میرزا جواد تبریزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیتالله شیخ جواد تبریزی معروف به
شیخ میرزا جواد آقا تبریزی (۱۳۰۵ - ۱۳۸۵ ه ش)، یکی از مراجع تقلید شیعه و از اساتید بزرگ
حوزه علمیه قم بود.
ایشان تحصیلات
علوم دینی خود را در
شهر تبریز،
قم و
نجف گذرانده و از علمایی همچون
سید محمد حجت کوهکمری،
آیتالله بروجردی،
سید عبدالهادی شیرازی،
آیتالله سید ابوالقاسم خویی،
آیتالله سید محسن حکیم و علمای دیگر بهره برده و از شاگردان خاص آیتالله خویی و جزء اعضای دفتر استفتاءات ایشان قرار گرفت.
شیخ جواد در نجف در
فقه و
اصول به درجه اجتهاد رسید و در علوم
فلسفه،
تفسیر و
رجال هم تبحر پیدا کرد و بعد از ۲۳ سال اقامت در نجف توسط رژیم بعث عراق به
ایران تبعید شد و در قم
درس خارج فقه و اصول برپا کرد و تا آخر عمر به تدرس، تالیف، ساخت مساجد، خدمت و یاری رساندن به مردم و انجام مسئولیتهای مرجعیت شیعیان اهتمام داشت و سرانجام در شهر قم وفات نمود و در
حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) دفن شد.
آیتالله
شیخ جواد تبریزی معروف به میرزا جواد تبریزی، در سال
۱۳۰۵ ه ش در شهرستان تبریز متولد شد.
وی زندگی خود را در یک خانواده متوسط و متدیّن شروع کرد. پدر ایشان به حاج علی کُبار معروف بود، و در محل زندگی و بازار ایشان را به عنوان یک شخص متدین و متعهد میشناختند. اهل مسجد بود و یک حجره تجارت خشكبار در سرای حاج میرابوالحسن داشت، مادرش خانم فاطمه سلطان از بانوان بسیار متدین و مؤمن بود. در بین بانوان شخصیت این بانو به زهد و تقوی معروف بود، میرزا جواد از پدر و مادری متدیّن و دارای ویژگی معنوی والایی به دنیا آمد، معنویت این خانواده به قدری بود که در منزل خود یک نمازخانه دایر کرده بودند.
میرزا جواد در تحصیلات مدارس جدید بسیار موفق بود، همیشه از نمرات بالایی برخوردار میشد و مدیر و معلمین به خاطر استعداد سرشار و فوقالعاده ایشان نوید آیندهای درخشان را میدادند.
بعد از پایان دوره متوسطه، در سال دوم دبیرستان بود که کم کم به خاطر جذابیت و معنویت حوزه علمیه و آشنائی با گروهی از طلاب فاضل، تصمیم به رها نمودن تحصیلات كلاسیک نمود. وی تا سال دوم دبیرستان که آن وقت به دروس جدید معروف بود، تحصیل کرد و سپس به مدرسه دینی رفت. خود میگوید: «بعضی از رفقا و دوستان مدرسهای ما که میخواستند درس عربی آنها تقویت شود، ساعاتی از اوقات روزانه خود را به مدرسه دینی طالبیّه واقع در بازار تبریز میرفتند و در نزد استاد ادبیات،
صرف و
نحو میخواندند که من نیز چند روزی این دوستان را همراهی کردم و در دروس ادبیات حوزه شرکت جستم اما آنچه برای من پیش آمد، تقویت درس عربی نبود بلکه عشق و شیفتگی به درس حوزه بود. و همین نیز سرآغاز سرنوشت من گردید و من راه روحانیت را برگزیدم.»
هنگامی که چنین تصمیمی گرفت، با مخالفت خانواده و اطرافیان روبهرو شد، چون این دوران مصادف با شروع فشارها علیه حوزههای علمیه و رنج و زحمت روحانیت بود. همت و اصرار وی پدر را قانع ساخت و به این ترتیب او با وجود موقعیت تجارت، زندگی زاهدانه طلبگی را برگزید. از آن پس خانه را ترک کرد و همه اوقات خود را در مدرسه طالبیّه ماند و دروس ادبیات،
معانی و
بیان و قسمتی از فقه و اصول را فرا گرفت.
در همین دوران با
علامه جعفری همبحث بود. وی در خصوص این فراز از زندگیاش میگوید: «چون بر خلاف خواسته خانوادهام به حوزه آمده بودم، نمیخواستم از مشکلاتم آگاه شوند و در اراده من برای ادامه تحصیل تاثیر بگذارند. گاهی آنقدر مشکلات اقتصادی زیاد میباشد که با مرحوم محمدتقی جعفری دو روز غذا نداشتیم. یک وقت کسی میآمد
نماز و
قرآن ارجاع میداد و ما پولی برای تهیه غذا پیدا میکردیم.»
با توجه به اینکه خانواده میرزا جواد با ترک مدرسه موافق نبودند لذا ایشان دنبال بهانهای میگشت تا بتواند دبیرستان را رها کرده و به دروس حوزه مشغول شود، بعد از مدتی مسئولین دبیرستان تصمیم می گیرند که درس
موسیقی را جزء درسها قرار دهند، و با برگزاری اولین کلاس موسیقی میرزا جواد فرصت را مغتنم شمرده و با این بهانه که این خلاف شرع است دبیرستان را ترک میکند و حاضر نمیشود دیگر در آن مدرسه ادامه تحصیل دهد، مدیر و معلمان با مراجعه به پدر میرزا جواد از او میخواهند كه فرزند خود را از تصمیم خود منصرف نماید، زیرا او آیندهای درخشان دارد، لکن میرزا جواد مقاومت نموده، سرانجام با پناه بردن به مدرسه طالبیه تبریز و با جدّیت درس را شروع می كند، مدیر دبیرستان تصمیم میگیرد خود را به حجره میرزا جواد برساند و او را قانع به بازگشت به دبیرستان نماید، لذا با مقداری هدایا به حجره میرزا جواد میرود و از او میخواهد كه به دبیرستان برگردد، لکن میرزا جواد میگوید: من با خدا عهد بستهام که دروس حوزه را شروع کنم و این راه را انتخاب کرده و از تصمیم خود بر نمیگردم. من میخواهم راهی را بروم که نهایتش خدمت به
دین و
مذهب بر حق تشیع باشد.
میرزا جواد در صدد بود از هر راه ممكن رضایت پدر و مادر را جلب كند، زیرا كه عدم رضایت آنها او را آزار میداد، او با عشق و علاقه فراوان میخواست به دین خدمت كند و بهخاطر مخالفت والدین آرامش نداشت، و همواره در فكر چارهجوئی بود، و این امر موجب شد كه به
استخاره پناه ببرد و با خدای خود عهد میبندد كه اگر استخاره خوب آمد به درس حوزه ادامه دهد، و به تدریج رضایت والدین را جلب نماید، و اگر استخاره بد آمد آنچه که پدر و مادر به او امر کنند اطاعت نماید.
میرزا جواد شنیده بود که
شیخ هدایت غروی از اشخاصی است که استخاره او مجرّب است و در میان مردم شهر تبریز مشهور بود که مضمون استخاره را شرح می دهد، به نزد مرحوم
شیخ هدایت رفته و استخاره طلب میکند،
شیخ هدایت به محض آنکه استخاره را می گیرد چهرهاش برافروخته میشود، میرزا جواد میگوید: یک لحظه با نگاه به چهره
شیخ، ترسیدم، ناگهان رو به من كرد و گفت: چکار میخواهی بکنی پسر، میخواهی
نبی (پیامبر) بشوی و پا در جای
انبیاء بگذاری، من جایگاه تو را در نزد
ائمه (علیهمالسلام) میبینم!!
بعد از آنکه استخاره را گرفتند، تصمیم میگیرند با جدّیت به درس حوزه ادامه دهند و از طرفی پدر و مادر خود را راضی کنند، که بعدها این رضایت حاصل شد، و پدر و مادر به داشتن چنین فرزندی افتخار میکرده و همیشه دعاگوی او بودند.
میرزا جواد در مدرسه طالبیه تبریز سكونت گزید و با
شیخ محمدتقی جعفری همحجره میگردد و با جدّیت شروع به درس خواندن مینماید، تعهد به حضور در درس از آغاز میرزا جواد را در طالبیه تبریز شاخص كرده بود، و كم كم استعداد علمی او بروز میكند و توانست دروس سطح را در تبریز به پایان برساند، آقای حاج میر علیاكبر فردوس (از تجار خیّر و متدیّن تبریز كه از زمانی كه میرزا جواد در طالبیه تبریز مشغول به تحصیل بودند با هم آشنایى داشتند و در طول مرجعیت میرزا جواد ایشان وكیل و امین ایشان در تبریز بودند) در جمعى مىفرمودند: وقتى میرزا جواد در طالبیه تبریز حركت مىكرد، به وضوح مشاهده مىشد كه طلاب متوجه او مىشوند و با اشاره به یكدیگر مىگویند: این شخص بسیار فاضل است و در تحصیل بسیار موفق است. طلاب از وجود ایشان در هر فرصتى استفاده مىكردند و مقام علمى ایشان از همان جوانى كه در طالبیه قدم مىزدند، به وضوح مشخص بود و اوقات خود را صرف درس و بحث مىكرد و عاشق كسب علم بود و طلاب سعی میکردند هنگامیکه میرزا جواد در طالبیه در حال تردد بود از او استفاده کنند و در هر فرصت ممکن از علم سرشار او بهره ببرند.
طلاب در طالبیه تبریز روزها حلقه بحثی داشتند که افراد فاضل و معروف مدرسه مینشستند و طلاب گرد آنان حلقه زده و شروع به سؤال و جواب میکردند، میرزا جواد هم حلقه بحثی داشت که از سایر حلقههای بحث شلوغتر بود و افراد دور بر ایشان را گرفته و شروع به بحث میکردند. تسلط و احاطه علمی میرزا جواد به قدری بود که طلاب به دور آن حلقه علمی با شوق و ذوق گرد میآمدند.
میرزا جواد برغم مشکلات مادی با جدیت درس میخواند ایشان نقل کردند: چیزی در حجره برای خوردن نداشتیم من و علامه جعفری مانده بودیم چه کنیم، بعد از ظهر جمعه، تاجری به مدرسه آمد و به ما مبلغی داد جهت
نماز وحشت، توانستیم با آن پول چند روزی را بگذرانیم،
خداوند متعال به ما عنایت میکرد و هرگاه با مشکلی برخورد میکردیم تفضلی میفرمود و ایام را پشت سر میگذاشتیم و در هر حال شكرگزار بوده و با گرسنگی و ناداری آشنا شده بودیم، احساس وظیفه و ادای آن موجب میشد توكلمان بیشتر باشد و به آنچه كه خدا مقدر كرده بود میساختیم.
پس از چند سال تحصیل در حوزه تبریز و برای تکامل مراتب علمی آنجا را ترک کرد و در سال ۱۳۶۴ هـ.ق ۱۳۲۷ش در حالی كه میرزا جواد ۱۹ سال بیشتر نداشت، به
قم منتقل شد و هفت سال در جوار حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) ماندگار شد.
سالهای ورود وی به قم، مصادف با آغاز شکوفایی حوزه علمیه قم بود.
آیتالله بروجردی به قم مرکزیت داده و دروس حوزوی رونق چشمگیری گرفته بود. او در
مدرسه فیضیه اقامت کرد.
در درس
سیدمحمد حجت کوه کمری چهار سال اصول و فقه، در درس آیتالله
رضی زنوزی تبریزی چهار سال اصول و فقه و چهار سال در درس فقه، نزد مرحوم آیتالله خراسانی تلمذ میکند و در طول سكونت در قم در دروس فقه آیتالله بروجردی اصول و فقه حاضر میشود که عمده استفاده ایشان از سید بروجردی بوده است که مورد توجه ایشان قرار میگیرند، و به خاطر تسلط و استعداد علمی، ایشان را جزء ممتحنین حوزه قرار میدهد.
میرزا جواد ضمن تحصیل از محضر بزرگان، به تدریس روی آورد و در مسجد نو ـ روبروی
شیخان ـ برای طلاب تدریس داشتند و طلاب بسیاری در درس ایشان شرکت میکردند، خود میگوید: «من در مسجد نو- در میدان آستانه-
لمعه و
قوانین تدریس میکردم، از طرف آقای بروجردی (رحمةاللهعلیه) ممتحن بودم و پرداخت شهریه طلبهها منوط به نظر ممتحن بود.
در اینباره آیتالله
شیخ یحیی انصاری شیرازی میفرماید: درس میرزا جواد به قدری شیرین و با محتوا بود که هنوز حلاوت آن درس را احساس میکنم و آنگونه درس را بعدها نیافتیم.
حجت الاسلام و المسلمین
سید ابراهیم رضائیان میگوید: من هم از
ایران به
نجف رفتم و مدتى در
حوزه نجف بودم، بعد یک سفر به ایران داشتم كه به محضر آیتالله میرزا هاشم رسیدم و ایشان تا مرا دید، با شوق و ذوق خاصى از من سؤال كرد: از میرزا جواد چه خبر، ایشان چه كار مىكند؟ واقعاً میرزا جولان فكر داشت. مرحوم میرزا هاشم از هیچكس سؤال نكرد، فقط جویاى حال میرزا شد، و این خود نشان مى داد كه مرحوم میرزا كسی نبود كه فراموش شود.
میرزا جواد میفرمودند: ما در
حوزه قم بودیم و آوازه حوزه نجف را میشنیدیم، خیلی در حسرت نجف میسوختم، و لکن راهی برای هجرت به آن دیار نمییافتم، همیشه در این فکر بودم که آیا میشود روزی ما هم موفق شویم حوزه نجف را درک کنیم و در جواز
مرقد امیرالمؤمنین و
اباعبدالله الحسین (علیهماالسلام) ادامه تحصیل دهم، و این آرزو موجب شده بود که توسل فراوان داشته باشم تا آنکه خداوند متعال حاجت من را برآورده کرد، و در یک جلسه علمی که داشتیم خدا عنایت کرد و اسباب مهیا شد و موفق به هجرت به نجف شدم.
استاد در این خصوص میگوید: «در مدرسه فیضیه نشسته بودم و به چگونگی رفتن به نجف فکر میکردم، در همین وقت مرد آشنایی را دیدم که پیشتر نیز دیده بودم، از من پرسید به چه میاندیشی؟ عرض کردم: به رفتن به
عتبات. گفت: موانع رفتن چیست؟ گفتم: شرایط عوض شده است، آن زمان مصادف با سقوط
مصدق و آغاز سختگیریهای دولت به روحانیت بود. گفت: شما غصه نخورید، از من مدارک و عکس گرفت و چند روزی نگذشت که پاسپورتم را درست کرد. او تاجر بود و برای خرید و فروش به کشورهای اطراف میرفت و اینجور کارها برایش آسان بود. من نیز با گرفتن گذرنامه، صبر نکردم و با اولین وسیله به سمت
عراق راه افتادم، حتی نتوانستم به شاگردانم اطلاع دهم.»
خصوصیات آن جلسه به نقل از میرزا جواد اینگونه است، كه ایشان فرمودند: بعضی تجار تبریزی، از
تهران یا
تبریز به قم میآمدند، و طلاب آذربایجانی را به میهمانی دعوت میكردند، یک روز حاج یعقوب اپكچی از تجّار متدّین تبریز ساكن در تهران به قم آمده بود و طلاب را دعوت كرد، من هم در آن جمع بودم، در آن جمع عده زیادی از علماء که بعضی از آنان از مراجع بودند، حضور داشتند، آن زمان من هم یک طلبه جوان بودم، در آن جلسه مسأله علمی مطرح شد که در اطراف این موضوع طلاب بحث کردند، که من وارد بحث شده و گفتم جواب مسئله این نیست که میگویید، بلکه جواب این است، نخسـت بعضی طلاب از اینکه من وارد بحث شدم خوششان نیامد، لکن کم کم بعضی از فضلاء جلسه حرف مرا تأیید کردند، و این موجب شد که میزبان توجه خاصی به من کند، خود را به من رساند و گفت اگر آقایان رفتند شما بمان با تو کار دارم، بعد از رفتن کلیه افراد، حاج یعقوب به نزد من آمد و گفت: ماشاءالله مسلط هستی، دوست دارم اگر حاجتی داری برایت برآورده کنم، گفتم: ما که دنبال حوائج دنیا نمیگشتیم و فقط به درس و بحث مشغول بودیم، به او گفتم سالها است آرزو دارم حوزه نجف را ببینم و در آنجا تحصیل کنم، لکن امکانات و خرجی راه و استقرار در نجف را ندارم، میگوید: این تاجر به من قول داد کارهایم را انجام دهد، و در مدت سه روز ضمن تهیه گذرنامه تمام ما یحتاج راه را تهیه کرد. من به عنایت اهل بیت (علیهمالسلام) به نجف اشرف سفر كردم تا نجف بودم این تاجر متدین گاهی به من عنایت داشت، و حتی بعد از بازگشت از نجف محبتهای فراوانی كرد، و هر چندوقت یکبار به دیدنم میآمد، خدا رحمتش کند...
میرزا جواد تبریزی سال ۱۳۷۱ هـ . ق در بیست و هفت سالگی به شهر نجف هجرت میکند و بعد از ورود به نجف و زیارت مرقد مطهر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) در
مدرسه خلیلی مهمان دوست دیرین خود شهید آیتالله میرزا علی غروی (از مراجع و بزرگان آذربایجان بود که سالیانی در نجف اقامت داشت و به دست هبشیها به
شهادت رسید.) میگردد، و بعد از چند روز یک حجرهای در
مدرسه قوام السلطنه شیرازی كه در پشت
مسجد طوسی قرار داشت به دست میآورد، و مشغول تدریس
مکاسب و
کفایه در
مسجد خضراء و
مسجد عمران شدند و روزبهروز بر وسعت حوزه درسشان افزوده میگردد.
وی چون در سن بالا وارد حوزه علمیه شده بود، تلاش دو چندانی میکرد و در دروس متعدد حاضر میشد. خود میگوید: «من چهل سال معنای تعطیلی را نفهمیدم و از همه چیز زدم و از لذتهای بسیاری دوری گزیدم تا به اهدافم برسم.»
حجتالاسلام و المسلمین
سید علی مرعشی در خصوص فضل میرزا میگفتند: میرزا از نجف به
کربلا با ماشین چوبی كه آن زمان بود میرفتند و در ماشین جدّ ما آیتالله سیدمحمد مرعشی حضور داشت، عدهای از طلاب هم بودند در بین راه بعضی عوام مسائلی را از طلاب میپرسند كه سؤال و جواب رد و بدل میشود كه میرزا با اشكال به جواب بعضی مسائل، جواب صحیح را میدهد، سیدعلی مرعشی میگوید، میرزا مورد توجه جدّ ما قرار میگیرد و آدرس حجره او را گرفته و بعد از چند روز به حجره میرزا رفته و مبلغی را هدیه میكند، من هم از کربلا آمده بودم تعدادی عباء آورده بودم كه یكی را همانجا به میرزا تقدیم كردیم، جدّ ما از تسلط مرحوم میرزا بسیار مسرور شده بود و لذا میرزا را مورد عنایت خود قرار داد.
یكى از ویژگیهایی میرزا جواد در نجف اشرف، كه تمام فضلاى نجف آنرا به كرات مشاهده كردند و به آن شهادت مىدهند،
توسل و ولاء ایشان بود، كه علاوه بر جدّیت در درس، و غرق در مسائل علمی، همواره توسل به درگاه
اهلبیت (علیهمالسلام) را از یاد نمیبرد و در انجام این كار زبانزد بود.
حجتالاسلام والمسلمین
محمدعلی مظاهری میگوید: توفیق یافتم با تعدادی از دوستان در سال ۱۳۸۴ش به زیارت عتبات مقدسه نجف اشرف سفر نمایم و سعادت یاری كرد خدمت
آیتالله سیستانی رسیدم، در آنجا ضمن رساندن سلام مخصوص میرزا جواد به ایشان، در خصوص شخصیت مرحوم میرزا صحبت شد، آیتالله سیستانی فرمودند: میرزای تبریزی از وقتی كه نجف اشرف بود ولای عجیبی داشتند و محب سرسخت اهلبیت (علیهمالسلام) بودند.
استاد علاوه بر تدریس و تحقیق در حوزه علمیه نجف، از امر تبلیغ احكام و مسائل دینی مردم نیز غافل نبود، و در ایام تبلیغی و فرصتهای مناسب به نقاط نیازمند تبلیغ، مسافرت میكرد و به تبلیغ احكام الله میپرداخت...
آیتالله تبریزی در دروس اساتید بزرگی، چون آیات سیدعبدالهادی شیرازی و سیدابوالقاسم خویی شرکت کرد و در همان سالهای نخست مورد توجه اساتید قرار گرفت. آیتالله خویی با درک استعداد و همت میرزا جواد، ایشان را مورد عنایت قرار داد و او رفته رفته به استاد نزدیکتر و از خواص شاگردان وی شد. میرزا را میتوان یكی از شاگردان برجسته و مبرز مرحوم آیتالله خوئی دانست كه همیشه مورد عنایت و توجه خاص استاد بود، و در اغلب جلسات علمی خصوصی استادشان نیز شركت مینمود، و در بحثها و درسها با طرح اشكالات و مطرح كردن بحثهای علمی بر هرچه پربار شدن محفل علمی میافزودند.
معروف است که در آغاز حاضر شدن میرزا جواد در درس آیتالله العظمی خوئی، سید از مرحوم آیتالله
محمدعلی توحیدی سؤال میکند که این شخص کیست.
شیخ توحیدی میگوید: این جواد است، اهل تبریز، سید خوئی میگوید: این شخص آینده بسیار درخشانی دارد.
آیتالله تبریزی میگوید: «مرحوم خویی در مسجد خضراء شبها بعد از نماز مغرب و عشا اصول میگفتند. ما درس ایشان رفتیم. در همان جلسه اول بحثی را با عنوان «آیا در شبهات موضوعیه فحص لازم است یا نه؟» مطرح کردند، ایشان در این موضوع با استاد به بحث نشست و مطالب درستی را ارائه داد و استدلالش پذیرفته شد. در همین موضوع راه را برای پیشرفت ایشان هموار ساخت.
آیتالله خویی بعدها ایشان را جزء اعضای دفتر استفتاء خود معرفی کرد و ایشان حدود بیست سال در دفتر استفتاء و محفل درس استاد به تلاش پرداخت و چندبار سطوح و خارج را تدریس کرد.
وی از محضر آیات سیدمحسن حکیم و مشکینی (از زعمای حوزه علمیه نجف اشرف و فرزند صاحب حاشیه بر کفایه.) هم بهره برد.
آیتالله تبریزی علاوه بر اینکه در دروس فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید، در دروس
فلسفه و
تفسیر،
رجال تلاش زیادی کرد و به تبحر دست یافت.
از همبحثها و همدرسیهای آیتالله تبریزی میتوان حضرات آقایان مرحوم شهید
سیدمحمدباقر صدر، مرحوم
شیخ مجتبی لنکرانی، مرحوم آقا
شیخ صدرا بادکوبهای،
آیتالله وحید خراسانی، آیتالله سیدعلی سیستانی،
علیاصغر معصومی شاهرودی را نام برد.
بعد از گذشت مدتی بعضی از شاگردان میرزا جواد که خود به درس خارج رسیده بودند، از ایشان میخواهند که به تدریس خارج پرداخته تا بتوانند طلاب از وجود ایشان استفاده کامل نمایند، ایشان درس خارج را در مسجد عمران شروع مینماید، تدریسی كه سالها ادامه یافت.
ماموران رژیم بعث عراق در شب جمعه سال ۱۳۵۴ش با یورش به حوزه نجف اشرف فضلاء و طلاب را دستگیر كرده و از جمله میرزا جواد را در راه بازگشت از کربلا به نجـف دستگیر و در زندان (خان النصف) كه در میان راه کربلا و نجف ـ قرار داشت زندانی میكنند، دستگیری فضلاء و طلاب نیم ساعت به غروب آفتاب شب جمعه شروع و میرزا جواد شب هنگام دستگیر میشود، رژیم بعث هر طلبهای را در خیابان و معابر عمومی مشاهده میكرد او را دستگیر و روانه قرارگاههای ارتش میکند.
بعد از دو روز میرزا جواد از زندان آزاد میگردد و به او یک هفته دولت بعث، مهلت میدهد كه خاک عراق را ترک كند، روحیه میرزا جواد بعد از قضیه زندان خان النصف بسیار تغییر كرده بود، و برخورد تحقیرآمیز رژیم بعث سخت بر ایشان اثر گذاشت بود، لذا تصمیم گرفتند به هر نحو ممكن خاک عراق را ترک كند. حجتالاسلام والمسلمین
سید علی مرعشی به نقل از پدرشان آیتالله
سید جعفر مرعشی میگوید: آیتالله خوئی، میرزا را به نهار دعوت میكند و میگوید: میرزا بمان شاید بتوان كاری كرد، لكن میرزا میگفت نه من تصمیم گرفتهام بروم و بر رفتن اصرار داشت، مرحوم میرزا میگفت من استخاره گرفتهام و استخاره بسیار خوب آمده. به این ترتیب وی پس از ۲۳ سال به همراه تعدادی از ایرانیان مجبور به ترک عراق شد؛ این در حالی بود که آیتالله خویی از آمدن ایشان به ایران بسیار متاثر بود. زیرا وی میخواست آیتالله تبریزی در نجف به تدریس ادامه دهد و معتقد بود که ایشان میتواند در آینده نزدیک یکی از استوانههای حوزهی علمیه نجف گردد و این مطلب را به برخی از دوستان نزدیک خود گفته بود. این سخن معروف بود که وی به آیتالله مشکینی (فرزند صاحب حاشیه بر کفایه) گفته بود: «ایشان مجتهد مطلق هستند.» و این برجسته بودن در سیمای آیتالله تبریزی نیز مشهود بود.
میرزا جواد بعد از تبعید در فاصله كوتاهی زندگی خود را جمع نموده و به سمت ایران حركت كردند، و هنگامی كه به مرز عراق رسیدند خبر لغو حكم تبعید ایشان رسید، لیكن میرزا جواد قبول نكردند و به سمت خاک ایران حركت كردند.
میرزا جواد بعد از بازگشت به ایران، در قم مستقر میشوند و كم كم خبر حضور وی در قم منتشر میشود، و طلاب كم كم در اطراف میرزا جمع شدند، حتی بعضی از شاگردان او از نجف به قم آمدند. میرزا جواد در آغاز درس خارج خود را در مسجد كوچكی كه روبروی مسجد فاطمیه (گذرخان) بود شروع میكنند، لكن بعد از یک هفته به خاطر استقبال طلاب به مسجد عشقعلی منتقل میشود، و بعد از مدتی جای آن مسجد هم كفاف نمیكند به حسینه ارک منتقل میشود، و بعد از مدتی حسینه ارک هم پاسخگوی فضلائی كه در درس فقه شركت میكردند نمیباشد لذا درس فقه به
مسجد اعظم منتقل میشود، تدریس ایشان از هنگام ورود به قم درسال ۱۳۵۵ش تا
شوال سال
۱۴۲۷ ق مطابق با آذر ۱۳۸۵ش ادامه یافت.
میرزا جواد در سالهای حضور در
قم مقید به درس بودند و كمتر درس خود را تعطیل میكردند و حتی ایشان وقتی روزها از درس فقه فارغ میشدند یک درس فقه دیگر در بیت داشتند كه بعدها به خاطر كثرت استفتائات به جلسه استفتاء تبدیل شد.
میرزا جواد غیر از چهار سال آخر عمرشان كه در بیماری بسر میبردند به تدریس منظم دروس اصول و فقه اشتغال داشتند، و در طول حضور میرزا جواد در قم حتی در ایام جنگ و بمباران مشاهده نشد كه درس ایشان تعطیل شود.
عمده تبحر آیتالله تبریزی در فقه، اصول و رجال بود. وی پس از بازگشت به ایران و اقامت در حوزه علمیه قم، در هر سه موضوع به تدریس ادامه داد. تدریس وی به جهت مصاحبت زیاد اساتید بزرگ نجف تا حدودی به سبک حوزه نجف است. معروف است که تدریسهای حوزه علمیه نجف کمتر در طول ادامه مییابد و بیشتر به عرض و عمق موضوعات میپردازد. آیتالله تبریزی نیز بیشتر به عمق مباحث اهمیت میدهد. چهبسا در یک موضوع ماهها بحث میکند و تمام ابعاد آنرا مطرح میسازند به اعتقاد وی درس خارج باید مجتهدپرور باشد و افراد باید مبانی را درست درک کنند.
آیتالله تبریزی بر مبنای اعتقاد به توسعه فقه در زندگی، تلاش کرده است ابواب و موضوعات مورد نیاز جامعه را در اولویت قرار دهد. ادامه مباحث طولانی وی در قضاء، حدود و تعزیرات را میتوان در این جهت دانست. ایشان بیش از چهار دوره اصول و چند دوره فقه تدریس کردهاند. وی همیشه پس از تدریس در اختیار شاگردان قرار میگیرد و اشکالات را با اشتیاق میشنود. همین باعث شده است درس ایشان استادپرور باشد
میتوان گفت امروز تعداد زیادی از شاگردان وی به
اجتهاد رسیدهاند. در عرصههای
تعلیم و تربیت نیز تعداد قابل توجهی از فضلا و مربیان از محفل درس ایشان به چنین مقامی دست یافتهاند.
پس از رحلت آیتالله خویی عدهای از علماء و فضلا، خواستار پذیرش مقام مرجعیت از سوی آیتالله تبریزی شدند. با اینکه ایشان علاقهای به این مقام نداشت و همواره از آن گریزان بود، اقدام
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در معرفی هفت نفر از جمله ایشان به عنوان
مرجع تقلید، در کنار وجود مقلدانی در خارج از جمله
سوریه،
لبنان،
کویت،
بحرین، عراق حتی کشورهای اروپایی،
استرالیا و
آفریقا وی را وادار به قبول این مسئولیت کرد.
او با تواضع و فروتنی همواره به خدمت به
اسلام و رشد و تعالی
مسلمانان و
شیعیان میاندیشید و الگوی اخلاقی برای شاگردان و مریدانش بود. با توجه به موقعیت حساس مرجعیت، پس از فوت
آیتالله اراکی جامعه روحانیت طی بیانیهای ۶ تن از مراجع را به عنوان مرجع اعلم معرفی کرد که پس از
آیتالله فاضل لنکرانی، نام آیتالله
شیخ جواد تبریزی قرار دارد.
آیتالله تبریزی به ظواهر دنیا بیتوجه و دارای زندگی ساده بود و با اینکه پیشینه طولانی در مرجعیت داشت، امکانات محل سکونتش در حدّ افراد عادی جامعه بود.
معروف است که ایشان از
وجوه شرعی استفاده نمیکرد و اطرافیانش را نیز از این کار باز میداشت، ایشان بیشتر از هدایا و تبرکاتی که دوستانش و یا مقلدانش از خارج و داخل برایش میفرستادند استفاده میکرد و در استفاده از وجوهات نهایت احتیاط را داشت. بارها در مقابل افرادی از شاگردان و ارادتمندان که در صدد توسعه محل سکونت وی و تاسیس حسینیه در کنار خانهاش بودند، مقاومت میکرد، او در خانهای ساده و محقر زندگی میکرد و با وجود کهولت سن هر روز فاصله منزل و محل تدریس را با پای پیاده طی میکرد.
دیگر ویژگی آیتالله تبریزی دوری از شهرت است، وی در طول بیست و چند سال مرجعیت اجازه تبلیغ از خود را نداده و برای مطرح شدن خود گامی برنداشته است، حتی کمتر جایی مختصری از زندگی نامهاش به چاپ رسیده است. تمام مراکز خیریهای که تاسیس کرده، به نام ائمه اطهار است.
عشق و علاقه شدید به مطالعه از دیگر ویژگیهای اوست، در دوران تحصیل در نجف اشرف از رفتن به هرگونه مجلس و محفلی دوری میکرد و لحظات خود را با تحقیق و نوشتن سپری میکرد. بیشتر اوقات را صرف مطالعه و نگارش و بخشی را برای تدریس میگذارد، به ندرت دیده شده است که کاری خارج از نظم و برنامه انجام دهد، مگر استثنائاتی که برای حفظ مصالح و به تقاضای افراد دیگر بوده است.
ایشان استراحت، اوقات مطالعه، تدریس، پذیرش افراد و جلسه با اعضای استفتاءات را با برنامه و نظم دقیق انجام میداد. وی در خصوص مسافرتهاش نیز کمال احتیاط را دشت. تنها یک سفر به
حج مشرف شده و غیر از آن اگر سفری هم داشته، سفر زیارتی
مشهد مقدس بوده است. وی حتی در گرمای تابستان نیز به سفر سیاحتی و تفریحی نمیرفت.
۱.
ارشاد الطالب: تعلیقه چهار جلدی بر
مکاسب محرمه شیخ انصاری (رحمةاللهعلیه).
۲. تنقیح مبانی العروة (طهارة) ـ ۷ جلد.
۳. تنقیح مبانی العروة و المناسک (الحج) ـ ۳ جلد.
۴. کتاب القصاص.
۵. کتاب الدیات.
۶. الدروس فی علم الاصول (دوره کامل اصول).
۷. تنقیح مبانى العروة (الصلاة) (در حال چاپ).
۸. تنقیح مبانى العروة (کتاب الصوم).
۹. تنقیح مبانى العروة (کتاب الزکاة والخمس).
۱۰. کتاب امیر المؤمنین علی بن ابیطالب: (در حال چاپ).
۱۱. اُسس القضاء و الشهادات.
۱۲.
اسس الحدود و التعزیرات.
۱۳. طبقات الرجال.
۱۴. تکمله منهاج الصالحین.
۱۵.
مسائل منتخب.
۱۶. حاشیه بر عروه الوثقی.
۱۷. حاشیه بر وسیله مرحوم آیتالله اصفهانی.
۱۸. شرح کفایه الاصول.
۱۹. رساله توضیح المسائل.
۲۰. مناسک حج.
۲۱. حدود و قصاص.
۲۲. صراط النجاه (۶جلد).
۲۳. تهذیب در احکام حج.
۲۴. الانوار الهیه فی المسائل العقائدیه.
۲۵. نفی السهو عن النبی.
۲۶. فدک.
۲۷. کتاب ظلمات فاطمة الزهراء (علیها السلام) (در حال چاپ).
۲۸. رساله مختصره فی لبس السداد.
۲۹. الشعائر الحسینیه.
۳۰. عبقات ولائیه.
۳۱. زیارت عاشوراء فراتر از یک شبهه (در حال چاپ).
۳۲. زیارت عاشوراء فوق الشبهات.
۳۳. نصوص الصحیحة على الائمة (علیهم السلام).
۳۴. النکات الرجالیة (مخطوط).
۳۵. ما استفدت من الروایات فی استنباط الاحکام الشرعیة (وسائل الشیعة مخطوط).
۳۶. النصایح.
۳۷. استفتائات جدید.
ایشان آثاری نیز به صورت خطی دارد که چاپ نشده است.
آیتالله تبریزی معتقد بود در دنیایی که
کفار در همه زمینهها خود را برای ترویج مادیت تجهیز کردهاند و هر روز به امکانات جدیدی دست مییابد، مسلمانان نباید در ضعف و سستی قرار گیرند و خود را ببازند، همت ایشان همواره تقویت مسلمانان به ویژه شیعیان بوده است.
از خدمات اجتماعی وی میتوان مسجدسازی در جاهایی که مسجد نبود، دستگیری از نیازمندان و ساختن درمانگاه بقیةالله قم به قصد حمایت از مستضعفان و خانوادههای طلاب بیبضاعت اشاره کرد. وی در خصوص درمانگاه بقیةالله تاکید دشت که خانوادههای طلاب و افراد بیبضاعت از آن بهرهمند شوند. این درمانگاه که از نظر پزشکی، درمانگاه مجهزی است، در آوردن تمام این تجهیزات، همت و کمک جدی داشتند و تاکید داشتند در برخورد با مراجعین مراقبت لازم را انجام دهند و رضایت خدا در نظر داشته باشند. گروهی را نیز مامور کردند در خصوص فقرا و ایتام تحقیق و برایشان مواد خوراکی و پوشاک فراهم کنند. این کار سالهاست که انجام میشود. البته همواره تاکید کرده است که اسمی از ایشان در هیچجا مطرح نشود. او دوست دارد کارها را به اسم
ائمه معصوم (علیهمالسّلام) انجام دهد و اگر خیری به افراد میرسد، همه آنرا عنایتی از سوی اسلام و ائمه (علیهمالسّلام) بدانند.
آیتالله تبریزی تندیس
تقوا و الگوی
مؤمنان بود. کمتر اهل نصیحت و توصیه بود و دوست داشت به خود بپردازد، اما گاهی به خاطر تقاضای افراد توصیههایی کرده است.
وی به افراد و شاگردانش توصیه میکرد که در زندگی تنها به خداوند
توکل داشته باشند و مشکلات و کمبودهای زندگی موجب غفلت از لطف خداوند نشود. نباید افراد از راه احتیاط خارج شوند و به سمت هوس بروند. خود نیز در این سالها همواره اهل احتیاط بوده است. ایشان توصیه میکردند که نباید ترس بر ایمان غلبه کند، برای همین همواره
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) را الگویی بسیار عالی برای شیعیان معرفی میکرد. او همیشه از امام خمینی به جهت درک بهتر مسائل اسلام و مسلمانان، شجاعت در عمل و
اخلاص در
نیت به نیکی یاد میکرد و به افراد توصیه میکرد نگهبان و حافظ میراث ارزشمند امام خمینی که با خون هزاران شهید به دست آمده است، باشند.
آیتالله تبریزی به مبلغانی که به مناطق شهری و روستایی میفرستادند و کسانی که پیش از سفر تبلیغ به محضر ایشان میرسیدند و توصیه میخواهستند، میگفت: وظیفه دارید مردم را به یاد
معاد بیاندازید. وی به
قرآن اشاره میکرد که در آن معاد مورد تاکید و تکرار قرار گرفته است و اضافه میکرد: اگر مردم به یاد معاد باشند، کمتر
گناه میکنند. تاکید دشتند که باید به نماز نیز اهمیت داده شود و به طلاب توصیه میکردند که سعی کنند نماز را در اول وقت و با نوافل بخوانند. وی توصیه میکرد که نباید از مسیری که توسط ائمه برای ما ترسیم شده است، خارج شویم.
سیدالشهدا را بهترین الگوی مسلمانان میدانست و عمل ایشان را برای خاتمهدادن به
ظلم و ستیز با بیعدالتی و حفظ ارزشها و عزت مؤمنان حجت میدانست و تاکید میکرد که باید در مجالس عزا به این رسالت اشاره گردد.
او به شاگردانش توصیه میکرد که کمتر به فکر تعطیلات باشند و سعی کنند مشغول تحصیل و تدریس و خدمت به مردم باشند. خود نیز وقتی به مشهد مقدس مشرف میشدند، بیش از دو روز در مشهد اقامت نمیکرد و به جهت کار و اشتیاق به خدمت به قم برمیگشت. توصیهاش به طلاب این بود که اوقات خود را به بطالت و غفلت از دست ندهند.
آیتالله تبریزی همواره نگران جامعه دینی بود و در این خصوص روشنگری در جامعه را یکی از ضرورتها میدانست. همواره در برابر حوادث مهم مثل
انقلاب اسلامی ایران،
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، جریان سیاسی و حوادثی که برای سایر مسلمانان در سطح جهان پیش میآمد، موضعگیری و دیدگاه خود را اعلام کرده است. همیشه به
وحدت مسلمانان که یکی از آرزوهای دیرینش بود، میاندیشد و تاکید میکرد که با همدلی میتوان خطر
یهود و سایر دشمنان را خنثی کرد.
این سخن امام خمینی (رحمةاللهعلیه) را باور داشت که تکرار میکرد که اگر ما در مقابل
آمریکا و دشمنان خود جلوتر برویم، آنها چندین قدم عقبتر خواهند رفت.
در رابطه با حوزه علمیه نیز دیدگاه خاصی دشت و بر همین اساس همیشه توصیه میکرد که طلاب با استعداد نباید از درس و بحث حوزه خارج شوند و مسئولیتهای اجرایی قبول کنند. در رابطه با دروس حوزه اعتقاد دشت که طلاب باید به جای چند تخصص در یک موضوع متخصص شوند و تعهد بپذیرند تا بتوانند بخشی از عمر خود را در خدمت مردم باشند. وی با مقایسه دوران تحصیل خود در نجف اشرف با زمان فعلی با نگرانی پیگیر این موضوع بود که نباید دروس حوزه هر سال بیش از قبل به سمت سطحینگری برود و از عمق آن کاسته شود. وی میگفت اگر بنیه علمی در حوزهها ضعیف شود، در آینده آسیبپذیر خواهند شد.
وی اعتقاد دشت که حوزه باید در مسیر اسلام قرار بگیرد و بنایی تحت جریانات و فرقهها و حزبها از مسیر مستقیم خارج شود. خود میگفت: «من در همان زمان که سر و صدا بود بر خلاف برخی که اهمیتی به اخبار و رادیو نمیدادند، اخبار را از طریق رادیو پیگیر بودم و این کار الان هم ترک نشده است.»
آیتالله تبریزی با کهولت سن همچنان شاداب و سرحال مشغول تدریس و انجام مسئولیتهای مرجعیت بود. وی تا اواخر عمر، خارج فقه و اصول تدریس مینمود و بخشی از اوقات خود را برای امور دفتر خویش صرف کرد و قسمتی از اوقات را نیز در خدمت مردم یا در خلوت خود بود.
آیتالله تبریزی دارای فرزندان صالح است و آنان نیز چون پدر در خدمت مردم و جامعه دینی هستند. یکی از فرزندانش به نام حجتالاسلام
شیخ جعفر تبریزی، روحانی است و در امور دفتر و ملاقاتها و روابط وی با افراد یاریاش میکرد. یکی دیگر از فرزندانش نیز پزشک است و با تعهدی که از پدر به ارث برده، در خدمت جامعه است. پسر سوم ایشان شغل آزاد دارد. وی ۵
دختر دارد و برخی نیز به شغل دیگری اشتغال دارند. رابطه آیتالله تبریزی با فرزندان خود بسیار صمیمی بود.
آیتالله تبریزی، پس از سالها تحقیق و تالیف و تربیت شاگردان فاضل، پس از ۸۲ سال، روز سه شنبه ۱۳۸۵/۰۸/۳۰ برابر با ۲۹
شوال ۱۴۲۷ ق وفات کرد و فردای آن روز، پس از تشییع و اقامه نماز توسط آیتالله وحید خراسانی، در بالا سر
حرم حضرت معصومه، به خاک سپرده شد.
آیتالله خامنهای، در پی رحلت آیتالله تبریزی پیامی
صادر کردند که متن آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
با تاسف و تاثر فراوان، اطلاع یافتیم که عالم ربانی و فقیه عالی مقام، آیتالله حاج میرزا جواد آقا تبریزی (رحمةاللهعلیه) دار فانی را وداع گفته و حوزههای علمیه را سوگوار ساخته است.
ایشان از مراجع معظم تقلید، و از برجستهترین اساتید حوزههای علمیه قم بودند و در طول دهها سال، جمع کثیری از فضلا و طلاب علوم دینی، از افادات و تحقیقات علمی این فقیه و اصولی عالیقدر بهرهمند گشتند. تقوی و پارسایی این مرد بزرگ در کنار
خلق و خوی مردمی و رعایت پدرانهای که با شاگردان و ارادتمندان خویش به کار میبرد، ایشان را در میان طلاب و جوانان و بسیجیان، شخصیتی محبوب ساخته و حضور ایشان در عرصههای گوناگون حماسههای انقلاب کرامت مضاعفی را این وجود پر برکت پدید آورده بود. مردم شریف قم هنوز سیمای با وقار ایشان در
تشییع پیکرهای مقدس شهیدان دوران دفاع مقدس را فراموش نکردهاند.
در گذشت این عالم عامل و این شخصیت علمی برجسته برای حوزههای علمیه خسارتی بزرگ است.
این جانب رحلت آن بزرگوار را به مراجع معظم تقلید و علمای اعلام و حوزههای علمیه و به عموم ملت ایران، به ویژه شاگردان و ارادتمندان و مقلدان ایشان و نیز به بیت مکرم و آقازادگان محترمشان تسلیت عرض میکنم و از
خداوند متعال میخواهم که برترین پاداش صالحان را به ایشان عطا فرماید.
سیدعلی خامنهای
۳۰/ آبان/ ۱۳۸۵
•
سایت پورتال انهار، برگرفته از مقاله « آیةالله العظمی تبریزی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۳/۱۱. •
سایت اطلاعرسانی آیةالله العظمی میرزا جواد آقا تبریزی، برگرفته از زندگینامه آیةالله تبریزی، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۳/۱۱.