• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مثالهای قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



"امثال" جمع مَثَل است و "مَثل" به معنای مانند، شبیه، صفت است.

فهرست مندرجات

۱ - تعریف لغوی
۲ - تعریف اصطلاحی
۳ - معانی مختلف "مَثل" در قرآن
       ۳.۱ - مانند و شبیه
       ۳.۲ - حکایت و داستان
       ۳.۳ - عبرت پذیری
       ۳.۴ - الگو و نمونه
              ۳.۴.۱ - حضرت عیسی(ع)؛ الگوی نیکو
              ۳.۴.۲ - همسران نوح و لوط (ع)؛ الگوی فاسد
       ۳.۵ - صفت؛ مانند توصیف بهشت و جهنم
۴ - صورتهای بیان مثل در قرآن
       ۴.۱ - ذکر واژه "مثل"
       ۴.۲ - واژه "مثل" در کنار واژه "ضرب" آمده است
       ۴.۳ - با حرف "ک" تشبیه بیان شده است
       ۴.۴ - مثال بدون کلمه«مثل» و حرف« ک»
۵ - مثلهای صریح و غیرصریح
       ۵.۱ - مثلهای واضحه (امثال ظاهره)
       ۵.۲ - امثال غیر واضحه
۶ - انواع امثال ظاهره
       ۶.۱ - تشبیهات تمثیلی
       ۶.۲ - مثلهای مقایسه‌ای
       ۶.۳ - مثلهای توصیفی
       ۶.۴ - مثلهای تاریخی
۷ - فلسفه مثالهای قرآنی
۸ - مؤمنان و کافران در برابر مثالهای قرآن
۹ - هدف از تمثیل در زبان قرآن
       ۹.۱ - تذکر
       ۹.۲ - تفکر
       ۹.۳ - ادراک
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


واژه قرآنی "امثال" جمع مَثَل است و "مَثل" به معانی گوناگون زیر آمده است: مانند، شبیه، صفت، گفتاری که میان مردم شایع است و بدان مَثَل می‌زنند، عبرت، پند و تنبیه از حال گذشتگان.
[۱] ابن منظور؛ لسان العرب ماده«مثل»



دراصطلاح عبارت است از کلامی که نسبت به واقعه خاصی که اقتضای چنین کلامی را داشته گفته شده سپس در طول زمان در وقایع مشابه آن به کار رفته و شایع شده است، مَثل با این معنا در قرآن کریم یافت نمی‌شود.
[۲] سبحانی، جعفر؛ الامثال فی القرآن الکریم، قم، موسسه امام صادق، ۱۴۲۰ق، چاپ اول، ص۱۶.



[۳] حکمت، علی اصغر؛ امثال قرآن، تهران، انتشارات بنیاد قرآن، ۱۳۶۱، چاپ اول، ص۱۲۰.


۳.۱ - مانند و شبیه

«مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوها کمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً...»
«کسانى که مکلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشى هستند که کتابهایى حمل مى‌کند...»

۳.۲ - حکایت و داستان

«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُون »
«و براى آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند.»

۳.۳ - عبرت پذیری

«فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرینَ »
«و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتى براى دیگران قرار دادیم.»

۳.۴ - الگو و نمونه



۳.۴.۱ - حضرت عیسی(ع)؛ الگوی نیکو

«إنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَیهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنی‌ إِسْرائیلَ »
«مسیح فقط بنده‌اى بود که ما نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگویى براى بنی اسرائیل قرار دادیم.»

۳.۴.۲ - همسران نوح و لوط (ع)؛ الگوی فاسد

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبادِنا صالِحَینِ فَخانَتاهُما...»
«خداوند براى کسانى که کافر شده‌اند به ه مسر نوح و ه مسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت کردند...»

۳.۵ - صفت؛ مانند توصیف بهشت و جهنم

«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی‌ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْک عُقْبَى الَّذینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْکافِرینَ النَّارُ »
«توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، (این است که) نهرهاى آب از زیر درختانش جارى است، میوه آن همیشگى، و سایه‌اش دائمى است این سرانجام کسانى است که پرهیزگارى پیشه کردند و سرانجام کافران، آتش است!»




۴.۱ - ذکر واژه "مثل"

مانند :
«مَثَلُ الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی‌ سَبیلِ اللَّهِ کمَثَلِ حَبَّة...»

۴.۲ - واژه "مثل" در کنار واژه "ضرب" آمده است

مانند :
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فیهِ شُرَکاء...»

۴.۳ - با حرف "ک" تشبیه بیان شده است

مانند:
«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکم مِّن بَعْدِ ذَلِک فَهِی کالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ...»
«سپس دلهاى شما بعد از این واقعه‌ سخت گردید، همانند سنگ، یا سخت‌تر از آن...»

۴.۴ - مثال بدون کلمه«مثل» و حرف« ک»

[۱۳] اسماعیلی، اسماعیل، امثال القرآن، تهران، انتشارات اسوه، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۱۱۶.

مانند «إِنَّ الَّذِینَ کذَّبُواْ بَِایاتِنَا وَ اسْتَکبرَُواْ عَنهَْا لَا تُفَتَّحُ لهَُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ لَا یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتىَ‌ یلِجَ الجَْمَلُ فىِ سَمّ‌ِ الخِْیاطِ...»
«کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبّر ورزیدند، (هرگز) درهاى آسمان به رویشان گشوده نمى‌شود و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد!..»


[۱۵] امثال القرآن ؛سبحانی جعفر، ص۳۳.


۵.۱ - مثلهای واضحه (امثال ظاهره)

امثالی هستند که به نحوی از انحاء به مثل بودن آنها با ذکر واژه مثل یا به کار بردن حرف «ک» و غیره تصریح شده
است.

۵.۲ - امثال غیر واضحه

امثالی هستند که ظاهر عبارت صراحتی بر مثل بودن آنها ندارد
ولی از مفهوم سخن و جان کلام مثل بودن عبارت معلوم میگردد:
«وَالْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لاَ یخْرُجُ إِلاَّ نَکدًا ...» «سرزمین پاکیزه (و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار مى‌روید امّا سرزمینهاى بد طینت (و شوره‌زار)، جز گیاه ناچیز و بى‌ارزش، از آن نمى‌روید...»




۶.۱ - تشبیهات تمثیلی

«مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُواْ التَّوْرَئةَ ثمُ‌َّ لَمْ یحَْمِلُوهَا کمَثَلِ الْحِمَارِ یحَْمِلُ أَسْفَارَا...»
«کسانى که مکلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نکردند، مانند دراز گوشى هستند که کتابهایى حمل مى‌کند...»
نکته قابل توجه در مورد تشبیهات تمثیلی آن است که مفاهیم و پیام های موجود در آن از طبیعت و پدیده هایش و نیز قوانین تکوینی موجود در هستی الهام گرفته است در این میان صحبت از حیات انسانی، حیوانی، نباتی و حتی مصنوعات بشری در قالب مثل به میان آمده است حیواناتی همچون عنکبوت، پشه، الاغ، مگس، شتر و...در این گونه آیات تمثیلی مطرح شده است.

۶.۲ - مثلهای مقایسه‌ای

مثلهایی است که غالبا در متن مثل عباراتی همچون «هل یستوی» و نظائر آن بکار رفته است.
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِیهِ شُرَکاَءُ مُتَشَاکسُونَ وَ رَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ یسْتَوِیانِ مَثَلا...»
«خداوند مثالى زده است: مردى را که مملوک شریکانى است که درباره او پیوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردى که تنها تسلیم یک نفر است آیا این دو یکسانند؟... »
قرآن با این مثل حال مشرک و موحد را بیان کرده است چرا که مشرک، در فرمان پذیری از دستورهای متضاد خدایان متعدد، متحیر است ولی موحد تنها مطیع خدای واحد است و از او دستور میگیرد.

۶.۳ - مثلهای توصیفی

«مَّثَلُ الجَْنَّةِ الَّتىِ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنهَْارٌ...مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَ لهَُمْ فِیهَا مِن کلُ‌ِّ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِّن رَّبهِِّمْ...»
«توصیف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایى... از عسل مصفّاست، و براى آنها در آن از همه انواع میوه‌ها وجود دارد و (از همه بالاتر) آمرزشى است از سوى پروردگارشان...»

۶.۴ - مثلهای تاریخی

مثلهای تاریخی مربوط به سرگذشت برخی از اقوام و مللی میشود که نام ایشان و پایان زندگی اسف بارشان در آیات قرآنی گنجانده شده است که به علت ناسپاسی و گناهانی که از ایشان سرزده داستان زندگی ایشان مایه عبرت و پندپذیری دیگر ملل عالم گشت.
«فَلَمَّا ءَاسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ... فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَ مَثَلًا لِّلاَْخِرِینَ »
«امّا هنگامى که ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتیم ...و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتى براى دیگران قرار دادیم.»


در قرآن مسائل عقلی بسیاری وجود دارد که اکثر مردم قابلیت فهم و جذب آن را پیدا نمیکنند و از سوی دیگر مردم به محسوسات و عینیات عادت کرده‌اند بدین خاطر، خداوند متعال برخی از مفاهیم بلند عقلی را در قالب مثلها بیان فرموده است تا عموم مردم آنها را به تناسب ادراک خود دریابند، بنابراین فلسفه مثالهای قرآن، بیان مسائل بلند و عمیق در افق فکر و فهم مردم است.
[۲۱] مکارم شیرازی، ناصر؛ مثالهای زیبای قرآن، تهیه وتنظیم ابو القاسم علیان نژادی، انتشارات نسل جوان، ۱۳۷۸ ،چاپ اول، ص۱۳.
مانند:
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکوةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فىِ زُجَاجَةٍ ... وَ اللَّهُ بِکلّ شىَ‌ْءٍ عَلِیمٌ »
«خداوند نور آسمانها و زمین است مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مى‌شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى (روغنش آن چنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‌ور شود نورى است بر فراز نورى و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت مى‌کند، و
خداوند به هر چیزى داناست.»
قرآن با ذکر یک مثال زیبا و دقیق چگونگى نور الهى را در این آیه برای عموم مردم بیان کرده است.
انسانها باید مَثَل را پلی برای رسیدن به اوج ممثل قرار دهند زیرا ماندن در محدوده مثل، مانند زندگی کردن بر روی پل است و چون مثل در حقیقت همانند ریسمانی است برای بر آمدن بر قله معرفتِ ممثّل، توقف در حد مثل مانند این است که کوهنوردی، طناب آویخته از قله کوه را در دست بگیرد، ولی بالا نرود.
[۲۳] جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، چاپ اول، ج۲، ص۳۲۸.



برخورد مؤمنان و کافران در برابر مثالهای قرآنی یکسان نبوده است مخالفین قرآن می‌گفتند شأن خداوند به گونه‌ای است که نباید به مگس و عنکبوت و مانند آن مثل بزند؛ زیرا اینها موجودات پستی هستند و تناسبی با بزرگی خداوند ندارند.
[۲۴] جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۸چاپ دوم، ج۱، ص۴۳۴.

خدای سبحان در پاسخ به این اشکال ظاهر بینانه می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ لَا یسْتَحْىِ أَن یضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ فَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کفَرُواْ فَیقُولُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَاذَا مَثَلًا یضِلُّ بِهِ کثِیرًا وَ یهْدِى بِهِ کثِیرًا وَ مَا یضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِین»
«خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکى مانند) پشه، و حتى کمتر از آن، مثال بزند شرم نمى‌کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‌اند، مى‌دانند که آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیموده‌اند، (این موضوع را بهانه کرده) مى‌گویند: منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟! (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مى‌کند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‌سازد!»
بنابراین، اعتراض کافران به نحوه تمثیل قرآن درست نیست چون تعدد و تنوع معارف، تعدد و تنوع تمثیل است، علاوه بر اینکه حقیر بودن چیزی به ظاهر و کوچکی جثه و اندام آن نیست.
[۲۶] جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۸چاپ دوم، ج۱، ص۴۳۵.

امام صادق (ع) می فرماید:
«خداوند به پشه مثال زده است با اینکه از نظر جسم بسیار کوچک است، ولى ازنظر ساختمان همان دستگاه‌هایى را دارد که بزرگترین حیوانات (خشکى) یعنى فیل دارا است و علاوه بر آن دو عضو دیگر (شاخکها و بالها) در پشه است که فیل فاقد آن است.»


در آیاتی از قرآن، هدف از مثالهای قرآنی بیان شده است:

۹.۱ - تذکر

«...وَ یضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُون»‌
«... و خداوند براى مردم مثلها مى‌زند، شاید متذکر شوند (و پند گیرند)»

۹.۲ - تفکر

«...وَ تِلْک الْأَمْثَالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُون‌»
«اینها مثالهایى است که براى مردم مى‌زنیم، شاید در آن بیندیشید»

۹.۳ - ادراک

«وَ تِلْک الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُون»‌
«اینها مثالهایى است که ما براى مردم مى‌زنیم، و جز دانایان آن را درک
نمى‌کنند.»
از آیات یاد شده نتیجه گرفته می‌شود که سه مرحله را در تأثیرگذاری مثلها
برانسان می توان شناخت:
اول؛مرحله تذکر و یادآوری است که حقیقت پیام الهی در خاطر مرور میشود.
دوم؛مرحله اندیشه و تفکر است که به موضوع مثل و حکمت آن اندیشیده می‌شود.
سوم؛مرحله ادراک است که با تفکر، حقایق شناخته و درک می شود.
[۳۱] مثالهای زیبای قرآن، ص۱۷.




۱. ابن منظور؛ لسان العرب ماده«مثل»
۲. سبحانی، جعفر؛ الامثال فی القرآن الکریم، قم، موسسه امام صادق، ۱۴۲۰ق، چاپ اول، ص۱۶.
۳. حکمت، علی اصغر؛ امثال قرآن، تهران، انتشارات بنیاد قرآن، ۱۳۶۱، چاپ اول، ص۱۲۰.
۴. جمعه/ سوره۶۲، آیه۵.    
۵. یس/ سوره۳۶، آیه۱۳.    
۶. زخرف/ سوره۴۳، آیه۵۶.    
۷. زخرف/ سوره۴۳، آیه۵۹.    
۸. تحریم/ سوره۶۶، آیه۱۰.    
۹. رعد/ سوره۱۳، آیه۳۵.    
۱۰. بقره/ سوره۲، آیه۲۶۱.    
۱۱. زمر/ سوره۳۹، آیه۲۹.    
۱۲. بقره/ سوره۲، آیه۷۴.    
۱۳. اسماعیلی، اسماعیل، امثال القرآن، تهران، انتشارات اسوه، ۱۳۶۸، چاپ اول، ص۱۱۶.
۱۴. اعراف/ سوره۷، آیه۴۰.    
۱۵. امثال القرآن ؛سبحانی جعفر، ص۳۳.
۱۶. اعراف/ سوره۷، آیه۵۸.    
۱۷. جمعه/ سوره۶۲، آیه۵.    
۱۸. زمر/ سوره۳۹، آیه۲۹.    
۱۹. محمد/ سوره۴۷، آیه۱۵.    
۲۰. زخرف/ سوره۴۳، آیه۵۶.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر؛ مثالهای زیبای قرآن، تهیه وتنظیم ابو القاسم علیان نژادی، انتشارات نسل جوان، ۱۳۷۸ ،چاپ اول، ص۱۳.
۲۲. نور/ سوره۲۴، آیه۳۵.    
۲۳. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، چاپ اول، ج۲، ص۳۲۸.
۲۴. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۸چاپ دوم، ج۱، ص۴۳۴.
۲۵. بقره/ سوره۲، آیه۲۶.    
۲۶. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۸چاپ دوم، ج۱، ص۴۳۵.
۲۷. تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۳۵.    
۲۸. ابراهیم/ سوره۱۴، آیه۲۵.    
۲۹. حشر/ سوره۵۹، آیه۲۱.    
۳۰. عنکبوت/ سوره۲۹، آیه۴۳.    
۳۱. مثالهای زیبای قرآن، ص۱۷.



سایت معارف قرآن.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مثال‌های قرآن».    




جعبه ابزار