قُرَیْش (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قُرَیْش (به ضم قاف و فتح راء) یکی از
مفردات نهج البلاغه نام قبیله بزرگی از
عرب که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از تیره
بنیهاشم از همان
قبیله است.
حضرت علی (علیهالسلام) در مقام شکایت از
قریش و ... از این واژه استفاده نموده است.
قُرَیْش نام قبیله بزرگی از عرب که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از تیره
بنیهاشم از همان قبیله است.
برخی از مواردی که در
نهج البلاغه استفاده شده به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در مقام شکایت از
قریش فرموده است:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْش فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ أَكْفَأوا إِنَائِي وَ أَجْمَعوا عَلَى مُنَازَعَتي حَقّاً كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ غَيْري»؛
«خدایا من از
قریش و یاران آنها، به تو شکایت میکنم، آنها رحم و قرابت مرا قطع کردند، ظرف مرا وارونه نمودند (خلافتم را از دستم خارج کردند) و درباره حقی که من از دیگران به آن لا یقتر بودم بهر مخالفت من اجتماع کردند».
امام (علیهالسلام) درباره
قریش فرموده است:
«مَا لِی وَ لِقُرَیْشٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ قَاتَلْتُهُمْ کَافِرِینَ وَ لَأُقَاتِلَنَّهُمْ مَفْتُونِینَ ... وَ اللَّهِ مَا تَنْقِمُ مِنَّا قُرَیْشٌ إِلاَّ أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَنَا عَلَیْهِمْ»؛
«مرا چه کاری است با
قریش، به خدا قسم آنگاه که
کافر بودند با آنها جنگیدم و اکنون که فریفته شدهاند با آنها خواهم جنگید ... به خدا قسم
قریش از ما (بنیهاشم) ناپسند ندارد مگر آن را که
خدا ما را بر آنها برگزید..».
امام علی (علیهالسلام) در رابطه با
امامت فرموده است:
«إِنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ قُرَيش غُرِسُوا فِي هذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِم، لاَ تَصْلُحُ عَلَى سِوَاهُمْ، وَ لاَ تَصْلُحُ الْوُلاَةُ مِنْ غَيْرِهمْ»؛
«
امامان و جانشینان رسول الله از قریشند، در این قبیله از تیره بنیهاشم نشانده شدهاند، بر غیر آنها صلاحیت ندارد و از غیر آنها کسی صلاحیت امامت را ندارد».
حدیث:
«الائمة من قریش» به طور
متواتر از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده است.
آن گاه که حضرت جریان
سقیفه را شنید فرمود:
انصار چه گفتند جواب داده شد که گفتند:
«منا أمير و منكم أمير» فرمود: چرا به آنها استدلال نکردید که رسول خدا
وصیّت کرده به خوبان انصار خوبی شود و از بدان آنها اغماص شود. گفتند: در این سخن چه دلیلی است برای عدم
خلافت انصار فرمود: اگر خلافت مال آنها بود این سفارش درباره آنها نمیشد (که خود خلیفه بودند):
«فقال (عليهالسلام): احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ، وَأَضَاعُوا الَّثمَرَةَ»؛
«با
شجره استدلال کردند ولی میوه همان شجره را که ما هستیم ضایع نمودند».
(
«لَوْ كَانَتِ الامارة فِيهمْ لَمْ تَكُنِ الْوَصِيَّةُ بِهِمْ.» بعد فرمود:
«فَمَاذَا قَالَتْ قُرَيْشٌ؟» قریش در سقیفه چه گفتند جواب دادند که
قریش دلیل آورد که آنها از قبیله رسول هستند:
«احتجت بأَنها شجرة الرسول (صلىاللهعليهوآله). فقال (عليهالسلام): احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ، وَ أَضَاعوا الَّثمَرَةَ»؛
«پس
قريش چه گفتند؟ پاسخ دادند كه:
قريش استدلال كردند كه ما از درخت رسالتيم، با شجره استدلال کردند ولی میوه همان شجره را که ما هستیم ضایع نمودند.»
باز در مقام شکایت از
قریش به برادرش عقیل مینویسد:
«فَدَعْ عَنْكَ قُرَيشاً وَ تَرْكَاضَهُمْ فِي الضَّلاَلِ، وَ تَجْوَالَهُمْ فِي الشِّقَاقِ فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي الْجَوَازِي! فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي، وَ سَلَبونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي»؛
«بگذار از
قریش و بگذار از دویدنشان در
ضلالت و جولانشان در مخالفت و دشمنی. جزاء دهندگان بد، به
قریش جزا دهند که آنها رحم مرا قطع کردند و حکومت و جانشینی پسر مادرم را از من سلب نمودند.»
این ماده پانزده بار به مناسبتهایی در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «قریش»، ج۲، ص۸۵۱.