• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عفو - اسماء الله (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: عفو (ابهام‌زدایی).


عَفُوّ (به فتح عین و ضم فاء و تشدید واو) از واژگان قرآن کریم به معنای كثيرالعفو است.
مجموعا پنج بار در وصف حق تعالی آمده است.



عَفُوّ صيغه مبالغه به معنى كثير العفو است.


به مواردی از عَفُوّ که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - لَعَفُوٌّ (آیه ۲ سوره مجادله)

(وَ إِنَّ اللَّهَ‌ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ)
(و به یقین خداوند بخشنده و آمرزنده است.)


اكنون لازم است به چند آيه نظر كنيم:

۳.۱ - كثرت در اموال

به موردی از عَفَوْا که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۳.۱.۱ - عَفَوْا (آیه ۹۵ سوره اعراف)

(ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى‌ عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ)
يعنى: «گرفتاری‌ها را به فراوانى و راحتى و امان مبدل كرديم تا آن‌ها به فراوانى و وسعت رسيده. گفتند (وجود سرّاء و ضرّاء امتحان نيست بلكه) پدرانمان نيز گرفتارى و راحتى ديده‌اند و قرار دنیا همين است»
دقت در آیه نشان می‌دهد كه‌ (عَفَوْا) به معنى كثرت در اموال است. آن‌گاه فرمايد: (فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً)
در آيه زير كه عبارت اخراى آيه فوق است جمله‌ (فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ) به جاى‌ (حَتَّى عَفَوْا) آمده است.
(وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‌ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ‌ ... فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً ...) بنابر اين‌ (عَفَوْا) در آيه زياد شدن و به فراوانى رسيدن است. اهل تفسير نيز آن‌را كثرت معنى كرده‌اند.
المیزان بعيد نمی‌داند كه‌ (عَفَوْا) به معنى محو باشد يعنى با حسنه بعدى آثار سیئه گذشته را محو كردند.
ولى نگارنده با استناد به آيه ۴۴ سوره انعام كه نقل شد معنى كثرت را ترجيح می‌دهد.

۳.۲ - بخشش تمام مهر

به موردی از يَعْفُوَا که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۳.۲.۱ - يَعْفُوَا (آیه ۲۳۷ سوره بقره)

(وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ‌ يَعْفُونَ‌ أَوْ يَعْفُوَا الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ‌)
(و اگر زنان را، پيش از آن‌كه با آنها تماس بگيريد و آميزش كنيد طلاق دهيد، در حالى كه مَهرى براى آنها تعيين كرده‌ايد، بايد نصف آنچه را تعيين كرده‌ايد به آنها بدهيد، مگر اين‌كه آنها گذشت كنند؛ يا در صورتى كه صغير و سفيه باشند، ولىّ آنها، يعنى آن كس كه گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد.)
ظاهر آن است كه مراد از (يَعْفُوَ ا الَّذِي ...) زوج است و مراد از عفو دادن تمام مهر است. يعنى در صورت تعيين مهر اگر قبل از دخول طلاق داديد نصف مهر را بايد بدهيد مگر آنكه زنان عفو كنند و نگيرند و يا مرديكه عقد نکاح در دست اوست عفو كند و همه مهر را بدهد.
گفته‌اند: مراد از (يَعْفُوَا الَّذِي ...) ولّى زن است ولى پس از نكاح كه شوهر طلاق می‌دهد ديگر عقده نكاح در دست ولىّ نيست بلكه در دست شوهر است كه می‌تواند طلاق بدهد و ندهد.
ولى در روايات كثيرى از ائمه (علیهم‌السّلام) نقل شده كه مراد از (بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ) ولىّ زن است كه او نيز می‌تواند از مهر صرف نظر كند، در اين صورت مراد از آيه آن است كه زوج بايد نصف مهر را بدهد مگر آن‌كه‌ زوجه و يا ولىّ او گذشت كند.
در تفسیر عیاشی ۸ روایت در اين زمينه نقل شده است.
به نقل الميزان در بعض روايات اهل سنت از رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و علی (علیه‌السّلام) نقل شده كه‌ (الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ‌) زوج است.
ناگفته نماند: می‌شود (بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ) را شامل زوج و ولىّ هر دو دانست.در نهايت بايد گفت: روايات به شقّ دوم ناظراند.

۳.۳ - حد وسط و كفاف

به موردی از الْعَفْوَ که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۳.۳.۱ - الْعَفْوَ (آیه ۲۱۹ سوره بقره)

(وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ‌ الْعَفْوَ)
(و از تو مى‌پرسند: «چه چيز انفاق كنند؟» بگو: «از مازاد نيازمندى خود.»)
به قرينه آيه‌: (وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً) مراد از (الْعَفْوَ) حدّ وسط است يعنى تو را پرسند از چه انفاق كنند بگو: حدّ وسط و مناسب حال را انفاق كنيد. گويا تعيين شى‌ء انفاق شده مهم نبوده لذا در جواب از آن عدول و محل مورد لزوم بيان گرديده است.
در روايات اهل بیت (علیهم‌السّلام) نيز حدّ وسط و كفاف نقل شده است. در تفسير عياشى چهار حدیث در اين زمينه آمده و در روايت عبدالرحمن، امام صادق (علیه‌السّلام) آيه‌ (الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا ...) را كه نقل شد در جواب آيه ما نحن فيه تلاوت فرموده‌اند.


مجموعا پنج بار در وصف حق تعالی آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۷۴.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۹۹.    
۴. مجادله/سوره۵۸، آیه۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۴۲.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۱۳.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۷۸.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۲۶۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۷۲.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۹۵.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۲۵۲.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۰۰.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۸۷.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۹۵.    
۱۵. انعام/سوره۶، آیه۴۲-۴۴.    
۱۶. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۰۰.    
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۲۳۷.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۸.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۳۶۸.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۴۵.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۵۰.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۹۷.    
۲۳. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی‌، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶.    
۲۴. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۵۸.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۲۱۹.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۴.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۲۹۴.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۱۹۶.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۳۰۰.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۵۸.    
۳۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۷.    
۳۲. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی‌، ج۱، ص۱۰۶.    
۳۳. مجادله/سوره۵۸، آیه۲.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «عفو»، ج۵، ص۱۹.    






جعبه ابزار