واژه تاویل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تأویل ، واژهای قرآنی و اصطلاحی در
علوم قرآنی و
تفسیر و
حدیث و سپس
اصول فقه و
کلام و
فلسفه و
عرفان میباشد.
کاربرد نسبتاً فراوان
تاویل در
قرآن و
حدیث ، در وجوه و مرادات مختلف، این
واژه را موضوع مباحث و
مناقشات علمی قرار داده که این مباحث خود منشأ ابراز دیدگاههای متفاوت در باره قرآن و
متون دینی ، بویژه از حیث
معنا و
فهم درونی آیات و
احادیث (در برابر معنا و
فهم ظاهری ) و تأسیس «
علم تأویل » نزد
اهل عرفان شده است.
همه
لغت نویسان و
لغت شناسان تأویل را از
ریشه اَوَلَ می دانند.
به نوشته
ابن فارس ،
این ریشه دو معنای اصلی دارد:
آغاز یک چیز و
پایان آن.
کلمه اوّل از معنای نخست
اشتقاق یافته و فعل آلَ یَؤُول به معنای «رَجَعَ» (بازگشت) به معنای دوم راجع است.
واژه های
اِیاله به معنای
سیاست و
آل به معنای
خاندان و
خانواده از ریشه اَوَلَ است، تأویل (بر وزن مصدری تفعیل) نیز با معنای دوم پیوند دارد و «
تأویل کلام » بدان بازمیگردد.
لغت شناسانِ پیش از ابن فارس و پس از او غالباً همین توضیح را در باره تأویل دارند.
ابوعُبَیده مَعْمَر بن مُثنّی (متوفی ح۲۱۰) یکی از دو معنای تأویل را «مَرجِـع» (بازگشتگاه) دانسته است.
از
ابوالقاسم زجّاجی (متوفی ۳۳۷) نیز نقل شده که
معنای لغوی تأویل «مَرجِع و مَصیر» است.
کسانی چون
جوهری در
صحاح اللغة ،
ازهری در
تهذیب اللغة ،
ابن اثیر در
النهایة فی غریب الحدیث و الاثر ،
راغب اصفهانی در
مفردات الفاظ القرآن ،
فیروزآبادی در
بصائر ذوی التمییز ،
ابن منظور در
لسان العرب ،
شریف رضی در
حقایق التأویل این پیوند معنایی را تأیید کرده و با تعبیراتی چون «اِبداءُ عاقبةِ الشی» (آشکار کردن سرانجام یک چیز)، «ما یَؤولُ الیهِ الشیء» (آنچه یک چیز بدان بازمیگردد) و «ما یَؤول الیهِ اَمْرُهم» (آنچه سرانجام کارشان بدان بازمیگردد) کوشیدهاند تا معنای مراد از
واژه تأویل را بیان کنند.
به گفته فیروزآبادی،
تأویل با واژه اَوَّل نیز هم معنا دانسته شده است (تأویل کلام یعنی برگرداندن
سخن به آغاز آن)، همچنانکه برخی آن را با
واژه ایاله به معنای
سیاست مرتبط کردهاند.
وجه این
ارتباط در توضیح ازهری، و به نقل از او ابن منظور، در باره «تأویل کلام» آمده است؛ «اُلْتُ الشی» به معنای گرد آوردن و سامان دادن است و چنین مینماید که «تأویل» عبارت است از گرد آوردن چند معنای مشکل در یک لفظ روشنِ بی اشکال.
در تعبیرات لغت نویسان، واژه تأویل گاه به یک
چیز و گاه به یک سخن افزوده شده است، از آنرو که در کاربرد قرآنیِ واژه هر دو گونه اضافه وجود دارد.
به همین سبب در توضیح این واژه در
آثار لغوی اندکی
ابهام و گاه آمیختگی دیده میشود، مثلاً ابن فارس در معجم مقاییس اللغة
گفته است : «تأویل الکلام هو عاقبتهُ»، که دقیقاً معلوم نیست
مقصود او از
عاقبت ، مراد واقعیِ کلام است یا امری خارجی است که این
کلام از آن
حکایت میکند، بویژه آنکه وی در
الصاحبی تأویل را به
فرجام یک چیز معنا کرده است.
در این میان،
راغب اصفهانی بعد از بیان معنای تأویل (بازگرداندن هر چیز به مراد واقعی آن) افزوده است که تأویل گاه به «
علم » (و از جمله کلام) تعلق میگیرد و گاه به «
فعل » (شاید «
شیء »)، سپس از چند
آیه قرآن استشهاد کرده و همه آنها را بر پایه معنای مذکور شرح داده است.
این نکته نیز درخور توجه است که در آثار مختلف لغوی و به تبع آنها در
آثار تفسیری، واژه تأویل گاه به صورت
مصدر و بیشتر به صورت
اسم مفعول از همان مصدر توضیح داده شده است (مثلاً اِبداءُ عاقبةِ الشی ء، عاقبةُ الشیء).
جرجانی در
تعریفات آن را
مترادف «
ترجیع » (بازگرداندن) دانسته، اما
ابن تیمیه گفته است که تأویل مصدری است که معنای
صفت مفعولی را
افاده میکند.
بررسی دقیق اصول و مبانی تاویل به مخاطب در فهم درست تاویل یاری میرساند برخی مبانی تاویل طولی امام خمینی عبارتاند از:
۱- تطابق میان عالم تکون و عالم تدوین: به باور
امام خمینی بطون هفتگانه یا هفتادگانه قرآن از حقایق عالم نشئت میگیرد و تاویل بازگشت به مراحل بطونی قرآن است که در تنزل از
عالم غیب به
عالم طبیعت رسیده است. این تنزل کتاب الهی به حسب این عوالم یک نوع حجاب و تحریف است چنانکه بازگشت کتاب الهی به آنها تاویل است.
۲- اعتقاد به لایههای بطونی قرآن: امام خمینی قرآن را مجرد الفاظ و ظاهر نمیداند و معتقد است قرآن دارای مراتب بطونی و منازل و مراحلی است که هر یک دربردارنده معانی و حقایق است.
دقت در کلام و برخی آثار امام در این زمینه این مطلب حاصل میشود که ایشان در این زمینه با
عرفا کاملاً همراه است و تمام معنای ظاهری و باطنی قرآن را مقصود خداوند میداند.
۳- اعتقاد به وضع الفاظ برای ارواح معانی: امام خمینی بر این باور است که این نظریه روح معانی راه را برای تاویل طولی آیات الهی میگشاید. و در تاویل برای رسیدن به ارواح معانی و سرّ حقایق بطون آنها، لازم است از معانی متداول عرفی گذر کرد.
(۱۰۷) محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، بیروت: داراحیاءالتراث العربی، (بی تا).
(۱۰۸) ابن ابی حاتم،
تفسیر القرآن العظیم، چاپ اسعد محمد طیب، صیدا ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۱۰۹) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۱۱۰) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
(۱۱۱) ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، (تهران) ۱۳۷۸.
(۱۱۲) ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
(۱۱۳) ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
(۱۱۴) ابن تیمیّه، مجموعة الرسائل الکبری، ج ۲، الرسالة الاولی: الاکلیل، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۱۱۵) ابن جوزی، نزهة الأعین النواظر فی علم الوجوه و النظائر، چاپ محمد عبدالکریم کاظمی راضی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۱۶) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت: دارالمعرفة، (بی تا).
(۱۱۷) ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۱۸) ابن طاووس، سعدالسّعود للنفوس، چاپ فارس تبریزیان حسّون، قم ۱۳۷۹ ش.
(۱۱۹) ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج ۲، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۲۰) ابن فارس، الصاحبی فی اللغة و سنن العرب فی کلامها، بیروت ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
(۱۲۱) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قم ۱۴۰۴.
(۱۲۲) ابن قیم جوزیه، اعلام الموقعیّن عن رب العالمین، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت (بی تا).
(۱۲۳) ابن کثیر،
تفسیر القرآن العظیم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۲۴) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۲۵) ابوالفتوح رازی،
تفسیر روح الجنان و روح الجنان، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
(۱۲۶) معمر بن مثنی ابوعبیده، مجازالقرآن، چاپ محمد فؤاد سزگین، قاهره ۱۹۸۸.
(۱۲۷) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
(۱۲۸) هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، تهران، ج ۱، ۱۴۱۵.
(۱۲۹) علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۳ ش.
(۱۳۰) حسین بن مسعود بغوی،
تفسیر البغوی، المسمی معالم التنزیل، چاپ خالد عبدالرحمان العک و مروان سوار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۱۳۱) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳.
(۱۳۲) تستری.
(۱۳۳) علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۳۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۳۵) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
(۱۳۶) اسماعیل بن مصطفی حقی،
تفسیر روح البیان، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۳۷) حسین بن محمد دامغانی، الوجوه و النظائر فی القرآن، چاپ اکبر بهروز، تبریز ۱۳۶۶ ش.
(۱۳۸) دائرة المعارف الاسلامیة، قاهره: دارالشعب، (۱۹۶۹)، ذیل «تأویل تکمله» (از احمدمحمد شاکر).
(۱۳۹) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت ۱۹۶۱.
(۱۴۰) محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر
بتفسیر المنار، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
(۱۴۱) محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، مشهد ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۸ ش.
(۱۴۲) محمدعبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸.
(۱۴۳) محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۱۴۴) نصر بن محمد سمرقندی،
تفسیر القرآن الکریم «بحر العلوم»، ج ۲، چاپ عبدالرحیم احمدزقة، بغداد ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۴۵) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۱۴۶) محمدکاظم شاکر، روشهای تأویل قرآن: معناشناسی و روش شناسی تأویل در سه حوزه روایی، باطنی و اصولی، قم ۱۳۷۶ ش.
(۱۴۷) محمد بن حسین شریف رضی، حقایق التأویل فی متشابه التنزیل، چاپ محمدرضا آل کاشف الغطاء، بیروت (بی تا)، چاپ افست قم (بی تا).
(۱۴۸) صبری متولی، منهج أهل السنّة فی
تفسیر القرآن الکریم: دراسة موضوعیة لجهود ابن القیم التفسیریة، قاهره ۱۹۸۶.
(۱۴۹) طباطبائی، المیزان فی
تفسیر القرآن.
(۱۵۰) طبرسی، مجمع البیان.
(۱۵۱) طبری، جامع البیان.
(۱۵۲) طوسی، التبیان فی
تفسیر القرآن.
(۱۵۳) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴.
(۱۵۴) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۵۵) محمد بن مسعود عیّاشی،
التفسیر، قم ۱۴۲۱.
(۱۵۶) محمد بن عمر فخررازی،
التفسیر الکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
(۱۵۷) یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، چاپ افست تهران: ناصرخسرو، (بی تا).
(۱۵۸) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۱۵۹) محمداسحاق فیاض، محاضرات فی اصول الفقه، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۴۱۰.
(۱۶۰) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بصائرذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، ج ۱ و ۲، چاپ محمدعلی نجار، بیروت (بی تا).
(۱۶۱) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی،
تفسیر الصافی، چاپ حسین اعلمی، قم ۱۴۱۶.
(۱۶۲) جمال الدین قاسمی،
تفسیر القاسمی، المسمی محاسن التأویل، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۱۶۳) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۲، جزء ۴، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۶۴) کلینی، اصول کافی.
(۱۶۵) مجلسی، بحارالانوار.
(۱۶۶) کاظم مرادخانی، بحارالانوار فی
تفسیر المأثور للقرآن، تهران ۱۴۱۱.
(۱۶۷) احمدمصطفی مراغی،
تفسیر المراغی، بیروت (۱۳۶۵).
(۱۶۸) مسعودی، مروج الذهب.
(۱۶۹) محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۲.
(۱۷۰) مقاتل بن سلیمان، الاشباه و النظائر فی القرآن الکریم، چاپ عبداللّه محمود شحاته، قاهره ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵.
(۱۷۱) احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۱۷۲) نصر بن مزاحم، پیکار صفین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مترجم پرویز اتابکی، تهران ۱۳۶۶ ش؛
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تاویل»، شماره۳۱۸۷. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.