طریق شیخ طوسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیخ طوسی یکی از بزرگترین شخصیتهای علمی بوده و چه بسا در میان دانشمندان بزرگ جهان تشیع مقام اوّل را حایز است؛ یعنی پس از مقام
ائمّه (علیهمالسلام) مقام و مرتبه مخصوص به خود دارد.
از شیوههای ارزشگذاری حدیث و پیبردن به صحّت صدور آن از
معصوم (علیهالسلام) ارزیابی علمی اسناد و طرق است، شیخ
طوسی جهت اختصار به حذف اوایل اسناد اقدام کرده و احادیث را به صورت معلق نقل نموده است؛ ولکن جهت دفع توهم ارسال، واسطههای محذوف را در آخر کتاب تحت عنوان «المشیخه» آورده است که از آن به «طریق» تعبیر میشود.
طریق شیخ
طوسی در مشیخه کامل نیست؛ بلکه دارای دو نقص اساسی است که موجب ضعف سند حدیث میگردد. یکی عدم ذکر طریق و دیگری ضعف طریق. برای جبران این نقیصه میتوان از روشهای گوناگونی استفاده کرد که یکی از آنها مراجعه به طرق و اسناد شیخ
طوسی در
الفهرست و تعویض اسناد صحیح به جای اسناد ضعیف است.
بدون تردید شیخ
طوسی یکی از بزرگترین شخصیتهای علمی است و چه بسا در میان دانشمندان بزرگ جهان تشیع مقام اوّل را حایز است؛ یعنی، پس از مقام
ائمّه (علیهمالسلام) شیخ
طوسی مقام و مرتبه مخصوص به خود دارد.
علامه حلی در وصف ایشان نوشته است:
«شیخ الامامیة و وجههم و رئیس الطائفة؛ جلیل القدر؛ عظیم المنزلة؛ ثقة؛ عین؛ صدوق؛ عارف بالاخبار و الرجال و الفقه و الاصول و الکلام و الادب؛ صنف فی کلّ فنون الاسلام.»
علامه بحرالعلوم در معرفی وی مینویسد:
«شیخ الطائفة المحقة و رافع اعلام الشریعة الحقة؛ امام الفرقة بعد الائمة المعصومین(علیهمالسلام) عماد الشیعة الامامیة فی کل ما یتعلق بالمذهب و الدین؛ محقّق الاصول و الفروع و مهذّب المعقول و المسموع؛ شیخ الطائفة علی الاطلاق.»
علامه آقابزرگ تهرانی نوشته است:
«بدیهی است که مقام و مرتبه والا و مایه علمی سرشار شیخ بینیاز از هرگونه تعریف و توصیف است، نویسنده هرچند خود را به زحمت اَفکند، یارای درک بیان و شرح منزلت علمی و عملی او را ندارد. علما و شرح حال نگارها هرچند در تذکرهایشان با عبارات مدحآمیز و تحسینانگیز به توصیف کمالات وی پرداختهاند؛ نتوانستهاند حق عظمت و مقام شامخش را ادا کنند و هرکس در تاریخ و کتب شیعه غور کند و در تالیفات گوناگون علمی شیخ دقّتنظر مبذول دارد، در مییابد که وی از بزرگترین علمای دین و پیشوای مجتهدان اسلام و پیشآهنگ بنیانگذاران جوامع علمی و سرآمد فقیهان شیعه دوازده امامی است.»
از امتیاز بزرگ شیخ
طوسی این است که در کنار تعلیم و تدریس و تربیت و پرورش صدها فقیه، مجتهد و صاحب نظر به تالیف و تصنیف نیز اهتمام ویژهای داشت و آثار بسیار سودمند و ماندگار در عرصههای مختلف مانند
فقه،
اصول،
کلام، ادعیه،
حدیث و
رجال از خود به یادگار گذاشته است و میتوان گفت سهم شیخ
طوسی در
علوم اسلامی از همه
دانشمندان شیعه بیشتر است؛ زیرا
شیعه چهار مرجع حدیثی(
الکافی، تألیف
شیخ کلینی،
منلایحضرهالفقیه، تألیف شیخ صدوق و
تهذیب الاحکام و
الاستبصار تألیف شیخ
طوسی) و چهار مرجع رجالی(اختیار معرفة الرجال تألیف کشی و تلخیص شیخ
طوسی، رجال نجاشی و الفهرست شیخ
طوسی) دارد و سهم شیخ
طوسی از این هشت مرجع درست پنج برابر هر شخص دیگری است؛ زیرا دو اصل حدیثی و سه اصل رجالی تالیف شیخ
طوسی است؛ یعنی، از هشت اصل معتبر علمی شیعه، شیخ
طوسی به تنهایی پنج اصل را نگاشته است. اجازات، طرق و اسناد شیخ
طوسی نیز از جایگاه علمی بالایی برخوردار بوده و مورد توجه
فقیهان و
محدثان قرار گرفته است.
استاد فقید "عبدالعزیز طباطبایی" در این زمینه مینویسد:
«در رشته اجازات، دانشمندان و سلسله اسناد محدثان شیعه همه به شیخ
طوسی منتهی میشود و به دور نام او میچرخد.»
اجازات را که بررسی میکنیم، میبینیم هر دانشمندی و هر محدّثی که اجازهای برای کسی نوشته، اجازات و روایات و اسانید خود را مختصر یا مفصل تا به شیخ
طوسی میرساند، بزرگان علما همه به این معنی تصریح دارند. سبب اینکه شیخ
طوسی مدار اسناد و اجازات و محور طرق و روایات قرار گرفته است، معلول چند عامل است:
۱. شخصیّت علمی و موقیعت اجتماعی شیخ
طوسی؛
۲. تالیف دو کتاب از
کتب اربعه حدیثی؛
۳. تاخّر شیخ
طوسی از
شیخ کلینی و
شیخ صدوق؛ (تمام اسناد و اجازات محدّثانی که از مشایخشان شروع میشود و به بالا میرود، ابتدا به شیخ
طوسی میرسد، طرق و اسانید شیخ هم به کلینی و صدوق معلوم است و لذا اگر اجازات و اسناد خود را تا به شیخ
طوسی برسانند، کافی است؛ زیرا از شیخ به بعد واضح و روشن است.)
۴. تالیف سه کتاب از چهار کتاب اصلی رجال شیعه؛ (
رجال کشی، تالیف
محمّد بن
عمر بن عبدالعزیز کشی است که شیخ
طوسی با عنوان (
اختیار معرفة الرجال) به تلخیص و تهذیب آن پرداخته است و آنچه امروز در دسترس است، همین کتاب است، چون اصل رجال کشّی به دست ما نرسیده و ما هیچ اطّلاعی از آن نداریم؛ بدان جهت رجال کشّی موجود را از آثار شیخ
طوسی بهحساب آوردیم.)
بهویژه کتاب
الفهرست که طرق و اسانید مصنّفات و اصول شیعه و روات حدیث و اصحاب ائمّه (علیهمالسلام) در آن ضبط و مشخّص است.
۵. افزودن دو مشیخه بر کتاب تهذیب و استبصار که در آن، طرق و اسانید احادیث و مصنّفات و اصول و کتابهای شیعه به طور کامل روشن و مشخّص میگردد.
مجموع این پنجوجه که ذکر شد، سبب شده که شیخ الطائفة مرکز اسناد و محور روایات و مجمع اجازات شود.
بر این اساس، طرق و اسناد شیخ
طوسی از اعتبار و جایگاه علمی بالایی برخوردار است و دارای نقش کاربردی بسیار ارزشمندی میباشد.
طریق، در اصطلاح دانش رجال عبارت است از: «الوسائط المتصلة بین الراوی و المروی عنه و یعبر عنه بالسند.»؛
یعنی، واسطههایی که اتصال بین راوی و فرد مروی عنه را برقرار میکند و از آن به سند نیز تعبیر میشود.
اسناد و طرق، برای احادیث، کتب و اصول بهکار میروند، بر این اساس، استفاده از اصطلاح
طریق حدیث،
طریق کتاب و
طریق اصل در میان رجالیون و محدّثان رایج است.
طریق حدیث: مانند آنچه در مشیخه شیخ صدوق و مشیخه شیخ
طوسی ملاحظه میشود که به طریق شیخ صدوق و طریق شیخ
طوسی معروف است.
طریق اصل یا کتاب: مانند آنچه در فهرست نجاشی و فهرست شیخ
طوسی مشهود است.
تمام ویژگیها و حالتهای مختلف موجود در اسناد به روایات، در اسناد به اصول و کتابها نیز وجود دارد، به این معنی:
الف) همانگونه که سند حدّ اعتبار حدیث را معیّن میکند، طریق به کتاب و اصل نیز حدّ اعتبار آنها را مشخّص میسازد. (این موضوع مورد قبول همگان نیست؛ بلکه بعضیها با کلیّت آن مخالف هستند؛ ولی از باب
قضیه موجبه جزئیه محل اتفاق است.) به عبارت دیگر: همانگونه که صحّت سند حدیث موجب اعتبار و صحت حدیث میشود، صحت طریق به اصل و کتاب نیز موجب اعتبار اصل و کتاب میشود؛ چنانکه ضعف سند حدیث موجب ضعف حدیث میشود، ضعف طریق به اصل و کتاب نیز موجب بیاعتباری اصل و کتاب میشود.
ب) شیوههای مختلف تحمل و نقل حدیث دقیقاً درباره کتابها نیز بهکار گرفته شدهاند؛ زیرا
اصحاب حدیث به خاطر حفظ اصول و کتابها از تحریف و تلف، محتوای آنها را به شیوههای گوناگون و قابل اعتماد فرا گرفته و به دیگران انتقال میدادهاند.
ج) چنانکه سند حدیث با مشکلاتی مانند ارسال، سقط (افتادگی) و تصحیف مواجه است، در طریق به اصل و کتاب نیز چنین اتّفاقی میافتد.
د) صحّت طریق دلیل بر وثاقت ذیالطریق نیست؛ چنانکه ضعف طریق دلیل بر ضعف ذیالطریق نیست؛ بهعنوان مثال، اگر طریق شیخ
طوسی یا شیخ صدوق به
محمّد بن سنان صحیح بود، نمیتواند دلیل بر وثاقت محمد بن سنان باشد؛ چنانکه اگر طریق این دو بزگوار به
زراره ضعیف بود، دلیل بر ضعیف بودن زراره نیست.
علامه تستری با اشاره به این نکته مینویسد: «فان الطریق غیر ذیالطریق فکم ثقة طریقه ضعیف و کم ضعیف طریقه صحیح.»
یکی از انگیزههای "شیخ
طوسی" در تالیف کتاب الفهرست یادآوری آثار علمی راویان و اصحاب ائمّه (علیهمالسلام) و معرّفی تصنیفات شیعه بوده است.
وی در مقدّمه کتاب مینویسد:
«گروهی از اصحاب ما از بزرگان
امامیه که صاحب تصنیف و تالیف بودند، به فهرستنگاری و ثبت تالیفات و آثار علمی پیشینیان برآمدند؛ ولی کار جامع و کاملی در این زمینه انجام نگرفته است و نیافتم کسی را که به صورت مستوفی به جمعآوری و فهرست نمودن مصنّفات و اصول اصحاب ائمّه (علیهمالسلام) پرداخته باشد؛ مگر آنچه را که احمد بن
حسین بن عبیدالله (معروف به
ابنغضائری) انجام داده است؛ زیرا ایشان با نوشتن دو کتاب که در یکی به معرّفی مصنّفات اصحاب امامیه پرداخته است و در دیگری به اصول آنان؛ بهخوبی توانسته است، حقّ مطلب را ادا نماید؛ ولکن این دو کتاب قبل از آنکه به وسیله اصحاب ما (علمای امامیه) استنساخ گردد و نسخهبرداری شود، به دست بعضی از وراث او از بین رفته و تلف شدهاند.
بدانجهت وظیفه خویش دانستم تا کتابی تالیف بنمایم و در آن به معرّفی و شناسایی اصول و مصنّفات اصحاب ائمّه (علیهمالسلام) و علمای امامیه بپردازم و هیچگاه مدّعی نیستم که به همه اصول و مصنّفات اصحاب دست یافتم و آنها را استیفا نمودم؛ زیرا تصنیفات اصحاب و اصول آنان به جهت پراکندگی در شهرها و سرزمینهای دور، قابل گردآوری نیستند؛ هرچند که تمام کوشش خود را برای دستیابی به آنها بهکار میگیرم و آن را تا حدّ توان و وسع خود پیگیری مینمایم.
بدان جهت در ترجمه هر فردی با تعبیر «له اصل؛ له کتاب؛ له نسخه و له نوادر» به تالیفات وی اشاره نموده است و در مجموع بیش از نهصد نفر از مصنّفان و اصلنویسان و بیش از دو هزار کتاب از اصول و مصنّفات شیعه را در الفهرست نام برده است.
"شیخ
طوسی" بر اساس ضوابط فهرستنگاری، در معرّفی اصول و مصنّفات راویان و اصحاب ائمّه (علیهمالسلام) اسناد و طرق خود را به مؤلّفان و تالیفاتشان ذکر کرده است، از باب نمونه در ترجمه
ابان بن عثمان مینویسد:
«له اصل؛ اخبرنا به عدّة من اصحابنا عن ابیالمفضل محمّد بن عبدالله الشیبانی عن ابیجعفر محمّد بن جعفر بن بطة عن احمد بن محمّد بن عیسی عن
محسن بن احمد عن ابان.»
و در ترجمه
احمد بن
محمد بن عیسی اشعری قمی مینویسد:
«و صنف کتباً منها: کتاب التوحید؛ کتاب فضل النبی۴؛ کتاب المتعه؛ کتاب النوادر؛ کتاب الناسخ و المنسوخ. اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته؛ عدّة من اصحابنا منهم: الحسین بن عبیدالله و ابن ابیجیّد عن العطّار عن ابیه و سعد بن عبدالله عنه.
و اخبرنا عدّة من اصحابنا عن احمد بن محمّد بن
الحسن بن الولید عن ابیه عن محمّد بن
الحسن الصفّار و سعد جمیعاً عن احمد بن محمّد بن عیسی.»
چنانکه ملاحظه گردید شیخ
طوسی بعد از یادآوری آثار و تالیفات راوی، طریق خود را به آن آثار و کتابها ذکر کرده است. مهمترین فایده ذکر طریق در این نوع کتابها اثبات انتساب اصول و کتابها به نویسندگان آنها بوده است.
کتاب تهذیب الاحکام و الاستبصار فیما اختلف من الاخبار دو اثر مهمّ حدیثی "شیخ
طوسی" است که از جمله کتب اربعه حدیثی شیعه محسوب میگردد و در میان فقها و محدّثان از اعتبار بالایی برخوردار است.
روش محدّثان بر این بوده است که احادیث را با سند نقل مینمودند، چون یکی از طرق رایج در تشخیص اعتبار و عدم اعتبار حدیث و پیبردن به صحت و سقم آن، تحلیل و ارزیابی سند آن است؛ بدان جهت تاکید فراوانی بر نقل حدیث با سند شده است؛ به عنوان مثال
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است: «حدیث را با سند بنویسید؛ پس اگر بر حق بود، شما در اجر آن شریک هستید و اگر بر باطل (دروغ) بود، گناهش به گردن گویندهاش است
(و شما گناهکار نیستید).»
نظیر همین تاکید از دیگر معصومان همچون
امام علی و
امام باقر (علیهماالسلام) نیز وارد شده است.
بر این اساس، شیوه شیخ
طوسی در این دو کتاب بر نقل حدیث با سند بوده است؛ ولکن جهت اختصار به تلخیص اسناد پرداخت، به این صورت که روایات را با سند کامل نقل نکرده است؛ بلکه اوایل بسیاری از اسانید را حذف کرده و سند را به صورت معلق (
حدیث معلق به حدیثی گفته میشود که از اوّل سند آن یک راوی یا بیشتر حذف شده باشد.
شهید ثانی مینویسد: و هو ما حذف من مبدا اسناده، واحد او اکثر)
از صاحبان کتب شروع میکند.
در اوّل مشیخه تهذیبالاحکام مینویسد: «و اقتصرنا من ایراد الخبر علی الابتداء بذکر المصنّف الذی اخذنا من کتابه او من صاحب الاصل الذی اخذنا الحدیث من اصله.»
در نقل حدیث تنها به ذکر مؤلّف اصل و کتاب بسنده کردیم و حدیث را با نام وی آغاز کردیم. و در اوّل مشیخهی استبصار نوشته است:
«در اوّل کتاب
حدیث را با سند کامل نقل میکردیم و این روش را در جزء اوّل و دوم ادامه دادیم؛ ولی از جزء سوم به بعد به تلخیص سند پرداخته و تنها به نام راوی که حدیث را از کتاب و اصل وی گرفتیم، اکتفا کردیم».
برای رفع این تعلیق بابی را در آخر کتاب تحت عنوان المشیخه باز نموده است و طریق خود را به صاحبان اصول و کتبی که از آنها استفاده کرده و نقل حدیث نموده مشخّص و واسطههای حذف شده را معیّن کرده است. این مجموعه که در واقع بیانگر طرق شیخ به منابع مورد استفاده اوست؛ مشیخه نام دارد.
در مقدّمه مشیخه
تهذیب الاحکام نوشته است:
«در اینجا، بخشی از طرق و اسناد به این مصنّفات و اصول را آورد و تفصیل آنها که شرح طولانی را میطلبد، در کتابهای فهرست ذکر شده است و ما نیز شرح و تفصیل این اسناد و طرق را به طور کامل در کتاب فهرست الشیعه آوردهایم».
نیز در آخر کتاب
استبصار نوشته است:
«علی ان اورد عند الفراغ من الکتاب جملة من الاسانید التی یتوصل بها الی هذه الکتب و الاصول و قد اوردت جملا من الطرق الی هذه المصنّفات و الاصول و لتفصیل ذلک شرح یطول و هو مذکور فی فهارس الشیوخ. فمن اراد وقف علیه من هناک.»
الآن که از نوشتن کتاب فارغ شدم و آن را به پایان رساندم، طرق و اسانید خود را به اصول و مصنّفات اصحاب که روایات را از آنها نقل کردم، ذکر مینمایم و تنها بخشی از اسناد و طرق به این مصنّفات و اصول را آوردم و تفصیل آنکه شرح طولانی میطلبد، در فهرستهای شیوخ و اساتید ذکر شده است، علاقهمندان میتوانند تفصیل اسناد را در آنجا بیابند؛ بنابراین، کتاب فهرست و مشیخه هر دو مشتمل بر طرق شیخ
طوسی به صاحبان اصول و کتب هستند، با این تفاوت که تنها برخی از طرق خود را در مشیخه تهذیب و استبصار معرّفی کرده و تفصیل آن را به کتاب الفهرست ارجاع داده است.
بحثی که در اینجا مطرح شده این است: آیا میتوان اسناد مختلف شیخ
طوسی به یک
راوی را که در این کتابها (تهذیب، استبصار، الفهرست) آمده است، با یکدیگر تعویض نمود و سندی را جایگزین سند دیگر کرد؟
گفتنی است که هدف از این تعویض و جایگزینی؛ جایگزین کردن اسناد معتبر به جای اسناد ضعیف و در نتیجه تصحیح روایات تهذیب و استبصار است. شهید
سیدمحمدباقر صدر در تعریف
تعویض سند مینویسد:
«دخل و تصرّف در سندی که نکته ضعفی در آن هست و تبدیل آن به سندی دیگر را تعویض گویند؛ خواه این ضعف در اوّل سند باشد یا به قسمت دوم آن برگردد یا به اعتبار ضعف تمام سند باشد.»
بر اهل تحقیق پوشیده نیست که این بحث (تعویض سند معتبر به جای سند ضعیف) بر مبنای لزوم نقد اسناد و طرق تهذیب و استبصار مبتنی است؛ ولی بر مبنای عدم لزوم نقد اسناد
کتب اربعه، چه به جهت صحّت یا اعتبار تمام احادیث آنها چنانکه اخباریها عقیده دارند و چه به جهت تیمنی بودن اسناد و طرق مشیخه به خاطر شهرت کتابها و مصادر شیخ
طوسی چنانکه بعضی از بزرگان از جمله
آیتالله بروجردی عقیده دارد، این بحث دیگر جای طرح ندارد؛ زیرا بر این مبنا ضعف و قوّت اسناد، در ارزیابی روایات نقشی ندارد.
برای تعویض سند میتوان وجوه و صور گوناگونی را فرض کرد؛ از جمله:
الف) تعویض سند تهذیبین با سند فهرست؛
ب) تعویض سند شیخ
طوسی با سند نجّاشی؛
ج) تعویض سند شیخ
طوسی با سند شیخ صدوق.
در این نوشته تنها به توضیح و تفسیر صورت اوّل پرداخته میشود و تبیین صورت دوم و سوم را به فرصت دیگر موکول مینماییم.
شناخت اسناد و طرق "شیخ
طوسی" به کتب و اصول در الفهرست نقش کاربردی فراوانی در تصحیح و اعتبار بخشی احادیث تهذیب و استبصار دارد که در ادامه به آنها اشاره میشود.
مواردی وجود دارد که طریق شیخ در مشیخه ضعیف؛ ولی در فهرست صحیح است، از نمونههای آن طریق شیخ به
ابنابیعمیر است که به بررسی آن میپردازیم.
ابنابیعمیر از راویان معروفی است که روایات بسیاری از وی در کتب اربعه حدیثی نقل شده است.
نام این راوی حدود ۲۱۹۴ مرتبه در اسناد روایات تهذیب و حدود ۹۰۷ مرتبه در اسناد روایات استبصار تکرار شده است، در نتیجه شیخ
طوسی با سند خود، احادیث فراوانی را از این راوی در تهذیب و استبصار نقل نموده است و در مشیخه، درباره طریق خود به وی نوشته است:
«و ما ذکرته عن ابن ابیعمیر فقد رویته بهذا الاسناد عن ابیالقاسم بن قولویه عن ابیالقاسم جعفر بن محمّد العلوی الموسوی عن عبدالله بن احمد بن نهیک عن ابن ابیعمیر.»
مقصود شیخ از بهذا الاسناد؛
ابوعبدالله و
حسین بن عبیدالله است که در سند قبلی آمده است (و ما ذکرته عن ابیالقاسم جعفر بن محمّد بن قولویه؛ فقد اخبرنی به الشیخ ابوعبدالله و الحسین بن عبیدالله جمیعاً عن جعفر بن محمّد بن قولویه.)؛ بنابراین، طریق کامل شیخ به ابنابیعمیر در مشیخه چنین است: عن ابیعبدالله و الحسین بن عبیدالله جمیعاً عن ابیالقاسم بن قولویه عن ابیالقاسم جعفر بن محمّد العلوی الموسوی عن عبدالله بن احمد بن نهیک عن ابنابیعمیر.
ابوعبدالله: محمد بن محمد بن نعمان معروف به "
شیخ مفید" از مشایخ معروف شیخ
طوسی (
امامی ثقه)
حسین بن عبیدالله:
حسین بن عبیدالله غضائری از مشایخ دیگر شیخ
طوسی (امامی ثقه)
ابوالقاسم بن قولویه: جعفر بن محمّد بن قولویه؛ صاحب
کتاب کامل الزیارات (امامی ثقه)
جعفر بن محمّد العلوی الموسوی (مجهول الحال)
عبدالله (عبیدالله) بن احمد بن نهیک (شیخ صدوق، ثقة)
مرحوم
کلباسی معتقد است، این طریق به جهت
جعفر بن محمد علوی ضعیف است، چون
مدح و ذمی درباره وی در کتب رجالی نرسیده و از مجهولین بهحساب میآید. (
آیتالله خویی، جعفر بن محمد بن علوی موسوی را به جهت آنکه در اسناد کتاب کامل الزیارات واقع شده؛ توثیق نموده است و در نتیجه حکم به صحت طریق شیخ به ابنابیعمیر در مشیخه داده است؛ ولی از آنجایی که نظریه (توثیق تمام راویان اسناد کامل الزیارات) قابل اثبات نیست؛ بلکه نهایت چیزی که بتوان از عبارت ابنقولویه در مقدمه کتاب استفاده نمود، وثاقت مشایخ بلاواسطه وی میباشد.
علاوه بر اینکه آیتالله خویی در اواخر عمر از این نظریه برگشت؛ چنانکه بعض شاگردان و مقررین مباحث فقهی ایشان تصریح نمودند، در نتیجه، جعفر بن محمد بن علوی وضع نامعلومی خواهد داشت و طریق شیخ در مشیخه ضعیف خواهد بود؛ چنانکه "علامه کلباسی" تصریح کرده است.) (فانّ فی الطریق جعفر بن محمّد العلوی و لم یذکر فیه قدح و لا مدح فی کتب القدماء من الرجالیین.)
"شیخ
طوسی" در کتاب الفهرست ذیل عنوان محمد بن ابیعمیر با عبارت «و کان من اوثق الناس عند الخاصة و العامة و انسکهم نسکا و اورعهم و اعبدهم... و له مصنّفات کثیرة»، وی را توصیف و بعد از یادآوری تالیفات او، طرق خود به اصول و مصنّفات ابنابیعمیر را ذکر نموده و مینویسد:
«اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته جماعة عن محمّد بن علی بن الحسین عن ابیه و محمّد بن
الحسن عن سعد بن عبدالله و الحمیری عن ابراهیم بنهاشم عن محمّد بن ابیعمیر. و اخبرنا بها ابن ابیجیّد عن ابن الولید عن الصفّار عن یعقوب بن یزید و محمّد بن الحسین و ایوب بن نوح و ابراهیم بنهاشم و محمّد بن عیسی بن عبید عن ابن ابیعمیر.»
چنانکه ملاحظه میشود، شیخ
طوسی به کتب و روایات
ابنابیعمیر طرق متعددی دارد که با استفاده از قاعده تحویل در سند، آنها را ذکر نموده است که تفصیل آن به شرح زیر میباشد:
طریق اوّل: جماعة عن محمّد بن علی بن الحسین عن ابیه عن سعد بن عبدالله عن ابراهیم بن هاشم عن ابنابیعمیر؛
طریق دوم: جماعة عن محمّد بن علی بن الحسین عن ابیه عن الحمیری عن ابراهیم بن هاشم عن ابنابیعمیر؛
طریق سوم: جماعة عن محمّد بن علی بن الحسین عن محمّد بن
الحسن عن سعد بن عبدالله عن ابراهیم بن هاشم عن ابنابیعمیر؛
طریق چهارم: جماعة عن محمّد بن علی بن الحسین عن محمّد بن
الحسن عن الحمیری عن ابراهیم بن هاشم عن ابنابیعمیر؛
طریق پنجم: ابنابیجیّد عن ابنالولید عن الصفّار عن یعقوب بن یزید عن ابنابیعمیر؛
طریق شش: ابنابیجیّد عن ابنالولید عن الصفّار عن محمّد بن الحسین عن ابنابیعمیر؛
طریق هفتم: ابنابیجیّد عن ابنالولید عن الصفّار عن ایوب بن نوح عن ابنابیعمیر؛
طریق هشتم: ابنابیجیّد عن ابنالولید عن الصفّار عن ابراهیم بن هاشم عن ابنابیعمیر؛
طریق نهم: ابنابیجیّد عن ابنالولید عن الصفّار عن محمّد بن عیسی عن ابنابیعمیر.
۱. جماعة
شیخ طوسی در بسیاری از اسناد و طرق به اصول و مصنفات؛ عبارت «عدة» یا «جماعة» را بهکار برده است.
ممکن است، بعضی تصور کنند که همین امر موجب ضعف طریق میگردد؛ زیرا افرادی که در این «عدة» و «جماعة» هستند، مجهول و ناشناختهاند؛ در حالی که این تصور درست نیست؛ زیرا قراینی وجود دارد، مبنی بر اینکه مراد شیخ از این عبارت، شیخ مفید و دیگر مشایخ معروف ایشان است، از جمله قراین موارد ذیل است:
در ترجمه
احمد بن حسن اسفرائنی مینویسد:
«اخبرنا عدة من اصحابنا؛ منهم الشیخ ابوعبدالله محمّد بن محمّد بن النعمان المفید و الحسین بن عبیدالله و احمد بن عبدون و غیرهم.»
و نیز در ترجمه جعفر بن محمد بن قولویه نوشته است:
«اخبرنا جماعة؛ منهم الشیخ ابوعبدالله محمّد بن محمّد بن النعمان المفید و الحسین بن عبیدالله و احمد بن عبدون و غیرهم.»
افزون بر اینکه در سند مورد بحث، «جماعة عن محمّد بن علی بن الحسین...» مراد شیخ
طوسی از «جماعة» افرادی مانند:
شیخ مفید،
حسین بن عبیدالله غضائری،
جعفر بن حسن بن حسکه،
محمّد بن سلیمان حمرانی (حمدانی) است که در طریق شیخ
طوسی به کتب و روایات شیخ صدوق قرار گرفتهاند.
شیخ
طوسی در ترجمه محمّد بن علی بن الحسین بن بابویه معروف به "
شیخ صدوق" بعد از یادآوری آثار علمی وی مینویسد: «اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته جماعة من اصحابنا منهم الشیخ المفید و الحسین بن عبیدالله و ابوالحسین جعفر بن
الحسن بن حسکه القمی و ابوزکریا محمّد بن سلیمان الحمرانی (الحمدانی)»؛
بنابراین، با علم به وجود شخصیّتی چون شیخ مفید در میان «جماعة» و وثاقت وی دیگر نیازی به شناخت سایر افراد «جماعة» نیست.
۲. محمّد بن علی بن الحسین بن بابویه (معروف به شیخ صدوق). «کان جلیلاً؛ حافظاً للاحادیث؛ بصیراً بالرجال؛ ناقداً للاخبار؛ لم یر فی القمیین مثله فی حفظه و کثرة علمه.»
۳. ابیه (علی بن الحسین بن موسی بن بابویه؛ پدر شیخ صدوق). «شیخ القمیین فی عصره و متقدّمهم و فقیههم و ثقتهم.»
۴. محمّد بن
الحسن: (محمّد بن
الحسن بن احمد بن الولید). «شیخ القمیین و فقیههم و متقدّمهم و وجههم؛ ثقة؛ ثقة؛ عین؛ مسکون الیه.»
۵. سعد: (سعد بن عبدالله بن ابیخلف الاشعری القمی) «جلیل القدر؛ واسع الاخبار؛ کثیر التصانیف؛ ثقة.»
۶. الحمیری: (عبدالله بن جعفر الحمیری). «شیخ القمیین و وجههم؛
ثقة.»
۷.
ابراهیم بن هاشم: ابراهیم بن هاشم القمی. «اوّل من نشر احادیث الکوفیین بقم؛
ثقة.»
۸.
ابنابیجیّد: (علی بن احمد بن محمّد بن ابیجیّد) «من مشایخ النجّاشی؛ ثقة.»
۹.
ابنولید: (محمّد بن
الحسن بن احمد بن الولید) وصف او در شماره (۴) گذشت.
۱۰.
صّفار: (محمّد بن
حسن بن فروخ صفّار). «کان وجها فی اصحابنا القمیین؛ ثقة؛ عظیم القدر؛ راجحاً؛ قلیل السقط فی الروایة.»
۱۱.
یعقوب بن یزید: «روی عن ابیجعفر الثانی و کان ثقة؛ صدوقاً.»
۱۲. محمّد بن الحسین: (محمّد بن الحسین بن ابیالخطاب). «جلیل من اصحابنا؛ عظیم القدر؛ کثیر الروایة؛ ثقة؛ عین؛
حسن التصانیف؛ مسکون الی روایته.»
۱۳.
ایوب بن نوح: «کان وکیلا لابی
الحسن و ابیمحمّد؛ عظیم المنزلة عندهما؛ مامونا و کان شدید الورع کثیر العبادة ثقة فی روایاته.»
۱۴.
محمّد بن عیسی بن عبید: «جلیل فی اصحابنا؛ ثقه؛ عین؛ کثیر الروایه؛
حسن التصانیف.»
بنابراین، تمام کسانی که در طریق شیخ
طوسی به ابنابیعمیر واقع شدند، افرادی ثقه و جلیلالقدر هستند، در نتیجه طرق شیخ
طوسی به ابنابیعمیر در کتاب الفهرست صحیح است. با استفاده از قاعده تعویض سند میتوانیم به تصحیح اسناد روایاتی را که شیخ
طوسی به واسطه آنها از ابنابیعمیر در دو کتاب تهذیبالاحکام و الاستبصار نقل نموده است، بپردازیم.
شیخ در تهذیب و استبصار با سند خود روایاتی را از محمّد بن علی بن محبوب نقل نموده است، حدود ۱۱۷۵ مورد و در المشیخه درباره طریق خود به محمّد بن علی بن محبوب مینویسد:
«و ما ذکرته فی هذا الکتاب عن محمّد بن علی بن محبوب؛ فقد اخبرنی به الحسین بن عبیدالله عن احمد بن محمّد بن یحیی العطّار عن ابیه محمّد بن یحیی عن محمّد بن علی بن محبوب.»
حسین بن عبیدالله: (ابوعبدالله؛
حسین بن عبیدالله بن ابراهیم غضائری)
آیتالله خویی مینویسد:
«لاینبغی التردّد فی وثاقة الرجل لا من جهة توثیق ابن
طاووس و بعض من تاخّر عنه ایاه و لا من جهة انه کثیر الروایة او انه شیخ الاجازة فانه لاعبرة بشیء من ذلک علی ما عرفت بل من جهة انه شیخ النجّاشی و جمیع مشایخه ثقات.»
احمد بن
محمّد بن یحیی عطّار: شیخ
طوسی در کتاب الرجال در باب من لم یرو عنهم؛ وی را عنوان نموده و مینویسد:
«روی عنه؛ التلعکبری و اخبرنا عنه الحسین بن عبیدالله و ابوالحسین بن ابیجیّد القمی و سمع منه سنة ۳۵۶ و له منه اجازة.»
از آنجایی که توثیق صریح از قدما درباره احمد بن محمّد بن یحیی نرسیده است، شاهد دیدگاههای متفاوتی نسبت به وی از جانب دانشمندان هستیم. بعضیها اعتقاد به وثاقت ایشان پیدا کرده و به روایات او عمل کردند و بعضیها به مجهول بودن او تصریح نموده و روایات او را تضعیف کردند.
آیتالله خویی در ترجمه احمد بن محمّد بن یحیی مینویسد:
«و کیف کان فقد اختلف فی حال الرجل؛ فمنهم من اعتمد علیه و لعله الاشهر.»
سپس ادله چهارگانهای را بر وثاقت احمد بن محمّد بن یحیی اقامه میکند و همه آنها را تضعیف و رد مینماید و در پایان مینویسد:
«فالمتحصل مما ذکرناه؛ ان الرجل مجهول؛ کما صرح به جمع منهم صاحب المدارک.»
ابیه (محمّد بن یحیی؛ ابوجعفر العطّار القمی)
نجّاشی درباره او مینویسد:
«شیخ اصحابنا فی زمانه ثقة عین کثیر الحدیث.»
بنابراین، طریق شیخ
طوسی به محمد بن علی بن محبوب در مشیخه به جهت آنکه (احمد بن محمّد بن یحیی) در آن قرار گرفته ضعیف است؛ چنانکه آیتالله خویی به آن تصریح نموده است؛ (و الطریق ـای طریق الصدوق الی محمّد بن علی بن محبوب ـ کطریق الشیخ الیه صحیح فی الفهرست دون المشیخة.)
ولی طریق شیخ
طوسی به محمّد بن علی بن محبوب در الفهرست صحیح است. شیخ در الفهرست ذیل عنوان: محمّد بن علی بن محبوب الاشعری القمی مینویسد:
«له کتب و روایات.... اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته:
الحسین عبیدالله و ابنابیجیّد عن احمد بن محمّد بن یحیی عن ابیه عن محمّد بن علی بن محبوب. و اخبرنا جماعه عن ابیالمفضل عن ابنبطه عن محمّد بن علی بن محبوب. و اخبرنا جماعه عن محمّد بن علی بن الحسین عن ابیه و محمّد بن
الحسن عن احمد بن ادریس عن محمّد بن علی بن محبوب.»
چنانکه ملاحظه میشود، شیخ
طوسی به کتب و روایات محمّد بن علی بن محبوب پنج طریق ذکر نموده است.
الحسین بن عبیدالله عن احمد بن محمّد بن یحیی عن ابیه عن محمّد بن علی بن محبوب.
الحسین بن عبیدالله:
حسین بن عبیدالله غضائری است و توثیق دارد. (چنانکه گذشت.)
احمد بن محمّد بن یحیی: مختلف فیه است و جمعی از جمله آیتالله خویی وی را مجهولالحال دانستند. (چنانکه گذشت)
ابیه: محمّد بن یحیی العطّار القمی و توثیق دارد. (چنانکه گذشت.)
این طریق، به جهت (احمد بن محمّد بن یحیی) ضعیف است.
ابن ابیجیّد عن احمد بن محمّد بن یحیی عن ابیه عن محمّدبن علی بن محبوب.
مراد از
ابنابیجیّد؛ ابوالحسین علی بن احمد بن محمّد بن ابیجیّد القمی از مشایخ نجّاشی است و توثیق دارد.
این طریق نیز به جهت احمد بن محمّد بن یحیی ضعیف است.
جماعه عن ابیالمفضّل عن ابنبطه عن محمّد بن علی بن محبوب.
جماعة: (شرح آن گذشت.)
ابوالمفضّل شیبانی: (محمّد بن عبدالله بن محمّد بن عبیدالله؛ ابوالمفضّل الشیبانی)
نجّاشی درباره او نوشته است:
«کان سافر فی طلب الحدیث عمره و کان فی اوّل امره ثبتا ثمّ خلط و رایت جل اصحابنا یغمزونه و یضعفونه.»
شیخ
طوسی نوشته است:
«کثیر الروایة؛
حسن الحفظ غیر انه ضعفه جماعة من اصحابنا.»
ابنبطه: (محمّد بن جعفر بن احمد بن بطه؛ المودّب؛ ابوجعفر القمی)
نجّاشی در معرّفی وی نوشته است:
«کان کبیر المنزلة بقم؛ کثیر الادب و الفضل و العلم یتساهل فی الحدیث و یعلق الاسانید بالاجازات و فی فهرست ما رواه غلط کثیر.»
و قال ابنالولید:
«کان محمّد بن جعفر بن بطة ضعیفاً مخلطاً فیما یسنده.»
آیتالله خویی مینویسد:
«و کیف کان فالرجل ضعیف لایعتمد علی روایته؛ فان التساهل فی الحدیث علی ما ذکره النجّاشی و ضعفه و تخلیطه فیما یسنده علی ما ذکره ابنالولید یمنعان عن الاعتماد علی قوله و لاینافی ذلک کثرة ادبه و فضله و علمه و کبر منزلته فان ذلک امر و الوثاقة فی الحدیث امر اخر.»
این طریق نیز ضعیف است.
جماعة عن محمّد بن علی بن الحسین عن ابیه عن احمد بن ادریس عن محمّد بن علی بن محبوب.
جماعة: (شرح آن گذشت.)
محمّد بن علی بن الحسین: (شرح آن گذشت.)
ابیه: (شرح آن گذشت.)
احمد بن ادریس: (ابوعلی؛ احمد بن ادریس اشعری قمی)
نجّاشی درباره او نوشته است:
«کان ثقة؛ فقیها فی اصحابنا؛ کثیر الحدیث؛ صحیح الروایة.»
این طریق نیز صحیح است.
جماعة عن محمّد بن
الحسن عن احمد بن ادریس عن محمّد بن علی بن محبوب.
جماعة: (گذشت)
محمّد بن
الحسن: (محمّد بن
الحسن بن احمد بن الولید؛ معروف به ابنولید)
استاد معروف
شیخ صدوق و دارای توثیق (چنانکه گذشت)
احمد بن ادریس: (گذشت)
طریق پنجم نیز صحیح است.
شیخ
طوسی به همه کتب و روایات محمّد بن علی بن محبوب دسترسی داشته و روایات فراوانی از وی در کتاب تهذیب و استبصار نقل نموده است و طریق خود را در مشیخه و فهرست بیان کرده که با بررسیهای انجام شده مشخّص گردید که طریق شیخ به محمّد بن علی بن محبوب در مشیخه ضعیف است؛ ولی در الفهرست پنج طریق دارد که سه طریق آن ضعیف و دو طریق دیگر صحیح میباشد.
با استفاده از قاعده (تعویض سند) میتوانیم به تصحیح صدها روایاتی که شیخ در تهذیب و استبصار از محمّد بن علی بن محبوب نقل نموده بپردازیم و این یکی از فواید مهمّ آشنایی با طریق شیخ در الفهرست است.
در مواردی شیخ
طوسی، احادیثی را از صاحب اصل و صاحب کتاب نقل کرده و اوایل اسناد را جهت اختصار حذف نموده است؛ ولکن در مشیخه، طریق خود را به آن راویان ذکر نکرده است، در نتیجه حدیث از جهت سند مرسل و ضعیف میباشد؛ ولی با مراجعه به الفهرست میتوانیم در جریان طریق شیخ قرار بگیریم و به تصحیح اسناد این دسته از روایات بپردازیم و واسطههای در نقل را شناسایی و آنها را از ارسال خارج کنیم.
از جمله این موارد، احادیثی است که از دو راوی معروف،
حریز بن عبدالله سجستانی و
اسحاق بن عمار نقل کرده است.
حریز بن عبدالله سجستانی از
اصحاب امام صادق (علیهالسلام) است، نام این راوی در حدود ۱۱۳۰ مرتبه در اسناد روایات تهذیب و استبصار تکرار شده و شیخ
طوسی روایات فراوانی را از وی در این دو کتاب نقل کرده است؛ ولکن طریق شیخ به این راوی در مشیخه ذکر نشده است، در نتیجه این روایات از جهت سند،
مرسل و
ضعیف محسوب میگردد؛ ولی وقتی به فهرست شیخ مراجعه میکنیم، میبینیم طریق خود را به اصول و کتب حریز ذکر نموده است. در کتاب فهرست ذیل عنوان «حریز بن عبدالله السجستانی» آمده است:
«ثقة؛ له کتب منها کتاب الصلاة؛ کتاب الزکاة؛ کتاب الصیام؛ النوادر تعدّ کلّها من الاصول اخیرنا بروایاته:
الشیخ ابوعبدالله؛ محمّد بن محمّد بن النعمان (امامی ثقة) عن جعفر بن محمّد بن قولویه (امامی ثقة) عن ابیالقاسم؛ جعفر بن محمّد العلوی الموسوی (مختلف فیه) عن ابننهیک (عبدالله بن احمد بن نهیک؛ امامی ثقة) عن ابن ابیعمیر (امامی ثقة)، عن حماد (حماد بن عیسی؛ امامی ثقة) عن حریز و اخبرنا عدة من اصحابنا عن محمّد بن علی بن الحسین (امام ثقة) عن ابیه (امامی ثقة)، عن سعد بن عبدالله (امامی ثقة) و عبدالله بن جعفر (امامی ثقة) و محمّد بن یحیی (امامی ثقة) و احمد بن ادریس (امامی ثقة) و علی بن موسی بن جعفر (امامی ثقة) کلّهم عن احمد بن محمّد (احمد بن محمّد بن عیسی اشعری قمی؛ امامی ثقة) عن الحسین بن سعید (امامی ثقة) و علی بن حدید (ضعیف عند الشیخ) و عبدالرحمن بن ابینجران (امامی ثقة) عن حماد بن عیسی الجهنی (امامی ثقة) عن حریز و اخبرنا الحسین بن عبیدالله (امامی ثقة) عن ابیمحمّد
الحسن بن حمزه العلوی (امامی ثقة) عن علی بن ابراهیم (امامی ثقة) عن ابیه (امامی ممدوح بنابر قول مشهور و امامی ثقة از دیدگاه آیتالله خویی) عن ابیمحمّد؛
الحسن بن حمزه العلوی (امامی ثقة) عن علی بن ابراهیم (امامی ثقة) عن حماد (امامی ثقة) عن حریز.»
چنانکه ملاحظه گردید، شیخ
طوسی به روایات حریز دارای اسناد و طرق متعددی در الفهرست میباشد که همه آنها (غیر از طریقی که
علی بن حدید یا
جعفر بن محمّد علوی در آن واقع شده است) صحیح و معتبر است.
آیتالله خویی بعد از یادآوری طریق "شیخ صدوق" و "شیخ
طوسی" به "حریز" مینویسد:
و طریقه ـ یعنی، طریق الصدوق ـ کطریق الشیخ الیه صحیح و لم یذکر الشیخ طریقه الیه فی المشیخة؛ ولکن الاردبیلی (
محمّد بن علی اردبیلی، صاحب
کتاب جامع الرواة) سها فذکر ان طریق الشیخ الی حریز صحیح فی المشیخة و الفهرست.
بنابراین، عدم ذکر طریق شیخ در مشیخه، آسیبی به اعتبار روایات حریز در تهذیب و استبصار وارد نمیکند؛ بلکه با استفاده از قاعده تعویض سند میتوانیم اعتبار روایات حریز را اثبات نماییم.
اسحاق بن عمار از اجلّای اصحاب امام صادق (علیهالسلام) و از راویان معروف بهحساب میآید.
نجّاشی درباره او نوشته است: «شیخ من اصحابنا؛ ثقة و اخوته... و هو من بیت کبیر من الشیعة.»
نام این راوی (۴۱۸) مرتبه در اسناد روایات
تهذیب و (۱۷۸) مرتبه در اسناد روایات
استبصار و در مجموع (۵۹۶) مرتبه در اسناد این دو کتاب تکرار شده است.
شیخ طوسی طریق خود به روایات اسحاق بن عمار را در مشیخه ذکر نکرده است؛ ولی در فهرست آورده است:
«له اصل: اخبرنا به الشیخ ابوعبدالله (شیخ مفید؛ امامی ثقة) الحسین بن عبیدالله (غضائری، امامی ثقة) عن ابیجعفر محمّد بن علی بن الحسین بابویه (شیخ صدوق، امامی ثقة) عن محمّد بن
الحسن بن الولید (امامی ثقة) عن محمّد بن
الحسن الصفّار (امامی ثقة) عن محمّد بن الحسین بن ابیالخطاب (امامی ثقة) عن ابن ابیعمیر (امامی ثقة) عن اسحاق بن عمار.»
طریق شیخ به اصل اسحاق بن عمار در
الفهرست صحیح است. آیتالله خویی مینویسد:
«و کیف کان فطریق الشیخ الیه (اسحاق بن عمار) صحیح و لقد سها الاردبیلی حیث قال: صحیح فی المشیخة و الفهرست؛ اذ لیس له ذکر فی المشیخة.»
در نتیجه با مراجعه به طریق شیخ در الفهرست به تصحیح روایات اسحاق بن عمار در تهذیب و استبصار میپردازیم و عدم ذکر طریق شیخ در مشیخه ضرری به روایات اسحاق در این دو کتاب نمیزند. در پایان یادآوری این نکته ضروری است که طریق شیخ
طوسی به روایات و کتب راویان در فهرست سهگونه است:
الف) در بعض موارد به همهی روایات و کتب راوی طریق دارد. مانند:
احمد بن
محمّد بن عیسی اشعری قمی (اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته)
احمد بن محمّد بن سعید معروف به
ابنعقده (اخبرنا بجمیع روایاته و کتبه)
ابراهیم بن اسحاق ابواسحاق نهاوندی (اخبرنا بکتبه و روایاته)
احمد بن
علی بن محمّد علوی عقیقی (اخبرنا بکتبه وسائر روایاته)
ب) در مواردی به همه روایات راوی طریق دارد، مانند:
ابوالعباس احمد بن محمّد بن نوح معروف به
ابننوح سیرافی (بجمیع روایاته)
اسماعیل بن ابیزیاد سکونی (اخبرنا بروایاته)
حسن بن حمزه علوی (اخبرنا بروایاته)
حریز بن عبدالله سجستانی (اخبرنا بروایاته)
ج) و در مواردی به همه کتب راوی طریق دارد، مانند:
اسماعیل بن
محمّد بن اسماعیل مخزومی (اخبرنا بکتبه)
احمد بن
محمّد بن عمار کوفی (اخبرنا بکتبه)
عیسی بن مهران (اخبرنا بکتبه)
در صورتی که شیخ به همه کتب و روایات راوی و یا به همه روایات راوی طریق داشته باشد و طریق هم صحیح باشد، با استفاده از تعویض سند به تصحیح روایات تهذیب و استبصار که اسناد و طرق آنها ضعیف است و یا طریقی برای آنها در مشیخه ذکر نشده میپردازیم؛ ولی اگر شیخ تنها به کتب راوی طریق داشته باشد و طریق هم صحیح باشد، در صورتی میتوانیم از آن در تصحیح روایات تهذیب و استبصار استفاده کنیم که احراز کنیم، این روایات از همان کتاب نقل شده و یا احراز کنیم که راوی روایات دیگری در غیر این کتاب ندارد؛ بنابراین، باید فرق بگذاریم بین تعبیر (اخبرنا بجمیع روایاته و کتبه؛ اخبرنا بجمیع روایاته) با تعبیر (اخبرنا بکتبه.)
یکی از محقّقان با تتبّع در الفهرست، مشیخه استبصار و اجازات بیش از دویست نفر را شناسایی نموده که شیخ
طوسی به همه کتب و روایات آنها طریق دارد.
(۱)اصول علم الرجال، مسلم داوری، چاپ اوّل، قم، مؤسسة المحبین، ۱۴۲۶ق.
(۲)الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، ابوجعفر محمد بن
حسن طوسی، چاپ سوم، تهران، دارالمکتبة الاسلامیة، ۱۳۹۰ق.
(۳)الخلاصة (رجال علّامه حلّی)،
حسن بن یوسف بن مطهر حلّی، قم، دارالذخائر، ۱۴۱۱ق.
(۴)الفوائد الرجالیة (رجال السید بحرالعلوم)، سیدمحمدمهدی بحرالعلوم، تهران، مکتبة الصادق، ۱۳۶۳ش.
(۵)الفهرست، ابوجعفر محمد بن
حسن طوسی، نجف، المکتبة و المطبعة الحیدریة، ۱۳۸۰ق.
(۶)بازشناسی منابع اصلی رجال شیعه، محمدکاظم رحمانستایش و محمّدرضا جدیدینژاد، چاپ اوّل، قم، مؤسّسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۸۴ش.
(۷)دانش رجال، ابوطالب علینژاد، چاپ اوّل، ج۱، قم، نشرا، ۱۳۸۷ش.
(۸)رجال نجاشی، ابوالعباس احمد بن علی بن العباس نجاشی، چاپ ششم، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۹)سماء المقال، ابوالهدی کلباسی، قم، مؤسّسة ولیالعصر۴ للدراسات الاسلامیة، ۱۴۱۹ق.
(۱۰)کلیات فی علم الرجال، جعفر سبحانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق.
(۱۱)معجم رجال الحدیث، سیدابوالقاسم موسوی خویی، چاپ سوم، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
علینژاد، ابوطالب، مجله حدیث حوزه، برگرفته از مقاله «آشنایی با طریق شیخ طوسی و نقش کاربردی آن»، سال اوّل، شماره یک، زمستان ۱۳۸۹.