طواف نساء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طواف نساء، از
واجبات حج و عمره مفرده می باشد.
از
واجبات حج ، اعم از
تمتع قِران و افراد و نیز
عمره مفرده بر حاجی
و عمره گزار، اعم از
مرد و زن ،
بالغ و غیر بالغ
و خنثی و اخته ،
طواف نسا است. طواف نسا در
عمره تمتع واجب نیست، هرچند از برخی
وجوب آن در
عمره تمتع نیز نقل شده است
مراد از
وجوب طواف نسا بر نابالغ، ثبوت آن بر عهده او است، به گونهای که اگر آن را ترک کند، پس از بلوغ، زن یا مرد بر او
حرام خواهد بود تا آنکه خود یا نایبش آن را به جا آورد.
حاجی یا
عمره گزار که با
احرام ، زن بر او حرام شده بود، با به جا آوردن طواف نسا زن بر او
حلال میشود.
طواف نسا از لحاظ شرایط
و کیفیت
و نماز طواف و نیز احکام همچون
طواف حج و عمره است
.
جایگاه طواف نسا بعد از
سعی است
و تقدیم آن بر سعی
و نیز
وقوفین جایز نیست
و در صورت تقدیم باید آن را پس از سعی اعاده کند
مگر آنکه تقدیم از روی
فراموشی و یا به
قول مشهور از روی
عذر و ضرورت ، مانند بیم
زن از
حیض شدن باشد.
آیا تقدیم از روی
جهل ، حکم تقدیم از روی فراموشی را دارد یا حکم کسی را که از روی علم
و عمد آن را مقدم داشته است؟ مسئله اختلافی است.
قول دوم به اکثر
فقها نسبت داده شده است.
برخی
قدما مقدم داشتن
طواف نسا ، حتی از روی عذر
و ضرورت را نیز جایز ندانستهاند.
طواف نسا از
ارکان حج و عمره به شمار نمیرود، از این رو، ترک آن
موجب بطلان
حج و عمره نمیشود، بلکه به جا آوردن آن بر ترک کننده
واجب است
و تا آن را به جا نیاورد زن بر او
حرام خواهد بود، چنان که
زن نیز اگر آن را انجام ندهد،
مرد بر او
حرام است.
کسی که بدون به جا آوردن طواف نسا به
وطن بازگشته، آیا
واجب است به
مکّه باز گردد
و آن را به جا آورد
و در صورت عدم
قدرت بر آن یا دشوار بودن بازگشت،
نایب بگیرد یا اینکه گرفتن نایب مطلقاً، حتی در صورت دشوار نبودن بازگشت، جایز میباشد؟ مسئله اختلافی است. البته اگر ترک از روی فراموشی باشد، جواز نیابت مطلقا به
مشهور نسبت داده شده است.
در اینکه طواف وداع از طواف نسا
کفایت میکند یا نه، اختلاف است. مشهور کافی نمیدانند، لیکن برخی مطلقا کافی دانسته
و برخی دیگر تنها در صورت فراموشی طواف نسا آن را کافی دانستهاند.
کسی که طواف نسا را انجام نداده
و مرده است،
ولیّ او آن را انجام میدهد.
محصور برای بیرون آمدن از احرام،
واجب است
قربانی و سپس
تقصیر کند
و با تقصیر، همه
محرمات احرام جز
زن بر او
حلال میشود. زن نیز پس از به جا آوردن
حج و طواف نسا در سال آینده حلال میگردد، اما اگر
حج او استحبابی باشد، به
قول مشهور برای طواف نسا نایب میگیرد
و با انجام دادن آن توسط نایب، زن نیز بر او حلال میشود
هرگاه محرم پنج
شوط از طواف نسا را به جا آورد
و پس از آن با همسرش آمیزش کند،
کفاره بر او
واجب نمیشود
و پس از
غسل ،
طواف را به اتمام میرساند.
برخی، ملاک را گذشتن از نصف دانستهاند. بنابراین، با به جا آوردن چهار دور کفّاره ساقط میشود.
برخی قدما مطلقا کفاره را ثابت دانستهاند.
کفاره آمیزش قبل از پنج یا چهار دور
و یا اتمام طواف نسا بنابر اختلاف دیدگاهها یک
شتر میباشد.
در صورت ترک طواف نسا آیا تنها
استمتاع از زن بر شخص حرام است یا آنچه از زن در حال احرام بر او حرام شده بود، مانند
عقد ازدواج و شهادت بر آن نیز حرام خواهد بود؟ مسئله اختلافی است. چنان که بنابر قول نخست، در اینکه همه استمتاعات حتی بوسیدن
و لمس کردن حرام است یا تنها آمیزش، اختلاف میباشد.
طواف دور
کعبه معظمه که تجلی کریمه ۱۱۵ سوره بقره: «
وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ
وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»
و از
ارکان حج و عمره است، با کیفیت
و شرایط خاصی انجام میشود.
و به نظر
امام خمینی کیفیت
و واجبات طواف نساء به همان نحو است که در
طواف عمره آمده است بدون هیچ تفاوت مگر در
نیت.
واجبات طواف بر دو قسم است.
قسم اول از
واجبات طواف،
شرایط آن است.
نیت طواف همانند نیت دیگر عبادات است؛ پس در طواف «نیت را لازم نیست به زبان بیاورد
و لازم نیست به قلب بگذراند، بلکه همان که بنا دارد این عمل را بهجا آورد
و با این بنا بهجا آورد، کفایت میکند
و به عبارت دیگر، نیت در عبادت
و کارهای دیگر در این جهت فرق ندارد، پس همانطور که انسان با
قصد آب میخورد
و راه میرود
عبادت را اگر همانطور بهجا آورد با نیت بهجا آورده.»
غایات
امتثال را درجات
و مراتب مختلفی است
و «کفایت میکند در صحیح بودن عمل، آن که برای خدا بیاورد یا برای
اطاعت امر خدا یا برای ترس از
جهنم یا برای رسیدن به
بهشت و ثواب.»
از آنجا که طواف عبادت است
و عبادات باید به
قصد قربت انجام شود پس «اگر در به جا آوردن طواف یا سایر اعمال
عمره و حج که عبادی است
ریا کند یعنی برای نشان دادن
و به رخ دیگری کشیدن
و عمل خود را خوب جلوه دادن بهجا آورد، طواف او
و همینطور هرچه را اینطور بهجا آورده باطل است،
و در این عمل
معصیت خدا را هم کرده است.»
همچنین «اگر در عملی که برای خدا میآورد رضای دیگری را هم شرکت دهد
و خالص برای خدا نباشد عمل
باطل است.»
اگر طواف کننده طواف را با قصد قربت انجام داده
و به پایان برساند طواف او
صحیح است هرچند که بعد از اتمام آن ریا کند زیرا «ریا بعد از عمل
و تمام کردن طواف یا دیگر اعمال باعث
بطلان عمل نمیشود.»
«طهارت از
حدث اکبر و اصغر در
طواف واجب شرط است، چه
طواف عمره باشد یا طواف
حج یا
طواف نساء، حتی در
عمره و حج مستحب که پس از احرام بستن
واجب است آن را تمام کند.»
ولی «طهارت از حدث اکبر
و اصغر در
طواف مستحبی شرط نیست، لکن کسی که
جنب یا
حائض است جایز نیست در
مسجدالحرام وارد شود، ولی اگر غفلتاً یا نسیاناً طواف مستحب کرد صحیح است.»
لباس
و بدن طواف کننده باید
پاک باشد
و «احتیاط
واجب آن است که از نجاساتی که در نماز عفو شده - مثل خون کمتر از درهم
و جامهای که با آن نتوان نماز خواند مثل عرقچین
و جوراب حتی انگشتر نجس- اجتناب کند.»
مختون بودن شرط طواف است «در حق
مردان و این شرط در
زنان نیست،
و احتیاط واجب آن است که درباره بچههای
نابالغ مراعات شود.»
«پس اگر بدون ساتر عورت طواف کند باطل است،
و معتبر است در آن
اباحه، پس با ساتر غصبی طواف صحیح نیست بلکه با لباس غصبی غیر ساتر نیز بنا بر احتیاط
واجب،
و احتیاط آن است که مراعات شرایط لباس نمازگزار را بنمایند.»
«احتیاط
واجب آن است که مراعات
موالات عرفیه را در طواف بکند؛ یعنی در بین دورهای طواف آنقدر طول ندهد که از صورت یک طواف خارج شود.»
قسم دوم از
واجبات طواف اموری است که جزء حقیقت طواف به شمار میآید هرچند که بعض آنها به تعبیر حضرت
امام خمینی از قبیل شرط است.
امام خمینی در این خصوص میفرمایند: «در ابتدا کردن به
حجرالاسود لازم نیست که تمام اجزای بدن طواف کننده به تمام اجزای حجرالاسود عبور کند، بلکه
واجب آن است که انسان از حجرالاسود، هر جای آن باشد شروع کند
و به همانجا ختم کند.»
«از هر جای حجرالاسود که شروع کرد باید در دور هفتم به همانجا ختم کند، پس اگر از اولش شروع کرد باید به اولش ختم شود.
و همچنین اگر از وسط یا آخر شروع کرد باید به همانجا ختم شود.»
امام خمینی ره مؤمنین را از دقت عقلی
و افتادن در مهلکه وسواس
و مراقبتهای اهل وسوسه بر حذر داشته
و فرمودهاند: «آنچه
واجب است آن است که در
عرف گفته شود از حجرالاسود شروع به طواف کرد
و ختم کرد به حجرالاسود، چه از ابتدای آن شروع کند چه از وسطش چه از آخرش.»
«در طواف باید به همانطوری که همه
مسلمین طواف میکنند، از
محاذات حجرالاسود بدون دقتهای صاحبان وسوسه شروع کنند.
و در دورهای دیگر بدون توقف دور بزنند تا هفت دور تمام شود.»
«گاهی دیده میشود که اشخاص نادان در هر دوری که میزنند میایستند
و عقب
و جلو میروند که محاذات را درست کنند،
و این
موجب اشکال است
و گاهی
حرام است.»
ختم نمودن هر دور طواف به حجرالاسود
واجب است
و «این حاصل میشود به اینکه بدون توقف، هفت دور را ختم کند
و در دور هفتم به همانجا که شروع کرده ختم شود،
و لازم نیست در هر دوری بایستد
و باز شروع کند،
و کارهای جهال را نباید بکنند.»
هنگام طواف
خانه کعبه باید در سمت چپ طواف کننده قرار داشته باشد، لیکن «
واجب نیست که بیت شریف در تمام حالات حقیقتاً طرف شانه چپ قرار گیرد پس اگر در حال دور زدن متعارف، وقتیکه به
حجر اسماعیل (علیهالسلام) میرسد مختصری انحراف پیدا کند
و خانه از سمت چپ قدری خارج شود، طواف صحیح است، اگرچه بیت متمایل به پشت سر او شود. همچنین طواف را اشکالی نیست اگر این مختصر انحراف هنگام گذشتن از زاویههای بیت پیدا شود، که قطعاً، چنانچه دور زدن به نحو متعارف
و همانند دور زدن سایر مسلمین باشد اشکالی ندارد.»
حجر اسماعیل محلی است که متصل به خانه کعبه است،
و باید طواف کننده دور حجر اسماعیل نیز بگردد. «اگر دور حجر اسماعیل نگردید
و از داخل آن طواف کرد طوافش
باطل است،
و باید
اعاده کند.»
«مراد از اینکه طواف بین کعبه
و مقام باشد آن است که ملاحظه شود مسافتی را که میان خانه
و مقام ابراهیم (علیهالسلام) است
و در همه اطراف خانه کعبه طواف کننده از آن مقدار دورتر نباشد از خانه کعبه (
و مابین مقام
و خانه چنانچه گفتهاند تقریباً بیست
و شش ذراع
و نصف است) پس در همه اطراف باید همین قدر بیشتر دور نباشد.»
و «اگر شخص از پشت مقام ابراهیم طواف کند که مقام ابراهیم هم داخل در طوافش شود طوافش باطل است
و باید اعاده کند.»
و اگر بعضی از دورها را از پشت مقام طواف کند باید آن دور را با اعاده همان جزء تمام کند
و احوط آن است که طواف را هم اعاده کند اگرچه ظاهراً اعاده لازم نباشد، بلکه بعید نیست کفایت اعاده همان جزء.»
و «چون در طرف حجر اسماعیل علیهالسلام محل طواف تنگ میشود - زیرا که مقدار حِجْر از آن کاسته میشود -
و چنانچه گفتهاند تقریباً شش ذراع
و نیم برای محل طواف باقی میماند باید در طواف از آن جانب، بیشتر از شش ذراع ونیم دور نشوند.»
پس «اگر از جانب حجر اسماعیل (علیهالسلام) بیشتر از شش ذراع
و نیم در دور زدن دور شد اظهر آن است که آن جزء را اعاده کند
و از
مطاف دور بزند.»
در شرایط فعلی که معمولاً مطاف شلوغ است
و در اطراف کعبه گاهی ازدحام شدید به وجود میآید، نیز رعایت این
واجب حتیالامکان لازم است هرچند که با زمانسنجی
و در وقت خلوت رفتن باشد؛ پس در صورتیکه به هیچوجه ممکن نباشد، طواف از پشت مقام با رعایت اقرب فالاقرب مانعی ندارد.
و بر همین مطلب تصریح دارد پاسخ امام خمینی به
استفتاءات، آنجا که میفرمایند: «با فرض عدم امکان طواف در حدّ، ولو در وقت خلوت، طواف در خارج حدّ با مراعات اقرب فالاقرب صحیح است.»
«در صورت امکانِ طوافِ در حد، ولو در وقت خلوت، باید در حد طواف کند ولو با تاخیر.»
«در اطراف دیوار خانه یک پیش آمدگی است که آن را «
شاذروان» گویند،
و آن جزء خانه کعبه است،
و طواف کننده باید آن را هم داخل قرار دهد.»
«اگر کسی در بعضی از احوال به واسطه کثرت جمعیت یا غیر آن بالای شاذروان برود
و دور بزند آن مقدار که دور زده باطل است،
و باید اعاده کند.»
«دست به دیوار خانه کعبه گذاشتن در آنجایی که شاذروان است جایز است،
و به طواف ضرر نمیرساند گرچه احتیاط مستحب ترک آن است.»
«اگر از روی
عمد، طواف کننده از اول قصد کند کمتر از هفت دور بهجا آورد
و یا بیشتر بهجا آورد طوافش باطل است اگرچه به هفت دور تمام کند،
و احتیاط
واجب آن است که اگر از روی ندانستن حکم بلکه از روی
سهو و غفلت باشد طواف را اعاده کند.»
«اگر در اثنای طواف از قصدِ هفت دور آوردن برگردد به قصد زیادتر آوردن یا کمتر آوردن، از آنجا که این قصد را کرده
و هرچه به این عمل کرده باطل است
و باید اعاده کند،
و اگر با این قصد زیادتر آورد اصل طواف باطل میشود.»
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، آیتالله محمود هاشمیشاهرودی، ج۵، ص۲۲۷، برگرفته از مقاله «طواف نساء». • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه
و پژوهشگر)، موسسه تنظیم
و نشر آثار امام خمینی.