عِرْق (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عِرْق (به کسر عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای
اصل و ریشه هر شی و زمین شوره زار است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
•
عَراق (به فتح عین) به معنای استخوانی که گوشت آن خورده شده است.
•
عَرَق (به فتح عین و راء) به معنای
عرق بدن
انسان است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره انسان،
قیامت و
مذمّت یاران از این واژه استفاده نموده است.
موارد زیادی از این ماده در
نهج البلاغه آمده است.
عِرْق به معنای اصل و ریشه هر شی و زمین شورهزار آمده است.
«
العِرْق: اصل کلّ شی و الارض الملح...»
جمع آن
عُروق است.
عَراق (بر وزن شراب) به معنای استخوانی که گوشت آن خورده شده است.
عَرَق به معنای
عرق بدن انسان و غیره است.
به برخی از مواردی که در نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
امام (صلواتاللهعلیه) در مذمّت یاران فرموده است:
«وَ اللهِ إِنَّ امْرَأً يُمَكِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ يَعْرُقُ لَحْمَه، وَ يَهْشِمُ عَظْمَهُ...» «به خدا قسم آن کس که به
دشمن خویش امکان میدهد گوشت خود را میخورد که در استخوان چیزی نماید و
استخوان خویش را میشکند.»
امام (صلواتاللهعلیه) در
حکمت ۲۲۷ فرموده است:
«وَ اللهِ لَدُنْياكُمْ هذِهِ أَهْوَنُ في عَيْني مِنْ عِرَاقِ خِنْزير.» «به خدا سوگند! اين دنياى شما در نظر من، از استخوان خنزيرى كه در دست شخص جذامى باشد پستتر است.»
(شرحهای حکمت:
)
«
عِرَاقِ» یعنی روده بزرگ.
درباره
انسان فرموده است:
«مِسْكينٌ ابْنُ آدَمَ:.. تَؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ، وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ، وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ» «بيچاره فرزند
آدم! سرآمد زندگيش نامعلوم، علل بيماريش ناپيدا، كردارش در جايى محفوظ، پشه او را مىآزارد، گلوگيرى آب و يا غذايى او را مىكشد و
عرق، او را متعفّن و بدبو مىسازد.»
(شرحهای حکمت:
)
منظور از «
عَرْقَةُ»
عرق کردن است که در «
بقق» گذشت.
«
عراق»: مملکت
عراق. در
خطبه ۳۱ امده است:
«وَ أَنْكَرْتَني بِالعِرَاقِ، فَما عَدا مِمّا بَدَا» «در
حجاز مرا شناختى و در
عراق نشناخته انگاشتى، چه شد كه از
پیمان خود بازگشتى؟!»
(شرحهای خطبه:
)
درباره
زبیر که در «
زبر» گذشت.
درباره
قیامت فرموده است:
«وَ ذلِكَ يَوْمٌ يَجْمَعُ اللهُ فيهِ الاَْوَّلينَ و الاْخِرينَ... قَدْ أَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ.» «یعنی
عرق برای آنها
لجام شده است.»
در
دعا فرموده است:
«الْحَمْدُ لله الَّذي لَمْ يُصبِحْ بي مَيِّتاً وَ لا سَقيماً، وَ لا مَضْرُوباً عَلَى عُرُوقي بِسُوء» «
ستایش ويژه خداوندى است كه مرا بيمار نساخته و مرگم را فرا نرسانده است، به بيماريهاى بدمنظر (و
برص) دچار نگردانده و به كيفر بدترين اعمالم نرسانده.»
(شرحهای خطبه:
)
ظاهراً منظور از
عروق رگهای مبارکش باشد، این ماده در
قرآن مجید نیامده است.
موارد زیادی از این ماده در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عرق»، ج ۲، ص ۷۱۳.