• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قِرْد (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





قِرْد (به کسر قاف و سکون راء) از واژگان قرآن کریم به معنای بوزینه است و جمع آن در قرآن به صورت قِرَدة (به کسر قاف و فتح راء) آمده است. واژه قرده سه بار در قرآن مجید به کار رفته است.



قِرْد: (بر وزن جِسْر) بوزینه است و جمع آن در قرآن مجید قِرَدة (بر وزن عِنَبه) آمده است.


قصّه «قردة» سه بار در قرآن یاد شده هر سه درباره یهود و هر سه در خصوص اصحاب سَبْت است، دو محل در اصحاب سَبْت بودن صریح می‌باشد و با قرینه می‌فهمیم که سومی هم راجع به آنهاست.
(وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ‌) (به طور قطع از حال كسانى از شما، كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند، آگاه شده‌ايد؛ ما به آنها گفتيم: «به صورت بوزينه‌هايى طرد شده درآييد!»).
(وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ اِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ‌... فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ‌) (و از آنها درباره سرگذشت شهرى كه در ساحل دريا بود بپرس... هنگامى كه در برابر آنچه از آن نهى شده بودند سرپيچى كردند، به آنها گفتيم: «به شكل ميمون‌هايى طرد شده در آييد!»).
این دو مورد صریح است که هر دو راجع به یک قوم و یک قضیّه است.
(مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ‌ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیرَ...) (كسانى كه خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته، و مورد خشم قرار داده، و بعضى از آنها را به صورت ميمون‌ها و خوك‌ها قرار داده).
این آیه گرچه درباره مطلق اهل کتاب است ولی ظاهرا منظور یهود است و اثبات مسخ در نصاری تقریبا غیر ممکن است، در این آیه «خنازیر» نیز آمده که اشاره خواهیم کرد.

۲.۱ - تغییر شکل اصحاب سبت

آیا اصحاب سَبْت تغییر شکل داده مبدّل به میمون شدند، یا اخلاق آنها اخلاق میمون شد و قیافه آنها تغییر نکرد؟
ظهور (فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً) نشان می‌دهد که تغییر شکل کرده به‌صورت میمون در آمده‌اند؛ مخصوصا با این قرینه که در «سبت» گذشت: آنانکه امر به معروف نکردند به عذاب گرفتار شدند و این می‌رساند که باید عذاب صید کنندگان مسخ واقعی باشد و گرنه از عذاب گروه اول کمتر خواهد بود، وانگهی اگر منظور تغییر اخلاق مسخ اخلاقی بود با امثال‌ (جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً) (دل‌هاى آنان را سخت و پر قساوت نموديم) و (کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی‌ قُلُوبِ الْکافِرِینَ‌) (اين گونه خداوند بر دل‌هاى کافران مهر مى‌نهد (و بر اثر لجاجت و ادامه گناه، توان تشخيص را از آنها سلب مى‌كند)) و نظائر آن گفته می‌شد نه جمله‌ (فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً). مخصوصا که در ما بعد آیه اول آمده‌: (فَجَعَلْناها نَکالًا لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ‌) (ما اين مجازات را درس عبرتى براى مردم آن زمان و نسل‌هاى بعد از آنان، و اندرزى براى پرهیزگاران قرار داديم) موعظه بودن مسخ باطنی به واسطه نامحسوس بودن مشکل است؛ از طرف دیگر تاریخ بنی اسرائیل پر است از اینگونه جریان‌ها و در «سبت» گذشت روایتی که صریح در مسخ حقیقی و تغییر شکل آنها بود. از اهل سنت نیز روایاتی در این زمینه آمده است. (و اللّه العالم).
در مجمع ذیل آیه اول از ابن عبّاس نقل شده: خدا برای عقوبت مسخشان کرد، صدای میمون داشتند، سه روز باقی ماندند، چیزی نخوردند ننوشیدند و تناسل نکردند، سپس خدا هلاکشان کرد، بادی آمد اجسادشان را به دریا افکند. از مجاهد نقل می‌کند که آنها مسخ نشدند بلکه آیه مثلی است نظیر: (کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ اَسْفاراً) (مانند داستان درازگوشى است كه كتاب‌هايى حمل مى‌كند) و نیز از وی حکایت شده که: قلوبشان مسخ شد مانند قلوب بوزینگان که امر و نهی را قبول نمی‌کرد. بعد فرموده: این دو قول مخالف ظاهر آیه است که اکثر مفسّران بر آنند، بی‌آنکه ضرورتی آن را ایجاب کند.
المنار ذیل آیه دوم گوید: مسخ بدنی قول جمهور است و مسخ باطنی قول مجاهد که او گفته: قلوبشان مسخ شد تا به فهم حق توفیق نیافتند. در ذیل آیه اول نیز قول مجاهد و قول جمهور را نقل کرده و قول جمهور را قبول نمی‌کند و گوید: از کمال انسانیت خارج شده مانند میمون گشتند در جست و خیز و مثل خوک در شهوات. و نیز گوید: قرآن در مسخ حقیقی صریح نیست.
طبرسی در ذیل آیه سوم فرموده: به قول مفسّران اصحاب سبت بوزینگان و اصحاب کفر به مائده عیسی (علیه‌السّلام) مسخ به خنازیر شدند.
والبی از ابن عباس نقل کرده: همه از اصحاب سبت‌اند زیرا جوان‌هایشان به میمون‌ها و پیرانشان به خنازیر تبدیل شدند.
[۴۸] والبی، علی بن سالم، تفسیر والبی.

نگارنده گوید چیزی برای من در این زمینه دستگیر نشد. و العلم عند اللّه.


واژه قرده سه با در قرآن مجید به کار رفته است.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۳۰۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۶۶.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۱۲۶.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۶۵.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰.    
۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۹۹.    
۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۰۱.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۶۴.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۲۰۴.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۳-۱۶۶.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۲.    
۱۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۹۶.    
۱۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۸۶.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۵۹.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۹۷.    
۱۶. مائده/سوره۵، آیه۶۰.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۸.    
۱۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۲۹.    
۱۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۶، ص۴۱.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۳۳.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۹۹.    
۲۲. مائده/سوره۵، آیه۱۳.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۹.    
۲۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۴۰.    
۲۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۵، ص۳۹۱.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۶۷.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۴۵.    
۲۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۰۱.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۶۳.    
۳۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۰۴.    
۳۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۸، ص۲۵۸.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۰۰-۷۰۱.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۹۴.    
۳۴. بقره/سوره۲، آیه۶۶.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰.    
۳۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۹۹.    
۳۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۰۱.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۶۵.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۲۰۶.    
۴۰. جمعه/سوره۶۲، آیه۵.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۵۳.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۶۴.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۲۰۴.    
۴۴. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۹، ص۳۲۰.    
۴۵. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۱، ص۲۸۴-۲۸۵.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۳۳.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۹۹.    
۴۸. والبی، علی بن سالم، تفسیر والبی.



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "قرد"، ج۵، ص۳۰۰-۳۰۲.    






جعبه ابزار