هَوِیّ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هَوِیّ (به فتح هاء) یا
هُوِیّ (به ضم هاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای
فرود آمدن است.
هَوی (به فتح هاء و واو) به معنای میل
نفس است.
هَاوِیَة (به فتح هاء و یاء) به معنای
آتش دوزخ است.
مَهْواة به معنای محلّ سقوط و هلاكتگاه است و جمع آن
مَهاوی است.
از این مادّه مواردی متعدد در
نهجالبلاغه آمده است.
هَوِیّ یا
هُوِیّ به معنای
فرود آمدن است.
به قول
راغب:
هویّ (به ضمّ اول)
فرود آمدن به فتح اوّل بالا رفتن است.
قاموس و اقرب نيز به آن اشاره كردهاند
در
مصباح معنای اوّل را از ابو زید نقل کرده است و گوید:
هویّ به معنی بالا رفتن فقط به ضمّ اول آید.
«
هوى» (مثل سماء) ميل و خواهش نفس جمع آن اهواء است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» بهکار رفته است، اشاره میشود:
درباره
دنیا فرموده:
«مَثَلُ الدُّنْیا کَمَثَلِ الْحَیَّهِ لَیِّنٌ مَسُّها وَ السُّمُّ النّاقِعُ فی جَوْفِها یَهْوی إِلَیْها الْغِرُّ الْجاهِلُ وَ یَحْذَرُها ذو اللُّبِّ الْعاقِلُ.» «مَثَل دنيا مانند
مار است كه زير
دست انسان نرم و ملايم، ولى سمّ كشنده در درون آن مىباشد،
نادان بىخبر به آن
علاقه پيدا مىكند و
هوشمند عاقل از آن بر
حذر مىشود.»
(شرح های حکمت:
)
درباره
خداوند سبحان فرموده:
«وَ لا يُقالُ: لَهُ حَدٌّ وَ لا نِهايَةٌ، وَ لا انقِطاعٌ وَ لا غايَةٌ، وَ لا أَنَّ الاَْشْياءَ تَحْويهِ فَتُقِلَّهُ أَوْ تُهْوِيَهُ، أَوْ أَنَّ شَيْئاً يَحْمِلُهُ، فَيُميلَهُ أَوْ يُعَدِّلَهُ لیس في الاَْشْياءِ بِوالِج، وَ لا عَنْها بِخارِج.»«برايش
حدّ و نهايتى گفته نشود و انقطاع و انتهايى ندارد، اشيا به او احاطه ندارند تا وى را
بالا برند و يا
پایین آورند و نه چيزى او را
حمل مىكند كه او را به جانبى متمايل يا ثابت نگهدارد، نه در درون اشيا است و نه در بيرون آنها.»
(شرحهای خطبه:
)
امیرالمومنین علی (علیهالسلام) در
حکمت ۲۰۱ فرمود:
«أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى، وَ كَمْ مِنْ عَقْل أَسيِر تَحْتَ هَوَى أَمير.»«برترين بىنيازى ترک آرزوهاست چه بسيار عقلها كه اسيرند و هوا و هوسها،
امیر و
سلطان بر آنها.»
(شرحهای حکمت:
)
در مقام
موعظه فرموده است:
«أَيُّها النّاسُ! إِنَّ أَخْوَفَ ما أَخافُ عَلَيْكُمُ اثْنانِ: اتِّباعُ الْهَوَى، وَ طولُ الاَْمَلِ.» «اى مردم! ترسناک ترين چيزى كه از آن بر شما بيمناكم، دو
چیز است: پيروى از
هوا و
هوس و آرزوهاى طولانى.»
(شرحهای خطبه:
)
مهواة: محلّ سقوط هلاكتگاه جمع آن
مهاوى است.
درباره راستگو و دروغگو فرموده:
«جانِبوا الْكَذِبَ فَإِنَّهُ مُجانِبٌ لِلاْيمَانِ، الصّادِقُ عَلَى شَفا مَنْجاة وَ كَرامَة، وَ الْكاذِبُ عَلَى شَرَفِ مَهْواة وَ مَهانَة.» «از
دروغ بركنار باشيد كه از
ایمان فاصله دارد، راستگو در مسير
نجات و بزرگوارى است، امّا دروغگو بر لب پرتگاه
هلاکت و پستى قرار گرفته است.»
(شرح های خطبه:
)
در مقام
موعظه فرموده:
«فَإِنَّما الْبَصيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ، وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ، وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ، ثُمَّ سَلَكَ جَدَداً واضِحاً يَتَجَنَّبُ فيهِ الصَّرْعَةَ في الْمَهاوِي وَ الضَّلالَ في الْمَغاوي.» «شخص بصير و
بینا آن است كه بشنود و بينديشد، نگاه كند و ببيند و
عبرت گيرد و از آنچه موجب عبرت است
نفع برد، سپس در جاده روشنى گام نهد و از راههايى كه به
سقوط و
گمراهی و شبهات اغوا كننده منتهى مىشود دورى جويد.»
(شرحهای خطبه:
)
از این مادّه مواردی متعدد در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «هوی»، ج۲، ص۱۱۱۰.