سَفْر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَفْر (به فتح سین و سکون فاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای پرده برداشتن و آشکار کردن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
سِفْر (به كسر سین) به معنای
نامه و کتاب و
سَفیر (به فتح سین) به معنای فرستاده است. بیست و پنج از این واژه در
نهج البلاغه آمده است.
سَفْر به معنای پرده برداشتن و آشکار کردن آمده است. «السفر: کشف الخطاء» و نیز آمده «سفر العماته عن الراس و الخمار عن الوجه».
مسافرت را از آن جهت سفر گفتهاند که اخلاق مردم در آن آشکار میشود.
سِفْر بر وزن عِلم به معنی نامه و کتاب است که حقائق و مطالب فرستنده را آشکار میکند، جمع آن اسفار میباشد.
سَفیر به معنای فرستاده است و جمع آن سفراء است مثل
فقیه و فقهاء.
امام علی (علیهالسلام) در
حکمت ۲۸۰ فرموده:
«مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ.» «هر که در ازای سفر مرگ را یاد آورد خویش را آماده میکند.»
(شرحهای حکمت:
) «سفر» بر وزن عقل جمع سافر است یعنی مسافران. روزی آن حضرت جنازهای را تشییع میکرد، دید مردی میخندد فرمود:
«كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيها عَلى غَيْرِنا كُتِبَ... وَكَأَنَّ الَّذي نَرى مِنَ الاَْمْواتِ سَفْرٌ عَمّا قَليل إِلَيْنا راجِعونَ!» «گویا
مرگ در دنیا بر غیر ما نوشته شده و گویا مردگانی که میبینیم مسافرانند که بعد از کمی به طرف ما بر خواهند گشت.»
(شرحهای حکمت:
)
در مقام
موعظه فرموده:
«قَدِ انْجابَتِ السَّرائِرُ لاَِهْلِ الْبَصائِرِ ... وَأَسْفَرَتِ السّاعَةُ عَنْ وَجْهِها» «سریرهها و باطنها خاضع شده بر اهل بصیرتها و
قیامت پرده افکنده از چهره خود.» یعنی اهل بصیرت بواطن خویش را در راه سعادت به کار میاندازند.
(شرحهای خطبه:
)
آنگاه که
عثمان در محاصره شد، مردم از حضرت خواستند که عثمان را نصیحت کرده و به خواستههای آنان وادار کند، حضرت وارد خانه عثمان شد و فرمود:
«إِنَّ النّاسَ وَرائي، وَقَدِ اسْتَسْفَروني بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ، وَ وَاللهِ ما أَدْرِي ما أَقُولُ لَكَ! مَا أَعْرِفُ شَيْئاً تَجْهَلُهُ» «مردم پشت سر من هستند مرا میان تو و خود سفیر و نماینده کردهاند، به خدا قسم نمیدانم به تو چه بگویم نمیدانم چیزی را که تو ندانی.»
(شرحهای خطبه:
)
بیست و پنج از واژه سفر در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سفر»، ج۱، ص۵۴۵.