«علیبن حسین بن عبدالعالی کرکی» که به محقق کرکی، محقق ثانی و شیخ علایی نیز معروف است در سال ۸۶۵ یا ۸۷۰ ق متولد شد. دوران کودکی او به پاس مراقبت مادر و تلاش پدر به خوبی گذشت و محیط خانواده اسلامی آنان در او تاثیر شگرفی گذاشت. ایشان پس از آموزشهای ابتدایی به حوزه علمیه کرک و در جرگه دانش پژوهان علوم اسلامی وارد شد و به تهذیب نفس همگام با تحصیل و درس و بحث همت گماشت. پس از آن به روستای «میس» رفت و با تلاش پیگیر، از استادان آن حوزه شناخته شد. شهید ثانی یکی از شاگردان آن حوزه بود که «شرایع الاسلام» و «قواعد» را نزد او فرا گرفته است. چندی نیز در «جبع» لبنان به تحصیل مشغول بود و پس از آشنایی و به دست آوردن تجارب و علوم در حوزه علمیه «جبل عامل» رهسپار حوزه «دمشق» شد. آنگاه از دمشق راهی «بیت المقدس» شد و لختی از زمان را نیز به تحقیق و دانش اندوزی در شهر «الخلیل» گذراند و سپس بار خود را بسته، رهسپار مرکز حوزه اهل سنت در «مصر» گردید. این سفرها و دیدار حوزههای گوناگون از او مردی حزیم و دانشمندی خوش اندیشه ساخت و شخصیت او را چنان زیبا ترسیم کرد که عاقبت یکی از بزرگترین دانشمندان قرن دهم به شمار آمد و به «محقق ثانی»، «مولای مروج»، «محقق کرکی» و «شیخ علایی» شهرت یافت.
علیبن عبد العالی پس آموزشهای ابتدایی به حوزه علمیه كرك وارد شد. پس از آن به روستای «میس» رفت و با تلاش پیگیر، از استادان آن حوزه شناخته شد. شهید ثانی یكی از شاگردان آن حوزه بود كه «شرایع الاسلام» و «قواعد» را نزد او فرا گرفته است.
[۱]. التنبیهات العلیه، شهید ثانی، تحقیق صفاء الدین بصری، ص ۲۸ (چاپ اول آستان قدس رضوی، ۱۳۷۱ ش).
چندی نیز در« جبع» لبنان به تحصیل مشغول بود و پس از آشنایی و به دست آوردن تجارب و علوم در حوزه علمیه «جبل عامل» رهسپار حوزه «دمشق» شد. آنگاه از دمشق راهی «بیت المقدس» شد و لختی از زمان را نیز به تحقیق و دانش اندوزی در شهر « الخلیل ۲» گذراند و سپس بار خود را بسته، رهسپار مركز حوزه اهل سنت در «مصر» گردید. این سفرها و دیدار حوزههای گوناگون از او مردی حزیم و دانشمندی خوش اندیشه ساخت و شخصیت او را چنان زیبا ترسیم كرد كه عاقبت یكی از بزرگترین دانشمندان قرن دهم به شمار آمد و به «محقق ثانی»، «مولای مروج»، «محقق كركی» و «شیخ علایی» شهرت یافت.
محقق کرکی سپسس حوزه مصر را به سوی عراق و حوزه نجف اشرف ترک گفت و به سرزمین ولایت و آستان امامان معصوم وارد شد. در نجف اشرف بر کرسی تدریس نشسته بود که پیکی از دربار ایران و شاه اسماعیل صفوی رسید و او را برای تلاش و کار به دربار ایران دعوت کرد. او دید از این فرصت میتواند برای سرفراز گردانیدن شیعیان و رساندن فرهنگ ناب تشیع به جامعه استفاده کند. این تصمیم بسیار مهم و حساس میتوانست مسیر زندگی او و شیعیان را عوض کند. به همین دلیل آن را پذیرفته، در سال ۹۱۶ ق در جنگ هرات به شاه اسماعیل صفوی پیوست. در این حال او در حدود ۵۰ بهار از عمر خود را گذرانده و پای به عرصه مبارزه و تلاش، آن هم در محیط بسیار حساس دربار صفوی گذاشته بود. یکی از بخشهای حساس زندگی محقق کرکی انتخاب او به عنوان شیخ الاسلام رسمی کشور ایران و دادن اختیارات به اوست که وظیفه وی را بیش از پیش سنگین کرد. این مقام توسط شاه طهماسب به وی عطا شد و از طرفی این فرمان نشانگر عظمت او در میان شاهان صفوی به مثابه یک رهبر شیعی است.
از شیخ الاسلام بزرگ قرن دهم اندوختههای علمی فراوانی به جای مانده و تألیفات گرانسنگی به نسلهای پس از خود هدیّت كرده است. آثار قلمی آن بزرگوار عبارتاند از: ۱.جامع المقاصد (شرح قواعد الاحکام) ۲.منهج السداد (شرح ارشاد الاذهانعلامه حلی) ۳. حاشیه بر مختلف الشیعهعلامه حلی ۴. رساله جعفریّه ۵. رسالهای در صیغههای عقود و ایقاعات ۶. نفحات اللاهوت در لعن جبت و طاغوت ۷. رسالهای در آب کر ۸. رسالهای در تعقیبات نماز ۹. رساله غیبت ۱۰. رساله نجمیّه ۱۱. رسالهای در تعریف طهارت ۱۲. رسالهای در احكام شیر دادن ۱۳. حاشیه برالفیه و نفلیه شهید اول ۱۴. شرح الفیّه ۱۵. حاشیه بر تحریر علامه حلی ۱۶. حاشیه بر «الدروس الشرعیه» شهید اول ۱۷. حاشیه بر«الذکری فی الفقه» ۱۸. رسالهای در قبله ۱۹. رسالهای در تسبیح ۲۰. رسالهای در تقیه ۲۱. رسالهای در نماز و روزه مسافر ۲۲. رسالهای در شنیدن دعوای مدّعی در دادگاه و راه استنباط احکام شرعی ۲۳. حاشیه بر بخش میراث«مختصر النافع» ۲۴. رسالهای در اثبات رجعت ۲۵. كتابی در ارث ۲۶. حاشیه بر قواعد الاحکام ۲۷. حدیث شناسی ۲۸. المطاعن المحرمیّه ۲۹. رسالهای در قبله خراسان ۳۰. رسالهای در نیت و كتب و رسائل دیگر كه به حدود ۷۱ كتاب و رساله میرسد.
[۹]. الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، چاپ اسماعیلیان قم.
سال ۹۴۰ ق فرا رسید و محقق باز به نجف اشرف بازگشته بود. در این دوران او سنی نزدیک به ۷۵ سال داشت. کار و تلاش او را فرتوت و شکسته کرده و برف سفید پیری بر رخسارش نشسته بود. تلاش ارزشمند و قابل ستایش او موجب کینه توزیهای فراوانی نسبت به او گردیده بود و این حقد و حسدها هنوز ادامه داشت و هر لحظه جان پیر شیعی حوزه نجف را تهدید میکرد. تا اینکه عاقبت در ۱۸ ماه ذیحجه سال ۹۴۰ همزمان با عید غدیرر، به وسیله زهر عدهای از متعصبان اهل سنت مسموم شده و شربت شهادت نوشید. پیکر آن عالم الهی را در جوار مرقد امیرالمومنین علیهالسّلام به خاک سپردند.
[۱۰]شهیدان راه فضیلت، علامه امینی، ترجمه جلال الدین فارسی.