قرآن (مقالهدوم)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن عبارت از
کتاب آسمانی خاتم پیامبران،
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) است.
از
قرآن به عنوان مهمترین منبع تشریع احکام و یکی از ادله چهارگانه در
اصول فقه بحث شده است. در فقه نیز از احکام آن در بابهای مختلف، همچون
طهارت،
صلات،
حج،
تجارت و
حدود سخن گفتهاند، چنانکه برخی بابی مستقل را به
قرآن اختصاص داده و به احکام مرتبط با آن به تفصیل پرداختهاند.
بنابراین، مباحث مربوط به این عنوان را در دو بعد اصولی و فقهی پی میگیریم.
در بعد اصولی می توان به این مباحث
قرآنی اشاره کرد:
قرآن کریم نخستین و معتبرترین منبع
احکام الهی و میزان و معیار سنجش
روایات صحیح از غیر صحیح است.
صدور
قرآن از جانب
خدای تعالی قطعی است، چنانکه در مرحلۀ دلالت، دلالت نصوص و محکمات آن قطعی و قابل استناد میباشد، لیکن استناد به
ظواهر کتاب منوط به کامل کردن بحث و تحقیق در دو مرحله است: نخست، شناخت شیوههای دلالت در خطابهای
قرآنی برای دستیابی به ظهورات
قرآنی و دوم، شناخت
عام و
خاص،
ناسخ و
منسوخ و
محکم و
متشابه قرآن.
قول به عدم حجّیت ظواهر
قرآن منسوب به اخباریان است.
قرآن کریم هرچند صدورش از مبدا
وحی قطعی است، لیکن دلالتش - جز در محکمات و نصوص -
ظاهر و ظنی است. از سوی دیگر، مفاد بعضی روایات صحیح و معتبر،
تخصیص و
تقیید عمومات و مطلقات
قرآن میباشد و این خود قرینه و شاهد است که از این آیات، عموم یا اطلاق آنها اراده نشده است.
روایت وارد شده در مقام تخصیص و تقیید در صورت قطعی و یقینی بودن صدور آن، مانند
خبر متواتر یا خبر واحدی که قراین قطعی بر صدور آن از
معصوم (علیهالسّلام) وجود دارد، بدون شک، تخصیص دهندۀ عمومات و تقیید کنندۀ مطلقات
قرآن کریم خواهد بود، اما اگر خاص،
خبر واحد ظنّی واجد شرایط
حجیت باشد، تخصیص عمومات
قرآن به آن محل خلاف است. بر تخصیص ادعای
اجماع شده است.
مقصود از
نسخ قرآن کریم، برداشته شدن حکم یک آیه با دلیل قطعی و معتبر شرعی، اعم از
قرآن و سنّت
متواتر است. با وجود چنین دلیلی، نسخ جایز است،
اما نسخ
قرآن به خبر واحد، به جهت ظنی بودن آن جایز نیست.
در صورت شک در نسخ آیهای، اصل عدم نسخ آن است.
در بعد فقهی می توان به این مباحث
قرآنی اشاره کرد:
به قول مشهور، تماس بدن با نوشتۀ
قرآن بدون
طهارت (
وضو،
غسل یا
تیمم)
حرام است.
ترجمۀ
قرآن مشمول این حکم نیست.
چنانکه
مس غیر خطوط
قرآن، مانند جلد و ورق آن، حتی میان سطرها، بدون اشکال، اما
مکروه است.
همچنین حمل
قرآن و به گردن آویختن آن برای فاقد طهارت و نیز
جنب و
حائض کراهت دارد.
دست زدن غیر مکلّف، همچون کودک به
قرآن بدون اشکال است، لیکن در اینکه بر ولیّ کودک، بازداشتن او از این کار واجب است یا نه، اختلاف است.
خواندن
قرآن مستحب مؤکد است. علاوه بر اینکه در خود
قرآن کریم امر به تلاوت آن شده است: «فَاقْرَؤُا مٰا تَیَسَّرَ مِنَ
اَلْقُرْآنِ»،
روایات فراوانی نیز در تاکید بر تلاوت
قرآن، بیان ثواب و پاداش زیاد برای
قرائت آن و فضیلت حمل کننده، قاری و
حافظ قرآن وارد شده است.
تلاوت
قرآن در بعضی موارد یا مکانها و یا زمانها استحباب ویژه دارد، مانند خواندن آن نزد محتضر بویژه سورههای
صافات،
یس و
احزاب،
زیاد خواندن آن در
ماه رمضان که به ماه بهار
قرآن توصیف شده است،
هنگام
طواف،
ختم
قرآن در
مکه مکرمه،
ختم
قرآن در هر ماه یا هر هفته یا در پنج و یا سه روز و
تلاوت دستکم پنجاه آیه در هر روز.
چنانکه خواندن آن در
مسجد و منزل
و نیز داشتن
قرآن در خانه مستحب و ترک تلاوت آن مکروه است.
تلاوت
قرآن - چنان که گفته شد - به خودی خود مستحب مؤکد است، لیکن با پیدایی عناوین ثانوی گاه واجب، گاه حرام و گاهی مکروه میگردد.
قرائت سورۀ
حمد در رکعت اول و دوم نمازهای واجب و مستحب بر
مکلف واجب است،
چنانکه خواندن یک سورۀ کامل پس از حمد در نمازهای واجب با وسعت وقت، بنابر مشهور واجب میباشد.
خواندن سورههایی که
سجده واجب دارند، حتی بنابر قول مشهور، بخشی از سوره بر جنب،
حائض
و نفسا
حرام است.
همچنین تلاوت آنها در نمازهای واجب، بنابر قول مشهور حرام است.
به قول مشهور، تلاوت
قرآن، جز
سورههای عزائم، افزون بر هفت آیه بر جنب، حائض و نفسا مکروه است. کراهت آن در افزون بر هفتاد آیه شدیدتر است.
از برخی قدما حرمت تلاوت بیش از هفت آیه نقل شده است.
درمقابل، برخی، تلاوت
قرآن، جز سورههای عزائم را بر آنان مکروه ندانستهاند.
به تصریح برخی، خواندن
قرآن در
رکوع و
سجود نماز مکروه است.
همچنین برای شخصی که در دستشویی است
و یا در
حمام برهنه است کراهت دارد. اما برای کسی که لنگ پوشیده کراهت ندارد.
• داشتن
طهارت؛
• روبه
قبله بودن؛
•
مسواک زدن و
استعاذه (گفتن اعوذ باللّٰه من الشیطان الرجیم و مانند آن که متضمن پناه بردن به خداوند از شر شیطان باشد) پیش از آغاز به تلاوت؛
•
ترتیل؛ یعنی به صورت شمرده و یا با تانی خواندن
قرآن با آشکار ساختن کامل حروف و کلمات و رعایت وقف؛
• قرائت توام با
تفکر و
تدبّر در مفاهیم، مَثَلها و
وعده و وعیدهای آیات و پندآموزی از مواعظ و نصایح آن؛
• درخواست
بهشت هنگام تلاوت آیات مربوط به بهشت و نعمتهای آن؛
• پناه بردن به خدا هنگام تلاوت آیات
عذاب و
جهنم؛
• گفتن «
«لبیک ربّنا»» پس از تلاوت آیات دربردارنده «
یٰا اَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا» و «
یٰا اَیُّهَا اَلنّٰاسُ»؛
• تلاوت
قرآن با صدای زیبا و محزون؛
همراه با خضوع و خشوع
• قرائت
قرآن از روی
مصحف، هرچند آیات را حفظ باشد؛
•
قرآن باید صحیح تلاوت شود؛ لیکن مراعات قواعد و نکات تجویدی غیر دخیل در صحّت قرائت، لازم نیست.
در
قرآن کریم هنگام شنیدن آیات، امر به
استماع و سکوت شده است:
(اِذٰا قُرِئَ اَلْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ اَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ)؛
هنگامی که
قرآن خوانده میشود، به آن گوش سپارید و (در برابر آن) خاموش باشید، باشد که مشمول
رحمت شوید».
بر این اساس، فقها سکوت و گوش فرا دادن به آیات الهی را هنگام تلاوت آن مستحب دانستهاند،
چنانکه در
نماز جماعت، هنگام قرائت
امام، سکوت و استماع حمد و سوره بر ماموم مستحب است.
برخی قدما سکوت را واجب دانستهاند.
یاد دادن و یاد گرفتن
قرآن، در صورت توقف انجام دادن واجبی بر آن، واجب است. مانند آموختن فاتحه همراه سورهای دیگر که خواندن آن دو در نماز واجب میباشد و نیز آموختن آن بخش از آیات احکام که
اجتهاد متوقف بر آن است و یا یاد گرفتن تعدادی از افراد که با وجود آنان
قرآن محفوظ مانده و تواتر آن استمرار مییابد. افزون بر آن مستحب است. البته وجوب درصورت نخست (فاتحه همراه سورهای) عینی و در دو صورت دیگر کفایی میباشد.
آموزش دادن
قرآن به کودکان مستحب و بر آن تاکید شده است
و برپایۀ روایتی از
امیر مؤمنان (علیهالسلام)، از حقوق فرزندان بر
پدر به شمار میرود.
مرد میتواند آموزش
قرآن به همسرش را
مهر او قرار دهد. اگر آموزش سورهای مهر قرار گیرد باید مشخص شود.
یاد دادن
سوره نور به زنان مستحب است، چنانکه
تعلیم سوره یوسف به آنان کراهت دارد.
به قول مشهور، گرفتن اجرت بر
تعلیم قرآن مکروه است.
برخی میان صورت شرط اجرت و عدم شرط آن تفصیل داده و در صورت نخست، اجرت گرفتن را مکروه دانستهاند.
بعضی در فرض شرط، کراهت را شدیدتر دانستهاند.
برخی قدما در صورت شرط، گرفتن اجرت را حرام و در فرض عدم شرط، مکروه دانستهاند.
برخی دیگر، مطلقا گرفتن اجرت را
حرام دانستهاند.
جمعی از فقها گرفتن اجرت را در صورت وجوب
تعلیم و
تعلّم قرآن، حرام دانستهاند، مانند یاد دادن فاتحه همراه یک سوره که قرائت آن در نماز واجب است.
البته بنابر قول اخیر، این اختلاف وجود دارد که آیا در صورت وجوب، مطلقا اخذ اجرت حرام است یا تنها در صورتی که
تعلیم قرآن بر
معلم متعیّن باشد، حرام است و در صورت عدم تعیّن حرام نخواهد بود؟
از کسانی که مجازند از
بیت المال ارتزاق کنند،
معلم قرآن است.
به تصریح برخی، با طهارت بودن، هنگام نوشتن
قرآن مستحب است.
گرفتن اجرت بر نوشتن
قرآن اشکال ندارد،
لیکن در صورت شرط آن مکروه است.
نوشتن
قرآن بر
کفن مستحب است.
نوشتن
قرآن با
مرکب و
دوات نجس حرام و در صورت کتابت، محو آن در صورت امکان و
تطهیر آن در صورت عدم امکان محو، واجب است.
نوشتن
قرآن با طلا،
بلکه به غیر مرکّب سیاه
مکروه است.
قرآن از محترمات محسوب شده و تعظیم آن واجب و اهانت به آن حرام است، بلکه استخفاف و استهزای آن با ارتکاب عملی که به صراحت بر آن دلالت دارد، مانندانداختن در نجاسات، موجب
ارتداد است.
سوزاندن اوراق
قرآن حرام است و در صورت عدم استفاده، در مکانی تمیز
دفن و یا در
آب جاری رها میشود.
نجس کردن
قرآن، حتی ورق و جلد آن حرام و تطهیر آن
واجب فوری است.
پاک کردن آیات
قرآن با آب دهان کراهت دارد.
چنانچه
قرآن یا آیاتی از آن در چاه
مستراح بیفتد، واجب است آن را فوری خارج کنند و در صورت عدم امکان بیرون آوردن آن، در اینکه استفاده از چاه جایز است یا واجب است تا زمان پوسیدن آن، از چاه استفاده نشود، اختلاف است.
به قول جمعی از فقها خرید و فروش
قرآن (خطوط و نوشتههای آن) جایز نیست، لیکن خرید و فروش جلد و کاغذ آن جایز است.
برخی خرید و فروش
قرآن را جایز، اما مکروه دانستهاند.
به قول مشهور میان متاخران، فروختن
قرآن به
کافر، بلکه مطلق تملیک آن به کافر جایز نیست، چنانکه
عاریه دادن و به
امانت گذاردن آن نزد کافر جایز نمیباشد.
مهمترین معیار و میزان برای تشخیص شروط صحیح از غیر صحیح واقع شده در ضمن
عقد، مخالفت و عدم مخالفت آن شروط با
قرآن کریم است.
از استخارهها،
استخاره با
قرآن کریم است،
در روایتی از
تفال به
قرآن نهی شده است.
در مراد از تفال و حکم آن اختلاف است.
از مصادیق
حبوه که پس از مرگ انسان به پسر بزرگتر تعلق میگیرد،
قرآن کریم است.
تزیین
قرآن با غیر
طلا و
نقره جایز است، لیکن با طلا و نقره، برخی قائل به حرمت و گروهی قائل به کراهت شدهاند.
حفظ کردن و به خاطر سپردن
قرآن و تحمل مشقّت در این راه مستحب است
و در صورت نذر آن، حفظ کردن واجب خواهد بود.
خدای تعالی در
قرآن کریم،
قرآن را با صفت شفا و رحمت توصیف کرده است:
(وَ نُنَزِّلُ مِنَ اَلْقُرْآنِ مٰا هُوَ شِفٰاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ)؛
و از
قرآن آنچه برای مؤمنان شفابخش و رحمت است نازل میکنیم».
مستفاد از
اطلاق این آیۀ شریفه این است که
قرآن کریم علاوه بر شفابخشی بیماریهای روحی، همچون اخلاق رذیله از
تکبر،
بخل و مانند آن، شفا بخش بیماریهای جسمی نیز میباشد و روایات فراوانی بیانگر این است که
قرآن کریم شفا بخش هر دردی است،
از این رو، شفا جستن از
قرآن کریم مستحب است.
تفسیر
قرآن بدون استناد به دلائل و شواهد معتبر شرعی، همچون محکمات
قرآن و سنّت،
تفسیر به رای و حرام است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۶، ص۵۱۷.