محمد بن سعید صنهاجی بوصیری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بوصیری، شرف الدین
محمدبن سعیدبن حَمّاد صَنهاجی ،
شاعر و
صوفی نامبردار
مصری در
سده هفتم میباشد.
در اول
شوّال سال ۶۰۸ به
دنیا آمد.
زادگاهش را
دَلاص یا
بَهشیم دو
ناحیه از
منطقه بَهنَسای مصر دانستهاند.
چون
پدر و
مادرش اهل دلاص و
بوصیر بودند، او نام ترکیبی «دَلاصیری» را برای خود برگزید ولی به بوصیری
شهرت یافت.
بوصیری در درسهای
صوفی بزرگ،
ابوالعباس احمد مُرسی (متوفی ۶۸۶)
جانشین ابوالحسن شاذلی (متوفی ۶۵۶) شرکت میکرد و در تشکیل
سلسله شاذِلیّه نیز سهمی داشت.
وی
قصیده بلندی در ۱۴۲
بیت در
مدح ابوالعبّاس مُرسی سرود و او را در
وفات شیخ و
مرادش ابوالحسن شاذلی
تعزیت گفت.
به گفته
بروکلمان، او ده سال در
بیت المقدس زیست و سپس به
مدینه رفت. سیزده سال نیز در
مکّه به تعلیم
قرآن اشتغال داشت و در همانجا قصیده معروفِ بُرده را سرود.
سپس به
مصر بازگشت و شغل دیوانی برگزید و
مباشرت و
حسابداری شهر شرقیّه، از توابع
بِلبَیس، را عهده دار گشت.
از دوران
تصدی او به این سمت، قصاید و اشعار فراوانی در دیوانش باقی مانده
و قصیده طولانی و
مشهور «
نونیّه » را نیز در
شکایت از مستخدمان دولتی و مباشران حکومتی سروده است.
او از سال ۶۵۹ تا ۶۶۳ این
شغل را برعهده داشت.
بوصیری در سال ۶۶۳ سپس به
قاهره و
اسکندریه رفت و
مکتبخانهای برای تعلیم
قرآن کریم باز کرد، و به
شعر و
شاعری نیز پرداخت.
بوصیری عمری دراز یافت، سال درگذشت او را از سال ۶۹۴ تا ۶۹۷ در قاهره یا اسکندریه ذکر کردهاند.
او را در پایین
گورستان مُقَطَّم و نزدیک
قبر امام شافعی به خاک سپردند.
در پارهای از منابع برای او
کراماتی نیز نقل شده است.
مسجدی نیز به نام بوصیری در شهر اسکندریّه وجود دارد که
سعید پاشا آن را تجدید بنا کرد و محل درس طالبان
دانش قرار داد.
هرچند بوصیری
خطاطی ماهر،
محدّث،
فقیه و
قاری قرآن نیز بوده
ولی مقام شاعری و بویژه سرودههایش در
مدح پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم سبب
شهرت وی شده است. اشعارش را به جهت نکویی، لطافت، انسجام و زیبایی الفاظ ستودهاند.
بررسی دیوان اشعارش نشان میدهد که از جهت مادی در تنگنا بوده و
خانوادهای پر اولاد داشته و بهسختی
روزگار میگذرانده است
و به سبب
جثه کوچک و
جسم نحیفش
گاه مورد
تمسخر و
طعن دیگران واقع میشده است.
یکی از عمده ترین موضوعات
شعر بوصیری، مدح نبوی است.
مشهورترین
قصیده او در مدح پیامبر اکرم «
الکواکبُ الدُّرّیةُ فی مدحِ خَیرالبَریّة »
معروف به بُرده است
که
شهرت او را جهانی کرده است، این قصیده در میان
مردم جایگاه خاصی یافت تا بدانجا که برای خواندن آن مجالس مخصوصی ترتیب میدادند، و آن را با آداب ویژه ای میخواندند،
و حتی برای آن به آثار خاص نیز معتقد بودند.
بعلاوه این قصیده
آموزگار ادب،
اخلاق و
تاریخ است و
مردم را با بخشهایی از سیره نبوی آشنا میسازد.
ازینرو در بسیاری از کشورها، متن درسی است.
قصیده برده در پیدایش
قصاید بدیعیّه نیز مؤثر بوده
و به زبانهای گوناگون
ترجمه و
شرح شده است (بُرده) و بسیاری از شاعران نیز از این قصیده استقبال کرده و مضامین آن را در
شعر خود گنجاندهاند.
علاوه بر
اهل سنت،
ادیبان شیعه نیز این قصیده را شرح، و از آن استقبال کردهاند.
دیگر قصیده معروف بوصیری در مدح
پیامبر اکرم «
هَمزیّه » ای است
به نامِ «
القصیدةُ الهَمزیّةُ فی المَدائحِ النبویّة » یا «
امّ القُری فی مدحِ خیر الوَری »
که شاعران از آن استقبال کرده اند. شروح متعددی نیز بر آن نگاشته شده
که مشهورترین آنها شرح
احمدبن حجر هَیتَمی (متوفی ۹۷۴) با نام
المِنح المکیة فی شرح الهمزیة (چاپ بولاق) است.
بوصیری قصیده «
لامیّه » ای نیز به نام «
ذُخرالمعاد » در
وزن «
بانَت سُعاد » سروده
که بهطور جداگانه و با شروح متعدد به چاپ رسیده است.
قصیده دیگر او «
رائیّه » ای است با عنوان «
القصیدةُ المُضَریّةُ فی الصلاة علی خَیر البَریّة »
که بارها چاپ و شرح شده است
و از مشهورترین شرحهای آن
شرح عبدالغنی نابلسی (متوفی ۱۱۴۳)، چاپ
قاهره، است.
از دیگر قصاید وی
میمیّه «
القصیدة المحمدیّة » است که تمام
مصراعهای آن با نام مبارک
محمد صلّی اللّه علیه وآله وسلّم آغاز میشود.
علاوه بر مدایح نبوی،
مدح اهل بیت علیهم السّلام نیز از موضوعاتی است که در دیوان بوصیری فراوان آمده است.
از دیگر قصاید
مشهور وی لامیّه «
المُخرَج و المَردود علی النّصاری و الیهود » است که با تعلیقات خود بوصیری به نثری مرسل و بی تکلّف در
دیوان وی
درج شده است
و مطالعات فراوان او را در
تورات و
انجیل نشان میدهد.
این قصیده و تعلیقات آن جداگانه چندین بار به چاپ رسیده است.
این
قصیده را
شیخ عثمان موصلی به صورت مخمس درآورده که با عنوان «
الهدیّةُ الحمیدیّة » در
مصر به
چاپ رسیده است.
در برخی منابع
قصیده خمریّهای بدو
نسبت داده و شرحهای آن را نیز نام بردهاند
ولی در دیوان وی این قصیده وجود ندارد و احتمالاً این قصیده، همان «خمریّه »
ابن فارض مصری (متوفی ۶۳۲) است.
از دیگر موضوعهای دیوان بوصیری
تصوّف و
عرفان،
مدح،
تغزّل،
هجا،
شکایت از
روزگار و
طنز است.
از معدود کسانی که
شاعر برای آنان
مرثیه سروده،
بهاءالدین بن حِنّای وزیر (متوفی ۶۷۷) است.
(۱) محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) ابن ایاس، تاریخ مصر، ج۱، مصر ۱۳۱۱.
(۳) ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
(۴) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۵) محسن امین، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۶) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۷) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۵، نقله الی العربیة رمضان عبدالتواب، قاهره ۱۹۷۵.
(۸)
محمدبن سعید بوصیری، دیوان البوصیری، چاپ محمد سیدکیلانی، مصر ۱۳۷۴/۱۹۵۵.
(۹) محمد زکی مبارک، المدائح النبویّة فی الادب العربی، قاهره ۱۳۹۱/ ۱۹۷۱.
(۱۰) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیّة و المعرّبة، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸.
(۱۱) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهره، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، (قاهره) ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۲) خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ج۳، چاپ س دیدرینغ، ویسبادن ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۱۳) عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، ج۳، بیروت ۱۹۸۹.
(۱۴) عمر فروخ، معالم الادب العربی فی العصر الحدیث، بیروت ۱۹۸۵.
(۱۵) علی پاشا مبارک، الخطط التوفیقیّة الجدیدة لمصر القاهره، بولاق ۱۳۰۵ (چاپ افست مصر ۱۹۸۷).
(۱۶) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۷)
احمدبن علی مقریزی، کتاب الخطط المقریزیّة، ج۴، مصر ۱۳۲۶.
(۱۸) ادوارد ون دایک، کتاب اکتفاء القنوع بماهو مطبوع، چاپ محمدعلی ببلاوی، مصر ۱۳۱۳/۱۸۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۹.
(۱۹) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۲۰) EI ۲ , Supplement , fascs ۳-۴, Leiden ۱۹۸۱, sv "Al-Bu ¦s ¦â¤r ¦â".
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بوصیری»، شماره۲۰۸۳.