• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عدم اکتساب حد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عدم اکتساب حد، به‌ این معناست که اقتباس و اکتساب حدود از بین مبادی معلومه و اثبات یا اعتقاد حد بودن آنها تنها از طریق ترکیب، امکان‌پذیر می‌باشد.



اکتساب حد به طریق برهان و یا از طریق تحصیل حد ضدّ و یا اعتماد به صِرف قسمت یا استقرا، جایز و بلکه امکان‌پذیر نیست، البته بعضی از این امور (مثل قسمت و استقرا) در تحصیل جزئیات حد نافع‌اند، اما به تنهایی نمی‌توانند باعث تحصیل حد شوند.


اگر استقرا (به این صورت که یکایک جزئیات تفحص شده و حد آنها تحصیل شود و بر اساس آنها امر کلی، به این حد تحدید شود) بخواهد مُثبِت و کاسب حد شود یکی از دو محذور لازم می‌آید:
۱. انقلاب کلی به جزئی یا به عکس؛
۲. مصادره.
توضیح اینکه؛ اگر حد اشخاص و جزئیات به لحاظ خصوصیت و تشخّص آنها برای آن اجزا، ذاتی و حد باشد و در عین حال حد کلی هم باشد، محذور اول لازم می‌آید (علاوه بر اینکه تحصیل حد واحد برای اشخاص متعدد غیر ممکن است) و اگر حد برای جزئیات به لحاظ کلی و نوع‌شان باشد محذور دوم لازم می‌آید و اگر اصلاً حد آن جزئیات بدون تقیّد به ذاتی و عرَضی‌ بودن، بر آنها حمل شود مطلوب (اثبات حد برای امر کلی از طریق استقرا) حاصل نشده است.


اثبات حد بودن شیئی برای امری به وسیله برهان، مستلزم یکی از این امور باطل است:
۱. تسلسل؛
۲. دور؛
۳. تعدد حد تام؛
۴. مصادره؛
۵. انقلاب عَرَضی به ذاتی؛
۶. عدم استنتاج مطلوب؛
۷. اتحاد حد نوع با حد خاصه‌اش.
توضیح اینکه؛ در برهان، اثبات محمولِ مطلوب (نتیجه) برای موضوع آن محتاج واسطه‌ای است؛ پس اگر آن واسطه، حدی دیگر باشد نقل کلام به طریق اثبات آن می‌شود. اگر واسطه اثبات آن برای محدود، غیر حد اول باشد نقل کلام به وسایط اثبات یکی پس از دیگری می‌شود و محذور اول (تسلسل) پیش می‌آید و اگر واسطه اثبات آن برای محدود، حد اول یا یکی از وسایط اواسط باشد محذور دوم (دور) رُخ می‌نماید و در هر دو حال، محذور سوم (تکرار ذاتی و تعدد حد تام) لازم می‌آید که مستلزم خلف است. درصورتی‌که واسطه، حدی دیگر نباشد پس اگر تغایر آن با حدی که اثبات آن مطلوب است به مجرد عبارت و صِرف لفظ باشد محذور چهارم (مصادره) پیش می‌آید و اگر تغایر آن از لحاظ معنا باشد (به این صورت که واسطه از خواص محدود باشد) پس اگر حد به نحو حمل ذاتی بر واسطه حمل شود محذور پنجم (انقلاب عرضی به ذاتی) پدید می‌آید، زیرا حد ذاتی، محدود است و فرض این است که با واسطه هم، به حکم حمل، اتحاد ذاتی دارد. اگر حد به نحو اطلاق بر واسطه حمل شود محذور ششم (عدم استنتاج مطلوب، یعنی ذاتی‌ بودن حد برای محدود) حاصل می‌شود. اگر حد به عنوان حد بودن بر واسطه حمل شود محذور هفتم (اتحاد حد نوع با حد خاصه‌اش) پدیدار می‌شود؛ پس اثبات حد بودن یک حد از طریق برهان امکان ندارد.
[۳] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۳۱۲-۳۱۳.



اثبات حد از طریق گرفتن حد امری که ضد محدود است (به این بیان که چون این دو شیء، ضد یکدیگرند حد آنها هم ضد همدیگر‌ند؛ پس ضد حد شیء، حد آن ضدِ دیگر است) مستلزم یکی از این محاذیر است:
۱. عدم امکان تحصیل حد (در موردی که برای شیء، ضدی نباشد)؛
۲. دور (در موردی که تعریف هر یک از دو ضد از دیگری اثبات و اکتساب شود)؛
۳. ترجیح بلامرجّح (در صورتی که تعریف یکی از دیگری اکتساب شود، بدون عکس)؛
۴. تعریف به اخفی یا مساوی به حسب ظهور و خفا.
[۴] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۲۹-۱۳۱.
[۵] شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۸۰-۸۱.



اثبات حد از راه قسمت هم مستلزم بعضی محاذیری است که درباره ضد ذکر شد؛ مثلاً اگر گفته شود: «منطق یا علم است و یا غیر علم، و علم یا متعلق است به ضروب انتقالاتی که از امور حاصله است به امور مستحصله یا غیر متعلق»، به مجرد این قسمت، تعریف منطق به دست نمی‌آید، زیرا «غیر علم نبودن» و «غیر متعلق نبودنِ» منطق از لحاظ معرفت و جهالت ‌مثل: «علم بودن» و «متعلق بودنِ» آن است و اثبات این به صِرف استثنا کردن آن، تعریف شیء به امر خفی‌تر یا مساوی در ظهور و خفاست.
[۶] ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۲۴۲-۲۴۶.
[۷] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۲۷۰-۲۷۹.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
• شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، النجاة.    
قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا.    


۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۲۲۲-۲۲۳.    
۲. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، النجاة، ص۱۴۶-۱۴۹.    
۳. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۳۱۲-۳۱۳.
۴. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۲۹-۱۳۱.
۵. شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۸۰-۸۱.
۶. ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۲۴۲-۲۴۶.
۷. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۲۷۰-۲۷۹.
۸. قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا، ص۴۰۰-۴۲۱.    
۹. قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا، ص۴۷۲-۴۷۴.    



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «عدم اکتساب حد»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۲/۱۲.    




جعبه ابزار