مُوْت (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُوْت (به ضم میم و سکون واو) از
واژگان قرآن کریم به معنای
مرگ است. از مشتقات این ماده که در
قرآن آمده
مَيْت (به فتح میم و سکون یاء) و
مَيِّت (به فتح میم و یاء مشدد مکسور) است که هر دو به معنای مرده میباشد.
مَوْتَة (به فتح میم و سکون واو) به معنای مرگ و
مَمات (به فتح میم) نيز به معنى
موت است.
مَيْتَة (به فتح میم و سکون یاء) مؤنّث ميت و جمع
موت نیز در
قرآن به صورت
أَمْوات (به همزه مفتوح و سکون میم)،
مَوْتى (به فتح میم و سکون واو)،
مَيِّتُون (به فتح میم و یاء مشدد مکسور) آمده است.
مُوْت به معنای مرگ می باشد. فعل آن از باب نصر ينصر و علم يعلم میآید؛ بنابراین «مات يموت» و «مات يمات» هر دو صحيح است. در آيه
(وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ) و نیز آيه
(وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ) كه «متّم» به ضمّ ميم آمده از نصر ينصر است ولى در آيه
(إِذا مِتُّمْ وَ كُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً) كه در
قرآنها با كسر ميم آمده از علم يعلم است.
بیضاوی در ذيل آيه اوّل گفته:
نافع، حمزه و
کسائی آن را به كسر ميم خواندهاند از مات يمات.
در
مجمع فرموده: نافع و اهل
کوفه جز عاصم به كسر ميم خواندهاند (البتّه در آل عمران)؛
ولى در آيه سوره مؤمنون ظاهراً كسر اجماعى است.
قرآن ضلالت و بىايمانى و
کفر را
موت میداند؛ چنانكه فرموده:
(أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ) (آيا كسى كه مرده بود، سپس او را زنده كرديم، (كافر بود و ايمان آورد) و نورى برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود.)
در اين آيه آدم گمراه مرده و آدم هدايت يافته زنده بهحساب آمده است و نيز خطاب به رسول خدا (صلّىاللّهعليهوآله) فرموده:
(فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى) «تو مردگان را شنوا نتوانى كرد» و نيز فرموده:
(وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ) (و تو نمىتوانى سخن خود را به گوش آنان كه در گور (خفته) اند برسانى.)
پس
مؤمن زنده و
کافر مرده است.
ميت و ميّت هر دو به معنى مرده است. مثل
(أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ) (آيا كسى كه مرده بود، سپس او را زنده كرديم، (كافر بود و ايمان آورد))
و
(لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً) (تا به وسيله آن، سرزمين مردهاى را زنده كنيم)
كه در مرده انسان و غير انسان است و مثل
(إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ) (به يقين تو مىميرى و آنها نيز خواهند مُرد)
و
(حَتَّى إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالًا سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ) (تا ابرهاى سنگين بار را بر دوش كشند؛ سپس ما آنها را به سوى زمينهاى مرده مىفرستيم)
كه درباره انسان و غير انسان هر دو آمده است.
جمع آن اموات، موتى، ميّتون و ميتون آمده مثل:
(وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لَا الْأَمْواتُ) (و هرگز مردگان و زندگان يكسان نيستند)
،
(كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتى) (خداوند اينگونه مردگان را زنده مىكند)
و
(ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ) (آنگاه شما بعد از آن مىميريد.)
ولى ميتوان با تخفيف در
قرآن نيامده است.
موتة به معنای مرگ و آن اخصّ از
موت و گويا تاء آن براى
وحدت است:
(لا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولى) (هرگز مرگى جز همان مرگ اوّل كه در دنيا چشيدهاند نخواهند چشيد.)
ممات نيز به معنى
موت است:
(إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ) (اگر چنين مىكردى، ما دو برابر مجازات
مشرکان در زندگى دنيا، و دو برابر مجازات آنها را بعد از مرگ، به تو مىچشانديم.)
ميتة مؤنّث ميت است و در
عرف شرع حيوانى است كه بدون
ذبح شرعى مرده؛ خواه خود به خود بميرد و يا به ذبح غير شرعى. در
قرآن آمده:
(حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ ..) (بر شما حرام شده است گوشت مردار و خون و گوشت خوک و ... .)
در آيه
(وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا) (و زمين مرده براى آنها نشانهاى از عظمت خدا است كه ما آن را زنده كرديم و دانههاى غذايى از آن خارج ساختيم كه از آن مىخورند)
در معناى اوّلى به كار رفته است.
•
قرشی بنایی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «موت»، ج۶، ص۳۰۲-۳۰۳.