محمد بن مسلم زهری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوبکر،
محمد بن مسلم بن عبیدالله شهاب، معروف به زُهری
از فقیهان و محدثان
قرن دوم هجری، منسوب به قبیلهی
بنی زهرة بن کلاب، که احتمالا در سال ۵۱ هجری در
مکه متولد شد. او از مادری به نام
عائشه که او نیز از خاندان ابن شهاب بود، به دنیا میآید.
زُهری به جهت اینکه برخی از
صحابه پیامبر
اسلام (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) را درک کرده است؛ از جمله
تابعان حساب شده است.
او در
مدینه زندگی میکرده
و در برههای به شام رفته و در آنجا اقامت کرد.
از او به عنوان عالم عصر خود یاد شده است، عالمی که
روایات بسیاری را در ذهن خود داشته و از بسیاری نقل حدیث میکرده و بسیاری نیز از او نقل حدیث میکردهاند.
بنابر اتفاق شیعه
او دارای مذهب سنی است.
او در عین اینکه از علما و بزرگان اهل سنت بود، روایتهای مختلفی را از
امام سجاد (علیهالسّلام) و دیگر امامان نقل کرده است
که در برخی منابع روایی شیعی ذکر شدهاند.
زهری اولین کسی بود که به
تدوین احادیث پرداخت و هم چنین عنوان نخستین تابعی تدوین کنندۀ
حدیث نیز به او داده شده است.
وی نزد محدثان بزرگی چون
سعید بن مسیب،
ابان ابن عثمان و
عروة بن زبیر به فراگرفتن
علم حدیث مشغول شد. زهری یکی از حافظان (حدیث) و فقیهان بزرگ بود.
وی مدتها در
مدینه میزیسته است و همه علوم را در مدینه فراگرفت، در دهۀ پایانی قرن اول تا پایان عمر، در دهۀ سوم قرن دوم هجری، بیش از چهل سال در بین
شام و مدینه رفت و آمد مینمود.
وی از جمله کسانی است که در دانش مغازی سهم عمدهای دارد. وی تا پایان عمر در خدمت حاکم اموی بود تا این که در سال ۱۲۴ (ه. ق) در دهکده
شغب منطقۀ مرزی
حجاز و
فلسطین درگذشت.
وی از دانشمندان عصر
بنی امیه و معاصر و شاگرد امام زین العابدین (علیه
السّلام) بود.
آن چنان که از کتب
تراجم استفاده میشود، زهری از خط
ولایت امیرالمومنین (علیهالسّلام) منحرف بوده است.
مسلم که پدر اوست با
مصعب بن زبیر بوده و جدش عبیدالله با مشرکین در
جنگ بدر شرکت کرده است. برخی از منابع
محمد بن مسلم بن شهاب زهری را از
اصحاب علی
بن الحسین (علیهما
السّلام) دانستهاند،
ابن شهر آشوب مینویسد: زهری از کارگزاران و عمال بنی امیه بود و بعد داستانی را از او نقل میکند که در گره گشائیهای ویژه حضرت سجاد (علیه
السّلام) بیان خواهد شد و او آن چنان ملازم حضرت بود که بعضی از
بنی مروان به او میگفتند: ای زهری پیامبر تو چه میکند؟ و منظورشان علی
بن الحسین (علیه
السّلام) بود.
البته با توجه به متن نامهای که حضرت سجاد (علیه
السّلام) به او نوشتند، میتوان به شدت ناراحتی این امام بزرگوار از این فرد و نهیبهای کوبنده ایشان به او و امثالش واقف شد. آمده است که
امام سجاد (علیهالسّلام) به یکی از فقیهان و عالمان زمان خویش،
محمد بن مسلم زهری، دانشمندی که با دستگاه بنی امیه به ویژه
هشام بن عبدالملک همکاری میکرد، و از آنان طرفداری مینمود، پس از برحذر داشتن وی از
اعانت ظالمان نامهای به او نوشت و فرمود:
خداوند در کتابش (
قرآن کریم) از علمای
دین پیمان گرفته است که حقایق قرآن را برای مردم بیان کنند و آن را نپوشانند.
تو (خطاب به شهاب زهری) باید بدانی کمترین چیزی را که پوشاندهای و سبکترین باری که برداشتهای این است که
ترس و وحشتی را که ظالم (از عواقب بیداد و ستم) دارد... از میان بردهای و راه ستم را برای او هموار کرده ای... ؛ مگر نه این است که تو را به سوی خویش میخوانند، تو را محور آسیای ظلمشان میکنند... ؛ مگر تو را پلی برای عبور به اهداف خویش قرار ندادند؟ مگر تو نردبان
گمراهی آنان نشدهای که جاهلان ساده لوح را به دام میکشند؟ به وسیلۀ تو عالمان را مشکوک میسازند (و مردم
گمان میکنند، همۀ عالمان مانند تو درباریاند). .. آنان در برابر این همه خدمت تو چه چیزی به تو پرداختند و چقدر بی ارزش است، آن چه به تو میدهند، در برابر آن چه از تو میگیرند و چه چیز کم بهایی نصیب تو شد.»
زهری اکثر عمر خود را به عنوان کارگزار بنی امیه گذارانیده و در دنیای آنها به آنها کمک میکرد؛ هشام
بن عبدالملک او را به عنوان معلم فرزندانش برگزیده و دستور داد به آنها حدیث بیاموزد. وی هم چنین برای شهاب زهری دو منشی تعیین کرده بود که مطالب و آثارش را مینگاشتند و چون زهری بدرود
حیات گفت، انبوهی از تالیفاتی و نوشتههای او در خزانۀ امویها برجای ماند.
در سال ۹۹ هجری
عمر بن عبدالعزیز اموی به خلافت رسید، وی به جمع آوری و کتابت
احادیث پرداخت،
تحریم منع
احادیث نبوی را شکست.
او طی بخشنامهای خطاب به
ابوبکر محمد بن حزم (فرماندار و قاضی شهر مدینه) و سایر کارگزاران در مناطق مختلف، خطر نابودی
علوم اسلامی را گوش زد کرد و آنها را به نگارش و جمع آوری احادیث
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ملزم ساخت. ابونعیم مینویسد: عمر
بن عبدالعزیز به تمام نقاط دستور کتابت و ضبط احادیث را صادر نمود.
او بدین منظور، به حضور افراد دیگری که از آن حضرت حدیث شنیده و حفظ کرده بودند، رسید و با تمام توان به جمع آوری و ضبط این گونه احادیث پرداخت.
عمر
بن عبدالعزیز به این فکر افتاد حدیث را جمع کند. در
موطا نقل میکند که به
ابوبکر بن محمد حزم انصاری نوشت حدیث را جمع کن که میترسم علم علماء نابود شود.
او به کارگزارانش نامه نوشت، در میان عالمان
اهل سنت از
محمد بن مسلم بن شهاب زهری که عالم معروف شام و حجازست بهره جویید و از محضر او فیض ببرید؛ زیرا در میان شما کسی را نمیشناسم که در اطلاع بر
سنت پیشینیان، از او آگاهتر باشد.
اولین کسی بود که تلاشهای بسیاری کرد و به جمع آوری احادیث نبوی اقدام ورزید، بعضی نوشتهاند اول کسی که به امر ابن عبدالعزیز جمع آوری احادیث نمود، ابن شهاب زهری عالم حجاز و شام بوده است،
ذهبی در حوادث این سال میگوید: «در این سال بود که در مکه و مدینه علماء شروع به تدوین احادیث نمودند.»، قهرا ضبط احادیث در آغاز قرن دوم هجری خواهد بود، و هم چنین از
ابن عبدالبر نقل شده که: هنگامی که عمر
بن عبدالعزیز درگذشت،
ابوبکر نامبرده کتبی در حدیث نگاشته بود.
ولی از این مجموعه اثری نیست و ممکن است بواسطه کوتاه بودن دوران
خلافت عمر
بن عبدالعزیز (دو سال و ۵ ماه) این کار بآخر نرسیده باشد.
زهری را مؤسس مکتب تاریخنگاری مدینه و بزرگترین نمایندۀ این
مکتب دانستهاند، که آن را بر بنیادهایی استوار قرار داد و روش تدوین آن را معین نمود.
ابن حجر عسقلانی او را از علمای برجسته حدیث در شام و حجاز میداند که همتا ندارد.
در روایتهای بسیاری گفته شده است که زهری، حافظهای نیرومند داشته، ولی هر آن چه میشنید، ثبت میکرد.
صالح بن کیسان ، معاصر و هم درس زهری هم تصریح کرده که هر دو به نگارش سنن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلم) پرداختند، زهری سپس سیرۀ اصحاب را نیز نگاشت. وی در
مغازی و تاریخ خلفا به تالیفاتی دست زد، وی در نقل روایات المغازی اساسا متکی بر عروة
بن زبیر (۹۴ه) بود.
در واقع شهرت فراوان زهری به سبب همین کتاب المغازی اوست که آن را به روایت عروة
بن زبیر و سعید
بن مسیب گردآورده است. این کتاب فقط مشتمل بر اخبار مغازی به معنای خاص آن نبوده است، بلکه تمام مراحل زندگی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) را دربرداشته است.
از جمله موضوعاتی که زهری در این کتاب بدان پرداخته است: اشاراتی به
آفرینش و احوال پیامبران، زندگانی پیامبر
اسلام (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در مکه، دورۀ حیات او در مدینه و غزوات ایشان،
فتح مکه و غزوات ایشان در مکه، و هم چنین موضوعاتی دربارۀ شخصیت و زندگی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) ذکر کرده است. قطعاتی از المغازی زهری در آثار ابن اسحاق، واقدی،
ابن سعد،
طبری و
بلاذری هست که، عبدالعزیز دوری بعضی از آنها را گردآورده است.
اما
سهیل زکار دریافته که بخش مهمی از کتاب
عبدالزراق بن همام صنعانی همان کتاب المغازی زهری است که صنعانی آن را از
معمر بن راشد شاگرد او نقل کرده است.
صفدی
و هم
حاجی خلیفه از کتاب المغازی او یاد کرده است.
بررسی همین قطعات نشان میدهد که زهری نخستین چهارچوب و خطوط کلی
سیره نویسی را معین کرده است، او به طور کلی تسلسل تاریخی حوادث را مدنظر داشته است و حتی سنوات حوادث را نیز ذکر کرده است.
البته دیدگاه زهری همان دیدگاه
اهل حدیث است جز آن که او به احادیث تاریخی هم در ضمن اخذ و ضبط حدیث عنایت تام داشته، اما آن چه در این باب نقل و ضبط کرده، هم چون شیوۀ اهل حدیث، صریح و ساده و متمرکز بر همان موضوع مورد نظر است و از مبالغه و بزرگنمایی وقایع
اجتناب ورزیده است. از موضوعات دیگری که زهری بدان پرداخته باید از انساب، تاریخ صدر
اسلام و عصر
خلفای راشدین و حوادث این دوره مانند انتخاب خلیفه، بنیانگذاری دیوان سیاه،
قتل عثمان، برقراری عطایا و گردآوری قرآن و جنگهای داخلی عصر
امام علی (علیهالسّلام) سخن گفت. او با آن که به امویان خاصه
ولید بن عبدالملک و برادرش
هشام ابن عبدالملک نزدیک بود، جز به ندرت به
تاریخ این دوره نپرداخته است.
وی در دربار عبدالملک از منزلت والایی برخوردار بود، تا جایی که
یزید بن عبدالملک منصب
قضا را به او واگذاشت.
به دلیل همین نزدیکی با حاکمان اموی وی سالهای طولانی را در
دمشق سپری کرد، و در آن جا اقامت گزید. (وی از سالهای (۸۱-۸۲ه) به دمشق رفت
) به علت این
اقامت طولانی در دمشق بعضی او را از نمایندگان مکتب تاریخنگاری شام به شمار میآوردهاند.
وی کتابی به دستور
خالدبن عبدالله قسری دربارۀ قبایل
عرب شمالی تالیفش را آغاز کرد، ولی به انجام نرسید، از دیگر آثار اوست.
وی هم چنین آثاری در زمینۀ
تفسیر و
علوم قرآنی دارد، از جمله «تنزیل القرآن به مکه و مدینه» و «الناسخ و المنسوخ فی القرآن» با تحقیق دکتر
حاتم ضامن در مجلۀ العلمی العراقی منتشر شده است.
زهری شاگردانی چون عقیل
بن خالد، این اسحاق،
مالک ابن انس ابومعشر،
محمد بن راشد، یونس
بن یزید، اوزاعی، تنوخی،
محمد بن ولید،
موسی بن عقبه و ابن ابی سبزه داشت که در مناطقی دمشق و
قنسرین در جهت اشاعۀ دانسته هایش تلاش میکردند.
علمای سنی برای زهری جایگاهی بس بلند مرتبه در
روایت و نقل احادیث ترسیم کردهاند؛ ولی علمای
شیعه بعضی با توجه به روایتی که
ابن ابی الحدید در شرح
نهج البلاغه نقل میکند که او به همراه «عروة
بن زبیر» در
مسجد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) نشستند و از حضرت علی (علیه
السّلام) بدگوئی میکردند و با برخورد شدید حضرت (علیه
السّلام) مواجه شدند، او را «عدو» و «متهم» دانستهاند.
برخی از علمای شیعه از وی نقل حدیث کردهاند. این نقل روایات از یک عالم سنی، تنها به جهت نقل این روایات نبوده، بلکه نوعی اعتنا به این روایات وجود داشته است؛ لذا برخی از علمای شیعی او را جزو دوستداران امام سجاد (علیه
السّلام) معرّفی کردهاند،
و از او به عنوان یکی از اصحاب امام زین العابدین (علیه
السّلام) و
امام صادق (علیهالسّلام) یاد شده است.
به عنوان نمونه در مورد زهری گفته شد: «زهری اگر چه از علمای
اهل سنت است، اما از این روایت (بحث در یک روایت خاص میباشد) و روایتهای دیگر به دست میآید که او از دوستداران علی
بن حسین (علیه
السّلام) بوده و ایشان را بزرگ میداشت».
علاوه بر این نقل قولها و گفتارها، روایاتی نیز وجود دارد که این محبت و احترام را گاه به صراحت و گاه به صورت ضمنی بیان داشته است:
عِمران
بن سُلَیم نقل میکند: زُهری هرگاه از
علی بن الحسین (علیهالسّلام) حدیثی نقل میکرد، میگفت: زین العابدین برایم حدیث فرمود. سفیان
بن عیینه به او گفت: برای چه به علی
بن الحسین، زین العابدین میگویی؟ زهری پاسخ داد: برای اینکه از سعید
بن مسیّب شنیدم که از ابن عبّاس نقل نمود: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) فرمود: «هر گاه قیامت بر پا شود منادی ندا میکند: کجاست زین العابدین؟ پس گویا من به فرزندم علی
بن الحسین
بن علی
بن ابیطالب مینگرم و میبینم که از بین صفوف گام بر میدارد و در جلو حاضر میشود».
سفیان بن عیینه میگوید: به زهری گفته شد: چه کسی در دنیا زاهدترین مردم است؟ او پاسخ داد: علی
بن الحسین (علیه
السّلام)؛ زیرا در وقتی که بین آنحضرت و
محمّد بن حنفیّه راجع به صدقات امیرالمؤمنین علی (علیه
السّلام) منازعه بود، به آنجناب عرض شد، اگر نزد ولید
بن عبد الملک که بین او و
محمّد دوستی است و با شما کدورت دارد روید شرّ او و کدورتش با شما برطرف میشود. راوی گفت: این پیشنهاد را من زمانی به امام نمودم که هم حضرت و هم ولید در
مکّه بودند، باری امام به من فرمودند: وای بر تو، آیا در حرم خدا از غیر خدای عزّ و جلّ چیزی بخواهم؟ من خوش ندارم که از خالق دنیا، دنیا را بخواهم، چه رسد به آنکه آنرا از مخلوقی مثل خود بخواهم. زهری میگوید: خداوند متعال هیبت و رعبی از آنحضرت در دل ولیدانداخت که به نفع امام و بر ضرر
محمّد بن حنفیّه حکم نمود».
اما در مورد روایاتی که از زهری نقل شده است باید گفت: از آنجا که برخی از کتابهای موثّق شیعه از او روایت نقل کردهاند. البته باید توجه داشت که صاحبان این کتابها تلاش کردهاند تنها از راویان موثق نقل روایت کنند؛ بنابر این وجود نام ابن شهاب در بسیاری از روایات - که ذکرش گذشت- و همچنین علمای
علم رجال نیز از او به بدی یاد نکردهاند، بلکه او را محب اهل بیت (علیه
السّلام) دانستهاند؛ میتوان روایات او را معتبر دانست و اگر روایاتش از جهت متن و محتوا مخالف قرآن و روایات معتبر دیگر نباشد، میتوان آنها را پذیرفت.
ابن شهاب زُهری در سال ۱۲۴ هجری از دنیا، رفت
و در شام دفن شد.
به هر حال در این که زهری،
دین را در خدمت دنیا قرار داده بود و به سلاطین ظالم نزدیک بوده و در تعمیق و تحکیم
حاکمیت آنها خواسته یا ناخواسته مشارکت داشته است، شکی نیست و همین موضوع باعث نوشتن نامهای پندآموز از طرف حضرت به او شده است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «محمد بن مسلم بن شهاب زهری»، تاریخ بازیابی ۹۵/۲/۳۰. پایگاه اسلام کوئیست، برگرفته از مقاله «ابن شهاب زُهری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۰۴.