ظُلَّه (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ظُلَّة (به ضم ظاء و فتح لام مشدد) از
واژگان قرآن کریم به معنای سایبان است.
جمع آن
ظُلَل (به ضم ظاء و فتح لام) است.
مشتقات
ظُلَّة که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
ظُلَّةٌ (به ضم ظاء و فتح لام مشدد) به معنای سایبان؛
ظِلٍ (به کسر ظاء) به معنای سایه است.
ظُلَّة به معنای سایبان است.
در
مجمع البیان ذیل
آیه ۵۶ نساء فرموده است:
«الظُّلَّةُ السَّتْرَهُ». در
المفردات گفته به معنای ابری است که سایه میاندازد و گوید اغلب در شیء مکروه به کار میرود.
به مواردی از
ظُلَّة که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ اِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَاَنَّهُ ظُلَّةٌ.) «چون
کوه را کندیم و بالای سرشان بردیم گویی سایبان بود.»
(فَکَذَّبُوهُ فَاَخَذَهُمْ عَذابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ.) (سرانجام او را تكذيب كردند و عذابِ روزِ سايبان سايبانى از ابرِ صاعقهخيز آنها را فرا گرفت؛ به يقين آن عذاب روزى بزرگ بود!)
آیه درباره
قوم شعیب (علیهالسّلام) است که توده ابری ظاهر شد و عذاب به وسیله آن محوشان کرد. ظاهر آن است که ابر بر آنها سایه افکند و در زیر آن قرار گرفتند سپس عذاب شروع گردید.
(وَ اِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ.) (و هنگامى كه در سفر دريا موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند و بر سرشان سايه افكند،
خدا را با خلوص عقيده مىخوانند.)
(انْطَلِقُوا اِلی ظِلٍ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ • لا ظَلِیلٍ وَ لا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ.) «بروید به سوی سایه سه شعبه از دود، که گوارا و خوشآیند نیست و از شعله آتش مانع نمیباشد.»
(وَ ظِلٍ مِنْ یَحْمُومٍ • لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ.) (و در سايه دودهاى متراكم و آتشزا! • سايهاى كه نه خنک است و نه آرامبخش.)
ظاهرا مراد از ظل سایهای است که از دود تشکیل شده که درباره دوزخیان فرموده است.
(لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ) به جای
(لا ظَلِیلٍ) است، علت سه شعبه بودن دخان معلوم نیست، به نظر میآید که اولی معلول عدم توحید، دومی معلول عدم عمل و سومی معلول عدم ایمان به آخرت باشد که در
کفّار هیچ یک از سه اصل
(آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً) (هركدام كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و كارى شايسته انجام دهند.)
وجود ندارد.
در
تفسیر صافی از
حضرت باقر (علیهالسّلام) نقل شده که
«ظِلٍ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ» را دخان آتش فرمودهاند.
(اَ لَمْ تَرَ اِلی رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساکِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا • ثُمَّ قَبَضْناهُ اِلَیْنا قَبْضاً یَسِیراً.) «آیا ندیدی که پروردگارت چگونه سایه را امتداد داد و آنرا مبدّل به ظلمت کرد، اگر میخواست ظلمت را دائمی میکرد، آنگاه آفتاب را دلیل پیدایش سایه قرار دادیم، سپس به وسیله طلوع خورشید ظلمت را به آسانی به سوی خویش گرفتیم.»
مد ظلّ امتداد آن است در اثر انحراف شمس و ظاهرا شب نیز در آن امتداد داخل است و سکون آن به نظرم پیوسته بودن شب است، مثل
(اِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ اِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَاْتِیکُمْ بِضِیاءٍ.) (بگو: «به من خبر دهيد اگر خداوند شب را تا
روز قیامت بر شما جاودان سازد، آيا معبودى جز خداوند يگانه مىتواند روشنايى براى شما بياورد؟! آيا نمىشنويد؟!)
علم به وجود سایه بسته به وجود خورشید است وگرنه ظلمت و سایه محسوس نمیشد
(قَبَضْناهُ اِلَیْنا.) ظاهرا مراد از آن آمدن آفتاب است که به تدریج ظلمت شب را بر میچیند.
(تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهارُ اُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها.) (نهرها از پاى درختانش جارى است، ميوههاى آن هميشگى و سايهاش دائمى است.)
به نظر میآید ظل در آیه به معنی عیش و رفاه است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ظلة»، ج۴، ص۲۶۸.