عَضْل (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَضْل (به فتح عین و سکون ضاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای به فشار گذاشتن و منع شدید است.
عَضْل به فشار گذاشتن و
منع است.
«عَضَلَ عَلَيْهِ عَضْلًا: ضَيَّقَ عَلَيْهِ» راغب گويد: عَضُله هر گوشت محكم رگدار است و
مجازا به هر منع شديد گفته میشود.
به مواردی از
عَضْل که در
قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ) آرى ظهور
آیه در اين زمينه است یعنی: «بر شما
حلال نيست كه به اجبار وارث زنان باشيد و نيز زنان را به فشار نگذاريد تا قسمتى از مهری كه دادهايد ببريد (و آنها در مقابل
طلاق از
مهر خود صرفنظر كنند) مگر آنكه كار بدى مرتكب شوند.»
گفتهاند: مردم
جاهلیت به زنان
ظلم میكردند و اگر شخصى مىمرد بعضى از اقوام او لباسى به روى زن وى میانداخت و زن را به
ارث مىبرد.
لذا فرموده:
(لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً) ولى
ظهور آيه در آن است كه
انسان به اجبار وارث زن باشد نه اينكه خود زن را ارث ببرد.
در
تفسیر عیاشی از
امام صادق (علیهالسّلام) درباره «لا يَحِلُّ ...» روايت شده كه فرمود: «دختر يتيمى در خانه مردى میشود او وى را از
تزویج باز میدارد و ضرر میزند در صورتیكه آن دختر يتيم از اقوام اوست»، (و میخواهد پس از
مرگ وارث دختر باشد.)
فاحشه را در آيه
نشوز و بد زبانى و
ایذاء گفتهاند كه در اين صورت میتوان زن را به فشار گذاشت و به طلاق خلعى وادار كرد.
(وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ...) اين آيه يا خطاب به شوهران است كه میگويد: «چون زنان خويش را
طلاق داديد و
عدّهشان منقضى گرديد ديگر آنها را (با تهديد يا عدم اخراج از منزل) منع نكنيد كه با مردان ديگر ازدواج كنند.»
يا خطاب به كسان زن است (كه مثلا پدر و مادر نگذارند بار ديگر با مردانیكه طلاق دادهاند
ازدواج كنند.)
ناگفته نماند كلمه
(أَزْواجَهُنَ) مخالف احتمال اول است زيرا به مردان آينده نمیشود ازواج گفت مگر باعتبار ما يؤل اليه و جمله
(إِذا طَلَّقْتُمُ ...) خلاف احتمال دوم را میرساند، كه میرساند خطاب
(فَلا تَعْضُلُوهُنَ) بازواج است نه باولياء و خطابات آيه قبل نيز راجع به ازواج است.
ولى باز احتمال دوم قوى است كه خطاب
(فَلا تَعْضُلُوهُنَ) راجع به كسانى باشد كه زن نتواند با آنها مخالفت كند. بسيار اتفاق میافتد كه مرد پس از طلاق نادم میشود و میخواهد زن را به
عقد جديد تزويج كند ولى اقوام زن روى
عناد زن را از ازدواج مجدد باز میدارند.
باز جاى گفتگو است كه شرط «اذا» خطاب به گروهى و جواب آن خطاب به گروه ديگر است به نظر بعضى مخاطب مطلق
مسلمین است يعنى: اين عمل در ميان شما نباشد كه زنان را طلاق دهيد و سپس مانع از ازدواج مجدّد آنها با شوهران اول شويد.
در اين صورت هر چند طلاق دهنده غير از مانعين است ولى عمومى بودن خطاب اين اشكال را بر طرف میكند.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «عضل»، ج۵، ص۱۳.