• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رتق (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





رَتْق (به فتح راء و سکون تاء) از واژگان قرآن کریم به معنای بستن و منظم کردن است. این کلمه فقط یکبار در آیه ۳۰ سوره انبیاء آمده است.



رَتْق به معنای بستن و منظّم كردن است. در اقرب آمده «رَتَقَهُ‌ رَتْقاً: سَدَّهُ و أَغْلَقَهُ» گويند «رَجُلٌ‌ رَاتِقٌ‌ و فَاتِقٌ» يعنى «مردى گره زن و گشاينده است.»


(أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‌ءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ) (آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يكديگر جدا ساختيم؛ و هر چيز زنده‌اى را از آب آفريديم؟! آيا ايمان نمى‌آورند؟!) رتق در آيه مصدر به معنى مفعول است و فتق چنانكه گذشت به معنى گشودن و باز كردن و ضدّ رتق است. و اين می‌رساند كه آسمان‌ها و زمین ابتدا بسته و درهم فرو رفته و بالاخره مثل يک گلوله و يک چيز بوده است و سپس به وسيله فتق و باز كردن و ايجاد فواصل ميان ذرّات بدين صورت در آمده‌اند. «السَّموات» جمع محلى به الف و لام مفيد عموم و شامل تمام آسمانها و كهكشان‌هاست نه فقط طبقات جو زمين. و اگر مراد طبقات جو زمين باشد بنا بر ادلّه ديگر.
مجموع عالم به واسطه رتق و فتق به چنين وضعى آمده است و ظاهرا مراد همان رتق آسمانها و زمين است كه در سوره فصلت آمده در نهج البلاغه خطبه ۲۱۱ مضمون آيه فوق چنين آمده است‌ : «ثُمَ‌ فَطَرَ مِنْهُ أَطْبَاقاً فَفَتَقَهَا سَبْعَ سَمَوَاتٍ بَعْدَ ارْتِتَاقِهَا» يعنى «از آن پوسته جامد طبقاتى شكافت و آنها را باز كرد و هفت آسمان قرار داد پس از آنكه رتق و درهم فرو رفته بودند.» (شرح‌های خطبه: )
ولى سخن امام علیه‌السّلام درباره طبقات جو زمين است و ايضا در خطبه ۹۰ فرموده‌ :«وَ فَتَقَ بَعْدَ الِارْتِتَاقِ‌ صَوَامِتَ أَبْوَابِهَا.» (سپس آسمان‌ها را از هم جدا نمود (و با نيروى گريز از مركز) بين آنها فاصله انداخت.) (شرح‌های خطبه: )
می‌شود گفت اين آيه نشان ميدهد كه تمام كرات و منظومه‌هاى عالم و زمين ما در آغاز خلقت همه يك چيز فشرده و محكم بوده‌اند خدا بوسيله انبساط تدريجى آنها بدين شكل و نظم آورده است وصف‌ «فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» كه در سوره‌هاى انعام آیه ۱۴ ، یوسف آیه ۱۰۱ ، ابراهیم آیه ۱۰ ، فاطر آیه ۱ ، زمر آیه ۴۶ و شوری آیه ۱۱ آمده مبين اين حقيقت است زيرا فطر به معنى شكافتن است و دلالت دارد كه هسته ابتدائى بوسيله شكافته شدن به آسمانها و زمين تبديل گرديده است.
در ميان دانشمندان نظريه‌اى است بنام جهان در حال انبساط. اوّلين كسى كه اين نظر را اظهار كرد منجم بلژيكى لومتر بود به نظر او جهان از يك هسته ابتدائى بسيار متراكم و داغ شروع شده و در نتيجه انبساط تدريجى جهان فعلى به وجود آمده است و اين انبساط هنوز هم ادامه دارد و در آينده نيز ادامه خواهد داشت.
ناگفته نماند: بنا بر آيه گذشته سموات و ارض در ابتدا بسته و درهم فرو رفته بودند و بنا بر آيه‌ (وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ) (و ما آسمان را با قدرت بنا كرديم، و همواره آن را وسعت مى‌بخشيم.) آسمان هنوز در حال گسترش و وسعت يافتن است نتيجه اينكه: جهان از يك حالت تراكم شروع شده و انبساط هنوز ادامه دارد و بنا بر آيات‌ (إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ) (آن زمان كه كرات آسمان از هم شكافته شود.) و غيره اين انبساط آنقدر ادامه خواهد يافت كه كرات و منظومه‌ها در اثر كثرت فواصل از هم گسيخته و متلاشى گردند و آن عبارت اخراى قيامت است.
[۴۸] برای توضیحات بیشتر به کتاب «معاد از نظر قرآن و علم» رجوع شود.

در تفسیر برهان از امام باقر و صادق (عليهماالسلام) منقول است: آسمان رتق بود يعنى بارانى از آن نمی‌باريد و زمين رتق بود يعنى دانه‌اى نمى‌رويانيد آسمان را فتق كرد تا باران بارانيد و زمين را فتق كرد تا دانه رويانيد. در مجمع اين قول را از عكرمه و عطيّه و ابن زيد نقل كرده و گويد: اين همان است كه از حضرت باقر و صادق (عليهماالسلام) نقل شده. در المیزان آن را از احتجاج نقل كرده است. به نظر می‌آيد اين كه فرمايش امام (عليه‌السّلام) يكى از مصاديق فتق است ولى در روايت منقوله از کافی جمله‌اى است كه خلاف اين نظر را می‌رساند.


در خاتمه بايد دانست كه اين كلمه تنها يكبار در قرآن آمده است.


۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۰.    
۲. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۵۱.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۴۱.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۵، ص۱۶۶.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۳۴۸.    
۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۰.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۴.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۳۹۰.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۷۷.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۱۵.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۷۲.    
۱۲. سید رضی، محمد، نهج البلاغة، ت الحسون، ص۵۱۹، خطبه۲۱۱.    
۱۳. عبده، محمد، نهج البلاغة، ط مطبعة، ج۲، ص۲۱۷، خطبه۲۰۶.    
۱۴. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۳۲۸، خطبه۲۱۱.    
۱۵. شرح مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۵۱۱، خطبه۲۱۱.    
۱۶. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۴۶.    
۱۷. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۴۷.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمومنین، ج۸، ص۱۷۵.    
۱۹. هاشمی خویی، حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۶۹.    
۲۰. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۵۴.    
۲۱. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۱۸۷، خطبه۹۰.    
۲۲. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج، ص۱۶۶، خطبه۸۹.    
۲۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۲۸، خطبه۹۱.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۱۸۳، خطبه۹۱.    
۲۵. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۷۲۹.    
۲۶. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۷۳۲.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمومنین، ج۴، ص۸۴.    
۲۸. هاشمی خویی، حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۵۱.    
۲۹. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۱۹.    
۳۰. انعام/سوره۶، آیه۱۴.    
۳۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۱.    
۳۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.    
۳۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۱.    
۳۴. زمر/سوره۳۹، آیه۴۶.    
۳۵. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۳۶. ذاریات/سوره۵۱، آیه۴۷.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۲.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۷۲.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۸۱.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۳۲۸.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۴۲.    
۴۲. انفطار/سوره۸۲، آیه۱.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۸۷.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۶۵.    
۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۲۳.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۳۴۸.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۸۱.    
۴۸. برای توضیحات بیشتر به کتاب «معاد از نظر قرآن و علم» رجوع شود.
۴۹. حسینی بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۸۱۵.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۷۲.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۸۲.    
۵۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۰.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رتق»، ج۳، ص۵۱.    






جعبه ابزار