قریش (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قریش: (لِایلافِ قُرَیْشٍ) واژه
«قریش» به طوری که بسیاری از
مفسران و ارباب لغت گفتهاند: در اصل به معنای نوعی از حیوانات بزرگ دریایی است که هر حیوانی را به آسانی میخورد. این عبارت از
ابن عباس معروف است که وقتی از او سؤال کردند: چرا قریش را «قریش» مینامند؟ در پاسخ چنین گفت: لِدابَّةٍ تَکُوُنُ فِی الْبَحْرِ مِنْ اَعْظَمِ دَوَّابِّ یُقالُ لَها الْقُرَیْشُ، لا تَمُرُّ بِشَیْءٍ مِنَ الْغَثِّ وَ السَّمِیْنِ الَّا اَکَلَتْهُ!: «این به خاطر آن است که در اصل نام حیوانی از بزرگترین حیوانات دریا است که به هیچ حیوان لاغر و چاقی نمیگذرد مگر این که آن را میبلعد»! سپس، از اشعار عرب برای سخن خود شاهد میآورد. بنابراین انتخاب این نام برای قبیله فوق، به خاطر قدرت و قوت این قبیله و سوء استفادههایشان از این قدرت بوده است. ولی بعضی آن را از مادّه «قَرْش» (بر وزن فرش) به معنای «اکتساب» دانستهاند؛ چرا که این قبیله غالباً به تجارت و کسب مشغول بودند. بعضی نیز این ماده را به معنای «بازرسی و تفتیش» میدانند و از آنجا که «قریش» از حال حجاج خبر میگرفتند، و گاه به کمک آنها میشتافتند، این واژه برای آنها انتخاب شده است.
(لِاِیلَافِ قُرَیْشٍ) (نابودی فیل سواران به خاطر این بود که قریش به این سرزمین مقدّس الفت گیرند و زمینه ظهور پیامبر فراهم شود.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه قریش نام
عشیره و دودمان
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، که همگی از نسل نضر بن کنانهاند که نامش قریش نیز بوده است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قریش»، ص۴۳۹.