زیارت اربعین در روایات و گزارشهای تاریخی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زیارت اربعین یکی از زیارات
حضرت امام حسین (علیهالسلام) در
روز اربعین است. در فرهنگ شیعی، اربعین به چهلمین روز شهادت سیدالشهداء (سلاماللهعلیه) اطلاق میشود که با بیستم صفر مصادف است. در احادیث فراوانی از امامان معصوم (علیهالسّلام) به زیارت اربعین سفارش شده است؛ به طوری که در مناسبتهای گوناگون به آن ترغیب و در حدیثی، یکی از نشانههای مؤمن شمرده شده است.
«اربعین»، واژهای است عربی که در متون دینی ما زیاد به آن توجه شده به گونهای که این کلمه از قداست خاصی برخوردار است. این کلمه از واژگانی است که در متون دینی، حدیثی و تاریخی، بسیار به چشم میخورد و بعضی امور، با این واژه که به معنای عدد چهـل اسـت، تعریف و تحدید شدهاند؛ که در ادامه به برخی موارد اشاره میگردد:
۱. کمـال
عقل در چهل سالگی؛
«یَزیدُ عَقلُ الرَّجُلِ بَعدَ الاَربَعینَ الی خَمسینَ و سِتّینَ، ثُمَّ یَنقُصُ عَقلُهُ بَعدَ ذلِکَ»؛
«خرد آدمی از چهل سالگی تا پنجاه، شصت سالگی افزایش یابد و پس از آن، رو به کاستی نهد».
۲. آثار چهل روز
اخلاص؛
«مَن اخلَصَ للّهِِ اربَعینَ صَباحا، یَاکُلُ الحَلالَ، صائِما نهارَهُ، قائِما لَیلَهُ، اجرَی اللّهُ سُبحانَهُ یَنابیعَ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ عَلی لِسانِهِ»؛
«هر کس چهل روز برای
خدا اخلاص بورزد،
حلال بخورد،
روزه بگیرد و شب زنده داری کند، خداوند سبحان، چشمههای
حکمت را از دلش بر زبانش جاری میسازد».
۳. آثار حفظ چهل
حدیث؛
«مَن حَفِظَ مِن اُمَّتی اربَعینَ حَدیثاً یَنتَفِعونَ بِها، بَعَثَهُ اللَّهُ یَومَ القیامَةِ فَقیهاً عالِماً»؛
«هر کسی از امّتم چهل حدیث حفظ و نگهداری کند تا آنان از آن احادیث بهرهمند شوند،
روز قیامت، خداوند او را
فقیه و دانشمند بر میانگیزد».
۴. اجابت
شهادت چهل نفـر مـؤمن در حـق
میت؛
«اِذَا مَاتَ اَلْمُؤْمِنُ فَحَضَرَ جِنَازَتَهُ اَرْبَعُونَ رَجُلاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَالُوا ;اَللَّهُمَّ اِنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاَّ خَیْراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنَّا؛ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اِنِّی قَدْ اَجَزْتُ شَهَادَتَکُمْ وَ غَفَرْتُ لَهُ مَا عَلِمْتُ مِمَّا لاَ تَعْلَمُونَ»؛
«چون مومنی ببمیرد و چهل تن از مومنین بر
جنازه او حاضر شوند و بگویند بار الها ما از او جز نیکی نمیدانیم و تو باو از ما دانا تری خدای تبارک و تعالی میفرماید من گواهی شما را گذراندم و آنچه را که من از او میدانم و شما نمیدانید آمرزیدم».
۵. تاثیر دعـا کردن برای چهل مؤمن در
اجابت دعا بـرای خـود شـخص؛
«مَن قَدَّمَ اَربعینَ رَجُلاً مِن اخوانِهِ فَدَعا لَهُم ثُمَّ دَعا لِنَفسِهِ اُسُتجیبَ لَهُ فیهِم وَ فینَفسِهِ»؛
«کسی که پیش از خود برای چهل نفر برادر مؤمن دعا کند دعای او هم درباره آنان و هم درباره خودش مستجاب میگردد».
۶. آثار و برکات قرائت
دعای عهد در چهل صبح؛
«مَنْ دَعَا اِلَی اللَّهِ اَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ کَانَ مِنْ اَنْصَارِ قَائِمِنَا، فَاِنْ مَاتَ قَبْلَهُ اَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ قَبْرِهِ وَ اَعْطَاهُ بِکُلِّ کَلِمَةٍ اَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ اَلْفَ سَیِّئَةٍ»؛
«هرکس چهل صباح دعای عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد، و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را از
قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند».
۷. عدم پذیرش
نماز شراب خوار تا چهل روز؛
«مَن شَرِبَ الخَمرَ فَسَکِرَ مِنها لَم یُتَقَبَّلْ صلاتُهُ اربَعینَ یوما، فان تَرَکَ الصَّلاةَ فی هذه الایّامِ ضُوعِفَ علَیهِ العَذابُ لِتَرکِ الصَّلاةِ»؛
«کسی که شراب بنوشد و بر اثر آن
مست شود، تا چهل روز نمازش پذیرفته نشود و اگر در این مدّت نمازش را ترک کند، به خاطر ترک نماز، عذابش دو چندان میشود».
۸. گریه چهل روز زمین، آسمان و فرشتگان بر
امام حسین (علیهالسّلام)؛
«انَّ السَّماءَ بَکَت عَلَی الحُسَینِ (علیهالسّلام) اربَعینَ صَباحا بِالدَّمِ، وانَّ الاَرضَ بَکَت اربَعینَ صَباحا بِالسَّوادِ، و انَّ الشَّمسَ بَکَت اربَعینَ صَباحا بِالکُسوفِ وَ الحُمرَةِ»؛
«آسمان تا چهل روز، بر حسین (علیهالسلام) خون گریست و زمین تا چهل روز، با وزش بادِ سیاه گریست و خورشید تا چهل روز، با گرفتگی و سرخ شدن گریست».
در
احادیث فراوانی از
امامان معصوم (علیهالسّلام) به
زیارت اربعین سفارش شده است؛ به طوری که در مناسبتهای گوناگون به آن ترغیب و در حدیثی، یکی از نشانههای
مؤمن شمرده شده است. این سفارشهای مؤکد ازآنروست که پیش از
شهادت امام حسین (علیهالسّلام) به هیچروی اربعین جلوهای نداشته و
اهل بیت (علیهالسّلام) خواستهاند به بهانههای گوناگون، ازجمله با تاکید بر زیارت اربعین، نام و یاد آن حضرت زنده نگه داشته شود. زیارت اربعین به قدری در پاسداشت مقام سیدالشهدا (علیهالسّلام) تاثیر داشته که زیارت اربعین که ابتدا به چند ده نفر محدود میشد، امروزه به حضور میلیونی زائران حسینی در
کربلا تبدیل شده است. بارها بر اهمیت و فضیلت زیارت اربعین امام حسین (علیهالسّلام) در کتب روایی تاکید شده است چنانکه در جلد ۱۴
وسائل الشیعه بابی با این عنوان وجود دارد: «باب تاکّد استحباب زیارت الحسین (علیهالسّلام) یوم الاربعین من مقتله و هو یوم العشرین من صفر».
در اهمیت یارت اربعین همین بس که در زمان
امام صادق (علیهالسّلام) با وجود
بیم و
ترس از حکومت جائر، مردم از امام سؤال میکردند که با وجود ترس از خبرچینان و عوامل
حکومت، آیا به زیارت حضرت سیدالشهدا برویم؟ و حضرت میفرمودند که بروید.
این در حالی است که فقهای شیعه در مسئله
حج، یکی از شرایط
استطاعت را «تخلیه سرب» بیان فرمودهاند؛ یعنی باید
امنیت باشد و اگر امنیت نباشد، استطاعت محقق نیست؛ اما در مورد زیارت سیدالشهدا (علیهالسّلام) حتی با نبود امنیت نیز مردم را ترغیب به زیارت میکردند.
فضیلت زیارت اربعین از قدیم در کتابهای روایی مطرح بوده است چنانکه
شیخ مفید در کتاب
المزار، «فضل زیارت الاربعین» دارد که این را بعد از «فضل زیارت امام حسین (علیهالسّلام) در روز عاشورا» قرار داده است و به حدیث امام حسن عسکری (علیهالسّلام) تمسک میکند.
شیخ طوسی نیز در کتاب «تهذیب الاحکام» به همین روایت تمسک میکند و در ضمن فضایل زیارت امام حسین (علیهالسّلام) همین روایت را میآورد.
درباره زیارت اربعین، دو روایت مهم در دست است: یکی تعلیم
زیارت اربعین بـه
صفوان بن مهران جمال توسـط
امام صادق (علیهالسّلام) و دیگری روایـت
امام عسکری (علیهالسّلام) است که زیارت اربعین را، یکی از
نشانههای مؤمن بیان میکند.
در حدیث
امام حسن عسکری (علیهالسلام) زیارت اربعین به عنوان یکی از نشانههای مومن شمرده شده است:
«عَنْ اَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ (علیهالسّلام) اَنَّهُ قَالَ عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْاِحْدَی وَالْخَمْسِینَ وَزِیَارَةُ الْاَرْبَعِینَ وَالتَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَتَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَالْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»؛
«از ابیمحمد، حسن
بن علی عسکری (علیهماالسلام)
روایت است که فرمودند: علامت مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت
نماز خواندن،
زیارت اربعین،
انگشتر به دست راست کردن، نهادن پیشانی بر
خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم».
زیارت اربعین که از طریق
صفوان جمال از
امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده چنین است:
«عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: قَالَ لِی مَوْلَایَ الصَّادِقُ (سلاماللهعلیه) فِی زِیَارَةِ الْاَرْبَعِینَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَتَقُولُ: السَّلَامُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ وَحَبِیبِهِ السَّلَامُ عَلَی ی خَلِیلِ اللَّهِ وَنَجِیبِهِ. السَّلَامُ عَلَی صَفِیِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّه... »؛
«مولایم امام صادق (سلاماللهعلیه) پیرامون زیارت اربعین چنین فرموند: هنگامی که وسط روز شد، بگو:
سلام بر حبیب و
ولی خدا، سلام بر دوست و برگزیده خدا، سلام بر منتخب خدا و فرزند منتخب». این حدیث را
سید بن طاووس با سند خویش از صفوان
روایت میکند. متن زیارت، در «
اقبال الاعمال» سید
بن طاووس، «
المزار الکبیر»
محمد بن جعفر مشهدی، «
المصباح»
کفعمی و «
مصباح المتهجد»
شیخ طوسی آمده است.
علامه مجلسی هم در
بحارالانوار،
به نقل از تهذیب شیخ طوسی آن را نقل کرده است. گرچه در بعضی کلمات، تفاوتهای جزئی میان نقلها دیده میشود، ولی کلیت آن ثابت و یکسان و معتبر میباشد.
امام صادق (سلاماللهعلیه) همچنین در روایت فرمودند:
«کان الامام جعفر بن محمّد الصادق (علیهالسّلام) جالساً... فقام الیه ابو نصیر وصفوان الجمّال، فقالا: جعلنا الله فداک، دلّنا علی شیعتکم. فقال (علیهالسّلام): «یعرف شیعتنا بخصال شتّی». فقلت: جعلت فداک، بماذا یُعرفون؟ قال: «بالسخاء... وزیارة الاربعین...»»؛ «
مفضل بن عمر میگوید: امام صادق (سلاماللهعلیه) نشسته بودند...
ابونصیر و
صفوان جمال به نزد ایشان آمدند و عرضه داشتند: فدایت شویم، ما را به (نشانه) شیعیانتان راهنمائی بفرما. آن حضرت پاسخ دادند:
شیعیان ما نشانههای مختلفی دارند. به حضرت عرضه کرد: فدایت شوم به چه نشانهای شناختهای میشوند؟ (حضرت ضمن شمردن چند نشانه) فرمودند: به
سخاوت... و زیارت اربعین».
زیارت دیگر آن است که
جابر بن عبدالله انصاری در این روز خوانده است و متن زیارت بعنوان زیارتنامه آن امام در نیمه
ماه رجب نقل شده و با جمله
«السلامُ عَلَیکم یا آلَ الله... » شروع میشود.
بنابر روایات و گزارشات تاریخی
جابر بن عبدالله انصاری اولین زائر مرقد مطهر حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) در اربعین است. مورخان نوشتهاند که جابر
بن عبدالله انصاری، همراه
عطیه عوفی موفق شدند که در همان اولین اربعین پس از
عاشورا به زیارت امام حسین (علیهالسّلام) نائل آیند. وی که آن هنگام نابینا شده بود، در
فرات غسل کرد و خود را خوشبو ساخت و گامهای کوچک برداشت تا سر
قبر حسین
بن علی (علیهماالسّلام) آمد و با راهنمایی عطیه، دست روی قبر نهاد و بیهوش شد، وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین! سپس گفت: «حَبیبٌ لا یجیبُ حَبیبَهُ...» آنگاه زیارتی خواند و روی به سایر
شهداء کرد و آنان را هم زیارت نمود.
ماجرای ملاقات اهل بیت امام حسین (علیهالسّلام) با جابر نیز در گزارشات متعددی ذکر شده است.
سید بن طاووس ضمن اشاره به رسیدن اهلبیت (علیهمالسّلام) در اولین اربعین، تفصیل قضیه را چنین بیان میکند: «فَوَصَلُوا اِلَی مَوْضِعِ الْمَصْرَعِ فَوَجَدُوا جَابِرَ
بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْاَنْصَارِیَّ رَحِمَهُ اللَّهُ وَجَمَاعَةً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَرِجَالًا مِنْ آلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قَدْ وَرَدُوا لِزِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ (علیهالسّلام) فَوَافَوْا فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَتَلَاقَوْا بِالْبُکَاءِ وَالْحُزْنِ وَاللَّطْمِ وَاَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْاَکْبَادِ؛ چون به قتلگاه رسیدند،
جابر بن عبداللّه انصاری و جمعی از
بنیهاشم و مردانی از آنها را یافتند که برای زیارت قبر حسین (علیهالسّلام) فرا رسیده بودند، همگان در یک زمان به
عزاداری و نوحهسرایی پرداختند و سوگواری جگرسوزی بر پا نمودند، و زنان آن آبادی نیز با ایشان به عزاداری پرداختند و چند روز در کربلا اقامت کردند».
شیخ مفید و
شیخ طوسی در این باره مینویسند: «روز بیستم صفر روزی است که حرم امام حسین (علیهالسّلام) از شام به سوی
مدینه بازگشتند. همچنین در این روز، جابر
بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا، برای زیارت امام حسین (علیهالسّلام) از مدینه به کربلا آمد و او نخستین کسی بود که قبر امام حسین را زیارت کرد».
زیارت اربعین به دو صورت نقل شده است: زیارت اوّل را شیخ طوسی از صفوان جمّال روایت میکند و زیارت دوم را سیّد
بن طاووس از فردی به نام عطیه عوفی که همراه و مصاحب جابر
بن عبدالله انصاری در زیارت اربعین اول بوده است، نقل میکند.
در کتاب
مصباح المتهجد شیخ طوسی آمده است که در روز اربعین و در وقت ارتفاع نهار بگو:
«اَلسَّلامُ عَلی وَلِی اللَّهِ وَحَبیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ اللَّهِ وَنَجیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلی صَفِی اللَّهِ وَابْنِ صَفِیهِ، اَلسَّلامُ عَلی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ علی اَسیرِ الْکرُباتِ، وَقَتیلِ الْعَبَراتِ، اَللّهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیک وَابْنُ وَلِیک، وَصَفِیک وَابْنُ صَفِیک، الْفآئِزُ بِکرامَتِک، اَکرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ، وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ، وَاَجْتَبَیتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ، وَجَعَلْتَهُ سَیداً مِنَ السَّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ، وَذآئِداً مِنْ الْذادَةِ، وَاَعْطَیتَهُ مَواریثَ الْاَنْبِیآءِ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِک مِنَ الاَْوْصِیآءِ، فَاَعْذَرَ فی الدُّعآءِ، وَمَنَحَ النُّصْحَ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک، لِیسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ، وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا، وَباعَ حَظَّهُ بِالْاَرْذَلِ الاَْدْنی، وَشَری آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْاَوْکسِ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّی فی هَواهُ، وَاَسْخَطَک وَاَسْخَطَ نَبِیک، وَاَطاعَ مِنْ عِبادِک اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ، وَحَمَلَةَ الْاَوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النَّارَ، فَجاهَدَهُمْ فیک صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّی سُفِک فی طاعَتِک دَمُهُ، وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ، اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً، اَلسَّلامُ عَلَیک یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیک یا بْنَ سَیدِ الْاَوْصِیآءِ اَشْهَدُ اَنَّک اَمینُ اللَّهِ وَابْنُ اَمینِهِ، عِشْتَ سَعیداً، وَمَضَیتَ حَمیداً وَمُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً، وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَک، وَمُهْلِک مَنْ خَذَلَک وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَک، وَاَشْهَدُ اَنَّک وَفَیتَ بِعَهْدِ اللَّهِ، وَجاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتّی اَتیک الْیقینُ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَک، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَک، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِک فَرَضِیتْ بِهِ، اَللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُک اَنّی وَلِی لِمَنْ والاهُ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ، بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، اَشْهَدُ اَنَّک کنْتَ نُوراً فی الْاَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَالْاَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْک الْجاهِلِیةُ بِاَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْک الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِها، وَاَشْهَدُ اَنَّک مِنْ دَعآئِمِ الدّینِ وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ، وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ، وَاَشْهَدُ اَنَّک الْاِمامُ الْبَرُّ التَّقِی، الرَّضِی الزَّکی الْهادِی الْمَهْدِی، وَاَشْهَدُ اَنَّ الْاَئِممَّةَ مِنْ وُلْدِک کلِمَةُ التَّقْوی، وَاَعْلامُ الْهُدی، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقی، وَالْحُجَّةُ علی اَهْلِ الدُّنْیا، وَاَشْهَدُ اَنّی بِکمْ مُؤْمِنٌ، وَبِاِیابِکمْ مُوقِنٌ، بِشَرایعِ دینی وَخَواتیمِ عَمَلی، وَقَلْبی لِقَلْبِکمْ سِلْمٌ، وَاَمْری لِاَمْرِکمْ مُتَّبِعٌ، وَنُصْرَتی لَکمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یاْذَنَ اللَّهُ لَکمْ، فَمَعَکمْ مَعَکمْ لامَعَ عَدُوِّکمْ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیکمْ، وَعلی اَرْواحِکمْ وَاَجْسادِکمْ، وَشاهِدِکمْ وَغآئِبِکمْ، وَظاهِرِکمْ وَباطِنِکمْ، آمینَ رَبَ الْعالَمین» .
زیارت دوم اربعین را
سیّد بن طاووس از
عطیه عوفی (همراه و مصاحب جابر
بن عبدالله انصاری در زیارت اربعین اول) نقل میکند که عیناً همان زیارت نیمه رجب است. در کتاب «
بشارة المصطفی» آمده است: عطیه عوفی میگوید: به همراه جابر
بن عبدالله انصاری به منظور زیارت قبر امام حسین (علیهالسلام) وارد کربلا شدیم. جابر نزدیک شریعه
فرات رفت.
غسل کرد و
لباسهای نیکو پوشید... سپس به طرف قبر مطهر، حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی را برنمیداشت، الا اینکه ذکر خدا میگفت، تا به نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت: مرا به قبر برسان. (برخی نقل کردهاند که جابر در این زمان تقریبا نابینا بوده است.) من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش کرد. من مقداری آب روی صورتش پاشیدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین. سپس گفت: ای حسین چرا جواب مرا نمیدهی؟ بعد به خودش گفت: چگونه میتوانی جوابدهی در حالی که رگهای گلوی تو را بریدهاند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت میدهم که تو فرزند خاتم النبیین و سید المومنین... و پنجمین فرد از
اصحاب کساء هستی... درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد. سپس به اطراف قبر امام حسین (علیهالسلام) حرکت کرد و گفت: «السلام علیکم ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین... اشهد انکم اقمتم الصلاة و اتیتم الزکاة و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر»
«السَّلامُ عَلَیکمْ یا آلَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکمْ یا صَفْوَةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکمْ یا خِیرَةَ اللّهِ مِنْ خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَیکمْ یا سادَةَ السَّاداتِ، السَّلامُ عَلَیکمْ یا لُیوثَ الْغاباتِ، السَّلامُ عَلَیکمْ یا سُفُنَ النَّجاةِ، السَّلامُ عَلَیک یا اَبا عَبْدِ اللّهِ الْحُسَینِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ عِلْمِ الْاَنْبِیاءِ وَرَحْمَةُ ا اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ نُوحٍ نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ اِبْراهِیمَ خَلِیلِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ اِسْماعِیلَ ذَبِیحِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُوسی کلِیمِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ عِیسی رُوحِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ عَلِی الْمُرْتَضی، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ خَدِیجَةَ الْکبْرَی، السَّلامُ عَلَیک یا شَهِیدُ ابْنَ الشَّهِیدِ، السَّلامُ عَلَیک یا قَتِیلُ ابْنَ الْقَتِیلِ، السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ وَابْنَ وَلِیهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ عَلَی خَلْقِهِ، اَشْهَدُ اَنَّک قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَیتَ الزَّکاةَ، وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَرُزِئْتَ بِوالِدَیک، وَجاهَدْتَ عَدُوَّک، وَاَشْهَدُ اَنَّک تَسْمَعُ الْکلامَ، وَتَرُدُّ الْجَوابَ، وَاَنَّک حَبِیبُ اللّهِ وَخَلِیلُهُ وَنَجِیبُهُ وَ صَفِیهُ وَابْنُ صَفِیهِ، یا مَوْلای وَابْنَ مَوْلای زُرْتُک مُشْتاقاً فَکنْ لِی شَفِیعاً اِلَی اللّهِ یا سَیدِی، وَاَسْتَشْفِعُ اِلَی اللّهِ بِجَدِّک سَییدِ النَّبِیینَ، وَبِاَبِیک سَیدِ الْوَصِیینَ، وَبِاُمِّک فاطِمَةَ سَیدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلا لَعَنَ اللّهُ قاتِلِیک، وَلَعَنَ اللّهُ ظالِمِیک، وَلَعَنَ اللّهُ سَالِبِیک وَمُبْغِضِیک مِنَ الْاَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، وَصَلَّی اللّهُ عَلَی سَیدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ. السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای وَابْنَ مَوْلای، لَعَنَ اللّهُ قاتِلِیک، وَلَعَنَ اللّهُ ظالِمِیک، اِنِّی اَتَقَرَّبُ اِلَی اللّهِ بِزِیارَتِکمْ وَبِمَحَبَّتِکمْ، وَاَبْرَاُ اِلَی اللّهِ مِنْ اَعْدَائِکمْ، وَالسَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ. السَّلامُ عَلَی الْاَرْواحِ الْمُنِیخَةِ بِقَبْرِ اَبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ، السَّلامُ عَلَیکمْ یا طَاهِرِینَ مِنَ الدَّنَسِ، السَّلامُ عَلَیکمْ یا مَهْدِیونَ، السَّلامُ عَلَیکمْ یا اَبْرارَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکمْ وَعَلَی الْمَلائِکةِ الْحَافِّینَ بِقُبُورِکمْ اَجْمَعِینَ، جَمَعَنَا اللّهُ وَ اِیاکمْ فِی مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ وَتَحْتَ عَرْشِهِ اِنَّهُ اَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ، وَالسَّلامُ عَلَیکمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ» .
روز اربعین در تاریخ شیعه، از دو جهت کانون توجه قرار گرفته است: یکی از جهت بازگشت اسـرا از شـام بـه مدینـه، و دیگری به سبب زیارت قبر سیدالشهدا (علیهالسّلام) توسـط جـابـر
بـن عبـدالله انصاری، یکی از اصحاب برجسته
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام).
دربـاره استحباب زیارت اربعین نیـز، چند روایت بیان شده است: یکی روایتی است که آن امام صادق (علیهالسّلام)، زیارت اربعین را بـه صـفـوان
بـن مهـران جمـال تعلیم میدهد و همین تعلــــم دادن، نشانه بزرگداشـت اربعــــن اسـت؛
دیگـــری روایتـی از امام حسن عسکری (علیهالسّلام) که زیارت اربعین را در زمره نشانههای پنج گانـه مـؤمن بیان میکند.
با توجه به اهمیت زیارت اربعین نـزد امامان شیعه، آیـا سـبب
استحباب آن میتواند تنها حضور یک صحابی بر سر قبر مطهر امام حسین (علیهالسّلام) در
روز اربعین باشد؟
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که حتّی اگر جابر به کربلا نمیآمد، باز هم زیارت سیدالشهدا (علیهالسّلام) در روز اربعین
مستحب بود؛ گرچه جابر هم یقیناً آمده است؛ چون مفاد زیارت جابر بسیار والاست و معارف عالی دارد و مضمونی است که کاملا با عمق
عقاید شیعه منطبق است و نشان از کمال معرفت جناب
جابر بن عبدالله انصاری دارد و بعید نیست که جابر
بن عبدالله، هم اصل زیارت را و هم توصیه به زیارت در روز اربعین را از
ائمه گرفته باشد و از اینرو سعی کرد تا خود را در اربعین به کربلا برساند. پس زیارت اربعین و استحباب زیارت سید الشهدا (علیهالسّلام) در روز اربعین ثابت است و بلکه به تعبیر دقیق
شیخ حرّ عاملی شدت استحباب زیارت آن حضرت در روز اربعین ثابت است. به نظر میرسد در این روز باید وقایع مهم دیگری نیز اتفاق افتاده باشد. بنابراین الحاق راس مطهر امام حسین (علیهالسّلام) به بدن و حضور اهل بیت که در میان آنان امام معصوم یعنی
امام سجاد (علیهالسّلام) حضور داشت میتواند وجه استحباب زیارت اربعین را توجیه کند؛ چنان که بر اساس گزارش
ابن شهر آشوب شیخ طوسی نیز وجه توصیه امامان به زیارت اربعین را الحاق سر امام به بدن دانسته است
و
مجلسی نیز با استناد به قول مشهور یکی از وجوه احتمالی در استحباب زیارت اربعین را همین امر بیان کرده است.
پس در روز اربعین دو جنبه هست: یکی اصل استحباب زیارت سیدالشهدا (علیهالسّلام) در این روز که دستور ائمه هدی است، و جنبه دیگر این است که جناب جابر در این روز موفق شد با عطیه به کربلا آید و به زیارت آن حضرت بشتابد.
در جلد ۱۴
وسائل الشیعه بابی با این عنوان وجود دارد: «باب تاکّد استحباب زیارت الحسین (علیهالسّلام) یوم الاربعین من مقتله و هو یوم العشرین من صفر».
بنابر فتوای صاحب وسائل استحباب زیارت اربعین از تیتر ابواب کتابش معلوم میشود.
شیخ طوسی نیز بر اساس روایت امام حسن عسکری (علیهالسّلام) که فرمود: «علامات المؤمن خمس، صلاة الخمسین، و زیارت الاربعین، والتختّم فی الیمین، و تعفیر الجبین، و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم؛ نشانههای مؤمن پنج تاست: پنجاه رکعت نماز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن و بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن»؛
فتوی به استحاب زیارت اربعین میدهد.
این روایت گرچه
مرسل است، ولی بنابر
تسامح در ادله سنن و احادیث مَن بلغ در بحث مستحبات، مرسل بودن خبر، ضرری نمیرساند و مشکلی ایجاد نمیکند.
محورهای عمده این زیارتنامه را میتوان چنین بر شمرد:
زیارت اربعین، همچون بسیاری از زیارتنامههای دیگر با «
سلام» آغاز میشود که نشانه تولاّی شیعی نسبت به اولیای
دین است و مخاطب این سلام، با اوصاف و القابی یاد میشود که هر کدام، بُعدی از ابعاد شخصیت سیدالشهدا را نشان میدهد. از آن حضرت، با عناوینی همچون ولیّ
خدا، حبیب خدا، خلیل خدا، برگزیده خدا، شهید مظلوم، گرفتار رنجها و مصیبتها و کشته اشکها یاد میشود:
«... السلام علی اسیر الکُرُبات و قتیل العَبَرات... » .
پس از بیان این اوصاف و مقامات،
زائر در پیشگاه خدا
شهادت میدهد که آن امام شهید، ولیّ خدا و
فرزند ولیّ خدا و صفی
پروردگار و فرزند صفیّ خداست.
در بخشی از این زیارت، هدف از قیام امام حسین (علیهالسلام)، همان هدف
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی شده است: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک، لِیسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ؛ امام حسین (علیهالسلام) جان خویش را فدا کرد تا بندگان را از جهالت و سرگردانی گمراهی نجات دهد».
در بخشی از زیارت به ترسیم خصوصیات کسانی میپردازد که که به
جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) آمدند و دست به آن
جنایت عظیم زدند:
ـ فریب خوردگان دنیا:
«غَرَّتْهُ الدُّنْیا»؛
ـ فروختن آخرت به بهای ناچیز دنیا:
«وَشَری آخِرَتَهُ»؛
ـ هواپرستی:
«وَتَرَدّی فی هَواهُ»؛
جهاد در راه خدا، همراه با
صبر بر ادای
تکلیف و
اخلاص در مبارزه و ادامه جهاد تا مرز شهادت و حتّی پس از شهادت، یعنی اسارتِ آزادی بخش آل الله، تضمین کننده حیات و بقای دین و خنثی کننده توطئه امویان ضد اسلام بود:
«فَجاهَدَهُمْ فیک صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّی سُفِک فی طاعَتِک دَمُهُ، وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ»؛ «او نیز به خاطر تو و شکیبانه و برای جلب رضای تو، با آنان جهاد کرد تا آن که خونش در راه اطاعت تو ریخته گشت و حریمش حلال شمرده شد».
احیای دین و مبارزه با بدعتهای ضد اسلامی،
قربانی و فدایی میخواهد و آنکه گام در این راه مینهد، هم باید اهل جهاد باشد، هم صبر و مقاومت، هم
اخلاص، هم آمادگی برای فدا کردن خون و تحمّل هتک حرمتها نسبت به خودش و خانوادهاش.
در بسیاری از زیارتنامهها، در کنار سلام به عنوان موالات و همسویی، «
لعن»
دشمنان هم دیده میشود که نشانه
تبرّی از ظالمان و دشمنان اهل بیت (علیهالسّلام) است. هم لعن زائر بر قاتلان و
کافران و هم درخواست لعن الهی بر آنان که نمونهاش در این زیارت وارد شده است:
«اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً و عَذِّبهُم عَذابا الیما»؛ «خدایا! برای آنان، لعنتی سخت و عذابی دردناک، قرار داده».
از سخنان امام حسین (علیهالسّلام) است که فرمود:
«موتٌ فی عزٍّ خیراًً من حیاةٍ فی ذلّ»؛
«مرگ عزتمندانه بهتر از زندگی ذلیلانه است».
در فراز دیگری از زیارت، از آن امام شهید به عنوان کسی یاد میشود که زندگیاش سعادتمندانه و مرگش ستوده و خدا پسند و شهادتش مظلومانه بود:
«عِشتَ سَعیدا ومَضَیتَ حَمیدا ومِتَّ فَقیدا مَظلوما شَهیدا»؛ «با سعادت زیستی و ستوده در گذشتی و مظلومانه از دست رفتی و شهید گشتی».
و شهادتش مظلومانه «مظلوماً شهیداً» بود.
خداوند هم وعده نصرت و
عزت و حیات ابدی به کشتگان راه خدا و مجاهدان راه حق و هم وعده نابودی مستکبران و
کیفر ظالمان را داده است؛ چه به سرعت و چه در زمانی طولانی؛ چه در دنیا و چه در آخرت. این است که زائر، بر حتمی بودن وعدههای الهی در این موارد تاکید میکند:
«وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَک، وَمُهْلِک مَنْ خَذَلَک و مُعَذِّبٌ مَن قَتَلَکَ»؛ «؛ گواهی میدهم که خداوند، آنچه را به تو وعده داده، محقّق میسازد و آن که تو را وا مینهد، هلاک میگرداند و هر کس را که تو را کُشت، عذاب میکند».
در فرهنگ دینی، هم جنایتکاران و ظالمان مطرود و ملعونند و هم کسانی که هرچند در ظاهر ساکت بودهاند و با جنایتکاران همکاری نداشتهاند، ولی در دل و باطن به کار آنان راضی بودهاند، شریک جرماند. این حقیقت، در زیارتهای متعددی (از جمله
زیارت عاشورا) آمده است. در اینجا هم لعنت خدا بر کسانی است که امام را کشتند و به او
ظلم کردند و بر جماعتی است که این واقعه را شنیدند، ولی به آن راضی و خشنود بودند. ساکتان در برابر
فتنه و رضایت دهندگان قبلی به عمل دشمنان خدا و رسول، با آنان همسو و هم سرنوشت شمرده میشوند:
«وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِک فَرَضِیتْ بِهِ»؛ «خداوند لعنت کند کسانی را که این را شنیدند و به آن راضی شدند!».
از اینرو، زائر، موضع خود را شفاف و روشن بیان میکند و خود را در خطّ اولیای خدا و در مقابل دشمنان خدا و اهل بیت (علیهالسّلام) اعلام میدارد و خدا را هم بر این موالات و معادات، گواه میگیرد:
«اَللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُک اَنّی وَلِی لِمَنْ والاهُ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ»؛ «خدایا! تو را گواه میگیرم که هر که او را دوست میدارد، دوست میدارم و هر که او را دشمن میدارد، دشمن میدارم».
و سرانجام این پیروی از خاندان عصمت و ولایت پذیری از آنان، آمادگی برای بذل جان خود و
پدر و
مادر و عزیزانش در راه آنان است:
«بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ»؛ «پدر و مادرم فدایت باد، ای فرزند پیامبر خدا! »
آیه تطهیر در
قرآن بر طهارت کامل و عصمت اهل بیت پیامبر گواهی میدهد. در فراز بعدی، زائر بر دودمان پاک و طاهر پیامبر، و شرافت نسبت اهل بیت (علیهالسّلام)، دوری آنان از آلودگیهای اعتقادی و اخلاقیِ دوران جاهلیّت گواهی میدهد:
«اَشْهَدُ اَنَّک کنْتَ نُوراً فی الْاَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الاَرحامِ الطّاهِرَةِ لَم تُنَجِّسکَ الجاهِلِیَّةُ بِاَنجاسِها ولَم تُلبِسکَ المُدلَهِمّاتِ مِن ثِیابِها»؛ «گواهی میدهم که تو، نوری در پشتهای والا و زِهدانهای پاک بودی. جاهلیت تو را به پلیدیهایش نیالود و جامههای چرکینش را به تو نپوشاند».
نقشی که امامان شیعه، از جمله سیدالشهدا (علیهالسّلام) در جامعه اسلامی داشتهاند، نقش هدایت، رعایت، اعانت و حفاظت از آیین و اهل ایمان بوده است. این خاندان، هم تکیهگاه
مسلمانان، هم ستونِ اسلام و هم پناهگاه شیعه بودند. امام در این فقره از زیارت، یکی از دعائم دین، ارکان مسلمین و معقِل
مؤمنین به شمار آمده و با اوصافی چون: بَرّ، تقیّ، رضیّ، زکیّ، هادی و مهدی معرفی شده است، که همه امامان چنین بودهاند.
«واشهَدُ انَّکَ مِن دَعائِمِ الدّینِ وارکانِ المُسلِمینَ ومَعقِلِ المُؤمِنینَ، واشهَدُ انَّکَ الاِمامُ البَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الهادِی المَهدِیُّ»؛ «گواهی میدهم که تو از استوانههای دین و ستونهای مسلمانان و قلعه مؤمنان هستی. گواهی میدهم که تو امامِ نیکوکار، پرهیزگار، پسندیده، پاک، راهنما و ره یافته هستی». افزون بر این که امام حسین (علیهالسّلام) پدر بقیه امامان بعدی است. این از ویژگیهای آن حضرت در
روایات بیان شده که ائمه، از
نسل اویند.
«واشهَدُ انَّ الاَئِمَّةَ مِن وُلدِکَ».
این سه عنصر، عوامل اصلی هدایت و سعادت در خطّ ائمه (علیهالسّلام) است. ما
شیعیان، به امامت آنان
ایمان داریم؛ «مؤمن بکم»
و
رجعت آنان در آخرالزّمان را باور کردهایم؛ «وَبِاِیابِکمْ مُوقِنٌ»
و با همه آیینها و سنتهای دینی آن را ابراز میکنیم و تسلیم و محض و تبعیت کامل نسبت به آنان داریم؛ چه در مرحله قبلی، چه در مرحله عملی:
«وَقَلْبی لِقَلْبِکمْ سِلْمٌ، وَاَمْری لِاَمْرِکمْ مُتَّبِعٌ» .
این ایمان و
تسلیم و تبعیّت، عنصر دیگری را میطلبد به نام «نصرت». همانگونه که یاران امام حسین (علیهالسّلام) در
کربلا به او ایمان داشتند و تسلیم فرمان و تابع حرکت امام بودند و با همه توان از آن حضرت دفاع کردند تا به فیض شهادت رسیدند، زائر حسینی در اربعین هم، همین مراتب و مراحل را ابراز میدارد و همه توان و امکانات خویش را در راه ائمه (علیهالسّلام) قرار میدهد، تا خداوند اذن دهد و دولت کریمه اهل بیت، با رهبری
حضرت ولیّ عصر شکل گیرد: «وَنُصْرَتی لَکمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یاْذَنَ اللَّهُ لَکمْ».
این که امروز یاری ما به این خاندان چگونه میتواند باشد، جای تامل و سخن بسیار دارد. کدام عمل، در راستای مواضع ائمّه به شمار میآید؟ امکانات قابل عرضه ما برای «نصرت» چیست؟ زیرا با فقط با شعار «گوش به فرمان توییم» مشکلی حلّ نمیشود.
پایان بخش زیارت، این فراز است:
«صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیکمْ، وَعلی اَرْواحِکمْ وَاَجْسادِکمْ، وَشاهِدِکمْ وَغآئِبِکمْ، وَظاهِرِکمْ وَباطِنِکمْ، آمینَ رَبَ الْعالَمینَ»؛ «درودهای خدا بر شما، بر روحها و پیکرهایتان، بر حاضر و غایبتان و بر آشکار و نهانتان! آمینای پروردگارِ جهانیان!».
در این فراز، اوّلاً در
احترام و بزرگداشت آنان، «صلوات خدا» را بر آنان خواستار شدهایم، که برتر از درودهای ما
بندگان است. ثانیاً درودهای الهی را نسبت به همه آنان و همه جوانب حیاتشان خواستار شدهایم؛ چه بر روح و جانشان، چه بر پیکرهای مطهرشان، چه بر آنان که هستند یا نیستند، چه ظاهر و چه باطن، که شامل امامان معصوم شهید (علیهالسّلام) نیز میشود که آمدهاند و رفتهاند، هم بر امام عصر که هم «ظاهر» است (هرچند از دید ما غایب است) و هم «شاهد» است. (هرچند ما او را نمیبینیم).
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۰۸-۳۱۱.