• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نداء (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





نِداء ( به کسر نون) از واژگان قرآن کریم به معنای بلند شدن صدا و ظهور آن و گاهی فقط به صدا اطلاق می‌شود.
مشتقات نِداء که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
نادَوْا (به فتح دال) به معنای صدا زدن؛
نُودِیَ‌ (به ضم نون) به معنای صدا زدن؛
نادی‌ به معنای دعا در نفس خویش؛
یَوْمَ‌ التَّنادِ (تشدید تاء) به معنای روز قیامت است.


نِداء به معنای بلند شدن صدا و ظهور آن و گاهی فقط به صدا اطلاق می‌شود.
راغب گوید: نداء بلند شدن صدا و ظهور آن است و گاهی فقط به صدا اطلاق می‌شود.
طبرسی فرموده: «نَدَی‌ الصَّوْتُ» یعنی صدا بسیار رفت «نَادَاهُ‌ نِدَاءً» یعنی او را با بلندترین صدایش خواند.
در صحاح و اقرب آمده «نَادَاهُ‌:صاح به» یعنی به او صیحه زد.
از این‌ها روشن می‌شود که نداء خواندن به صدای بلند است در قاموس و صحاح گفته: «النِّدَاءُ: الصوت»
در مصباح و اقرب آمده: «النِّدَاءُ: الدّعاء»
و در اقرب افزوده: «الصوت المجرّد» بنا بر این قید بلند بودن در آن معتبر نیست.


به مواردی از نِداء که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - نادَوْا (آیه ۴۶ سوره اعراف)

(وَ نادَوْا اَصْحابَ الْجَنَّةِ اَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ‌)
(و بهشتيان را صدا مى‌زنند كه: «درود بر شما باد!»)
تدبّر در آیات قرآن نشان می‌دهد که رفع الصوت در آن معتبر است و مطلق صدا نیست.


۲.۲ - نادَوْا (آیه ۷۷ سوره زخرف)

(وَ نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ اِنَّکُمْ ماکِثُونَ‌)
(آنها فرياد مى‌كشند: «اى مالک دوزخ! اى كاش پروردگارت ما را بميراند تا آسوده شويم!» مى‌گويد: «شما در اين جا ماندگار هستيد.»)


۲.۳ - نُودِیَ‌ (آیه ۹ سوره جمعه)

(اِذا نُودِیَ‌ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا اِلی‌ ذِکْرِ اللَّهِ‌)
(هنگامى كه براى نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوى ذکر خدا و نماز بشتابيد)
رفع الصوت ملحوظ است گر چه در بعضی از آیات می‌شود به معنی مطلق دعا و خواندن باشد.


۲.۴ - نادی‌ (آیه ۳ سوره مریم)

(اِذْ نادی‌ رَبَّهُ‌ نِداءً خَفِیًّا)
(در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه عبادت خواند.)
آیه در باره زکریّا (علیه‌السّلام) است که از خدا برای خود فرزندی خواست.
اگر مراد از نداء صدای بلند باشد «خَفِیًّا» به معنی مخفی بودن از مردم است یعنی در خفاء و خلوت خدا را ندا کرد در علّت ندا گفته‌اند که زکریّا (علیه‌السّلام) در اثر احوال بد فرض کرده که از خدا دور شده لذا خدا را ندا کرده است طبرسی آنرا دعا در نفس خویش گفته است. المیزان احتمال اوّل را تایید کرده و آیه‌ (فَخَرَجَ عَلی‌ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ‌) که در آیات بعدی آمده مؤیّد آن شمرده است.


۲.۵ - التَّنادِ (آیه ۳۲ سوره غافر)

(وَ یا قَوْمِ اِنِّی اَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ‌ التَّنادِ)
(اى قوم من! من از روزى كه مردم يكديگر را صدا مى‌زنند و از هم يارى مى‌طلبند بر شما بيمناكم!)
(تَنَادِ) در اصل تنادی است و کسره دال علامت حذف یاء است در باره این‌که چرا روز قیامت روز تنادی است گفته‌اند: که اهل عذاب یکدیگر را با ویل و هلاکت ندا می‌کنند و گفته‌اند اهل بهشت و جهنّم یکدیگر را ندا کنند چنان‌که در سوره اعراف آمده شاید مراد از آن‌ (وَ اِذْ یَتَحاجُّونَ فِی النَّارِ...) (به خاطر بياور هنگامى را كه در آتش دوزخ با هم به گفتگو و ستيز مى‌پردازند) و ما بعدش باشد که در آیات ۴۷- ۴۸. این سوره آمده است.
در مفردات گفته: اصل نداء از ندی به معنی رطوبت است و صوت را از آن نداء گفته‌اند که هر کس رطوبت دهانش بیشتر باشد کلامش نیکوتر است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۳۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۹۶.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۱، ص۴۱۲.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۹۶.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۶۳.    
۶. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۶، ص۲۵۰۵.    
۷. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۶، ص۲۵۰۵.    
۸. فیروز آبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۳۹۴.    
۹. قیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۰۸.    
۱۰. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۵، ص۳۷۷.    
۱۱. اعراف/سوره۷، آیه۴۶.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۶.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۱۶۱.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۱۲۹.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۱۶.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۳.    
۱۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۷.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۹۵.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۸۴.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۲۳.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۶۹.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۸۷.    
۲۳. جمعه/سوره۶۲، آیه۹.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۵۴.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۴۶۱.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۷۳.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۳.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۳۴.    
۲۹. مریم/سوره۱۹، آیه۳.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۵.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۶.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۷.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۴۳.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۷۶.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۷۶.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۴، ص۷.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۶.    
۳۸. غافر/سوره۴۰، آیه۳۲.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۰.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۰۱.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۳۰.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۶۴.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۸۱۳.    
۴۴. غافر/سوره۴۰، آیه۴۷.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۲.    
۴۶. اعراف/سوره۷، آیه۴۷-۴۸.    
۴۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۹۷.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نِدَاء»، ج۷، ص۳۹.    






جعبه ابزار