فیض (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَيْض (به کسر فاء و سکون یاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای پر شدن و جارى شدن است.
از مشتقات این واژه در
آیات قرآن إِفاضه (به کسر همزه) به معنای پُر کردن، برگشتن و کوچ، داخل شدن به عمل و ريختن و جارى كردن میباشد.
فَيْض:
پر شدن و جارى شدن است.
فیومی در
مصباح گويد: «فاضَ السيل فَيْضاً»، يعنى:
سیل، زياد و جارى شد. «فاضَ الاناء فَيْضاً»، ظرف از آب پر شد. «أَفاضَهُ صاحبه» صاحبش ظرف را پر كرد. «أَفاضوا مِنَ مِنَى اِلَى مَكَّة» از
مِنی به
مکّه برگشتند.
فیض به معنای زیادی آب است بهگونهای که از اطرافش جاری باشد، همچنین به معنای بخشش و عطا نیز آمده است.
فیض در منابع فلسفی و عرفانی در چند معنا به کار رفته است؛ القای الهی، جود و بخشش الهی، و تجلی فعل فاعل دائمالفعل که پیوسته و همیشه بدون دریافت عوض و غرضی انجام میشود. امام خمینی فیض به معنای اخیر در اصطلاح عرفانی را به دو قسم تقسیم میکند:
۱- فیض اقدس که تجلی حق به حسب
ظهور اسم اعظم الله در حضرت واحدیت میداند و بر خلاف برخی از اهل معرفت، نخستین تجلی فیض اقدس را اسم اعظم میداند نه اعیان ثابته که بهواسطه
اسم اعظم «الله» اعیان پدید میآیند.
۲- فیض مقدس که تجلی الهی به حسب صفت
ظاهریت و آخریت است و موجب
ظهور اشیاء و استعدادهای آنها در خارج میشود.
بنا بر نظر امام خمینی وجه نامگذاری فیض اقدس آن است که منزه از هر
ظهور و کثرتی است و فیض مقدس منزه از حالت امکانی و لواحق آن و کثرت و توابع آن است.
امام خمینی در آثار خود به قدیم بودن فیض، چگونگی سریان آن، تناسب فیض با قوابل و استعدادها پرداخته است.
از جمله ابتکارهای ایشان در این مقام، تحلیل و بررسی رابطه تنگاتنگ خلافت و ولایت با فیض الهی است که در دیگر کتابهای عرفانی کمتر به آن توجه شده است و نگاه ایشان در این مسئله در جای خود بینظیر است، چنانکه کسی از عرفا و اهل معرفت مانند امام خمینی مفصل به فیض اقدس و مقدس نپرداختهاند. ایشان با تایید نظر مشهور معتقد است حقیقت فیض الهی همان بسط و تجلی احدیت در کثرات اسمائی و اعیانی مقام واحدیت در مرتبه تفصیل است.
به مواردی از
فَيْض که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(تَرى أَعْيُنَهُمْ تَفيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمّا عَرَفوا مِنَ الْحَقِ) «مىبينى كه در اثر شناختن
حق چشمشان پر از
اشک شد.»
در
مجمع فرموده: فيض العين پر شدن آن از اشک است، چنانكه فيض النهر پر شدن آن از آب است.
إِفاضه:
به معنای پُر کردن، برگشتن و کوچ، داخل شدن به عمل و ريختن و جارى كردن میباشد.
(فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُروا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ ...) (و هنگامى كه از «
عرفات» كوچ كرديد، خدا را نزد «
مشعر الحرام» ياد كنيد.)
افاضه از عرفات به مشعر همان كوچ و برگشتن است به مشعر. علت تعبير به افاضه
ظاهرا براى كثرت است، يعنى كوچ با كثرت به سيلان آب از كثرت،
تشبیه شده، لذا در مجمع آن را «دفع شديد از عرفات به
مزدلفه با اجتماع و كثرت» گفته است.
(ثُمَ أَفيضوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ وَ اسْتَغْفِروا اللَّهَ ...) (سپس از همان جا كه مردم كوچ مىكنند، به سوى سرزمين منى كوچ كنيد و از
خداوند، طلب
آمرزش كنيد.)
نقل است:
قریش و همپيمانهايشان در مشعر وقوف كرده و به عرفات نمیآمدند و میگفتند: ما اهل حرم هستيم، از حرم جدا نمیشويم؛ خداوند دستور داد از مردم جدا نشوند و مانند همه به عرفات رفته و از آنجا به مشعر بكوچند.
(هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفيضونَ فيهِ كَفى بِهِ شَهيداً بَيْنی وَ بَيْنَكُمْ) «خدا داناتر است به آنچه در آن وارد میشويد، او در گواهى ميان من و شما كافى است.»
در مجمع گفته افاضه داخل شدن به عمل است، بر وجه سرازير شدن.
(وَ ما تَكونُ فی شأْنٍ وَ ما تَتْلو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاّ كُنّا عَلَيْكُمْ شُهودًا إِذْ تُفيضونَ فيهِ) (در هيچ حال و انديشهاى نيستى و هيچ قسمتى از
قرآن را از جانب خداوند،
تلاوت نمىكنى و هيچ عملى را انجام نمىدهيد، مگر اينكه در آن هنگام كه وارد آن مىشويد ما
گواه بر شما هستيم.)
على هذا معنى جريان در آن ملحوظ است.
(وَ نادى أَصْحابُ النّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ ...) افاضه در آيه به معنى ريختن و جارى كردن است، پس افاضه لازم و متعدى هر دو آمده است؛ يعنى: «اهل آتش به
اهل بهشت گويند: از آب بر ما بريزيد.»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "فیض"، ج۵، ص۲۱۵-۲۱۶. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.