قضای روزه ماه رمضان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خودداری (
امساک) از
مفطرات در
روز به قصد
تقرب به
خدا را
روزه گویند. بر افرادی که بنابر عذری
روزه ماه رمضان را افطار کردهاند با شرایطی
قضای آن
واجب است. عنوان
صوم در
فقه بابی مستقل است که در آن به تفصیل از
احکام روزه سخن رفته است.
کسی که در
روزه ماه رمضان از او
قضا شده است با شرائطی به جا آوردن
قضای آن
واجب است.
قضای روزه ماه رمضان با سه
شرط واجب است:
بلوغ،
عقل و
اسلام.
بنابر این، بر
مکلّف،
قضای روزههایی که قبل از بلوغ نگرفته،
واجب نیست، مگر
روزه روزی که قبل از
طلوع فجر آن
روز یا همزمان با آن، به سن بلوغ رسیده و از او
فوت شده است.
در فرض رسیدن به سن بلوغ پس از طلوع فجر و فوت شدن
روزه آن
روز، آیا قضا
واجب است یا نه؟
مسئله اختلافی است.
و «عدم
وجوب قضای روزههایی که
بالغ قبل از بلوغ
افطار کرده است، به این جهت نیست که وی مکلف به
اداء نبوده است تا که
قضای آن بر او
واجب باشد. چگونه است؟ درحالیکه
روزه بر
مریض و
مسافر و مانند این دو
واجب نیست و بااینحال
قضای آن بر اینها
واجب است. بلکه عدم
وجوب قضاء بهخاطر استمرار
سیره قطعی
متشرعه بر آن است، بلکه میتوان گفت که به حد ضرورت رسیده است یعنی
ضرورت فقه، و در هیچ چیزی از روایاتی که صادر شده است، علیرغم عمومیت ابتلاء به آن، اشعار به
وجوب قضا نیست؛ پس شکی در این امر نیست.»
امام خمینی که نظر به عدم
وجوب قضا در فرض به بلوغ رسیدن قبل از
زوال دارد در
تحریرالوسیله مینویسد: «قد مرّ عدم
وجوب الصوم علی من بلغ قبل الزوال ولم یتناول شیئاً. وکذا علی من نوی الصوم ندباً وبلغ فی اثناء النهار، فلا یجب علیهما القضاء لو افطرا و ان کان احوط.»
قبلاً گذشت که اگر کسی
قبل از ظهر بالغ شود و چیزی نخورده باشد
روزه آن
روز بر او
واجب نیست و همچنین کسی که (در
یوم الشک که معلوم نیست آخر شعبان است یا اول ماه رمضان)
نیّت روزه استحبابی کرده و در بین
روز بالغ شده،
روزه بر او
واجب نیست، بنابراین اگر افطار کنند قضا بر آنها
واجب نیست، اگرچه
احتیاط (مستحب) قضا نمودن است.
همچنین بر مکلّف
قضای روزه ایّام دیوانگی و بیهوشی
واجب نیست.
بر
کافری که
مسلمان شده،
قضای روزه ایّام
کفر واجب نیست، مگر آنکه قبل از طلوع فجر
مسلمان شده و
روزه آن
روز را نگرفته باشد، که
قضای آن، بر وی
واجب خواهد بود. اما بر
مرتد قضای دوران
ارتداد واجب است.
چنان که بر
مست و مانند او، همچون
غافل،
مُکرَه و
مضطرّ- که تحت عنوان
دیوانه و
بیهوش نمیگنجد-
قضای روزههای فوت شده از آنان
واجب است.
قضای روزههای فوت شده از
حائض و
نفساء نیز بر آنان
واجب است.
چنانچه
روزه ماه رمضان بر اثر
بیماری، حیض یا نفاس
فوت شود و
عذر استمرار یابد تا اینکه شخص بمیرد،
قضای آن از طرف وی
واجب نیست.
شخصی که بر اثر
بیماری روزه نگرفته، چنانچه بیماریاش تا ماه رمضان بعد
استمرار یابد، بنابر قول مشهور،
قضای آن
ساقط میشود؛ لیکن بنابر قول مشهور، باید برای هر
روز، یک و بنابر قول برخی، دو
مُدّ طعام کفّاره بدهد. اما اگر
عذر مستمر، غیر بیماری، همچون
سفر باشد، تنها قضا
واجب است، بدون ثبوت کفّاره؛ هرچند برخی،
احتیاط را در جمع بین قضا و
کفّاره دانسته، بلکه بعضی به آن
فتوا دادهاند.
کسی که
روزه ماه رمضان را از روی عذر یا غیر عذر ترک کرده و با قدرت بر قضا،
قضای آن را تا ماه رمضان بعد به جا نیاورده، به قول معروف میان فقها،
قضا و
کفّاره (یک یا دو
مُدّ طعام برای هر
روز)؛ هر دو بر او
واجب است.
به قول معروف، بلکه به
اجماع ادّعا شده،
قضای روزههای فوت شده از
میّت به جهت
عذر، مانند بیماری یا
مسافرت، بر ولیّ او
واجب است. در اینکه
قضای روزههای فوت شده بدون عذر نیز بر ولیّ
واجب است یا نه، اختلاف است.
مراد از
ولیّ میّت، بنابر قول مشهور،
پسر بزرگتر است.
و اگر میّت
وصیّت کند برای نماز یا
روزه فوت شده او
اجیر بگیرند، از گردن ولیّ او ساقط میشود، به شرط آنکه اجیر آن را به طور
صحیح انجام دهد. برخی گفتهاند: به صرف وصیّت، از عهده
ولیّ خارج میشود.
در اینکه
وجوب قضا بر ولیّ، اختصاص به
روزه ماه رمضان دارد یا شامل هر
روزه واجب میشود، اختلاف است. قول دوم، منسوب به مشهور است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۱۷۵-۱۷۶. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی