب» و اینکه چگونه صلب منشا تولید نسل است اقوال متعددی مطرح شده است؛ برخی مراد از صلب را پشت مرد و مراد از ترائب را استخوانهای سینه زن دانستهاند.
شماری دیگر گفتهاند که مراد پشت و استخوانهای سینه خود
مرد است.
برخی دیگر مراد را صلب و ترائب هر دو دانسته و بر آناند که
منی از پشت و سینه هر دو خارج میشود.
برخی دیگر گفتهاند که منی از همه اجزای بدن
والدین خارج میشود و از این رو فرزندان به والدین خود شبیه هستند و از جمله حکمت های
غسل که در آن
مؤمنان موظف به شستن همه اجزای بدن هستند نیز همین است.
در برخی
احادیث منقول از
اهل بیت علیهمالسّلام نیز به این مطلب اشاره شده است.
بر پایه این تفسیر، برخی گفتهاند که صلب کنایه از قسمت عقب بدن انسان و ترائب کنایه از قسمت جلو آن است.
برخی نیز برآناند که خاستگاه و جایگاه اصلی آب جهنده، پشت مرد است و از آنجا به دیگر اجزای بدن از جمله بیضتین منتقل میشود.
قرآن در ادامه آیات مذکور
خداوند را
قادر به باز گرداندن
حیات دوباره به انسان، پس از
مرگ دانسته است:
«اِنَّهُ عَلی رَجعِهِ لَقادِر»
؛ اما برخی گفتهاند: مراد آیه این است که خداوند قادر است این آب جهنده را دوباره به صلب باز گرداند یا آن را محبوس کرده، مانع خروج آن شود یا آنکه خداوند میتواند انسان را به همان آب گندیده تبدیل کند.
در
عصر جاهلیت هر گاه مردی بر همسرش
خشم میگرفت، پشت او را به
مادر یا دیگر
محارم خود تشبیه میکرد و مثلاً به او میگفت: «انتِ علیَّ کظهر امّی» تو نسبت به من همچون پشت مادرم هستی» و با این سخن، مباشرت با وی را بر خود
حرام میکرد.
این کار در
اصطلاح شرعی «ظِهار» نامیده میشود که از «ظَهر» به معنای پشت گرفته شده است. این کار در دوران جاهلیت نوعی
طلاق به شمار میرفت
؛ ولی
اسلام آن را کاری ناپسند و مردود دانست: «ما جَعَلَ اللّهُ... و ما جَعَلَ اَزوجَکُمُ الّــی تُظـهِرونَ مِنهُنَّ اُمَّهـتِکُم»
و برای مرتکبان آن احکامی خاص مقرر کرد.
پشت انسان از مواضعی است که پس از مرگ در معرض
عذاب الهی قرار میگیرد و باید عذاب خداوند را
تحمل کند. در آیه ۵۰
انفال از سرنوشت کافران هنگام
مرگ یاد شده که
فرشتگان الهی بر صورت و پشت آنان میزنند: «و لَو تَرَی اِذ یَتَوَفَّی الَّذینَ کَفَروا المَلَئِکَةُ یَضرِبونَ وُجوهَهُم و اَدبـرَهُم». در آیه بعد علت ضربه زدن بر پشت و صورت آنان، کارهای ناپسندشان شمرده شده است: «ذلِکَ بِما قَدَّمَت اَیدیکُم».
برخی
شان نزول این آیات را کافرانی دانستهاند که در
جنگ بدر کشته شدند.
بنابر روایتی، شخصی از وجود آثار
زخم بر پشت
ابوجهل از
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پرسید. آن حضرت فرمود: این،
آثار ضربههای فرشتگان است.
با این همه، مفسران بر آناند که آیه عام است و شامل همه کافران میشود،
چنان که در آیهای دیگر همین
مجازات درباره
مرتدان ذکر شده است: «اِنَّ الَّذینَ ارتَدّوا عَلی اَدبـرِهِم... فَکَیفَ اِذا تَوَفَّتهُمُ المَلـئِکَةُ یَضرِبونَ وُجوهَهُم و اَدبـرَهُم».
افزون بر زمان
مرگ، در
قیامت نیز خداوند اعضای بدن کافران و گناهکاران از جمله پشت آنان را در معرض
آتش دوزخ قرار میدهد: «لَو یَعلَمُ الَّذینَ کَفَروا حینَ لایَکُفّونَ عَن وُجوهِهِمُ النّارَ ولا عَن ظُهورِهِم ولا هُم یُنصَرون».
در آیهای دیگر از داغ نهادن بر پشت و نیز پیشانی و پهلوهای آنان که
زکات نمیپردازند،
یاد شده است: «والَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ ولا یُنفِقونَها فی سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم یَومَ یُحمی عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوی بِها جِباهُهُم وجُنوبُهُم وظُهورُهُم هـذا ما کَنَزتُم لاَِنفُسِکُم فَذوقوا ما کُنتُم تَکنِزون».
بنابر روایتی از پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم؛ خداوند با همان درهم و دینار ذخیره شده بر پشت آنان داغ میگذارد.
در مورد حکمت داغ نهادن بر این مواضع خاص، برخی مفسران گفتهاند: سبب این امر آن است که صاحبان ثروت در دنیا با پیشانی بر درهم و دینار سجده کرده، با پهلو به آن پناه میبرند و با پشت بر آن اعتماد و تکیه میکنند.
برخی علت این امر را آن دانستهاند که پیشانی محل علامت گذاشتن و پهلو محل درد و پشت محل اجرای
حدود الهی است.
عدهای نیز برآناند که چون توانگران هنگام دیدن فقرا پیشانی درهم کشیده، پهلو تهی و به آنان پشت میکنند، خداوند بر این مواضع داغ مینهد.
برخی مفسران صورت را در دو آیه مذکور کنایه از قسمت جلو بدن و پشت را کنایه از عقب آن دانسته و گفتهاند که در
قیامت بر همه اعضای بدن کافران و گناهکاران داغ نهاده میشود.
خلقت چارپایان منافع فراوانی برای انسانها در پی دارد که از جمله این منافع سوار شدن انسان بر پشت آنها و
حمل بار خود به وسیله آنهاست: «جَعَلَ لَکُمُ الاَنعـمَ لِتَرکَبوا مِنها... ولَکُم فیها مَنـفِعُ ولِتَبلُغوا عَلَیها حاجَةً فی صُدورِکُم وعَلَیها و عَلَی الفُلکِ تُحمَلون».
در برابر این
نعمت، به انسانها توصیه شده که هنگام استقرار بر پشت حیوان و استفاده از آنها نعمتهای الهی را یاد و خداوند را
تسبیح کنند: «لِتَستَووا عَلی ظُهورِهِ ثُمَّ تَذکُروا نِعمَةَ رَبِّکُم اِذااستَوَیتُم عَلَیهِ وتَقولوا سُبحـنَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هـذا و ما کُنّا لَهُ مُقرِنین واِنّا اِلی رَبِّنا لَمُنقَلِبون».
در
احادیث نیز بر این امور تاکید شده است.
بنابر روایتی، هرگاه
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بر پشت حیوان قرار میگرفت، ذکر «الحمد لله علی کل حال» را بر
زبان جاری میکرد. سپس
آیه «سُبحـنَ الَّذی سَخَّرَ لَنا...» را
تلاوت میفرمود و سه بار
تکبیر و نیز جمله «لا اله الاّ اللّه» را تکرار میکرد.
البته تلاوت آیات و اذکار یاد شده اختصاصی به سوار شدن بر حیوانات ندارد و سوار شدن بر مرکب های دیگر را نیز شامل میشود.
در آیه ۱۴۶
انعام از
تحریم برخی چارپایان و نیز پیه گاو و گوسفند بر
یهود سخن به میان آمده؛ ولی قسمتی از پیه این دو حیوان از جمله پیه پشت آنها، استثنا شده و
حلال به شمار رفته است: «و عَلَی الَّذینَ هادوا
حَرَّمنا کُلَّ ذی ظُفُر ومِنَ البَقَرِ والغَنَمِ
حَرَّمنا عَلَیهِم شُحومَهُما اِلاّ ما حَمَلَت ظُهورُهُما». برخی مراد از این پیه را
دنبه گوسفندان دانستهاند.
عدهای نیز برآناند که مراد از آن، پیه پشت و پهلوهای حیوان است.
نظر گروهی دیگر آن است که در پشت و دو پهلوی حیوان پیه وجود ندارد و مراد از این تعبیر در آیه گوشت سفید پشت و دو پهلوی حیوان است که به گوشت قرمز چسبیده است
همچنین
قرآن در آیهای دیگر از
تحریم پشت برخی حیوانات از سوی اعراب جاهلی خبر داده است که پس از
تحریم، آن را به خداوند نسبت میدادند: «و قالوا هـذِهِ اَنعـمٌ...
حُرِّمَت ظُهورُها واَنعـمٌ لا یَذکُرونَ اسمَ اللّهِ عَلَیهَا افتِراءً عَلَیهِ سَیَجزیهِم بِما کانوا یَفتَرون».
حیوانات مورد اشاره عبارتاند از: «بحیره»؛ «سائبه»؛ «وصیله» و «
حام»
که قرآن در آیهای دیگر
تحریم خوردن این حیوانات و سوار شدن بر پشت آنها را از جانب خداوند مردود شمرده و چنین حکمی را
افترا به خداوند دانسته است: «ما جَعَلَ اللّهُ مِن بَحیرَة ولا سائِبَة ولا وصیلَة ولا
حام و لـکِنَّ الَّذینَ کَفَروا یَفتَرونَ عَلَی اللّهِ الکَذِبَ واَکثَرُهُم لایَعقِلون»
و کسانی را که این حیوانات و دیگر نعمتهای حلال دنیوی را بر خود
حرام میکنند زیانکار و
گمراه شمرده است: «قَد خَسِرَ الَّذینَ... و
حَرَّموا ما رَزَقَهُمُ اللّهُ افتِراءً عَلَی اللّهِ قَد ضَلّوا و ما کانوا مُهتَدین».
در آیه ۳۱ انعام
از به دوش کشیدن
گناهان از سوی تکذیب کنندگان
معاد در
قیامت سخن به میان آمده است: «قَد خَسِرَ الَّذینَ کَذَّبوا بِلِقاءِاللّهِ حَتّی اِذا جاءَتهُمُ السّاعَةُ و هُم یَحمِلونَ اَوزارَهُم عَلی ظُهورِهِم اَلا ساءَ ما یَزِرون». به نظر برخی گناهان
یا
عذاب گناهان
در این آیه به منزله بار تلقی شده که بر پشت کافران در قیامت سنگینی میکند؛ اما عدهای آیه را اشاره به تجسم اعمال دانسته، میگویند: هنگام خروج
مؤمن از
قبر اعمال او با صورتی زیبا و بدنی خوشبو به استقبال وی آمده،
خطاب به او میگوید: در
دنیا من بر پشت تو قرار داشتم و امروز تو بر پشت من سوار شو و
آیه «یَومَ نَحشُرُ المُتَّقینَ اِلَی الرَّحمـنِ وَفدا»
که از رفتن مؤمنان به سوی خدا با هیئت و مرکب
حکایت میکند
به همین معنا اشاره دارد؛ اما اعمال
کافر با صورتی قبیح و بدنی بدبو بر او مجسم شده، میگوید: در دنیا تو بر پشت من سوار بودی و امروز من بر پشت تو سوار میشوم و جمله «یَحمِلونَ اَوزارَهُم عَلی ظُهورِهِم» به وضعیت این افراد اشاره دارد.
در برخی روایات نیز آمده است که اعمال گناهکاران به صورت مردی سیاه چهره و زشت بر آنان ظاهر شده، به کسانی که مرتکب آن گناهان شدهاند خطاب میکند که من در دنیا با لذتها و شهوتها تو را بر پشت خود سوار کردم و امروز تو باید مرا بر پشت خود سوار کنی.
همچنین در آیات ۲-۳
انشراح از برداشته شدن باری سنگین از پشت آن حضرت به وسیله
خداوند یاد شده است: «و وضَعنا عَنکَ وِزرَک اَلَّذی اَنقَضَ ظَهرَک». عدهای «وِزْر» در این آیه را به معنای گناه دانسته و گفتهاند: خداوند گناهان پیامبر یا گناهان قبل از نبوت آن حضرت را که بر پشت پیامبر سنگینی میکرد برداشته است
؛ ولی با توجه به
عصمت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم این نظریه پذیرفتنی نیست،
از این رو عدهای گفتهاند: خداوند با دادن عصمت به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم زمینه
گناه را از آن حضرت مرتفع ساخت.
برخی نیز مراد از آن را گناهان
امت پیامبر دانستهاند.
در مقابل عدهای «وزر» را به معنای بار سنگین دانسته و در
تفسیر آیه گفتهاند: خداوند غمها و فشارهایی را که از ناحیه کافران بر پشت آن حضرت سنگینی میکرد برداشته است.
برخی نیز مراد از آن را بار
نبوت و
رسالت شمردهاند که خداوند سنگینی آن را از پشت پیامبر برطرف و تحمل آن را آسان کرد.
احکام القرآن، جصاص؛ انوار التنزیل و اسرار التاویل، بیضاوی؛ بحارالانوار؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیرالجلالین؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القمی؛ تفسیر نورالثقلین؛ تنزیه الانبیاء؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ زبدة البیان فی براهین احکام القرآن؛ العجائب فی الصلب والترائب؛ فتح القدیر؛ فرهنگ بزرگ سخن؛ فرهنگ عمید؛ فرهنگ فارسی؛ فقه الرضا علیهالسّلام؛ القاموس المحیط؛ الکافی؛ الکشاف؛ اللباب فی علوم الکتاب؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ المبسوط فی فقه الامامیه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام؛ المصباح المنیر؛ معجم مقاییس اللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المقنعه؛ مناقب آل ابی طالب؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النهایة فی مجرد الفقه والفتاوی؛ وسائل الشیعه.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«پشت»