پاداش تزکیه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جاودانگی در بهشت عدن، پاداش پاکی و تزکیه اهل
ایمان است و انفاق به انگیزه
تزکیه نفس، عامل دور ماندن از آتش دوزخ است و متقیترین افراد کسی است که در راه رضای خدا ازمال خود
انفاق میکند.
قرآن کریم میفرماید، جاودانگی در
بهشت عدن،
پاداش پاکی و تزکیه اهل
ایمان است:
«ومن یاته مؤمنـا قد عمل الصــلحـت فاولـئک لهم الدرجـت العلی• جنـت عدن تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها وذلک جزاء من تزکی» و هر کس مؤمن باشد و عمل صالح انجام داده باشد در محضر او حاضر شود درجات عالی برای اوست• باغهای جاویدان بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است همیشه در آن خواهند بود و این است
پاداش کسی که خود را پاک کند!.
کلمه درجه به طوری که
راغب گفته به معنای منزلت است، لیکن در این ماده صعود نیز باید باشد، مانند درجات نردبان، و در مقابل آن درکه است که به معنای منزلت رو به پایین است، لذا گفته میشود:
درجات بهشت، و درکات جهنم، و کلمه «تزکی» به معنای رشد و نمو به نمای صالح است، و در
انسان به این است که با
اعتقاد حق و عمل صالح زندگی کند.
این دو آیه آثار ایمان و
عمل صالح را وصف میکند؛ همچنان که آیه قبلی آثار
جرم را که دنبال کفر
گناه بروز میکند بیان میکرد و هر سه آیه که یکی آثار جرایم و دو تای دیگر آثار ایمان و عمل صالح را بیان میکند، ناظر به وعده و وعید فرعون به
مؤمنان است، چون او ایشان را وعید داده بود که اگر به
موسی ایمان آورند دست و پایشان را قطع نموده به دارشان بیاویزد، و ادعا کرده بود که او از هر کس دیگر شدید العذاب تر است و عذابش باقیتر است مؤمنان در مقابلش گفتند: خدا برای مجرمان جهنمی دارد که در آن کسی نه میمیرد و نه زنده میشود، چون در آن چیزی که مایه خوشی زندگی باشد نیست، و خیری که امید آن برود ندارد، تا آدمی به انتظار رسیدن به آن، تلخی
عذاب را تحمل کند.
انفاق به انگیزه تزکیه نفس، عامل دور ماندن از آتش
دوزخ است: «فانذرتکم نارا تلظی• وسیجنبها الاتقی• الذی یؤتی ماله
یتزکی» و من شما را از آتشی که زبانه میکشد بیم میدهم• و به زودی باتقواترین مردم از آن دور داشته میشود• همان کس که مال خود را (در راه
خدا ) میبخشد تا تزکیه نفس کند.
تعبیر به «
یتزکی» در حقیقت اشاره به قصد
قربت و
نیت خالص است خواه این جمله به معنی کسب نمو معنوی و روحانی باشد، یا به دست آوردن پاکی اموال، چون تزکیة هم به معنی نمو دادن آمده و هم پاک کردن در آیه ۱۰۳
توبه نیز میخوانیم: «خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها وصل علیهم ان صلاتک سکن لهم» : از اموال آنها زکاتی بگیر تا به وسیله آن آنها را پاک سازی و پرورش دهی و (هنگام گرفتن زکات) به آنها
دعا کن که دعای تو مایه
آرامش آنها است.
این قسمت از
آیات به خاطر اینکه حرف فاء در آغازش آمده نتیجه گیری از مطالب گذشته است میفرماید: حال که معلوم شد
هدایت به عهده ما است، اینک من شما را از آتش
جهنم انذار میکنم، با این بیان نکته التفاتی هم که در جمله «فانذرتکم» به کار رفته روشن میشود، قبلا یعنی در جمله «ان علینا للهدی» هدایت را به خدا و کارکنان درگاهش نسبت داده، میفرمود بر ما است، و در این جمله انذار را تنها به خود نسبت داده میفرماید: من شما را انذار میکنم، خواسته به این نکته
اشاره کند که هدایت، قضایی است حتمی، و به همین جهت منذر حقیقی
خدای تعالی است، هر چند که با
زبان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم انجام شود. و تلظی آتش به معنای زبانه کشیدن شعله آتش است، و مراد از آتشی که تلظی میکند، آتش
جهنم است.
بیان اینکه تکذیب کننده دعوت حق و روی گرداننده از آن اشقی است و مراد از کلمه اشقی مطلق هر کافری است که با تکذیب آیات خدا و
اعراض از آن کافر شود، چون چنین کسی از هر شقیای شقی تر است برای اینکه سایر بدبختها در زندگی دنیای خود بدبختند، یا در بدن خود مبتلا به بیماری و یا نقص عضوند، و یا مالشان از بین میرود، و یا به داغ فرزند خود مبتلا میشوند، و این بدبختیها تمام شدنی است، ولی آن کسی که کفر میورزد، در زندگی آخرتی بدبخت است، یعنی بدبختی است که بدبختیش پایان ندارد، و منتهی به خلاصی و نجات نمیشود، و
امید رهایی در آن نیست.
پس مراد از کلمه اشقی هر کافری است که
دعوت حق را تکذیب کند و از آن روی بگرداند، به دلیل اینکه دنبال این کلمه و در معرفی آن فرموده : «الذی کذب و تولی»، و مؤید آن این است که انذار را مطلق آورد و فرمود: همه شما را
انذار میکنم. و اما معنای تحت اللفظی کلمه اشقی که افعل التفضیل است، و تنها شامل کسی میشود که از تمام شقیها شقی تر است، با
سیاق آیه سازگار نیست.
و اینکه مفاد آیه «لا یصلیها الا الاءشقی» اینست که فقط کافر اشقی خالد در جهنم است و مراد از صلی نار پیروی آن و ملازم آن بودن است، پس این کلمه معنای خلود را
افاده میکند، و این خلود در آتش قضایی است که خدای تعالی در حق کافر رانده است.
با این بیان استفادهای که بعضی از
مفسرین از آیه مورد بحث کرده دفع میشود، او از آیه «لا یصلیها الا الاشقی» استفاده کرده که به
حکم این آیه
مؤمنین گنهکار و
فاسق و فاجر داخل آتش
دوزخ نمیشوند، برای اینکه این آیه دخول در آتش را منحصر کرده در کسی که
کافر و اشقی باشد، وجه نادرستی این سخن این است که : آیه شریفه تنها خلود در آتش را منحصر در کافر اشقی کرده، نه اصل دخول در
آتش را.
«و سیجنبها الاتقی الذی یؤتی ماله
یتزکی و ما لاحد عنده من نعمة تجزی» کلمه تجنب به معنای دور کردن است، و ضمیر در «سیجنبها» به آتش بر میگردد، و معنای آیه این است که : به زودی کسی که
مصداق اتقی باشد از آتش دور میشود.
متقیترین افراد کسی است که در راه رضای خدا ازمال خود
انفاق میکند و مراد از کلمه اتقی هر کسی است که از شخصی دیگر باتقواتر باشد، و بیش از او از مخاطر پروا کند، چون بعضی از مردم تنها این مقدار با
تقوا هستند که از
اتلاف نفوس و کشتن مردم پرهیز میکنند، و بعضی هستند که تنها از فساد اموال میپرهیزند، و بعضی هستند که چون از
فقر میترسند، به همین جهت از انفاق مال در راه
خدا خودداری میکنند، و همچنین بعضی هستند که از خدا میپرهیزند، و مال خود را در راه رضای او انفاق میکنند، و از همه این چند طایفه باتقواتر آن کسی است که از خدا پروا نموده مال خود را در راه او انفاق میکند، و به عبارت دیگر کسی است که از خسران
آخرت میپرهیزد، و به همین انگیزه مال خود را انفاق میکند. پس مفضل علیه کلمه اتقی کسی است که با دادن مال از خدا نمیپرهیزد، هر چند که از پارهای مخاطر دنیوی پرهیز دارد، و یا سایر
اعمال صالح را انجام داده، به این مقدار از خدای تعالی پروا میکند.
پس
آیه شریفه به حسب مدلولش عام است و
اختصاص به طایفهای ندارد، دلیل بر این معنا این است که کلمه اتقی را با جمله «الذی یوتی ماله» توصیف کرده، و معلوم است که این توصیف امری است عمومی، و همچنین توصیفهای بعدی، و این منافات ندارد با اینکه آیات و یا همه
سوره به خاطر یک واقعه خاصی نازل شده باشد، همچنان که در
روایات اسباب نزول سبب خاصی برایش ذکر شده.
و اما
اطلاق مفضل علیه به طوری که شامل همه مردم از صالح و طالح شود، و در نتیجه مفضل تنها شامل یک نفر گردد، و یا یک نفر در هر عصر بشود، و معنا چنین گردد که از میان همه مردم تنها آن یک نفری داخل دوزخ نمیشود که از همه باتقواتر است، و نیز در جمله قبلی معنا چنین شود که داخل
دوزخ نمیشود مگر تنها آن یک فردی که در هر عصر از سایرین شقی تر باشد، توجیهی است که به هیچ وجه
سیاق آیات اول
سوره با آن مساعدت ندارد، و همچنین با انذار عمومی که در جمله «فانذرتکم نارا تلظی» شده نمیسازد، چون معنا ندارد بگوییم : همه شما را انذار میکنم از
آتش دوزخی که به جز یک نفر از شما در آن جاودانه نمیافتد، و تنها یک نفر از شما از آن نجات مییابد.
«الذی یوتی ماله
یتزکی» - این جمله صفت کلمه اتقی است، میفرماید اتقی آن کسی است که مال خود را میدهد و انفاق میکند، تا به این وسیله مال خود را به نموی شایسته نمو دهد. «و ما لاحد عنده من نعمه تجزی» - این آیه مضمون آیه قبلی را تثبیت میکند، میفرماید و اتقی کسی است که کسی از او طلبی ندارد، و نعمتی نداده، تا به عنوان تلافی آن مال را که وی
انفاق کرده به او داده باشد، پس کسی که مصداق اتقی است مال را برای رضای خدا انفاق میکند، مؤید این معنا جمله بعدی است که میفرماید: «الا ابتغاء وجه ربه الاعلی».
برخوردارى تزكيهكنندگان، از پاداشى عادلانه:
ألم تر إلى الّذين يزكّون أنفسهم بل اللّه يزكّى من يشآء ولايظلمون فتيلا.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۱۳۰، برگرفته از مقاله «پاداش تزکیه». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۴۷، برگرفته از مقاله «پاداش تزکیه».