فواید اسباب نزول
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تردید یا
انکار نقش اسباب نزول در فهم و
تفسیر صحیح آیات از سوی برخی سبب شده تا مفسران فوایدی را برای اسباب نزول برشمارند.
آنچه پیشتر از
شاطبی درباره اهمیت اسباب نزول نقل شد مشتمل بر اصلیترین و مهمترین فواید اسباب نزول است که در کلام دیگر دانشمندان نیز بر آن تأکید و نمونههای فراوانی برای آن ذکر شده است. هم زمان با شاطبی (م.۷۹۰ق.)
زرکشی فواید اسباب نزول را با تفصیل بیشتر مورد توجه قرار داد و ۶فایده برای آن به این شرح بر شمرد: ۱.شناخت
حکمت و
فلسفه تشریع احکام ؛ ۲.دفع
توهم حصر ؛ ۳.تخصیص
حکم به مورد سبب نزول نزد کسانیکه
احکام موجود در آیات را به همان مورد سبب تخصیص میدهند؛ ۴. جایز نبودن تخصیص مورد
سبب نزول ؛ ۵. کمک به فهم صحیح آیه؛ ۶. رفع اشکال و جلوگیری از برداشتهای ناصواب از آیه.
از این ۶ فایده جز دو فایده اخیر بقیه چندان قابل دفاع نبوده و مخدوش شده است. برای فایده یکم تنها یک نمونه ذیل آیه۴۳ نساء/۴ بیان شده که آن هم خود آیه مشتمل بر بیان
حکمت و
فلسفه تشریع حکم است. «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَقرَبوا الصَّلوةَ واَنتُم سُکری حَتّی تَعلَموا ما تَقولونَ».
برای فایده دوم نیز تنها یک نمونه ذیل آیه۱۴۵ انعام/۶ بیان شده است که افزون بر عدم
استناد به هیچ
روایت شأن نزولی مصداقی از دو فایده اخیر بهشمار میآید که سبب نزول به فهم صحیح آیه کمک میکند.
فایده سوم نیز با این ملاحظه که دیدگاه مورد اشاره را مفسران و فقها نپذیرفتهاند ثمره عملی ندارد. در مورد فایده چهارم نیز باید گفت که ارائه تصویری روشن از این فایده دشوار است و مشخص نیست که
غرض از ذکر تنها نمونهای که برای آن بیان شده چیست.
اما مفسران برای دو فایده اخیر نمونههای متعددی را نشان دادهاند که بدون توجه بهسبب نزول فهم درست آیه یا اصلا فهم آیه ممکن نبوده است؛ مثلاً عروة بن زبیر در فهم آیه۱۵۸
بقره /۲ «اِنَّ الصَّفا والمَروةَ مِن شَعائِرِ اللّهِ فَمَن حَجَّ البَیتَ اَوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ اَن یَطَّوَّفَ بِهِما» دچار خطا شد و گمان کرد که در
اعمال حج ،
سعی میان
صفا و مروه نهتنها
واجب نیست، بلکه
مباح است؛ زیرا این آیه میگوید: عیبی ندارد که حجگزار میان آن دو
طواف کند؛ اما
عایشه با استناد بهسبب نزول آیه، فهم درست آیه را به او ارائه داد.
براساس روایات، این آیه هنگامی نازل شد که گروهی از مسلمانان در
عمرةالقضاء پنداشتند سعی میان صفا و مروه جایز نیست و نمودی از شرک است؛ زیرا مشرکان بر
کوه صفا بتی به نام «اساف» و بر
کوه مروه بتی به نام «نائله» نهاده بودند و میان آن دو
بت سعی میکردند؛ از اینرو برخی مسلمانان از سعی میان آن دو خودداری کردند؛ اما این آیه نازل شد و هر گونه اشکال و گناهی را در سعی میان صفا و مروه نفی کرد
همچنین شاطبی در کتاب خود، الموافقات روایت میکند که چون عمر خواست قدامة بن مظعون کارگزار خود در بحرین را به جرم نوشیدن
شراب تازیانه زند، وی با استناد به آیه۹۳
مائده /۵ «لَیسَ عَلَی الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّلِحتِ جُناحٌ فیماطَعِموا» گفت: اگر من
خمر نوشیده باشم نمیتوانی بر من حد جاری کنی؛ زیرا من در
جنگ بدر شرکت کردم و
خداوند در مورد مؤمنانی که
عمل صالح انجام دهند گناهی نمیبیند که خمر بنوشند؛ اما
ابنعباس در آن مجلس با توجه به سبب نزول، معنای درست آیه را به وی نمایاند.
گروهی از
اهل شام نیز همین
خطا را مرتکب شده، با استناد به آیه گذشته نوشیدن خمر را
حلال شمردند؛ اما عمر با اشاره و
مشورت صحابه آنان را در فهم نادرست آیه تکذیب کرد. درباره سبب نزول این آیه روایت شده که چون شراب و
قمار حرام شد، صحابه به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) گفتند:حالِ برادران ما که در گذشته خمر نوشیدند و از مال بهدست آمده از راه قمار خوردند و اکنون از
دنیا رفتهاند چگونه خواهد بود؟ این آیه در پاسخ آنها نازل شد و بیان داشت: کسانیکه پیش از تحریم خمر و قمار از آن خوردهاند درصورتی که
مؤمن بوده و عمل صالح انجام داده باشند باکی نیست.
آیه۱۰۴ بقره/۲ نیز از آیاتی است که بدون آگاهی از سبب نزول، فهم آن ممکن نیست: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَقولوا رعِنا وقولوا انظُرنا» در این آیه از مؤمنان خواسته شده که بهجای
واژه «راعنا»، «انظرنا» بگویند؛ درحالیکه این دو واژه معنایی نزدیک به هم دارد و مشخص نیست چرا نباید راعنا بگویند؛ اما سبب نزول، این
ابهام را از آیه میزداید.
سیوطی از فایده دیگری با عنوان
تفسیر نامهای مبهم و شناخت کسانیکه آیه یا آیاتی از
قرآن درباره آنها نازل شده یادکرده است.
آشنایی با صحابیانی که آیاتی از قرآن درباره آنان نازل شده و میتواند ملاک داوریهای بعدی درباره آنها و نیز ملاک گرایش به آنها، تبعیت از آنها و رد یا قبول سخن آنها قرار گیرد، تنها از رهگذر روایات اسباب نزول میسر است؛ مثلاً وقتی روایتی بیان کند که آیه۶
حجرات /۴۹ «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِن جاءَکُم فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَیَّنوا...» درباره ولید بن عقبة بن ابیمعیط نازل شده است،
افزون بر اینکه
قاعده عدالت همه صحابیان مخدوش میشود، ولید نیز فردی
فاسق معرفی میشود که درباره پذیرش دیگر روایات احتمالی او نیز باید
احتیاط کرد و هرگز در شمار صحابیانی قرار نمیگیرد که به پیروی از آنها تشویق و سفارش شده است؛
همچنین این روایات اسباب نزول است که
اهلبیت پیامبر در آیه۳۳
احزاب /۳۳ را به ما میشناساند که
خداوند اراده کرده است هر نوع پلیدی را از آنان بزداید: «اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ ویُطَهِّرَکُم تَطهیرا». در این آیه اهل بیت پیامبر که روایات فراوانی آنان را
امام علی (علیهالسلام)،
فاطمه (علیهاالسلام) و دو فرزندشان
امام حسن و
امام حسین (علیهماالسلام) میداند
برخوردار از مرتبهای غیرقابل
مقایسه با دیگر صحابیان معرفی شدهاند.
زرقانی یکی دیگر از فواید آشنایی با اسباب نزول را آسان شدن حفظ و هموار شدن فهم آیات و در نتیجه تثبیت آیات قرآنی در
ذهن خواننده و فرا گیرنده آیات قرآن میداند؛ زیرا آشنایی با آنها سبب میشود که
احکام و معارف قرآن با حوادث، اشخاص، زمانها و مکانها گره خورد و برای نقش بستن آیات در ذهن انگیزه ایجاد کند؛ سپس براساس قاعده تداعی معانی این داستانهای نزول سبب یادآوری سریع و آسان آیات میشود؛
همچنانکه معلمان قرآن نیز با بهرهگیری از روایات اسباب نزول بهتر و راحتتر میتوانند معارف آیات را به متعلمان منتقل کنند.
این فایده میتواند توجیهی باشد برای مفسرانی که بدون هرگونه سختگیری و با
تسامح به نقل گسترده روایات اسباب نزول در تفاسیر خود پرداختهاند.
برخی معاصران برای اسباب نزول تا ۱۹ فایده برشمردهاند که به جز موارد یادشده، این فواید را ذکر کردهاند: کمک به اتصالِ بخشی از کلام خدا به بخش دیگر، تناسب آیه با
سیاق ، ادراک ویژگیهای بلاغی آیات، شناخت وجود یا عدم
نسخ ، آسانی تفسیر مأثور با علم به سبب نزول، محافظت از ذکر حوادث تاریخی و
زندگی پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، معرفی الگوهایی که بتوان آن را
اسوه قرار داد، شناخت بیشتر آیه قرآن یا
حدیث پیامبر، همزیستی با آیات، نشان دادن نزول تدریجی آیات، کمک به برانگیختن توجه دانشپژوهان، و نیز تأکیدی بر
دروغ بودن
کذب ادعای کسانیکه قرآن را
افسانه پیشینیان میپندارند.
دائرةالمعارف قرآن کریم، مقاله اسباب نزول.