محاسبه نفس از دیدگاه قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از موضوعاتی که در
روایات بر آن بسیار تاکید گردیده و علمای
اخلاق درباره اش بسیار بحث کردهاند، مساله «
محاسبه نفس » است.
در این
روایت نیز بر این مساله تاکید شده که هر کس باید از خود حساب بکشد و دست کم، در هر شبانه روز، یک بار خود را محاسبه کند. بهترین موقع برای این کار شب هاست که پیش از
خواب ، دست کم، چند دقیقه در رفتارمان تامل کنیم و ببینیم که آیا کارهایی که انجام دادهایم درست بوده است یا نه. اگر خطایی انجام دادهایم، به آن معترف باشیم و در صدد جبران آن برآییم.
امام صادق علیهالسّلام در این روایت به
ابن جندب میفرمایند: «یا ابن جندب، حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة علی نفسه فیکون محاسب نفسه، فان رای حسنة استزاد منها و ان رای سیئة استغفر منها لئلا یخزی یوم القیمة»؛
ای پسر جندب، بر هر مسلمانی که ما را میشناسد، لازم است که در هر
روز و
شب ، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود
حساب بکشد؛ اگر کار خوبی در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر کار زشتی یافت، طلب بخشایش نماید تا در
قیامت دچار رسوایی نگردد.
امام صادق علیهالسّلام در این روایت، بر این نکته تاکید دارند که هر مسلمانی که ما را میشناسد، خود را به ما منتسب میکند و میخواهد برنامه زندگیش را از ما بگیرد، باید کارهای خود را وارسی کند. این از جمله ویژگیهایی است که
خدای متعال به
روح انسان عطا کرده که میتواند بر اعمال خود نظارت و
مراقبت داشته باشد. این یکی از مسائلی است که بسیاری از فیلسوفان
جهان در آن متحیر ماندهاند. هر کس معمولا میتواند به جز خود نظر داشته باشد و به او بنگرد، اما اینکه بتواند به خودش هم نظر داشته باشد از ویژگیهای مهم روح آدمی است. کسانی که درباره
معرفت نفس مطالعاتی دارند، به خوبی به این واقعیت پی بردهاند که انسان موجودی است که میتواند خود را
تشویق کند،
تنبیه نماید،
توبیخ کند و.... اینکه این چه خصوصیتی است نیاز به بحثی مفصل دارد، اما گذشته از آن، یکی از الطاف
خداوند است که به انسان مرحمت کرده است. بنابراین، مورد تاکید است که در هر شبانه روز، دست کم، یک بار اعمال خودرابررسی کند؛ ببیندآیا کار خوبی انجام داده است یا نه.
طبق این روایت، انسان باید حسابرس اعمال خود باشد، اگر کار خوبی در اعمالش مشاهد کرد، توجه داشته باشد که لطفی از جانب خداست، از او
توفیق بخواهد که آن کار را بیش تر انجام دهد. در روایات دیگری آمده است که در چنین حالتی، ابتدا
خدا را
شکر گزارد، سپس از او بخواهد که توفیق عنایت کند تا فردا کارهای بهتر و بیش تری انجام دهد. اگر هم لغزشی در اعمال خود مشاهده کرد، تدارک کند و پیش از همه، توبه نماید. البته گاهی
توبه لوازمی دارد؛ مثلا، اگر عملی از او فوت شده،
قضا نماید یا اگر حقی از کسی
ضایع ساخته،
ادا کند و یا چنانچه کار
زشت دیگری انجام داده، آن را
جبران نماید تا کارهای بد در روح او رسوخ نکند و در نهایت، در قیامت نیز
رسوا نشود.
امام صادق علیهالسّلام در کلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، این نکته را هم متذکر میشوند که «لئلا یخزی یوم القیمة»؛ تا در قیامت، رسوا نگردد. این
هشدار ایجاب میکند تا ما توجه نمانیم و کاری نکنیم که در قیامت رسوا شویم. در آن صورت، دیگر راهی برای جبران وجود نخواهد داشت و به
حسرت مبتلا خواهیم شد. از نظر روحی، چنین هشدارهایی مهم و مؤثر است؛ زیرا تا وقتی انسان سود یا
ضرر کاری را درک نکند نسبت به انجام یا
ترک آن رغبتی نشان نمیدهد. عاملی که انسان را وادار به انجام کاری میکند، نوعی نفع و مصلحتی است که از کار عاید او میشود. یا آنچه او را از انجام آن باز میدارد،
ترس از گرفتاری است. اگر بخواهیم برنامه صحیحی اجرا کنیم، باید فواید آن را در نظرمان مجسم نماییم تا انگیزهای برای انجام آن داشته باشیم و آن را بهتر انجام دهیم. عدم توجه به این مسائل و در نتیجه، کار بدون انگیزه
موجب میشود انسان
تنبل بار بیاید و مسائل را جدی نگیرد. بنابراین، برای جلوگیری از پشیمانی - که از هر عذابی دردناکتر است - انسان باید از همین حالا به حساب خود رسیدگی کند.
یکی از
اسمهای قیامت ، «یوم الحسرة» است. مساله پشیمانی به قدری مهم است که یکی از نامهای قیامت بدان خوانده شده است. یکی دیگر از نامهای ان «یوم الحساب» است. اگر انسان توجه نداشته باشد که روزی به کارهایش رسیدگی میشود و از او حساب میکشند، احساس مسؤولیت نمیکند و به فکر نمیافتد که به کارهایش سرو سامانی بدهد، کاری را ترک کند یا به کاری
همت گمارد. اما اگر بداند که مساله جدی است، به جزئیات کارهایش هم رسیدگی میکند. در
قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است که
عذاب قیامت به دلیل فراموشی روز حساب است؛ همان فراموشی که
موجب میشود انسان مرتکب کارهایی شود که در نهایت، عذاب ابدی به دنبال داشته باشد: «ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»
عذاب برای کسانی است که
روز حساب را از یاد بردهاند، هر چند ممکن ست به آن
اعتقاد نیز داشته باشند. اما اعتقاد آنها کم رنگ است، زنده نیست و در اعمالشان تاثیر نمیگذارد.
قرآن کریم داستان دو برادری را نقل میکند که یکی از آنها بیبندوبار بود و دراموالش، حساب و کتابی نداشت. برادرش هر قدر به او سفارش میکرد که مراقب اعمال و کردار خود باشد، میگفت: «ما اظن الساعة قائمة و لئن رددت الی ربی لاجدن خیرا منها منقلبا»؛
تصور نمیکنم قیامتی برپا شود و اگر به فرض (هم خدا و قیامتی باشد و) من به سوی خدای خود باز گردم، در آن جهان نیز از این
دنیا منزلی بهتر خواهم یافت. قرآن با اشاره به این داستان، میخواهد بگوید: چنین اعتقادی به
معاد فایدهای ندارد؛ زیرا رکن اساسی اعتقاد به معاد، اعتقاد به حساب است. ما همه در آن جهان زنده میشویم تا نتیجه اعمالمان را ببینیم، و گرنه صرف اعتقاد به زنده شدن کارآیی ندارد. لازمه این چنین اعتقادی هم توجه به عاقبت کار از همین دنیاست. بنابراین، درروایتی
پیامبر صلی الله علیه وآله میفرمایند: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا»؛
پیش از آنکه به حساب شما برسند، خود را مورد محاسبه قرار دهید.
اگر چنین باوری در انسان وجود داشته باشد که روزی به همه اعمالش رسیدگی میگردد و مطابق آنها دقیقا
پاداش یا
کیفر داده میشود، به فکر محاسبه نفس خود میافتد و از خود حساب میکشد.
مساله محاسبه نفس به قدری مهم است که حتی برخی از
علما در این باره کتابهایی نوشتهاند. در این باره،
آیات و روایات بسیاری داریم و بحثهای فراوانی درباره اش انجام گرفته است. در کتابهای اخلاقی، دستورالعملهایی به افراد داده شده تا بتوانند بهتر به این مهم بپردازند.
محاسبه چهار مرحله دارد:
اول
مشارطه است؛ یعنی،
صبح انسان با خودش
شرط کند که آن روز، وظایفش را به خوبی انجام دهد و از
گناهان نیز بپرهیزد.
دوم
مراقبه است؛ یعنی، در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود
عهد کرده تخطی نکند.
سوم
محاسبه است، که در آخر شب، به حساب کارهای خود برسد؛ بررسی کند که چه مقدار به وظایف خویش عمل کرده و چه مقدار کوتاهی داشته است.
چهارم
معاتبه است. (برخی از
علمای اخلاق این مرحله را برای محاسبه ذکر کردهاند.) یعنی، اگر انسان در محاسبه متوجه اشتباهاتی در رفتارش شد، خود را تنبیه کند تا لغزش هایش جبران شود؛ مثلا، خود را ملزم کند که روز بعد را
روزه بگیرد یا مبلغی
انفاق کند یا قدری قرآن
تلاوت نماید یا کار خیر دیگری انجام دهد تا مافات جبران شود.
اما در مساله محاسبه، آنچه بیش از همه
اهمیت دارد، نقش حساب کشیدن از خویش است؛ اگر کار خوبی انجام داده بودیم، خدا را شکر کنیم و توفیق ادامه آن را بخواهیم و اگر
قصور ورزیده بودیم، به فکر
تدارک آن بیفتیم
در اين باره، نكات مهم ديگرى نيز وجود دارد:
اول اینکه انسان درباره گناه بیشتر بیندیشد که اصلا
گناه یعنی چه؟ وقتی اعتقاد ما است که خداوند ما را آفریده و به ما
اختیار انتخاب خوب و بد داده، راه خوب و
بد را هم به ما نشان داده، عالم دیگری نیز وجود دارد که در آن، به کارهایمان رسیدگی میشود - کیفر و پاداش میبینم - معنایش این است که باید از سرمایه عمری که در اختیار دادیم به بهترین شکل، استفاده کنیم. این همان
فلسفه زندگی انسان است.
دین چنین دیدگاهی دارد: ما به این دنیا پا گذاشتهایم تا
امتحان شویم، طی مراحلی خودسازی کنیم و به کمال برسیم تا در زندگی ابدی، از نتایج آن بهرهمند گردیم. بنابراین، باید توجه داشته باشیم که زندگانی این جهانی موقتی و در حکم زندگی جنینی نسبت به زندگی دنیوی است. همان گونه که
نطفه فقط چند ماهی را در شکم
مادر میگذراند، آن هم برای اینکه آماده زندگی این جهانی شود، ما هم در این برهه، برای زندگی ابدی آماده میشویم، با این تفاوت که رشد جنبی قهری بود، ولی
رشد این جهانی اختیاری است. علاوه بر آن، زندگی جنینی با زندگی دنیوی از حیث مدت قابل مقایسه بود، ولی جهان
آخرت به دلیل ابدی بودنش، به هیچ وجه، با زندگی این جهانی قابل
مقایسه نیست.
به هر صورت، آن گونه که دین معرفی میکند، این دنیا محل
خودسازی و ابتلاست. باید خود را برای
عالم دیگر بسازیم. اگر با این نگرش نگاه کنیم، میبینم در مقابل سرمایهای که از کف میدهیم، چیزی به دست میآوریم که برای زندگی ابدیمان بسیار سودمند است و باید خدا را شکر کنیم؛ «ان رای حسنة استزاد منها.» اما اگر نگرشی غیر از این داشته باشیم یا دچار
غفلت شویم، در مقابل صرف سرمایه گران مایه، بدبختی اخروی برای خویش مهیا ساختهایم. پس باید به فکر جبران آن بر آییم؛ «ان رای سیئته استغفر منها لئلا یخزی یوم القیمة.» میان این دو مطلب فرق بسیار است که کسی معاملهای بکند، ولی از آن سودی نبرد، اما در هر صورت، سرمایه اش بر جای باقی بماند و آنکه در معامله سود که نمیکند، ضرر هم میکند و اصل سرمایه را از کف میدهد. گناه کردن یعنی، از دست دادن سرمایه و خریدن زیان؛ از کف دادن عمر و
سعادت اخروی و دچار
عذاب ابدی گردیدن.
دوم اینکه وقتی فهمیدیم گناه بسیار
زشت است، باید ببینیم چقدر گناه کردهایم و در صدد جبران آن برآییم. اینکه انسان به گناهان خود نزد خداوند
اعتراف داشته باشد، بهتر از فراموشی یا
انکار آن هاست، هر چند انسان نمیتواند مشخص کند که دقیقا هر روز از اول صبح تا شب، چند تا گناه کرده است؛ آن روز چند تا
غیبت ، چندتا
دروغ ، چند تا
اهانت به دیگران و... داشته است. بنابراین، حساب از دست انسان خارج میشود. اگر دقت کنیم، میبینیم چقدر وقت ما صرف گناه شده است. این مساله مهمی است که بتوانیم به کمیت گناهانمان بیندیشیم. این چنین است که
محاسبه در تکامل انسان اثر میگذارد و
موجب میگردد هر روز زندگی او نسبت به گذشته بهتر شود.
سوم توجه به
کیفیت گناهان است. بعضی از گناهان به قدر هفتاد سال ارتکاب نوع دیگری از گناه عظمت و
اهمیت دارند، با آنکه ممکن است انجام آنها یک لحظه بیشتر طول نکشد. توجه به صغیره یا کبیره بودن گناه مهم است؛ مثلا، درباره غیبت و
اهمیت آن روایات متعددی وارد شده که
قبح بسیار آن را میرساند. در این باره، به این نکته مهم نیز باید توجه داشت که درست است برخی از گناهان صغیرهاند و اهمیتشان از کبایر کم تر است، اما باید دانست که کوچک شمردن
گناهان صغیره ، خود
گناه کبیره به حساب میآید و این از جمله دامهای
شیطان است که انسان را به غفلت میافکند.
چهارم آنکه ترک
واجبات نیز گناه است. شاید ابتدا تصورمان این باشد که ما
نماز ،
روزه و وظایفی مانند آن را
ترک نمیکنیم، پس کدام
واجب را ترک کردهایم؟ این همان دام شیطان است؛ زیرا بسیاری از تکالیف موردغفلت ماست، حتی آنان که به طور دایم، با
فقه ،
آیات قرآن و سخنان
اهل بیت علیهمالسّلام سر و کار دارند نیز از بسیاری
واجبات غفلت میکنند. نیکی به
والدین ،
صله رحم ، قضای حاجت مؤمنی که اظهار حاجت کرده و بسیاری دیگر، همه از جمله
واجبات است که ممکن است گاهی تا سالها، ما به فکرانجام بسیاری ازآنهانباشیم. اگرواجبات اجتماعی وسیاسی را هم به آنها اضافه کنیم، میبینیم تعدادشان چقدر بیشتر میشود. امروز به برکت
انقلاب ، مردم ما به مسائل سیاسی و اجتماعی خود تا حد بسیاری توجه پیدا کردهاند، ولی زمانی بود که از بسیاری از این وظایف غفلت داشتند، اگر چه هنوز هم عدهای هستند که از این وظایف غافلند و آنها را جزو تکالیف خود به شمار نمیآورند.
امر به معروف ،
نهی از منکر ،
ارشاد جاهل ،
مبارزه با
ظلم ، مبارزه با انحرافات عقیدتی، فکری و دینی و... از
اهم واجبات است که کوتاهی در آنها گناه کبیره به حساب میآید.
وقتی میتوانیم به خوبی به همه این وظایف عمل کنیم که از قبل، برای فردایمان برنامه ریزی کرده باشیم؛ جدولی از تکالیف فراهم آورده باشیم تا بتوانیم بهتر به آنها عمل کنیم.
پنجم مسالهای است که گاهی به ظاهر
موجب دلخوشی ما میشود،
غافل از آنکه این فقط تصور ما بوده که کارمان را به درستی انجام دادهایم، وگرنه یا از ابتدا آن را خوب انجام ندادهایم و یا پس از انجام، آن را خراب کردهایم؛ مثلا، وظیفه ما این است که نماز بخوانیم. خوشحال هم هستیم از اینکه نماز میخوانیم، در
جماعت هم شرکت میکنیم تا
ثواب بیشتری ببریم. اما توجه نمیکنیم که آیا نمازمان درست و مورد قبول خداوند هست یانه؛ آیا ریایی مرتکب نمیشویم؟ آیا شرایط حسن عمل را رعایت میکنیم یا نه؟ پس از انجام کار، با
عجب و
غرور ، نتیجه آن را از بین نمیبریم؟ با منت گذاردن، اجر کارمان را تباه نمیکنیم؟. .. بنابراین، برای انجام اعمال خوب باید، به شروط قبولی آن نیز توجه نماییم.
معرفت - شماره ۲۴، برگرفته شده از مقاله «محاسبه نفس».