• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شهود (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





شُهود (به ضم شین) و شَهادَت (به فتح شین و دال)، از واژگان قرآن کریم و به معنای حضور و معاینه است.
مشتقات این واژه که در آیات قرآن آمده عبارتند از:

شَهید (به فتح شین) به معنای شاهد،
مَشْهَد (به فتح میم و هاء و سکون شین اسم مکان به معنای محل حضور است.


فهرست مندرجات

۱ - معنای شُهود و شَهادَت
۲ - کاربردها
       ۲.۱ - شَهِدَ (آیه ۱۸۵ سوره بقره)
       ۲.۲ - لْیَشْهَدْ (آیه ۲ سوره نور)
       ۲.۳ - یَشْهَدُونَ‌ (آیه ۷۲ سوره فرقان)
       ۲.۴ - شَهادَةً (آیه ۱۴۰ سوره بقره)
       ۲.۵ - الشَّهادَةِ (آیه ۹ سوره رعد)
       ۲.۶ - بِالشَّهادَةِ (آیه ۱۰۸ سوره مائده )
       ۲.۷ - لَشَهادَتُنا (آیه ۱۰۷ سوره مائده)
       ۲.۸ - شَهاداتٍ‌ (آیه ۶ سوره نور)
       ۲.۹ - شاهِدِینَ‌ (آیه ۱۷ سوره توبه)
       ۲.۱۰ - شاهِدٌ (آیه ۲۶ سوره یوسف)
       ۲.۱۱ - شَهِدُوا (آیه ۸۶ سوره آل‌عمران)
       ۲.۱۲ - شُهُوداً (آیه ۶۱ سوره یونس)
       ۲.۱۳ - الْاَشْهادُ (آیه ۱۸ سوره هود)
       ۲.۱۴ - الْاَشْهادُ (آیه ۵۱ سوره غافر)
       ۲.۱۵ - شُهُودٌ (آیه ۷ سوره بروج)
       ۲.۱۶ - شُهُوداً (آیه ۱۳ سوره مدثر)
       ۲.۱۷ - شَهِیدٌ (آیه ۲۸۲ سوره بقره)
       ۲.۱۸ - شَهِیدٌ (آیه ۱۱۷ سوره مائده)
       ۲.۱۹ - شَهِیدٌ (آیه ۱۷ سوره حج)
       ۲.۲۰ - شَهِیدٌ (آیه ۶ سوره مجادله)
       ۲.۲۱ - شُهَداءَ (آیه ۱۴۳ سوره بقره)
       ۲.۲۲ - مَشْهَدِ (آیه ۳۷ سوره مریم)
       ۲.۲۳ - گواهی خدا و ملائکه
              ۲.۲۳.۱ - (آیه ۱۸ سوره آل‌عمران)
       ۲.۲۴ - شاهد در داستان حضرت یوسف
              ۲.۲۴.۱ - شاهِدٌ ( آیه ۲۶ سوره یوسف)
              ۲.۲۴.۲ - شاهِدٌ (آیه ۱۷ سوره هود)
       ۲.۲۵ - شاهد و مشهود
              ۲.۲۵.۱ - شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ (آیه ۳ سوره بروج)
              ۲.۲۵.۲ - شُهُودٌ (آیه ۷ سوره بروج)
              ۲.۲۵.۳ - شَهِیدٌ ()
       ۲.۲۶ - گواهان روز قیامت‌
              ۲.۲۶.۱ - گواهی اعضاء
              ۲.۲۶.۲ - شهادت پیامبر اسلام
              ۲.۲۶.۳ - شهادت حضرت عیسی
              ۲.۲۶.۴ - شهادت گواهان دیگر
              ۲.۲۶.۵ - تحمل شهادت در دنیا بر گواهان
۳ - پانویس
۴ - منبع


' شُهود و شَهادَت به معنی حضور و معاینه است.
در الصحاح مشاهده را معاینه گفته است.
در مفردات راغب اصفهانی آمده: شهوددر معنی حضور و شهادت در معنی دیدن و معاینه اولی است.


به مواردی از شُهود و شَهادَت که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:


۲.۱ - شَهِدَ (آیه ۱۸۵ سوره بقره)

(فَمَنْ‌ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ)
«هر که در ماه رمضان حاضر باشد و مسافرت نکند آن‌را روزه بدارد.»


۲.۲ - لْیَشْهَدْ (آیه ۲ سوره نور)

(وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ)
«در عذاب و تنبیه مرد و زن زنا کننده جمعی از مؤمنان حاضر باشند و آن‌را ببینند.»


۲.۳ - یَشْهَدُونَ‌ (آیه ۷۲ سوره فرقان)

(وَ الَّذِینَ‌ لا یَشْهَدُونَ‌ الزُّورَ)
«آنانکه در باطل حاضر نشوند.»


۲.۴ - شَهادَةً (آیه ۱۴۰ سوره بقره)

(وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ‌ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ)
(چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه‌گواهى و شهادت الهى را كه نزد اوست، كتمان مى‌كند؟)
ظاهراً مراد از آن در این آیه خبر قاطع باشد.


۲.۵ - الشَّهادَةِ (آیه ۹ سوره رعد)

(عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ)
(او داناى نهان و آشكار، و بزرگ و متعالى است.)
گاهی به معنی آشکار آید، مثل‌ این آیه. این جمله در آیات بسیاری تکرار شده است. و نیز به معنی ادای شهادت و اظهار خبر قاطع باشد. در الصحاح و القاموس المحیط آمده شَهِدَ شَهَادَةً: اَدَّی ما عنده من الشهادة


۲.۶ - بِالشَّهادَةِ (آیه ۱۰۸ سوره مائده )

(ذلِکَ اَدْنی‌ اَنْ یَاْتُوا بِالشَّهادَةِعَلی‌ وَجْهِها)
(اين كار، نزديكتر است به اين كه از خدا بترسند و گواهى بحق دهند)


۲.۷ - لَشَهادَتُنا (آیه ۱۰۷ سوره مائده)

(فَیُقْسِمانِ بِاللَّهِ لَشَهادَتُنا اَحَقُّ مِنْ‌ شَهادَتِهِما)
(به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه «گواهى ما، ازگواهى آن دو، به حق نزديكتر است» )
ایضا به معنی اقرار، حکم و علم آید که همه از شعبه‌های حضور و دیدن‌اند.


۲.۸ - شَهاداتٍ‌ (آیه ۶ سوره نور)

(فَشَهادَةُ اَحَدِهِمْ اَرْبَعُ‌ شَهاداتٍ‌ بِاللَّهِ)
( هريك از آنها بايد چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهند.)


۲.۹ - شاهِدِینَ‌ (آیه ۱۷ سوره توبه)

(شاهِدِینَ‌ عَلی‌ اَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ)
(در حالى كه بر كفر خويش گواهند! )
گفته‌اند شهادت در این آیات به معنی اقرار است‌.



۲.۱۰ - شاهِدٌ (آیه ۲۶ سوره یوسف)

(وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ اَهْلِها اِنْ کانَ قَمِیصُهُ)
(و در اين هنگام، شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد كه: «اگر پيراهنش ... )
راغب اصفهانی آن را در آیه به معنی حکم گفته است که خواهد آمد.


۲.۱۱ - شَهِدُوا (آیه ۸۶ سوره آل‌عمران)

در آیه‌ (وَ شَهِدُوا اَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ)
(و گواهى به حقّانيّت پيامبر و رسيدن نشانه‌هاى روشن به آنها، كافر شدند؟! )
ظاهرا به معنی علم است. شهود جمع شاهد نیز آمده‌ است.


۲.۱۲ - شُهُوداً (آیه ۶۱ سوره یونس)

(وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ اِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ‌ شُهُوداً اِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ)
(هيچ عملى را انجام نمى‌دهيد، مگر اين‌كه در آن هنگام كه وارد آن مى‌شويد ما گواه بر شما هستيم. )

۲.۱۳ - الْاَشْهادُ (آیه ۱۸ سوره هود)


ایضا جمع آن اشهاد آید (وَ یَقُولُ‌ الْاَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلی‌ رَبِّهِمْ)
(در حالى كه شاهدان و فرشتگان‌     مى‌گويند: «اينها همان كسانى هستند كه به پروردگارشان دروغ بستند.»)


۲.۱۴ - الْاَشْهادُ (آیه ۵۱ سوره غافر)

{(آیه):وَ یَوْمَ یَقُومُ‌ الْاَشْهادُ}}
( روزى كه گواهان به پا مى‌خيزند.)
دقت در آیات نشان می‌دهد که شهود جمع شاهد به معنی حاضر و بیننده و اشهاد جمع شاهد به معنی شهادت کننده است. تامّل کنید در سه آیه فوق و آیه‌ ذیل.


۲.۱۵ - شُهُودٌ (آیه ۷ سوره بروج)

(وَ هُمْ عَلی‌ ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ‌ شُهُودٌ)
(و آنچه را با مؤمنان انجام مى‌دادند با خونسردى و قساوت تماشا مى‌كردند!)


۲.۱۶ - شُهُوداً (آیه ۱۳ سوره مدثر)

در آیه‌ (وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً وَ بَنِینَ‌ شُهُوداً)
( براى او مال گسترده‌اى قرار دادم و فرزندان فراوانى كه همواره در كنار او و در خدمت او هستند.)


۲.۱۷ - شَهِیدٌ (آیه ۲۸۲ سوره بقره)

(وَ اَشْهِدُوا اِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ)
(هنگامى كه خريد و فروش نقد مى‌كنيد. شاهد بگيريد. و نبايد به نويسنده و شاهد، به خاطر حقگويى، زيانى برسد.)
شهید به معنای شاهد است.کلمه شهیدآنگاه که به خداوند سبحان اطلاق شود به معنی حاضر، بیننده و حافظ است. در النهایه فی غریب الحدیث والاثر و اقرب الموارد گوید: شهید آن است که هیچ چیز از علمش غائب نیست.
ولی ظاهرا عموم از خود کلمه مستفاد نیست و مفید عموم کلمه دیگر است. مانند آبه ذیل که مفید عموم کلمه دیگر است.


۲.۱۸ - شَهِیدٌ (آیه ۱۱۷ سوره مائده)

(وَ اَنْتَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ)
(و تو بر هر چيز گواهى.)


۲.۱۹ - شَهِیدٌ (آیه ۱۷ سوره حج)

(اِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ)
(خداوند بر هر چيز گواه و از همه چيز آگاه است.)


۲.۲۰ - شَهِیدٌ (آیه ۶ سوره مجادله)

(اَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ)
( اعمالى كه خداوند حساب آن را نگه داشته و آنها فراموشش كردند؛ و خداوند بر هر چيز شاهد و ناظر است.)
از لفظ آن فقط مبالغه یا ثبوت استفاده می‌شود.جمع آن شهداء که بیست بار در قرآن آمده است‌.


۲.۲۱ - شُهَداءَ (آیه ۱۴۳ سوره بقره)

(لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ)
(تا بر مردم گواه باشيد. )
ناگفته نماند شهید به معنی مقتول در راه خدا در قرآن نیامده است، مگر بنا بر بعضی از احادیث، ولی در اصطلاح و روایات بسیار هست در قرآن فقط قتل فی سبیل اللّه بکار رفته است‌. (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اَمْواتاً) ابن اثیر در النهایه پنج قول در علت این تسمیه که چرا به مقتول شهید گفته‌اند نقل کرده است. یکی اینکه خدا و ملائکه شهادت دارند که او اهل بهشت است، دیگری اینکه، او نمرده گوئی حاضر است. سوم: ملائکه رحمت او را می‌بینند؛ به قولی در امر خدا قیام به شهادت حق کرده، و به قولی او شاهد کرامت خداست که از برایش مهیّا فرموده است.
مجمع البحرین نیز این اقوال را با قول ششمی نقل کرده است. بنا به قول اول و سوم شهید به معنی مفعول (مشهود) و بنا بر بقیه اقوال به معنی فاعل (شاهد) است. مؤید قول دوم آیه‌ (بَلْ اَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ) (بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ) است. شاهد قول پنجم آیه‌ (قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ) می‌باشد.
شهید ثانی (رحمةاللّه) در شرح لمعه گوید: علت این تسمیه آن است که او گواهی داده شده است برای بهشت و غفران. در القاموس المحیط نیز چند قول نقل شده، و مرحوم صاحب جواهر آنها و غیر آنها را در جواهر الکلام در عدم وجوب غسل شهید نقل می‌کند و از ابوبکر نامی نقل کرده: علت این تسمیه آن است که خداوند و ملائکه شاهداند به اینکه او از اهل بهشت است.
به نظر نگارنده قول اول که شهید ثانی اختیار کرده از همه قوی و قابل قبول است، و یا علت این تسمیه آن است که شهیدان راه حق روز قیامت شاهد بر اعمال مردم‌اند که خواهد آمد.


۲.۲۲ - مَشْهَدِ (آیه ۳۷ سوره مریم)

(فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ‌ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ)
«وای بر کفّار از حضور روز بزرگ.»
مَشْهَد اسم مکان و به معنای محل حضور است.ظاهرا آن در آیه مصدر میمی است چنانکه در مجمع البیان فرموده است.


۲.۲۳ - گواهی خدا و ملائکه



۲.۲۳.۱ - (آیه ۱۸ سوره آل‌عمران)

(شَهِدَ اللَّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ اُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)
(خداوند، با ايجاد نظام هماهنگ جهان هستى، گواهى مى‌دهد كه معبودى جز او نيست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، نيز، بر اين مطلب گواهى مى‌دهند؛ در حالى كه خداوند قيام به عدالت دارد؛ معبودى جز او نيست، اوست توانا و حكيم.)
به موجب این آیه خداوند، ملائکه و دانایان گواهی می‌دهند که معبودی جز خدا نیست. ظاهر آیه چنان‌که در تفسیر المیزان فرموده شهادت قولی است، یعنی خداوند در حالی‌که قائم به عدالت است به یگانگی خویش گواهی داده، ملائکه نیز از روی علم و تحقیق گواه یکتایی خدا هستند. دانایان نیز پس از مشاهده آیات آفاقی و انفسی، شاهد یگانگی خدا هستند.
بعضی شهادت خدا و ملائکه را شهادت فعلی گرفته و گفته‌اند شهادت خدا عبارت است از ایجاد آن‌چه دلالت بر وحدانیت خدا دارد: «و فی کل شی‌ء له آیة تدل علی انه واحد» و شهادت ملائکه اظهار کارهایی است که ماموریت دارند. به نظر می‌آید: این آیه نتیجه آیات ۱۰ تا ۱۷ سوره آل عمران باشد. یعنی پس از ثبوت مضامین فوق، خدا و ملائکه و دانایان چنین گواهی داده‌اند.

۲.۲۴ - شاهد در داستان حضرت یوسف


۲.۲۴.۱ - شاهِدٌ ( آیه ۲۶ سوره یوسف)

(وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ اَهْلِها اِنْ کانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْکاذِبِینَ. وَ اِنْ کانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِینَ)
(و در اين هنگام، شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد كه: «اگر پيراهنش از پيش رو پاره شده، آن زن راست مى‌گويد؛ و او از دروغگويان است و اگر پيراهنش از پشت پاره شده، آن زن دروغ مى‌گويد؛ و او از راستگويان است.»)
آیا آن شاهد طفلی بود که خدا او را به سخن در آورد، یا شخصی بوده که پس از دقت در قرائن امر چنین حکمی کرده است؟
می‌شود گفت: او یک نفر باهوش و زیرک بوده که فکر کرده اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده باشد، پس یوسف می‌خواسته به او تجاوز کند. در این کشمکش پیراهنش پاره شده. و اگر از عقب پاره شده باشد، حتما یوسف به آن کار تن در نداده و فرار می‌کرده است. زن از عقب او را تعقیب کرده و پیراهنش را پاره نموده است و چون دید پیراهن یوسف از عقب پاره شده حکم کرده که تقصیر از آن زن است نه حضرت یوسف. وانگهی اگر سخن گفتن طفل در میان بود احتیاج به استدلال نبود و به مجرد حرف زدن او که به‌طریق اعجاز بود، مطلب ثابت می‌شد، در مجمع البیان از جبائی نقل کرده. از سدی نقل شده که او پسر عموی زلیخا بود. از حسن و قتاده و عکرمه نقل کرده: او مردی از کسان زن بود، ولی به مضمون روایات، طفلی بوده در گهواره که به‌طور اعجاز حرف زده و مطلب را روشن کرده است. در المیزان با استفاده از «شَهِدَ شاهِدٌ» که اینگونه کلام را شهادت نمی‌گویند بعید نمی‌داند که این سخن بدون فکر و رویّه صادر شده باشد و آن‌را مؤید روایاتی دانسته که ناطق‌اند: شاهد طفلی بود در گهواره.
در تفسیر برهان و المیزان از معانی الاخبار شیخ صدوق از ابوحمزه ثمالی از امام سجاد (علیه‌السّلام) در ضمن حدیثی مفصل نقل شده که شاهد طفلی بود در گهواره. در تفسیر ابن کثیر نیز این مطلب از چند نفر نقل شده است. اما لازم است در صحت روایات دقت کرد.

۲.۲۴.۲ - شاهِدٌ (آیه ۱۷ سوره هود)

(اَ فَمَنْ کانَ عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ‌ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی‌ اِماماً) شاهد در این آیه به علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) تطبیق می‌شود و درباره آن روایاتی از شیعه و اهل سنت نقل شده است. مشروح آیه در «تلی» گذشت به آنجا رجوع شود.

۲.۲۵ - شاهد و مشهود



۲.۲۵.۱ - شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ (آیه ۳ سوره بروج)

(وَ الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ. وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ. قُتِلَ اَصْحابُ الْاُخْدُودِ)
(و سوگند به آن روز موعود،و سوگند به «شاهد» و «مشهود»! و اعمال امّت‌     مرگ بر شكنجه‌گران و صاحبان حفره‌هاى آتش)

شاهد و مشهود در آیه هر دو نکره‌ هستند و درباره آن دو سخن بسیار گفته شده، ولی باید این قسم‌ها با آیات بعدی ارتباط داشته باشند و لازم است شاهد و مشهود را در آیات این سوره جستجو کرد.
یهودیان که بنا به نقل تفاسیر، نصارای نجران را در اثر طرفداری از دین جدید به آتش می‌سوزاندند، خود شاهد سوختن آنها بودند، خداوند نیز شاهد آن کار بود.

۲.۲۵.۲ - شُهُودٌ (آیه ۷ سوره بروج)

(وَ هُمْ عَلی‌ ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ‌ شُهُودٌ)
(و آنچه را با مؤمنان انجام مى‌دادند با خونسردى و قساوت تماشا مى‌كردند!)


۲.۲۵.۳ - شَهِیدٌ ()

(وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ)
(و خداوند بر همه چيز گواه است.)




مشهود قهرا شکنجه دیدگان و شکنجه را شامل است. به هر حال مضمون آیات آن است: قسم به روز قیامت و قسم به شاهد و مشهود که در این کار هستند و در روز موعود گواه خواهند بود و در نتیجه شکنجه دادن و شکنجه دیدن ثابت خواهد گردید. و خلاصه آنکه این عمل مضبوط و محفوظ است و در ردیف شاهد و مشهود است.
در قرآن مجید به حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شاهد اطلاق شده‌ (اِنَّا اَرْسَلْناکَ‌ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً) و روز قیامت مشهود خوانده شده‌ (ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِکَ یَوْمٌ‌ مَشْهُودٌ) منظور از مشهود در آیه مورد بحث روز قیامت نیست که پیش از آن والیوم الموعود آمده است و احتیاج به تکرار نیست و چون آیات راجع به واقعه‌ای پیش از اسلام است، لذا شاهد به حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تطبیق نمی‌شود.
در تفسیر برهان هفت حدیث درباره این آیه نقل شده که شاهد و مشهود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و علی (علیه السّلام‌) هستند. شاهد روز جمعه، مشهود روز عرفه است- شاهد روز عرفه، مشهود روز قیامت است. ولی در اسناد آنها سلمة بن خطاب ضعیف، مفضل بن صالح ابوجمیله کذّاب و واضع الحدیث، ابوالجارود سرحوب زیدی، عبدالرحمن بن کثیر‌ هاشمی ضعیف وجود دارند و بعضی از آنها مقطوع‌اند. تنها یک روایت قابل اعتنا است آنهم تصریح به آیه نکرده است. و اللّه العالم.
(وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِیدٌ) آیه روشن می‌کند: روز قیامت هر شخص را راننده و شاهدی است. در نهج البلاغه خطبه ۸۳ فرموده: ««وَكُلُّ نَفْس مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ»» هر نفس را سائق و شاهدی است. سائقی که او را به محشر سوق می‌کند. شاهدی که بر اعمال او گواهی می‌دهد.
معلوم نیست که این سائق و شاهد کدام است ولی در آیات قبلی آمده‌ (اِذْ یَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ. ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ) مراد از متلقیان دو فرشته کاتب عمل‌اند. به نظر می‌آید سائق و شهید همان دو ملک باشند، و در آیات بعدی آمده‌ (اَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ) ظاهر سیاق دلالت دارد که خطاب‌ «اَلْقِیا» به سائق و شهید است، یعنی: ‌«ای سائق و شهید هر کافر عنود را به جهنم بیاندازید.»
در مجمع البیان فرموده: خطاب به خازن آتش است و به قولی مراد ملکان موکل‌اند که سائق و شهید باشند. ایضا از حاکم حسکانی از ابوسعید خدری از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده که فرمود: چون روز قیامت شود خداوند به من و علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: هر که شما را دشمن داشته داخل آتش کنید و هر که دوستتان داشته وارد بهشت نمائید. آن است قول خدا (اَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ.) در المیزان آن‌را از الامالی شیخ الطائفه نقل فرموده و در برهان با چند سند نقل شده است، به نظر می‌آید روایت از بطون قرآن و یا از باب تطبیق باشد.
(اِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری‌ لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ اَوْ اَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ) القاء سمع به معنی گوش دادن است. یعنی در آنچه گفته شد تذکری است به آنکه قلب و تعقل دارد و یا گوش بدهد در حالی‌که متوجه شنفته خویش است. ولی آنکه نه تفکر دارد و نه گوش می‌دهد برای او در گفته ما پندی نیست.
(اِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ‌ مَشْهُوداً) این آیه در «دلک» مشروحا گفته شده است.

۲.۲۶ - گواهان روز قیامت‌

گذشته از ثبت و ضبط اعمال، قرآن کریم گواهان دیگری راجع به قیامت معین فرموده که لازم است ذکر شود: شهادت اعضاء. شهادت پیامبران و ائمه (علیهم‌السّلام) و غیرهم.

۲.۲۶.۱ - گواهی اعضاء

آیاتی که راجع به شهادت اعضاء است بدین قرارند.
۱- (وَ یَوْمَ یُحْشَرُ اَعْداءُ اللَّهِ اِلَی النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ. حَتَّی اِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ اَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ. وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ‌ شَهِدْتُمْ‌ عَلَیْنا قالُوا اَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی اَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ وَ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ) (و ياد كن روزى را كه دشمنان خدا به سوى دوزخ گردآورى مى‌شوند، و آنان نگه داشته مى‌شوند تا به يكديگر ملحق شوند. وقتى به آن مى‌رسند، گوش‌ها و چشم‌ها و پوست‌هاى تن‌شان به آن‌چه انجام مى‌دادند گواهى مى‌دهند. آنها به پوست‌هاى خود مى‌گويند: «چرا بر ضدّ ما گواهى داديد؟!» جواب مى‌دهند: «همان خدايى كه هر موجودى را به سخن در آورده ما را گويا ساخته تا حقايق را بازگو كنيم؛ و او شما را نخستين بار آفريد، و به سوى او بازگردانده مى‌شويد.»)
این آیات بر شهادت گوش‌ها، چشم‌ها و پوست‌ها دلالت دارند. «اَعْداءُ اللَّهِ» در آیه اول می‌رساند که شهادت اعضاء درباره کفّار و بدکاران است، نه درباره نیکوکاران نسبت به اعمالشان و نیز حاکی است که اعداء اللّه خطاب به پوست‌های خویش خواهند گفت: چرا بر علیه ما گواهی دادید. آنها جواب خواهند داد: خدائی که همه چیز را گویا کرده، ما را گویا کرد (یا قبلا گویا کرده بود). آیا مراد شهادت طبیعی است یا به زبان خواهند آمد در «جلد» دیده شود.
۲- (الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی‌ اَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا اَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ اَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ) (امروز بر دهان‌شان مُهر مى‌نهيم، و دستهايشان با ما سخن مى‌گويند و پاهايشان به كارهايى كه انجام مى‌دادند گواهى مى‌دهند.)
۳- (یَوْمَ‌ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ اَلْسِنَتُهُمْ وَ اَیْدِیهِمْ وَ اَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ) (در روزى كه زبان‌ها و دست‌ها و پاهايشان بر ضدّ آنها بر اعمالى كه مرتكب مى‌شدند گواهى مى‌دهد.) ناگفته نماند: آیات همه درباره کفّار و بدکاران است، علی هذا شهادت اعضاء درباره گناهان است و از این‌که اعضاء نیکوکاران هم به کارهای نیک آنها گواهی خواهند داد، خبری در قرآن نیست.
آیه‌ (یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ) (مجرمان از چهره‌هايشان شناخته مى‌شوند.)
نیز درباره مجرمین است، مگر آن‌که از آیاتی نظیر (یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ) (آن عذاب عظيم روزى خواهد بود كه چهره‌هايى سفيد، و چهره‌هايى سياه مى‌گردد.)
(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ. ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ) (چهره‌هايى در آن روز گشاده و نورانى است. خندان و مسرور است.)
(تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ) (طراوت و نشاط فزونى نعمت را در چهره‌هايشان مى‌بينى.) و غیره استفاده کرد که اعضاء دلالت بر اعمال نیک نیز خواهد داشت. و آن عبارت اخرای شهادت است.

۲.۲۶.۲ - شهادت پیامبر اسلام

امّا درباره شهادت گواهان دیگر، آیات درباره حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و حضرت عیسی (علیه‌السّلام) بالخصوص و درباره دیگران بالعموم آمده است. مثل‌:
(اِنَّا اَرْسَلْناکَ‌ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً) (اى پيامبر! ما تو را گواه فرستاديم و بشارت دهنده و بيم دهنده.)
(اِنَّا اَرْسَلْناکَ‌ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً) (بيقين ما تو را گواه بر اعمال آنها و بشارت‌دهنده وبيم‌دهنده فرستاديم.)
(اِنَّا اَرْسَلْنا اِلَیْکُمْ رَسُولًا شاهِداً عَلَیْکُمْ کَما اَرْسَلْنا اِلی‌ فِرْعَوْنَ رَسُولًا) (ما پيامبرى به سوى شما فرستاديم كه گواه بر شماست، همان گونه كه به سوى فرعون پيامبرى فرستاديم.)
(فَکَیْفَ اِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی‌ هؤُلاءِ شَهِیداً) (حال آن‌ها چگونه است هنگامى كه از هر امّتى، شاهد و گواهى بر اعمالشان مى‌آوريم، و تو را نيز بر آنان گواه خواهيم آورد.) ایضا آیه ۸۹ سوره نحل.
آیه اخیر و آیه ۸۹ سوره نحل درباره قیامت است و صریح است که حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روز قیامت بر همه امت خویش گواه است، چنان‌که‌ (مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهِیدٍ) نیز دلالت دارد که شاهد هر امّت شاهد همه امّت است. علی هذا «شاهِداً» در سه آیه اول به معنی همان شاهد و شهادتی است که در دو آیه اخیر است. مراد از شاهد آن است که ببیند و در موقعی ادای شهادت کند. علی هذا آن حضرت هم در دنیا و هم در آخرت شاهد است. به عبارت دیگر در دنیا مشاهده می‌کند و در آخرت ادای شهادت خواهد کرد.

۲.۲۶.۳ - شهادت حضرت عیسی

درباره حضرت عیسی (علیه‌السّلام) آمده که‌ خداوند عرض می‌کند (وَ کُنْتُ عَلَیْهِمْ‌ شَهِیداً ما دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ اَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ) یعنی: «تا در میان آنها بودم بر آنها شاهد بودم و چون اخذم کردی تو بر آنها مراقب بودی.» این آیه صریح است در این‌که حضرت عیسی (علیه‌السّلام) فقط در زندگی شاهد آنها بوده است، ولی در محل دیگر آمده‌ (بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ اِلَیْهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً. وَ اِنْ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ اِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ‌ شَهِیداً) (بلكه خدا او را به سوى خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حكيم است. و هيچ يک از اهل كتاب نيست مگر اين‌كه پيش از مرگش به او (حضرت مسيح‌) ايمان مى‌آورد؛ و روز قيامت، عليه آن‌ها گواه خواهد بود.) ظاهر آن است که ضمیر «موته» به «احد» بر می‌گردد که در کلام مقدر است. یعنی «و ان احد من اهل الکتاب الّا لیؤمننّ قبل موته بعیسی» در این‌صورت اول و آخر آیه هر دو مفید عموم است، یعنی همه اهل کتاب قبل از مرگشان به عیسی ایمان می‌آورند و روز قیامت بر همه آنها گواه می‌شود.
تفسیر المنار درباره این آیه می‌گوید هر یک از اهل کتاب هنگام مرگ واقعیت بر او منکشف می‌گردد و به عیسی ایمان صحیح می‌آورد. یهودی می‌داند که او زنازاده نبوده بلکه پیغمبر راستگوئی بوده است و نصرانی می‌داند که او بنده و رسول خدا بوده نه خدا و نه پسر خدا.
به نظر نگارنده این سخن، حق است، زیرا انکشاف حقایق وقت مرگ مدلول آیات و روایات است‌. (اِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی اَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْاَرْضِ) (كسانى كه فرشتگان قبض روح، جان آنها را گرفتند در حالى كه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بوديد؟» گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم.»)
(فَکَیْفَ اِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ اَدْبارَهُمْ) (حالِ آنها چگونه خواهد بود هنگامى كه فرشتگان مرگ بر صورت و پشت آنان مى‌زنند و جانشان را مى‌گيرند.) روایات نیز در این‌باره زیاد است.

۲.۲۶.۴ - شهادت گواهان دیگر

گفتیم: آیات درباره شهادت گواهان دیگر جز رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و حضرت عیسی به‌طور عموم‌اند. نظیر (فَکَیْفَ اِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهِیدٍ...) (حال آن‌ها چگونه است هنگامى كه از هر امّتى، شاهد و گواهى بر اعمالشان مى‌آوريم،)
(وَ یَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ شَهِیداً...) (به خاطر بياور روزى را كه از هر امّتى گواهى بر آنان بر مى‌انگيزيم.)
(وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ اُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ اَنْفُسِهِمْ) (به ياد آور روزى را كه از هر امّتى، گواهى از خودشان بر آنها بر مى‌انگيزيم.)
(وَ نَزَعْنا مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ شَهِیداً فَقُلْنا‌هاتُوا بُرْهانَکُمْ فَعَلِمُوا اَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ) (و در آن روز از هر امّتى گواهى برمى‌گزينيم و به مشركان مى‌گوييم: «دليل خود را بياوريد!» در آن هنگام مى‌دانند كه حق از آن خداست.)
ایضا آیه‌ (اُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلی‌ رَبِّهِمْ وَ یَقُولُ‌ الْاَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلی‌ رَبِّهِمْ اَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ) (آنان، روز رستاخيز بر پروردگارشان عرضه مى‌شوند، در حالى كه شاهدان (پيامبران و فرشتگان‌) مى‌گويند: «اينها همان كسانى هستند كه به پروردگارشان دروغ بستند. اينک لعنت خدا بر ستمكاران باد.»)
آیه صریح است در این‌که اشهاد فقط بر گناهان گواهی خواهند داد، ولی آیات دیگری که خواهد آمد با آیات گذشته عموم شهادت را می‌رسانند. ایضا (اِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ‌ الْاَشْهادُ) (ما به يقين پيامبران خود و كسانى را كه ايمان آورده‌اند، در زندگى دنيا و در آخرت روزى كه گواهان به پا مى‌خيزند يارى مى‌دهيم.) دو آیه دیگر در این‌باره هست که لازم است بررسی شود:
اول: آیه‌ (وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ‌ شَهِیداً) (شما را نيز، امتى ميانه و معتدل قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر هم بر شما گواه باشد.)
ممکن است بگوییم: مراد از امّت وسط در مقابل مکتبی است که به معنویات کاملا اهمیت داده و به مادیات بی‌اعتناست و مکتبی که توجهش منصرف به مادیات است و ارزشی به معنویات قائل نیست، (روحیون- مادّیون) ولی اسلام مکتب واسطه است که هم به معنویات و هم به مادّیات اهمیّت می‌دهد. این سخن فی نفسه درست است، ولی آیه‌ای درباره آن نیست زیرا «لِتَکُونُوا» می‌گوید واسطه بودن برای شهادت است، وانگهی‌ «وَ یَکُونَ الرَّسُولُ» شخص حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از امت بدان معنی خارج می‌کند، حال آن‌که فرد شاخص مکتب واسطه، وجود آن حضرت است. پس امّت وسط امّتی است که در یک طرفش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و در طرف دیگرش «النّاس» واقع است. آن حضرت برای امّت وسط گواه است و آنها برای عموم ناس. علی هذا این امّت باید از افرادی ممتاز تشکیل شده باشد و این در مرتبه اول تطبیق نمی‌کند، مگر بر اوصیاء حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، لذا در روایات هست و نقل خواهد شد که مراد از امّت وسط ائمه طاهرین‌ هستند. لازم است در ربط آیه فوق به آیات سابق کاملا دقت شود.
دوم: آیه‌ (وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباکُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ اَبِیکُمْ اِبْراهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَ فِی هذا لِیَکُونَ الرَّسُولُ‌ شَهِیداً عَلَیْکُمْ وَ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ...) (و در راه خدا آن گونه كه سزاوار اوست جهاد كنيد، او شما را برگزيد، و در دين اسلام كارِ سنگين و سختى بر شما قرار نداد؛ از آيين پدرتان ابراهيم پيروى كنيد؛ خداوند شما را در كتاب‌هاى پيشين و در اين كتاب آسمانى «مسلمان» ناميد، تا پيامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم.)
این آیه نظیر آیه گذشته است و خطاب‌ «اجْتَباکُمْ» به اشخاص ممتاز است، مخصوصا «مِلَّةَ اَبِیکُمْ» که ابراهیم (علیه‌السّلام) پدر ائمه طاهرین بود و او را پدر امّت اسلامی دانستن مجاز و در عین حال بعید است. مخاطبین به ضمیر «کم» در پنج دفعه همان امّت وسط‌اند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر آنها و آنها بر مردم گواه‌اند.
خدا و رسول و مردم با انصاف شاهداند که در میان امّت اسلامی کسانی هستند که شهادت آنها درباره یک دسته سبزی هم مقبول نیست، چطور شاهد بر مردم خواهند بود؟ آیا مسخره‌آمیز نیست که بگوییم: معاویه‌ها، یزیدها، ولیدها، حجاج‌ها، و... شاهد بر مردم خواهند بود؟! ! آیا اینها در پیشگاه خدا درباره دیگران گواهی داده و خواهند گفت: (أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلی‌ رَبِّهِمْ...) (آنان، روز رستاخيز بر پروردگارشان عرضه مى‌شوند، در حالى كه شاهدان (پيامبران و فرشتگان‌) مى‌گويند: «اينها همان كسانى هستند كه به پروردگارشان دروغ بستند.») آیا مراد از اشهاد در (یَوْمَ یَقُومُ الْاَشْهادُ) اینان‌اند؟!! (ما به يقين پيامبران خود و كسانى را كه ايمان آورده‌اند، در زندگى دنيا و در آخرت روزى كه گواهان به پا مى‌خيزند يارى مى‌دهيم.)

۲.۲۶.۵ - تحمل شهادت در دنیا بر گواهان

بنابر آن‌چه گذشت، این شهادت روز قیامت خواهد بود، ولی شهداء باید در دنیا تحمل شهادت کرده باشند تا در آخرت شهادت بدهند و اگر در دنیا اعمال مردم را نبینند و ندانند چطور در آخرت گواهی خواهند داد؟
مثلا درباره حضرت عیسی (علیه‌السّلام) که فرموده‌ (وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ‌ شَهِیداً) (و روز قيامت، عليه آن‌ها گواه خواهد بود.)
و درباره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده‌ (وَ جِئْنا بِکَ عَلی‌ هؤُلاءِ شَهِیداً) ( و تو را نيز بر آنان گواه خواهيم آورد.) اگر این دو بزرگوار در دنیا از اعمال امت خویش با خبر نباشند، چطور در قیامت گواهی خواهند داد؟! اینجاست که باید بگوییم: شهداء در دنیا حتی پس از مرگ از اعمال‌ مردم مطلع می‌شوند. همانگونه که اعضاء بدن و چیزهای دیگر و ملائکه در دنیا ثبت می‌کنند و در آخرت گواهی می‌دهند، همچنین شهداء دیگر که عبارت باشند از انبیاء و اوصیاء.
خوشبختانه در این زمینه روایاتی داریم که مطلب را از هر حیث روشن می‌کنند.
در اصول کافی کتاب الحجة بابی منعقد فرموده تحت عنوان «اِنَّ الْاَئِمَّةَ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ» و در آن روایاتی نقل شده که امامان (علیهم‌السّلام) فرموده‌اند: مراد از امّت وسط مائیم و شهداء علی الناس ما هستیم. ما بر مردم روز قیامت شهادت خواهیم داد. ««فَمَنْ صَدَّقَ صَدَّقْنَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ کَذَّبَ کَذَّبْنَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»».
مراد از «هُوَ اجْتَباکُمْ‌... - مِلَّةَ اَبِیکُمْ‌-... وَ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ‌» (او شما را برگزيد، و در دين اسلام كارِ سنگين و سختى بر شما قرار نداد؛ از آيين پدرتان ابراهيم پيروى كنيد؛ خداوند شما را در كتاب‌هاى پيشين و در اين كتاب آسمانى «مسلمان» ناميد، تا پيامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم.) ما هستیم. و در حدیث اول فرموده‌ ««قَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ‌ فی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‌ فَکَیْفَ اِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی‌ هؤُلاءِ شَهِیداً»». فرموده فقط درباره امّت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل شده در هر قرنی از آنها امامی از ماست که بر آنها شاهد است و محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شاهد بر ماست.
و نیز در اصول کافی بابی زیر عنوان «عرض الاعمال علی النّبیّ و الائمة علیهم السّلام» منعقد است و در آن باب، روایاتی نقل شده در این‌باره که اعمال عباد به حضرت رسول و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) نشان داده می‌شود و آنان بدین مطلب با آیه‌ (اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ) (عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى‌بينند.) که مراد از مؤمنون امامان‌اند استدلال کرده‌اند.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۷۴-۷۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۶۵.    
۳. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۸۲.    
۴. جوهری، ابونصر، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۲، ص۴۹۴.    
۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۶۵.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۳۱.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۴.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۱۱.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۱۵.    
۱۱. نور/سوره۲۴، آیه۲.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص ۱۱۴.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۱۱۴.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۹۶.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۸۳.    
۱۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۲.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۳۷.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۴۴.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۲۹    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۱۵.    
۲۱. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۱۱۰.    
۲۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۶۵.    
۲۳. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۸۲.    
۲۴. جوهری، ابونصر، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۲، ص۴۹۴.    
۲۵. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۹۲.    
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۱۴۰.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۴۷۳.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۱۴.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۸۶.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۱۲.    
۳۲. رعد/سوره۱۳، آیه۹.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۵۰.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۴۱۸.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۰۷.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۵.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۱۸.    
۳۸. جوهری، ابونصر، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۲، ص۴۹۴.    
۳۹. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۹۲.    
۴۰. مائده/سوره۵، آیه۱۰۸    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۵.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۲۸۹.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۹۹.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۲۲۰.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۴۴۵.    
۴۶. مائده/سوره۵، آیه۱۰۷.    
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۵.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۲۸۹.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۹۹.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۲۱۹.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۴۴۵.    
۵۲. نور/سوره۲۴، آیه۶.    
۵۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص ۳۵۰.    
۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۱۱۸.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۸۲.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۰۴.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۲۶.    
۵۸. توبه/سوره۹، آیه۱۷.    
۵۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸۹.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۲۶۷.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۰۰.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۹.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۵.    
۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۰۰.    
۶۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۶.    
۶۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳۸.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۱۹۲.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۴۲.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۱۰.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۹۱.    
۷۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۶۶.    
۷۲. آل عمران/سوره۳، آیه۸۶.    
۷۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۱.    
۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۲۵.    
۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۴۰    
۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ض۱۵۴.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۳۳۹.    
۷۸. یونس/سوره۱۰، آیه۶۱.    
۷۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۱    
۸۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۲۷.    
۸۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۸۴.    
۸۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۱۹.    
۸۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۰۳.    
۸۴. هود/سوره۱۱، آیه۱۸.    
۸۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۳.    
۸۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۸۰.    
۸۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۸۸.    
۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۳۱.    
۸۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۶.    
۹۰. غافر/سوره۴۰، آیه۵۱.    
۹۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۳.    
۹۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷ف ص۵۱۲.    
۹۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷ فص۳۳۷.    
۹۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۸۳.    
۹۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۴۸.    
۹۶. بروج/سوره۸۵، آیه۷.    
۹۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۰.    
۹۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۱۷.    
۹۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۵۱.    
۱۰۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۴۲۲.    
۱۰۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۱۷.    
۱۰۲. مدثر/سوره۷۴، آیه۱۲ و ۱۳.    
۱۰۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص ۵۷۵.    
۱۰۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۳۵.    
۱۰۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۸۶.    
۱۰۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۶۵.    
۱۰۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۷۹.    
۱۰۸. بقره/سوره۲، آیه۲۸۲.    
۱۰۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸.    
۱۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۶۶۸    
۱۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۴۳.    
۱۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۰۶.    
۱۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۲۲۲.    
۱۱۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۱۱۱.    
۱۱۵. ابن اثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۲، ص۵۱۳.    
۱۱۶. مائده/سوره۵، آیه۱۱۷.    
۱۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۷.    
۱۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۳۵۶.    
۱۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۲۴۸.    
۱۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۲۴۸.    
۱۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۴۶۰.    
۱۲۲. حج/سوره۲۲، آیه۱۷.    
۱۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۴.    
۱۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۰۶.    
۱۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۵۹.    
۱۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۹۳.    
۱۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۳۷.    
۱۲۸. مجادله/سوره۵۸، آیه۶.    
۱۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص ۵۴۲.    
۱۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۱۶.    
۱۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۸۰.    
۱۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۲۷۵.    
۱۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۴.    
۱۳۴. بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.    
۱۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص ۲۲.    
۱۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۴۸۲.    
۱۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۲۰.    
۱۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۹۴.    
۱۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۱۷.    
۱۴۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۹.    
۱۴۱. ابن اثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۲، ص۵۱۳.    
۱۴۲. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۸۱.    
۱۴۳. بقره/سوره۲، آیه۱۵۴.    
۱۴۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۹.    
۱۴۵. یس/سوره۳۶، آیه۲۶.    
۱۴۶. شهید ثانی، زین الدین، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ج۱، ص۴۱۱.    
۱۴۷. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۹۲.    
۱۴۸. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۸۸.    
۱۴۹. مریم/سوره۱۹، آیه۳۷.    
۱۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۶۴.    
۱۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۴۹.    
۱۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۶۹.    
۱۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۳.    
۱۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۳.    
۱۵۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸.    
۱۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۲.    
۱۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۱۳.    
۱۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۱۷۶.    
۱۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۱۶.    
۱۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۶۵.    
۱۶۱. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۸۳.    
۱۶۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص۴۶۶.    
۱۶۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۶- ۲۷.    
۱۶۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳۸.    
۱۶۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۱۹۲.    
۱۶۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۴۲.    
۱۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۱۰.    
۱۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۹۱.    
۱۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۹۱.    
۱۷۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۴۲.    
۱۷۱. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۴۹۳.    
۱۷۲. هود/سوره۱۱، آیه۱۷.    
۱۷۳. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۵.    
۱۷۴. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۹۶.    
۱۷۵. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۱۲، ص۴۵.    
۱۷۶. شیخ طوسی، الامالی، ج۱، ص۳۷۲.    
۱۷۷. بروج/سوره۸۵، آیه۲- ۴.    
۱۷۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۰.    
۱۷۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۱۴.    
۱۸۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۴۹.    
۱۸۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۴۱۷.    
۱۸۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۱۵.    
۱۸۳. بروج/سوره۸۵، آیه۷.    
۱۸۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۰.    
۱۸۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۱۷.    
۱۸۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۵۱.    
۱۸۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۴۲۲.    
۱۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۱۷.    
۱۸۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۰.    
۱۹۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۰.    
۱۹۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۱۷.    
۱۹۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۵۱.    
۱۹۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۴۲۳    
۱۹۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۷.    
۱۹۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۵.    
۱۹۶. فتح/سوره۴۸، آیه۸.    
۱۹۷. هود/سوره۱۱، آیه۱۰۳.    
۱۹۸. بحرانی، سید هاشم، تفسیر برهان، ج۵، ص۶۲۳.    
۱۹۹. ق/سوره۵۰، آیه۲۱.    
۲۰۰. نهج البلاغه، تحقیق الحسون، خطبه ۸۴.    
۲۰۱. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۴۳.    
۲۰۲. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۶۲.    
۲۰۳. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۵۷.    
۲۰۴. بحرانی، سید هاشم، تفسیر برهان، ج۵، ص۱۴۵.    
۲۰۵. ق/سوره۵۰، آیه۳۷.    
۲۰۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۸.    
۲۰۷. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۹- ۲۱.    
۲۰۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۷۹.    
۲۰۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۷۷.    
۲۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۷۳.    
۲۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۲.    
۲۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۵.    
۲۱۳. یس/سوره۳۶، آیه۶۵.    
۲۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۴۴.    
۲۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۰۳.    
۲۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۵۳.    
۲۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۷۳.    
۲۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۲۸.    
۲۱۹. نور/سوره۲۴، آیه۲۴.    
۲۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۵۲.    
۲۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۹۴.    
۲۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۱۳۴.    
۲۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۱۱.    
۲۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۱۸.    
۲۲۵. الرحمن/سوره۵۵، آیه۴۱.    
۲۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۳۳.    
۲۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۰۷.    
۲۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،، ج۱۹، ص۱۸۰.    
۲۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۱۲.    
۲۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۰۲.    
۲۳۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۶.    
۲۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۶۳.    
۲۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۷۵.    
۲۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۸۱.    
۲۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۸.    
۲۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۹۶.    
۲۳۷. عبس/سوره۸۰، آیه۳۸ و ۳۹.    
۲۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۸۵.    
۲۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۱۰.    
۲۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۴۳.    
۲۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۶۸.    
۲۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۳۱۵.    
۲۴۳. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۴.    
۲۴۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۸۸.    
۲۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۳۸.    
۲۴۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۹۳.    
۲۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۲.    
۲۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۳۷۷.    
۲۴۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۵.    
۲۵۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۲۴.    
۲۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۲۹.    
۲۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۹۴.    
۲۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۹.    
۲۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۱۳۹.    
۲۵۵. فتح/سوره۴۸، آیه۸.    
۲۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۱۱.    
۲۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۷۳.    
۲۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۰۸.    
۲۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۷۱.    
۲۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۱۱۷.    
۲۶۱. مزمل/سوره۷۳، آیه۱۵.    
۲۶۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۷۴.    
۲۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۶۸.    
۲۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۰۵.    
۲۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۳.    
۲۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۳۲.    
۲۶۷. نساء/سوره۴، آیه۴۱.    
۲۶۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۸۵.    
۲۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۵۶.    
۲۷۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۶۵.    
۲۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۷۷.    
۲۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۵۳.    
۲۷۳. مائده/سوره۵، آیه۱۱۷.    
۲۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۲۴۸.    
۲۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۳۵۶.    
۲۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۴۱۵.    
۲۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۲۴۸.    
۲۷۸. نساء/سوره۴، آیه۱۵۸ - ۱۵۹.    
۲۷۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۰۳.    
۲۸۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۳۴.    
۲۸۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۱۹.    
۲۸۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۱۲.    
۲۸۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۴۰.    
۲۸۴. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۶، ص۱۸.    
۲۸۵. نساء/سوره۴، آیه۹۷.    
۲۸۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۹۴.    
۲۸۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۴۹.    
۲۸۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۷۵.    
۲۸۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۵۱.    
۲۹۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۶.    
۲۹۱. محمد/سوره۴۷، آیه۲۷.    
۲۹۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۰۹.    
۲۹۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۴۲.    
۲۹۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۳۶۴.    
۲۹۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۶۰.    
۲۹۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۸۴.    
۲۹۷. نساء/سوره۴، آیه۴۱.    
۲۹۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۸۵.    
۲۹۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۵۶.    
۳۰۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۶۵.    
۳۰۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۷۷.    
۳۰۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۵۳.    
۳۰۳. نحل/سوره۱۶، آیه۸۴.    
۳۰۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۷۶.    
۳۰۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۱۷.    
۳۰۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۴۵۹.    
۳۰۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۸۴.    
۳۰۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۲۹.    
۳۰۹. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.    
۳۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۷۷.    
۳۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۲۱.    
۳۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۴۶۵.    
۳۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۸۶.    
۳۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۳۳.    
۳۱۵. قصص/سوره۲۸، آیه۷۵.    
۳۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۹۴.    
۳۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۷۲.    
۳۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۰۴.    
۳۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۲.    
۳۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۲۲۹.    
۳۲۱. هود/سوره۱۱، آیه۱۸.    
۳۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۲۳.    
۳۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۸۸.    
۳۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۸۰.    
۳۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۷.    
۳۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۳۱.    
۳۲۷. غافر/سوره۴۰، آیه۵۱.    
۳۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۷۳.    
۳۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۳۷.    
۳۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۱۲.    
۳۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۸۲۰.    
۳۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۸۳.    
۳۳۳. بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.    
۳۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۲.    
۳۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۳۱۹.    
۳۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۴۸۱.    
۳۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۴۱۶.    
۳۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۹۳.    
۳۳۹. حج/سوره۲۲، آیه۷۸.    
۳۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۴۱.    
۳۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۴۱۱.    
۳۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۸۲.    
۳۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۵۴.    
۳۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۶.    
۳۴۵. هود/سوره۱۱، آیه۱۸.    
۳۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۲۳.    
۳۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۸۸.    
۳۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۸۰.    
۳۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۷.    
۳۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۳۱.    
۳۵۱. غافر/سوره۴۰، آیه۵۱.    
۳۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۷۳.    
۳۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۳۷.    
۳۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۱۲.    
۳۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۸۲۰.    
۳۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۸۳.    
۳۵۷. نساء/سوره۴، آیه ۱۵۹.    
۳۵۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۰۳.    
۳۵۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۳۴.    
۳۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۱۹.    
۳۶۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۱۲.    
۳۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۴۰.    
۳۶۳. نساء/سوره۴، آیه۴۱.    
۳۶۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۸۵.    
۳۶۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۵۶.    
۳۶۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۶۵.    
۳۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۷۷.    
۳۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۵۳.    
۳۶۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۶۹.    
۳۷۰. حج/سوره۲۲، آیه۷۸.    
۳۷۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۴۱.    
۳۷۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۴۱۲.    
۳۷۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۸۲.    
۳۷۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۵۴.    
۳۷۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۶.    
۳۷۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۶۶.    
۳۷۷. توبه/سوره۹، آیه۱۰۵.    
۳۷۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۰۳.    
۳۷۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۷۸.    
۳۸۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۱۳.    
۳۸۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۳.    
۳۸۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۰۵.    
۳۸۳. کلینی، محمد بن یعقوب، ج۱، ص۵۴۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «شَهد»، ج۴، ص۷۴-۸۶.    






جعبه ابزار