لَعَمْرُکَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لَعَمْرُکَ:
(لَعَمْرُکَ اِنَّهُمْ لَفی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهونَ) لَعَمْرُکَ: در این جا واژه
«عمر» به فتح عین و سکون میم و یا به ضم عین و میم (به نقل از
مجمع) دو اسم هستند برای مدت عمارت و آبادی بدن، یعنی مدت زندگی، اما در موقع
قسم و سوگند فقط اوّلی را به کار میبرند، یعنی به جان تو سوگند، به مدت
حیات تو سوگند.
در این
آیه، سخن الهی درباره
قوم لوط که مردمی
گناهکار بودند اوج میگیرد به
پیامبر میفرماید:
«قسم به جان و حیات تو که اینها در مستی خود سخت سرگردانند.»
در
سوره هود به دنبال بحثی مشابه همین بحث میخوانیم که
فرشتگان پرده از روی کار خود برداشتند، رو به سوی
لوط کرده، گفتند: نترس آنها به تو آسیبی نمیرسانند، و در آیه ۳۷
سوره قمر میخوانیم: هنگامی که آنها بر جسارت خویش افزودند و تصمیم بر
تجاوز به میهمانان گرفتند چشمانشان را نابینا ساختیم و چنان که در بعضی از
روایات آمده یکی از فرشتگان مشتی
خاک به صورت آنها پاشید، همه نابینا شدند.
به موردی از کاربرد
لَعَمْرُکَ در
قرآن، اشاره میشود:
(لَعَمْرُکَ اِنَّهُمْ لَفی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهونَ) (ای پیامبر! به جان تو سوگند، اینها در مستی خود سرگردانند و
عقل و
شعور خود را از دست دادهاند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
راغب در
مفردات میگوید: کلمه عمارت ضد خرابی است و عمر اسم مدت عمارت و آبادی بدن است، یعنی مدت زندگی و چون معنای عمر، عمارت بدن به وسیله
روح است، قهرا معنایش غیر از معنای
بقاء است، چون بقاء ضد
فناء است و قید روح در آن نیست و به خاطر همین که قید روح در معنای بقاء نیست میبینیم که
خدای تعالی را همواره به وصف بقاء توصیف میکنند و میگویند بقای خدا و نمیگویند عمر خدا و اگر هم به کلمه عمر خدا تعبیر میکنند بسیار کم است. آن گاه میگوید: عمر -به ضم عین- و نیز عمر -به فتح عین- به یک معنی است، با این تفاوت که در موقع سوگند دومی را به کار میبرند و میگویند لعمرک، مانند
(لَعَمْرُکَ اِنَّهُمْ لَفی سَکْرَتِهِمْ) خطاب در لعمرک خطاب به رسول اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، یعنی به بقای تو سوگند.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «لَعَمْرُکَ»، ج۳، ص۲۴۲.