سیدعارف حسین حسینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سیدعارف حسین حسینی از
علمای شیعه مبارز و نماینده
امام خمینی در
پاکستان در
قرن چهاردهم هجری/ بیستم میلادی بوده است.
وی در آذر یا دی ۱۳۲۵/ دسامبر ۱۹۴۶ در ده تاریخی پاراچنار به نام پتوار ـ در آخرین قسمت مرز پاکستان و
افغانستان ـ در خانوادهای مذهبی که
عمر خود را در راه نشر و تبلیغ
معارف دینی سپری ساختند، متولد شد.
قرآن کریم و
تعالیم ابتدایی دینی را نزد پدر خود، سید فضل حسین میان، فراگرفت. سپس به دبیرستان دولتی پاراچنار وارد شد و در ۱۳۴۳/ ۱۹۶۴ پس از اخذ دیپلم به مدرسه دینی جعفریه رفت. به مدت سه
سال دوره مقدماتی
علوم دینی و
ادبیات عرب را آموخت. در ۱۳۴۶/ ۱۹۶۷ به
نجف اشرف مهاجرت کرد و شش سال در مدارس دارالحکمه و
شبریه نزد استادانی چون
سید اسدالله مدنی،
سید مرتضوی و
علامه شیخ محمدعلی افغانی تلمذ نمود.
سیدعارف حسینی از طریق استاد خویش (آیت الله مدنی) با
امام خمینی آشنا شد و از دروس اخلاقی و بحثهای سیاسی اسلامی ایشان استفاده کرد و موجب بالندگی ابعاد شخصیت خود گردید. او در کنار تحصیل به مسائل اجتماعی و مشکلاتی که رژیم بعث
عراق برای مردم آن کشور ایجاد نموده بود، توجه وافی مبذول داشت و به آگاه سازی مردم پرداخت تا آنجا که بر اثر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی به زندان افتاد و سرانجام از عراق اخراج شد.
در ۱۳۵۲/ ۱۹۷۳ برای چند ماه به پاکستان رفت و در مدرسه جعفریه پاراچنار سکونت گزید. در ۱۳۵۳ مجددا عزم نجف کرد که به دلیل ممانعت رژیم عراق از پذیرفتن وی، به
قم رفت و در محضر استادانی چون آیات :
مرتضی مطهری،
وحید خراسانی،
سیدکاظم حائری،
ناصر مکارم شیرازی، محسن حرم پناهی و
میرزا جواد تبریزی فلسفه،
کلام،
فقه و
تفسیر آموخت.
همزمان با تحصیل در قم،
انقلاب اسلامی ایران اوج گرفت و او به دلیل علاقه وافر به امام خمینی همراه دیگر طلاب در تظاهرات علیه نظام ستم شاهی شرکت جست و به همین سبب مورد بازداشت و بازجویی
ساواک قرار گرفت. از آنجا که از امضای تعهدنامه، مبنی بر عدم شرکت در تظاهرات، سخنرانیها و دیدار با انقلابیون امتناع کرد، از
ایران اخراج شد و در ۱۳۵۷/ ۱۹۷۸ به
وطن خود مراجعت نمود و در سلک مدرسان مدرسه جعفریه درآمد.
او در شهر پاراچنار به تبلیغ درباره نهضت اسلامی ایران پرداخت و موجبات آگاهی مردم پاکستان از رویدادهای ایران را فراهم آورد. تلاش هایش سبب برگزاری راهپیمایی دویست کیلومتری مردم پاراچنار به
پیشاور و تشکیل یک گردهمایی عظیم در آنجا به پشتیبانی از امام خمینی شد. همچنین پس از بازگشت به کشور، بدون
ترس و مسامحه، علیه سرداران و نوابان «وادی کرم» که جور و ستم به مردم آنجا روا میداشتند، به مقابله برخاست و در این مصاف پیروزش شد، به طوری که مردم آن سامان اکنون ملیت را بر اساس مذهب (نه عشیره یا قبیله) استوار کردهاند. علاوه بر آن، هنگامی که به علت دسیسههای خارجیان،
ظلم و ستم به
شیعیان منطقه «سد» آغاز شد و خانه هایشان را سوزاندند، اموال و ثروتشان را به غارت بردند و صدها تن از آنان را بی گناه به
قتل رساندند، وی به متحد نمودن شیعیان منطقه اقدام نمود. آنها هم دست از هر کار اجتماعی کشیدند. عارف در این واقعه به مدت بیست و دو روز زندانی شد اما موفق گردید توطئه
استعمار را ناکام گذارد. او در ۱۳۵۸/۱۹۷۹ سازمانی به نام «نهضت اجرای فقه جعفری» برای حفاظت از حقوق شیعیان پاکستان به وجود آورد. همچنین در ۱۳۵۹/ ۱۹۸۰ در گردهمایی اسلام آباد فعالانه شرکت نمود.
پس از درگذشت مفتی جعفر حسین، شورای عالی نهضت اجرای فقه جعفری با تشکیل یک جلسه فوق العاده در بهکر (۲۱ بهمن ۱۳۶۳) به اتفاق آرا عارف حسین را به سبب بروز شایستگی هایش در انجام امور مهم و سامان بخشیدن به مشکلات و معضلات اجتماعی شیعیان و جلوگیری از تضییع حقوق محرومین
شیعه پاکستان به عنوان رهبر نهضت انتخاب کرد. وی پس از انتخاب، به سازماندهی نهضت پرداخت. به شهرهای مختلف
سفر نمود و مشکلات را از نزدیک مورد بررسی قرار داد و برای ترقی و پیشرفت شیعیان تلاش فراوان مبذول داشت.
او علاوه بر فعالیتهای خالصانه اش در پاکستان، به رشد و شکوفایی نهضت جهانی اسلامی نیز مساعدت نمود. از جمله تلاشهای سیاسی او مبارزه با
ملی گرایی، مبارزه با اختلافات مذهبی و فرقه ای، مبارزه با
وهابیت و تاکید بر وحدت کلمه میان
اهل سنت و شیعیان است.
عارف حسینی همزمان با فعالیت مذهبی و سیاسی در پاکستان با نهضتهای آزادیبخش اسلامی (در
افغانستان،
لبنان و
فلسطین) نیز ارتباط برقرار کرد. او از مواضع
امریکا و
اسرائیل در قبال مساله فلسطین در سخنرانیها و کنفرانسها و محافل سیاسی، به شدت انتقاد میکرد و از موضعی انقلابی، راه مقابله با اشغالگری اسرائیل را
جهاد مسلحانه میخواند.
وی همواره به مبارزه جدی با آمریکا تاکید میورزید و ملت
مسلمان را از توطئههای شوم آن آگاه میساخت. در ۱۹۸۶خطاب به اعضای شورای ایالتی نهضت جعفری گفت: «امروز استعمار به بهانه کمکهای انسان دوستانه وارد کشور میشود و فرهنگ مبتذل خود را در میان جوانان ما گسترش میدهد و در قالب حمایت از حقوق
بشر در کشور برنامههای شوم خود را پایه گذاری میکند. بر شما علماست که برای حفظ اقتدار اسلامی
قیام کنید و تمام توطئههای آن را خنثی سازید».
در ۱۹۸۸ در یک کنفرانس مطبوعاتی، سکوت زمامداران ممالک اسلامی در قبال ظلم و ستم وحشیانه اسرائیل علیه
مسلمانان بی دفاع فلسطین را مخالف صریح
تعلیمات اسلام و جهاد اسلامی دانست. وی برای زنده نگه داشتن
روز جهانی قدس در پاکستان تلاش بسیار نمود.
عارف حسینی در کنار فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خویش به تاسیس اماکن مذهبی چون حسینیهها، مساجد و مدارس، مانند مدرسه
علمیه جامعه معارف اسلامی در پیشاور به سال ۱۳۶۴ ـ که اکنون از بزرگترین مدارس
علمی پاکستان است ـ همت گمارد.
سرانجام در طلوع روز ۱۴ مرداد ۱۳۶۷ پس از اقامه
نماز صبح هدف گلوله مزدوران وابسته به
استعمار قرار گرفت و در مدرسهای که خود تاسیس کرده بود، به
شهادت رسید. تشییع باشکوهی در
پیشاور از او به عمل آمد، پیکر او را برای ادای
نماز میت در ۱۶ مرداد به جناح پارک منتقل کردند و هنگامی که ضیاءالحق (رئیس جمهور وقت پاکستان) در مراسم حاضر شد، گردهمایی به صحنه سیاسی تبدیل گردید و خروش از جمعیت برخاست و او را قاتل نامیدند. پس از نماز، پیکر عارف الحسینی را برای
خاک سپاری به پاراچنار و سپس بتوار انتقال دادند.
دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «سیدعارف حسین حسینی».