• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غَیْب (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





غَيْب (به فتح غین و سکون یاء) از واژگان قرآن کریم به معنای نهان و نهفته و هر آن‌چه از ديده يا از علم نهان است، گفته می‌شود.



غَيْب به معنای نهان و نهفته است، هر آن‌چه از ديده يا از علم نهان است.
ارباب لغت گفته‌اند: «الْغَيْبُ‌: كُلُّ ما غابَ‌ عَنْكَ.»


به مواردی از غَيْب که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - غَيْبَ (آیه ۳۳ سوره بقره)

(إِنِّي أَعْلَمُ‌ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌)
«من نهان آسمان‌ها و زمين را می‌دانم.»


۲.۲ - الْغَيْبِ (آیه ۴۹ سوره هود)

(تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ‌)
«آن از خبرهاى نهان است كه به تو وحی و اعلام می‌كنيم.»


۲.۳ - بالْغَيْبِ (آیه ۳ سوره بقره)

(الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ‌ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ)
(همان كسانى كه به غيب (حقايقى كه از حس پوشيده و پنهان است‌) ایمان مى‌آورند و نماز را برپا مى‌دارند)
لفظ «الغيب» در آيه گر چه مطلق است، ولى ظاهرا مراد از آن خداست، كه در ذيل آيه ايمان به پیامبران و كتب گذشته را ذكر كرده، و در آخر به لفظ (بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ‌) قیامت را هم نام برده است. پس بنا بر وقت نزول آيه، می‌ماند خدا، و با آن سه اصل توحيد: ايمان به خدا، نبوّت و قيامت، تمام می‌شود. خدا از هر پيدا پيداتر است، ولى اطلاق لفظ غيب بر خدا به علت ناديده بودن او است.
در تفسیر برهان از امام صادق (علیه‌السّلام) مروى است كه درباره‌ (يُؤْمِنُونَ‌ بِالْغَيْبِ) فرمود: «مَنْ آمَنَ بِقِيَامِ الْقَائِمِ.»
در روایت ديگر فرموده: «وَ الْغَيْبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغَائِبُ
ظاهرا مراد امام (عليه‌السّلام) تطبيق است، كه اذعان بوجود امام غائب (علیه‌السّلام) نيز واجب و جزء ايمان است، همچنين است شمول آن بر ملائکه.


۲.۴ - بالْغَيْبِ (آیه ۱۲ سوره ملک)

در برخی آیات خشیت بالغیب است.
(إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ)
(به یقین كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى‌ترسند، آمرزش و پاداش بزرگى دارند.)


۲.۵ - بالْغَيْبِ (آیه ۴۹ سوره انبیاء)

(الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ‌ بِالْغَيْبِ)
(همان كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى‌ترسند.)



۲.۶ - بالْغَيْبِ (آیه ۱۱ سوره یس)

(إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ‌ بِالْغَيْبِ)
(تو فقط كسى را مى‌توانى انذار كنى كه از اين يادآورى الهى پيروى كند و از خداوند رحمان در نهان بترسد.)


۲.۷ - بالْغَيْبِ (آیه ۹۴ سوره مائده)

(بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ)
(به غيب از خدا مى‌ترسد و هر كس بعد از آن تجاوز كند، مجازات دردناكى خواهد داشت.)


۲.۸ - بالْغَيْبِ (آیه ۱۸ سوره فاطر)

(بِالغَيْبِ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ)
(در نهان و آشكار مى‌ترسند و نماز را برپا مى‌دارند.)


۲.۹ - بالْغَيْبِ (آیه ۳۳ سوره ق)

(مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَ جَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ)
(همان كس كه از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبى‌پر انابه در محضر او حاضر شود!)

۲.۹.۱ - مراد از بالغیب

مراد از اين‌ «بِالْغَيْبِ»• چيست و «باء» چه معنى دارد؟
طبرسی، زمخشری و بیضاوی‌ (بِالْغَيْبِ) را حال گرفته و گفته‌ (يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ‌ بِالْغَيْبِ) يعنى: «از خدايشان می‌ترسند.»
در حالی كه از عذاب خدا غائب‌اند و آن را نمى‌بينند در اين صورت بايد «باء» به معنى ظرفيّت «فى» باشد.
بعضى‌ها غيب را آخرت گرفته‌اند، در المیزان ذيل آيه‌ (لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخافُهُ‌ بِالْغَيْبِ) (تا مشخص كند چه كسى با ايمان به غيب از خدا مى‌ترسد.)
فرموده: معنى خوف بالغيب آن است كه انسان از خدايش بترسد و از عذاب او بر حذر باشد، حال آن‌كه عذاب و عقاب از انسان غائب است و چيزى از آنرا به ظاهر مشاعرش نمى‌بيند. بنا به نظر الميزان بايد «باء» به معنى «من» باشد.
ناگفته نماند اهل لغت ظرفيّت را يكى از معانى باء شمرده‌اند و در آيه‌ (وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ) (خداوند شما را در «بدر» يارى كرد.)
و در (إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ) (جز خاندان لوط كه سحرگاهان نجاتشان داديم.) گفته‌اند معنى «فى بدرِِ» و «فى سحرِِ» است. بنا بر اين می‌شود «با» در آن به معنى «فى»، و مراد از غيب دنيا باشد، كه از آخرت غائب است، چنان‌كه آخرت از دنیا.
بعضى گفته‌اند: معنى‌ (خَشِيَ الرَّحْمنَ‌ بِالْغَيْبِ)
(آن است كه از خدا بترسد با آن‌كه او را نديده.)
«خاف اللّه و لم يره»

۲.۲ - الْغَيْبِ (آیه ۴۹ سوره هود)

غيب شامل گذشته و آينده‌گان است.
در آيه‌: (تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ‌)
(اين‌ها از اخبار غيبى است كه به تو وحى مى‌كنيم.)
مراد اخبار و حالات پيامبران گذشته و غيره است، كه به طريق وحى بيان گرديده است؛ پس منظور از غيب گذشته‌ها است.


۲.۱۱ - الْغَيْبِ (آیه ۹ سوره رعد)

(عالِمُ‌ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ‌)
(او داناى نهان و آشكار و بزرگ و متعالى است.)
«الغيب» شامل همه نهان‌ها است، اعمّ از گذشته، حال و آينده؛ پس غيب شامل هر سه است. ۱- غيب نسبت به انسان ۲- غیب مخصوص و مبذول‌
انقسام موجودات به غيب و آشكار نسبت به ما انسان‌ها است و نسبت به خدا همه آشكار و همه يكسانند، كه خداوند (عالِمُ‌ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ)
(داناى نهان و آشكار می‌باشد.)

۲.۱۲ - الْغَيْبِ (آیه ۵۹ سوره انعام)

۲- غيب مخصوص و مبذول‌: علم غيب مخصوص به خدا است و جز خدا كسى داناى غيب نيست چنان‌كه آياتى از قبيل‌، در اين مطلب صريح‌اند:
(وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ‌ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ ...)
(كليدهاى غيب، تنها نزد اوست و جز او، كسى آن‌ها را نمى‌داند)


۲.۱۳ - الْغَيْب (آیه ۶۵ سوره نمل)

(قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ‌)
(بگو: «كسانى كه در آسمان‌ها و زمين هستند غيب نمى‌دانند جز خدا)


۲.۱۴ - غَيْب (آیه ۳۸ سوره فاطر)

(إِنَّ اللَّهَ عالِمُ‌ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌)
(خداوند از غيب آسمان‌ها و زمين آگاه است.)


۲.۱۵ - الْغَيْبَ (آیه۳۱ سوره هود)

پاره‌اى از پیامبران صريحا علم غيب را از خود نفى كرده‌اند، چنان‌كه نوح (علیه‌السّلام) به قومش فرمود:
(وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ‌ الْغَيْبَ)
(من هرگز به شما نمى‌گويم خزائن الهی نزد من است و غيب هم نمى‌دانم.)


۲.۱۶ - الْغَيْبَ (آیه ۱۸۸ سوره اعراف)

درباره رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آمده‌: (وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ‌ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ ...)
«اگر غيب را می‌دانستم خير بسيار به خود جلب می‌كردم و بدى به من نمی‌رسيد، من جز انذار كننده نيستم.»


۲.۱۷ - الْغَيْبِ (آیه ۴۹ سوره هود)

اين حكم اولى علم به غيب است ولى در نوبت ثانوى مانعى نيست كه خدا مقدارى از غيب به پيامبرش بيان دارد كه به آن غيب مبذول می‌گویيم، چنانكه اخبار پيامبران و اخبار قیامت از غيب است و خداوند به آن حضرت بيان داشته چنان‌كه در آيه‌:
(تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ ...)
(اين‌ها از اخبار غيبى است كه به تو وحی مى‌كنيم.)

۲.۱۸ - الْغَيْبِ (آیه ۲۶ سوره جنّ)

(عالِمُ‌ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‌ غَيْبِهِ‌ أَحَداً • إِلَّا مَنِ ارْتَضى‌ مِنْ رَسُولٍ ...)
(داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش‌ آگاه نمى‌سازد، مگر پيامبرانى كه آنان را برگزيده و از آن‌ها راضى است.)

صريح است در اين‌كه علم غيب مال خداست و هيچ كس را به غيب مطّلع نخواهد كرد، مگر آن‌كه مورد رضاى اوست و مورد رضا از پيامبران است.
از اين‌جاست كه غيب‌هاى بسيارى را خدا به حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آموخته و آن حضرت به اصحابش، خاصّه به علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) بيان فرموده است و چون امام (عليه‌السّلام) به كسى، يكى از آن‌ها را بيان می‌كرد، او می‌گفت: يا امیرالمؤمنین علم غيب بلديد؟ می‌فرمود نه: اين علمى است كه رسول خدا به من آموخته‌، «عِلْمٌ عَلَّمَنِيهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ»
از همين باب است كه عیسی (علیه‌السّلام) به مردم می‌گفت: «از آن‌چه می‌خوريد و در خانه‌ها ذخيره می‌كنيد به شما خبر می‌دهم،» ايضا قول یوسف (علیه‌السّلام) كه به دو رفيق زندانى گفت: «يكى از شما ساقى پادشاه می‌شود و ديگرى به دار آويخته شده و پرندگان از گوشت سرش می‌خورند»
در ما قبل آیه هست كه: «پروردگارم اين را به من تعليم فرموده است‌»، (ذلِكُما مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي‌) (اين، از دانشى است كه پروردگارم به من آموخته است.)
خلاصه: آن‌كه خدا در علم غيب مستقل است و به حكم اولى جز خدا كسى داناى غيب نيست ولى خدا خودش مقدارى از غيب را به صورت علم به پيامبرانش بيان می‌كند و آنها هم به اوصياء خويش. رجوع شود به کافی مخصوصا به «باب نادر فيه ذكر الغيب و اين‌كه رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمايد (وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ‌) «نمی‌دانم چه به سر من يا به سر شما خواهد آمد»، راجع به غيب مخصوص است و اين منافات ندارد كه آنحضرت بفرمايد: «اى على خدايم خبر داده كه تو در ماه رمضان شهید خواهى شد و محاسنت از خون فرقت خضاب خواهد گرديد».

در نهج البلاغه خطبه ۵۹ پيش از جنگ نهروان درباره جنگ با خوارج فرمود:
«مَصَارِعُهُمْ دُونَ النُّطْفَةِ وَ اللَّهِ لَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَةٌ»
یعنى: «قتلگاه آن‌ها در كنار نهر است، به خدا قسم از آن‌ها ده نفر نجات نمی‌يابد و از شما لشكريان من ده نفر كشته نمی‌شود.»
اين يک خبر غيبى بود كه از آن حضرت صادر شد، محمد عبده در شرح آن می‌گويد: از خوارج فقط ۹ نفر ماند و از اصحاب آن حضرت جز هشت نفر كشته نشدند.
ابن ابی‌الحدید در شرح آن گويد: اين از اخبارى است كه در اثر اشتهار نزديک به متواتر است و همه از آن حضرت نقل كرده‌اند و آن از جمله معجزات و اخبار غیبی آن بزرگوار است.
اين‌ها همه از غيب‌هاى مبذول‌اند كه از طرف خدا به رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و از آن حضرت به وصيّش علی (علیه‌السّلام) القاء شده است.



۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۳۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۱۶.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۱۳۵.    
۴. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۱۱۲.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۳۳.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۱۸۲.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۱۱۸.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ص۱۲۴.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۱۸۶.    
۱۰. هود/سوره۱۱، آیه۴۹.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۶۲.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۴۱.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۷۲.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۵.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۳.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۷۳.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۴۵.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ص۶۳.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۱۲۱.    
۲۱. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۲۴.    
۲۲. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۲۴.    
۲۳. ملک/سوره۶۷، آیه۱۲.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۶۲.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۵۹۳.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۵۴.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۱۸۳.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۵.    
۲۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۹.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۶.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۳۱.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۸۱.    
۳۳. یس/سوره۳۶، آیه۱۱.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۰.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۹۵.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۶۶.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۳۷۶.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۳.    
۳۹. مائده/سوره۵، آیه۹۴.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۲۳.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۲۰۴.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۳۸.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۷۸.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۷۸.    
۴۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۸.    
۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۳۶.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۴۹.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۶.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۳۲۲.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۳۳.    
۵۱. ق/سوره۵۰، آیه۳۳.    
۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۱۹.    
۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۳۱.    
۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۵۴.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۷۶.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۴.    
۵۷. ملک/سوره۶۷، آیه۱۲.    
۵۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۶۲.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۷۷.    
۶۰. زمخشری، جارالله، کشاف، ج۳، ص۶۰۷.    
۶۱. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۴۱۶.    
۶۲. مائده/سوره۵، آیه۹۴.    
۶۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۳.    
۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۲۰۴.    
۶۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۳۸.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۷۸.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۷۸.    
۶۸. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۳۸.    
۶۹. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۲۰۴.    
۷۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۳.    
۷۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۶.    
۷۲. قمر/سوره۵۴، آیه۳۴.    
۷۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۰.    
۷۴. ق/سوره۵۰، آیه۳۳.    
۷۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۱۹.    
۷۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۳۱.    
۷۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۵۴.    
۷۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۷۶.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۴.    
۸۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۴.    
۸۱. هود/سوره۱۱، آیه۴۹.    
۸۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۷.    
۸۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۶۲.    
۸۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۴۱.    
۸۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۷۲.    
۸۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۵.    
۸۷. رعد/سوره۱۳، آیه۹.    
۸۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۵۰.    
۸۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۴۱۸.    
۹۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۰۷.    
۹۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۵.    
۹۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۰.    
۹۳. رعد/سوره۱۳، آیه۹.    
۹۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۵۰.    
۹۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۴۱۸.    
۹۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۰۷.    
۹۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۵.    
۹۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۰.    
۹۹. انعام/سوره۶، آیه۵۹.    
۱۰۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳۴.    
۱۰۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۷۷.    
۱۰۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۲۴.    
۱۰۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۱۸.    
۱۰۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۸۰.    
۱۰۵. نمل/سوره۲۷، آیه۶۵.    
۱۰۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۸۳.    
۱۰۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۵۲.    
۱۰۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۸۵.    
۱۰۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۳۳.    
۱۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۹.    
۱۱۱. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۸.    
۱۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳۸.    
۱۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۶۸.    
۱۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۴۸.    
۱۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۳۰.    
۱۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۴۲.    
۱۱۷. هود/سوره۱۱، آیه۳۱.    
۱۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۵.    
۱۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۰۴.    
۱۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۰۴.    
۱۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۴۵.    
۱۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۳۷.    
۱۲۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۸.    
۱۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۸۵.    
۱۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۷۲.    
۱۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۳۱.    
۱۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۷۹.    
۱۲۸. هود/سوره۱۱، آیه۴۹.    
۱۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۷.    
۱۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۶۲.    
۱۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۴۱.    
۱۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۷۲.    
۱۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۵.    
۱۳۴. جنّ/سوره۷۲، آیه۲۶-۲۷.    
۱۳۵. شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۳.    
۱۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۸۲.    
۱۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۵۳.    
۱۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۹۵.    
۱۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶۳.    
۱۴۰. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۲۹۰، خطبه۱۲۸.    
۱۴۱. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعه الاستقامه، ج۲، ص۱۵، خطبه ۱۲۴.    
۱۴۲. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۱۸۶، خطبه۱۲۸.    
۱۴۳. نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۲۷۹، خطبه۱۲۸.    
۱۴۴. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۱۴۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۷.    
۱۴۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۷.    
۱۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳۹.    
۱۴۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۳۶.    
۱۴۹. احقاف/سوره۴۶، آیه۹.    
۱۵۰. مجلسی، محمد تقی، بحار الانوار، ج۴۲، ص۲۷۷.    
۱۵۱. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۱۱۸، خطبه۵۹.    
۱۵۲. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعه الاستقامه، خطبه ۵۹، ص۱۰۳.    
۱۵۳. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۹۳، خطبه۵۹.    
۱۵۴. نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۱۲۱، خطبه۵۹.    
۱۵۵. محمد عبده، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۰۳.    
۱۵۶. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «غیب»، ج۵، ص۱۳۳-۱۳۷.    






جعبه ابزار