ذکر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ذکر، در
لغت به معنای یادکردن، گفتن، بیان کردن، یادآوری، به زبان جاری کردن در مقابل
صمت و در اصطلاح ياد كردن زبانى و قلبى
خداوند است.
ذكر از اصطلاحات اسلامى است كه بيشتر در مباحث اخلاقى مطرح است و پژوهشگران
علوم دینی در دو عرصه
اخلاق و
عرفان بيشتر بدان پرداختهاند و بر سه قسم بوده که عبارت از
ذکر لسانی و
قلبی و
عملی میباشد.
ذکر، یعنی یاد کردن، خواه با زبان باشد، یا با قلب یا با هر دو، بعد از
نسیان باشد، یا بعد از ادامه ذکر.
به عبارت دیگر، ذکر حالت روحی خاصی است که
انسان در آن حال، دانسته خویش را مورد توجه قرار میدهد و گاهی به یادآوری چیزی با زبان و گاهی به حضور چیزی در
قلب گفته میشود.
به گفته
راغب در
مفردات، ذکر دو معنی دارد گاه به معنی حضور چیزی در
ذهن (یادآوری) و گاه به معنی حفظ و نگاهداری معارف و اعتقاداتِ حق در درون
جان است.
ذکر در
لغت به معناى اين است كه انسان چيزى را در خاطر خويش نگاه دارد و پيوسته به ياد آوَرَد. اين كلمه به معناى حفظ كردن نيز آمده است.
دهخدا گفته ذکر به معنای یادکردن، گفتن، بیان کردن، به زبان جاری کردن که مقابل
صمت (سکوت) است.
معناى اصطلاحى ذكر، ياد كردن زبانى و قلبى
خداوند به
تکبیر،
تسبیح،
تحمید،
تهلیل و
حوقله است.
ذكر از اصطلاحات اسلامى است كه بيشتر در مباحث اخلاقى مطرح است و پژوهشگران
علوم دینی در دو عرصه
اخلاق و
عرفان بيشتر بدان پرداختهاند. ذكر اخلاقى، بر
تهذیب نفس مبتنى است و ذكر عرفانى بر
قرب خدا.
بعضیها گفتهاند ذکر خارج شدن انسان از
غفلت و
فراموشی یاد خدا به سبب گفتار و اعمال مخصوص گفته میشود.
از راههاى پرورش
ایمان، ذكر است. ذكرهاى زبانى، وجود و حضور خداوند را به انسان تلقين مىكند و ضمير او را دگرگون مىسازد و سرانجام به ذكر قلبى مىانجامد. از ديگر فوايد ذكر زبانى اين است كه زبان آدمى به
خیر خوى مىكند و به
طاعت الهی مشغول مىگردد.
مهمترين فايده ذكر، تقرّب به خدا است كه غايت همه عبادات است.
ذكر خدا، وسوسههاى شيطانى را از ميان مىبرد،
ثواب و اجر اخروى مىآورد بهويژه براى بندگانى كه به امور دنيوى نيز مشغولاند.
مايه
وقار و هيبت و شوكت است، احساس پوچى و بيهودگى را مىزدايد، در زندگى مادّى انسان نيز داراى اثر است.
و راه تربيت اخلاقى را هموار مىسازد و اين بدان سبب است كه غفلت و فراموشى خدا از مهمترين علل گناهكارى و
بزهکاری است.
ذکر خدای
سبحان از بهترین و پاکیزهترین اعمال نزد خدا، برترین
لذّت نزد دوستداران خدا، خوی و خصلت خوب
مؤمنان و صالحان و نشان همنشینی با محبوب واقعی بوده و مایه
شرافت و
رستگاری انسان میباشد و در آیات قرآنی و
روایات اسلامی مورد سفارش واقع شده است.
قرآن کریم میفرماید: «یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را بسیار یاد کنید....»
در
آیه دیگری میفرماید: «فَاذْکرُونِی أَذْکرْکمْ وَاشْکرُواْ لِی وَلاَ تَکفُرُونِ؛
پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و
شکر مرا گویید و در برابر نعمتهایم،
کفران نکنید.»
« وَاذْکرِ اسْمَ رَبِّک وَتَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتِیلًا؛
و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند!»
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «اِعْلَمُوا اَنَّ خَیْرَ اَعْمالِکُمْ عِنْدَ مَلیکِکُمْ وَ اَزْکاها وَ اَرْفَعَها فی دَرَجاتِکُمْ وَ خَیرَما طَلَعَتْ عَلَیهِ الشَّمعسُ، ذِکْرُاللهِ
سُبْحانَهُ وَ تَعالی فَاِنّهُ اَخْبَرَ عَنْ نَفْسِهِ فَقال اَنا جَلیسُ مِنْ ذَکَرَنی؛
بدانید که بهترین اعمال شما نزد خداوند و پاکیزهترین آنها و آنچه از همه بیشتر درجات شما را بالا میبرد و بهترین چیزی که
آفتاب بر آن تابیده، ذکر خدای
سبحان است؛ زیرا خدای تعالی از خودش خبر داده، فرمود: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.»
علی (علیهالسّلام) میفرماید: «ذِکْرُ اللهِ سَجِیَّةُ کُلِّ مُحْسِنٍ وَ شیمَةُ کُلِّ مُؤْمِنٍ؛
یاد خدا خصلت هر نیکوکار و خوی هر مؤمنی است.»
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «ما مِنْ شَیءٍ اِلا وَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهی اِلَیهِ اِلا الذِّکْرَ فَلَیسَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهی اِلَیه...؛
هر چیزی را حدّی است که به آن منتهی میشود، مگر ذکر که حدّی ندارد که به آن پایان یابد...»
از آیات قرآنی و سخنان اولیای گرامی اسلام، استفاده میشود که ذکر عبارت است از یاد خدا در همه احوال و پیشامدها و توجه به حضور در محضر الهی و او را حاضر و ناظر بر اعمال و رفتار خویش دانستن و اینکه هیچ امری بر او پوشیده نمیماند. از اینرو، هنگام روبهرو شدن با تکالیف واجب به یاد خدا بوده، آنها را انجام دهد و هنگام روبهرو شدن با محرمات و معاصی از خدا غافل نباشد، و از انجام آن پرهیز نماید، چنانکه قرآن کریم میفرماید: «اتَّقُوا اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛
از
خدا بترسید که خدا به کارهایی که میکنید، آگاه است.»
«یَعْلَمُ خائِنَةَ الْاَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ؛
خیانتهای چشمان و آنچه سینهها پنهان ساخته میداند.»
«وَ هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنْتُمْ؛
خدا با شماست، هرجا که باشید.»
«وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛
ما از رگ ورید به او نزدیکتر هستیم.»
در روایتی امام صادق از جمله سختترین تکالیف خداوند بر بندگانش را «ذِکْرُ اللهِ عَلی کُلِّ مَوطِنٍ» به یاد خدا بودن در هرجا شمرده، میفرماید: «منظور از ذکر خدا، گفتنِ «
سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُلِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَ اللهُ اَکْبَر» نیست ـگرچه اینها هم ذکر استـ بلکه مقصود آن است که اگر انسان با
حرام خدا روبهرو شد، یاد خدا او را از آن باز دارد.»
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمایند: «هرکس خدای عزوجل را فرمان برد خدا را یاد کرده است، هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش اندک باشد.»
از حدیث شریف استفاده میشود که جوهره ذکر خداوند، اطاعت از فرامین الهی است و آن ذکری که پشتوانهاش
عمل صالح نباشد، ذکر حقیقی نیست و فقط محدوده زبان را شامل میشود و به دل رسوخ نکرده است.
امام صادق (علیهالسّلام) از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده که فرمود: «هر کسی که اوامر خدا را اطاعت نمود و از
گناهان پرهیز کرد، همانا او ذاکر خداست، گرچه
نماز و
روزه (مستحبی) و
قرائت قرآن او، اندک باشد و هر کس که
معصیت و نافرمانی خدا نماید، خدا را فراموش کرده، گرچه نماز و روزه و
تلاوت قرآن او بیش از حد معمول بوده باشد.»
از این احادیث، بخوبی روشن میشود که منظور از ذکر، تنها ذکر زبانی نیست، گرچه ذکر زبانی هم ذکر بوده در مکتب اسلام دارای اهمیّت است، لکن مقصود حقیقی از ذکر خدا، رسیدن به درجهای از ایمان و اعتقاد است، که انسان بر اثر آن، پیوسته خود را زیر نظر خدا دانسته، و در نهان و آشکار، او را شاهد و ناظر اعمالش بداند و از زشتیها دوری گزیده و وظایف خود را برابر او انجام دهد. به عبارت دیگر، حقیقت ذکر، توجه قلبی به خداوند متعال است که در اعمال انسان پرتو افکند.
چه بسا ما ذکر را در گفتن «الحمد لله» یا
تسبیحات اربعه منحصر میکنیم، در صورتی که همه این الفاظ حاکی از ذکرند و ذکری که بدان تاکید شده، یاد خداوند و توجه قلبی به اوست. در واقع ذکر لفظی لباسی است برای ذکر قلبی و ذکر قلبی لُبّ و مغز آن است. پس اذکار زبانی مقدمه یاد و ذکر قلبی و درونی است و مسلماً باید مورد توجه قرار گیرند.
ذكر را وسيله ارتباط با خدا دانستهاند و نشانه آن، نسيان غير است.
امام خمینی ذکر را یاد حقتعالی و نعمتهایی که خداوند به انسان عطا میکند، میداند.
امام خمینی حقیقت و سرّ تکرار ذکر را در این میداند که قلب از آن متاثر میشود و حقیقت ذکر به باطن
سالک راه مییابد و قلبش با روح عبادت متحد میگردد، زیرا تا زمانی که قلب به مرحله سکون و اطمینان نرسد، اذکار و
نسک در آن اثری ندارد،
تکرار و مداومت در ذکر سبب میشود باطن قلب صورت ذکر پیدا کند و در قلب متمکن گردد.
به اعتقاد امام خمینی از اسرار تکرار زبانی این است که کمکم زبان قلب باز شود و از تذکر
قلب، زبان نیز متذکر میگردد. علامت گشوده شدن زبان قلب، پیروی زبان از قلب میباشد، درحقیقت در آغاز زبان ذاکر است و بهواسطه آن قلب ذاکر میشود، پس از آن زبان از قلب پیروی میکند و به مدد آن یا به مدد غیبی متذکر میشود.
امام خمینی درباره آداب ذکر و چگونگی آن معتقد است که سالک باید همت کند آن حقایقی را که عقل ادراک کرده است، به قلب برساند و آن زمانی است که شخص در شبانهروز یکساعتی را که نفس از همه اشتغالات مفارق شده، برای خود قرار دهد و با حضور قلب و تفکر شروع به ذکر گفتن کند، زیرا در این وقت فراغت قلب حاصل است و بهقصد آموزش برای قلب تکرار کند و قلب را با ذکر بیدار نماید تا جایی که قلب حالت تذکر و رقّت پیدا کند که در این صورت قلب با مدد غیبی گویا شود تا آنجایی که نفس با وجود اشتغال به کثرت و طبیعت متذکر توحید است و کمکم قلب
محبت الهی را درک میکند که حقتعالی را از هر موجودی به خود رحیم تر میبیند
امام خمینی بر این باور است که اگر حب دنیا سبب شود که قلب تمام همت خود را صرف امور دنیایی کند، مانع از ذکر خداوند میشود.
ذکر غذای
روح است و روح انسان را صیقل میدهد و نه تنها منافات با زندگی روزمره انسان ندارد بلکه یک ضرورت جدانشدنی میباشد.
یاد خدا باعث میشود دل انسان صفا پیدا کند و موجب تصفیه روح و خالص گشتن او از رذائل و آزادی انسان از قید اسارت نفس شود. یاد خدا برای انسان آرامش به ارمغان میآورد: «آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش مییابد؛
»
پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمایند: آیا به شما نگویم که بهترین و پاکیزهترین اعمال شما نزد خدایتان چیست؟ درجات شما را بیش از هر چیز دیگر بالا میبرد و از درهم و دینار براینان بهتر است و حتی از اینکه با دشمنان روبهرو شوید و بکُشید و کشته شوید ارزشمندتر است؟ عرض کردند: بگویید ای رسول خدا! فرمودند: بسیار به یاد خدای عزیز بودن.
در قرآن هدف از نماز ذکر خداوند معرفی شده است: «... واقم الصلاة لذکری؛
و نماز را به جهت یاد من به پای دار»
در حقیقت از نظر قرآن ذکر دارای مفهوم و حقیقتی است که نماز با همه اهمیتش برای آن ابزاری بیش به شمار نمیآید.
ذكر را به اعتبارات گوناگون داراى اقسامى متعدّد دانستهاند، همانند ذكر قلبى و زبانى، ذكر نامهاى خدا و صفات الهى،
مدح و ثناى بارى تعالى و
توحید و تنزيه او و ياد نعمتهاى دنيوى و اخروى و رحمانيّت و رحيميّت خداوند. ذكر قلبى را
ذکر خفی نيز گويند.
ذکر زبانی به جا آوردن حمد و ثنای الهی، نجواکردن (آهسته حرف زدن)، درد دل کردن، درخواست کمک از درگاه خدای
سبحان و پناه بردن از شر شیاطین
انس و
جن به آن بارگاه مقدس است.
ذکر زبانی گرچه از تمام مراتب ذکر، نازلتر است ولی در عین حال مفید فایده است. زیرا که زبان در این ذکر به وظیفه خود قیام کرده و به علاوه ممکن است، این تذکّر پس از مداومت و قیام به شرایط آن، اسباب باز شدن زبان قلب نیز بشود.
در روایات
اهل بیت (علیهمالسّلام) اینگونه ذکر، زیاد به چشم میخورد و حتی مورد سفارش قرار گرفته است. چنانچه خود آن بزرگواران نیز در این زمینه الگوی پیروان خود هستند.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: .... پدرم «کثیر الذّکر» بود. من او را هنگام غذاخوردن و راه رفتن در حال ذکر گفتن خدا مییافتم، حتی صحبت کردن با دیگران، او را از یاد خدا باز نمیداشت. زبانش با گفتن «لاالهالاالله» به کامش چسبیده بود. او ما را جمع میکرد. کسانی را که قرآنخواندن میدانستند به قرائت قرآن و کسانی را که قرآنخواندن نمیدانستند، به ذکر خدا فرمان میداد تا خورشید طلوع کند.
تسبیحات حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، گفتن
تسبیحات اربعه، «یا الله» و «یا ربّ»، «لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلا بِاللهِ الْعَلیّ الْعَظیم» و
استغفار و مانند آن، از جمله ذکرهای زبانی میباشند که هر کدام
ثواب مخصوصی داشته و اثر ارزندهای در انسان ایجاد میکند.
باید توجه داشت که ذکر زبانی لقلقه زبان نشود و همراه با غفلت دل نباشد، بلکه ذکر زبانی نشان ذکر قلبی و ابراز مکنون دل باشد یا دستکم مقدمه ذکر قلبی گردد.
«وَاذْکر رَّبَّک فِی نَفْسِک تَضَرُّعاً وَخیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَکن مِّنَ الْغَافِلِینَ؛
پروردگارت را در
دل خود، از روی
تضرّع و
خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش!»
ذکر قلبی همان توجه قلبی به خدای
سبحان است که دل را صفا و صیقل داده، جلوهگاه محبوب میکند و
روح را تصفیه کرده، انسان را از
قید اسارت نفس میرهاند. اگر قلب به تذکّر محبوب و یاد حق تبارکوتعالی عادت کرد و با آن عجین شد، انسان را دگرگون میکند، بطوری که حرکات و سکنات
چشم،
زبان،
دست،
پا و سایر اعضا، با ذکر حق انجام میگیرد و برخلاف وظایف، امری انجام نمیدهند. کاملترین و بهترین مراتب ذکر نیز همین است که در همه مراتب انسانی، جاری شده و حکمش ظاهر و باطن و نهان و آشکار را در برگیرد و اگر ذکر زبانی نیز از نظر
مکتب اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است که زبان قلب گشوده شود و بحدی برسد که زبان، چشم، گوش و سایر اعضای بدن از قلب پیروی کنند تا بدینوسیله دل برای ورود صاحب منزل، پاک و پاکیزه گردد.
علی (علیهالسّلام) فرمود: «اِنَّ اللهَ
سُبْحانَهُ جَعَلَ الذِّکْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ...؛
همانا خداوند
سبحان، ذکر را جلا و صفای دلها قرار داده است....»
امام خمینی (قدسسرّه) مینویسد: پس ای عزیز! در راه ذکر و یاد محبوب، تحمّل مشاقّ هرچه بکنی، کم کردهای. دل را عادت بده به یاد محبوب، بلکه به خواست خدا، صورت قلب، صورت ذکر حقّ شود و کلمه طیّبه لاالهالاالله صورت اخیره و کمال اقصای نفس گردد که از این زادی بهتر برای سلوک الیالله و مُصلحی نیکوتر برای معایب نفس و راهبری خوبتر در معارف الهیه یافت نشود، پس اگر طالب کمالات... و مهاجر الیالله هستی، قلب را عادت بده به تذکّر محبوب....
ذکر عملی آن است که انسان در عمل، خدا را ناظر و شاهد اعمال و رفتار خود دانسته، هرجا که صحبت واجب باشد، آنجا حاضر بوده و هرجا که صحبت از محارم الهی،
گناه و نافرمانی خدا باشد، غایب باشد و در حال گناه و نافرمانی دیده نشود. این نوع ذکر در
آیات قرآن، به تعابیر گوناگون، در مورد اعمال انسانی به کار رفته است چنانکه قرآن کریم میفرماید: «هر کس به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، هیچ کس را در
عبادت پروردگارش شریک نکند؛
»
ذکر معنوی و باطنی: «...فَإِذَا قَضَیتُم مَّنَاسِککمْ فَاذْکرُواْ اللّهَ کذِکرِکمْ آبَاءکمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکرًا...؛
.. خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان بلکه از آن هم بیشتر!...»
در این آیه ذکر را به وصف شدّت توصیف کرده و معلوم است که مقصود از آن
ذکر باطنی و معنوی است چون ذکر لفظی، شدت و ضعف ندارد.
ذکر خدا و یادآوری صفات و نعمتهای الهی، نیاز حیاتی برای انسان بودن و انسان زیستن است. یاد خدا نگهبان هویت انسان و پاسدار ارزشهای معنوی است. ذکر خدا ریشه صلاح قلب و موجب آبادی و حیات آن و روشنبینی، اطمینان و آرامش دل است. اینک به برخی از آثار ارزنده ذکر خدا میپردازیم:
یکی از ثمرات یاد خدا این است که انسان را در
دنیا و
آخرت به
رستگاری میرساند. زیرا یاد خدا بالاترین سرمایه است و کسی که یاد خدا را در گفتار و رفتارش جاری کند از این سرمایه بزرگ بهرهمند است و مانعی برای رسیدن به کمال نخواهد داشت.
قرآن کریم میفرمایند: «خدا را بیشتر یاد کنید تا رستگار شوید؛
»
قرآن کریم میفرماید: «... وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛
زیاد به یاد خدا باشید، امید است رستگار شوید.»
حضرت علی (علیهالسّلام) نیز میفرمایند: مداومت بر ذکر، غذای روح و کلید رستگاری و پاکی است.
اگر انسان چند دقیقه نفس نکشد، خواهد مرد. زیرا هر لحظه به هوا نیاز دارد و هیچ لحظهای نیز نیست که به دلش خطور کند که از تنفس کردن خسته شده است. یاد خدا هم تنفس دل است و دل انسان با یاد خدا زنده است و اگر بخواهیم دلمان زنده بماند باید در هر لحظه به یاد خدا باشیم.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمایند: با یاد خدا دلها زنده میشوند و با فراموش کردن او میمیرند.
اگر بخواهیم دلمان صیقل یابد و حقیقت در آن نمایان شود و نور رحمت الهی درآن بتابد، تنها یاد خداست که میتواند چنین اثری داشته باشد.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: خدای
سبحان یاد خویش را صیقل دهنده دلها قرار داده است، گوشهای سنگین شده دلها با یاد خدا شنوا میگردد و چشمهای ضعیف شده دلها به وسیله آن تیز و بینا میگردند و دلهای معاند و ستیزهگر با آن رام میشود.
خیلی از افراد جامعه همه وسایل زندگی را دارند ولی پژمرده و افسرده هستند و از زندگی خود راضی نیستند و آرام و قرار ندارند. اینگونه افراد فکر میکنند که اگر نیاز مادی آنها برطرف شود آرامش به سراغ آنها خواهد آمد و حال آنکه نیازهای روحی را نمیتوان با امکانات مادی برطرف کرد و چون به بُعد روحی زندگی توجه ندارند دلهایشان بیمار میشود، حال اگر بخواهیم از این بیماری نجات پیدا کنیم بهترین و تنهاترین راه، یاد خداست.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: یاد خدا داروی بیماریهای جان است.
یکی از مهمترین ثمرات ذکر خدا، مصون ماندن از مکر فریبنده
شیطان است که میخواهد بال پرواز به سوی خوبیها را بشکند و در منجلاب دنیا زمینگیر کند و با یاد خداست که بینی شیطان به خاک مالیده میشود.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: یاد خدا ستون ایمان است و مایه مصون ماندن از شیطان.
یاد خدا چراغی است که مسیر بندگی خدا را روشنایی میبخشد و با بصیرتی که پیدا میکند از آن دسته اعمالی که فرجام آنها غضب الهی و آتش است دوری میجوید و همیشه رضای خداوند را سرلوحه کارهایش قرار میدهد و خداوند نیز رحمت بیمنتهایش را برای چنین افرادی ارزانی میدارد.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: خدای عزوجل را بسیار یاد کنید که آن بهترین یاد است و انسان را از
نفاق مصون میدارد و از آتش نگه میدارد...
انسان در این غربتکده، دنبال کسی است که وی را درک کند و بتواند حرف دلش را راحت به او بگوید تا از تنهایی نجات یابد و کسی که یاد خدا در دل و زبانش جاری باشد خداوند به او توجه و عنایت ویژهای خواهد داشت و در همه حال یار و انیس وی میشود.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: هرگاه دیدی که خداوند
سبحان تو را انیس خود کرده است بیگمان دوستت دارد و هرگاه دیدی که تو را با خلقش انیس کرده و از یاد خویش جدایت ساخته است بیگمان تو را ناخوش میدارد.
روح انسان ربّانی است، «قُلِ الرُّوحُ مِنْ اَمْرِ رَبِّی؛
» «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی؛
» تا با خدا پیوند نداشته باشد، قرار و آرام نمیگیرد، پیوند روح و دل انسان با خدا به وسیله یاد خدا پدید میآید و برقرار میماند. علّت اصلی اضطرابها و آشفتگیهای روانی، خستگیها و افسردگیهای روحی انسان دوره صنعتی، غفلت از یاد خداست. برای آرامش دل باید به یاد خدا روی آورد: «اَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛
آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرند.»
در صورتی که انسان به یاد خدا باشد، خدا نیز به یاد اوست و توجه خدا که مدیر و
مدبّر همه امور است به انسان همه مشکلات جسمی و روحی او را برطرف میسازد، خداوند میفرماید: «فَاذْکُرُونِی اَذْکُرْکُمْ؛
به یاد من باشید تا به یاد شما باشم.»
نماز به عنوان مصداقی از ذکر، برترین مانع فحشاء است: «... وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکرِی؛
و نماز را برای یاد من بپادار.»
«وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکرِ...؛
و نماز را بپادار، که نماز (
انسان را) از زشتیها و
گناه باز میدارد.»
ذکر خدا به هنگام وسوسه انگیزیهای شیطان موجب بصیرت تقواپیشگان است: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیطَانِ تَذَکرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ؛
پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسههایی شیطان شوند به یاد (خدا و
پاداش و
کیفر او) میافتند و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و ناگهان بینا میگردند.»
در آیات قرآن و
روایات اسلامی موانعی چند، که انسان را از یاد خدا باز میدارد به چشم میخورد. در اینجا به ذکر برخی از آنها بسنده میکنیم:
همه مصیبتها و گرفتاریها بر اثر
نفس امّاره شیطانی و غفلت از یاد خدا و عذاب اوست. غفلت از خدا و ترک ذکر، کدورت دل را زیاد کرده، نفس و شیطان را بر انسان، مسلّط میکند و مفاسد را روز افزون کرده، انسان را به ورطه هلاکت میاندازد.
قرآن مجید میفرماید: «شیطان بر آنان سلطه شده و یاد خدا را از خاطره آنها برد؛
»
الهاء به معنای مشغول ساختن دل و
ذهن و غفلت از خداست. قرآن کریم میفرماید: «اَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ؛
تکاثر شما را به غفلت از یاد خدا دچار ساخته است.»
گاهی اموال و اولاد انسان را از یاد خدا باز میدارند. قرآن کریم به
مؤمنان چنین هشدار میدهد: «یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ اَمْوالُکُمْ وَ لا اَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید، اموال و اولادتان شما را از ذکر خدا غافل نکند.»
گاهی آرزوهای دراز انسان را به خود مشغول میسازد و در نتیجه از یاد خدا بازش میدارد. خدای تعالی درباره
کافران به رسولش خطاب کرده، میفرماید: «ذَرْهُمْ یَاْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْاَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ؛
آنها را رها کن تا بخورند و بهره ببرند و آرزوهایشان آنان را مشغول سازد. سپس در آینده خواهند فهمید.»
قرآن کریم اعتراف ساکنان جهنّم را بازگو کرده که میگویند: «وای بر من! کاش فلان شخص را دوست خود انتخاب نکرده بودم. او مرا از یاد آوری حق گمراه ساخت بعد از آنکه یاد خدا به سراغ من آمده بود؛
»
خداوند، از همنشینی با کسانی که جز دنیا مطلوبی ندارند، نیز انسان را نهی کرده است: «از کسی که از یاد ما روی میگرداند و جز زندگی دنیوی را نمیطلبد، اعراض کن!؛
»
اسلام توصیه کرده که پیروانش با هرکس طرح دوستی نریزند، زیرا این امر انسان را از راه حق و یاد خدا باز میدارد. از اینرو، قرآن کریم میفرماید: «فَاَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ اِلاَّ الْحَیاةَ الدُّنْیا؛
از کسی که از یاد ما روی گردانیده و جز زندگی دنیا خواستهای ندارد، روی گردان.»
از
حضرت عیسی (علیهالسّلام) نقل شده که فرمود: با کسی همنشینی کنید که دیدنش شما را به یاد خدا میاندازد.
انسان اگر از هوای نفس پیروی کند دلش از یاد خدا تهی میگردد و به جای خدا، معبودش شیطان میشود.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند:«لَیْسَ فِی الْمَعاصِی اَشَدُّ مِنْ اِتِّباعِ الشَّهْوَة، فَلا تُطیعُوها فَتَشْغَلَکُمْ عَنْ ذِکْرِ الله؛
در میان گناهان چیزی سختتر از پیروی شهوت نیست. بنابراین، از آن پیروی نکنید که شما را از یاد خدا باز میدارد.»
چشمچرانی، تخم
شهوت را در دل میکارد و چشمان آلوده، کمینگاه شیطان است و نگاه کردن به
ناموس دیگران، خواست شیطان است. چشمانی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب میکند، محل کمین شیطان است و شیطان از کمان چشمهای او ناموس دیگران را نشانه میگیرد. حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: لَیْسَ فِی الْجَوارِحِ اَقَلُّ شُکْراً مِن العَیْنِ، فَلا تُععطوُها سُؤْلَها فَتَشْغَلضکُمْ عَنْ ذِکْرِ الله.
در میان اندام بدن، عضوی کم سپاستر از چشم نیست. بنابراین، خواستههایش را بجا نیاورید که شما را از ذکر خدا باز میدارد.
مقصود این است که اگر چشم انسان به هر چه بیفتد دل را به سوی آن متوجه میسازد و هرچه در پی دیدههای چشم و خواستههای دل بروی سپاس و تقدیری نمیبینی، باز هم برخواستهها افزوده میگردد و این کار انسان را از یاد خدا باز میدارد.
بابا طاهر میگوید:
زدست دیده و دل هر دو فریاد •••• هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
ذکر خدا دارای اجر و
پاداش بسیاری است.
«وَ الذَّاکرِینَ اللَّهَ کثِیرًا وَالذَّاکرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِیمًا؛
«...
زنان و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند،
خداوند برای همه آنها
مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است.»
پاداش ذاکر خداوند، در پی ارتکاب گناه و
ظلم به نفس، بهشت است: «الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ یصِرُّواْ عَلَی مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ یعْلَمُونَ أُوْلَـئِک جَزَآؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ؛
و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود
ستم کنند، به یاد خدا میافتند و برای
گناهان خود،
طلب آمرزش میکنند و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ و بر گناه اصرار نمیورزند با اینکه میدانند آنها پاداششان آمرزش
پروردگار، و بهشتهایی است که از زیر درختانش، نهرها جاری است جاودانه در آن میمانند چه نیکو است پاداش اهل عمل!»
قرآن كريم، ذكر را غايت نماز دانسته است.
و فرموده است كه شرط آنكه خداوند، بندگانش را ياد كند، اين است كه آنان او را ياد كنند.
همچنين، ذكر را از صفات خردمندان شمرده
و مايه آرامش دلها
و رویگردانى از آن را موجب سختى و تنگى معيشت دانسته است.
در وصف بندگان نيک خدا فرموده است: «آنان مردانىاند كه داد و ستد و
خرید و فروش از ياد خدا بازشان نمىدارد؛
» قرآن فرمان مىدهد كه
مسلمانان همواره به ياد خدا و نعمتهاى الهى باشند.
و از انسانها خواسته است كه در مصيبتها و گرفتارىها، دل خويش را به ياد پروردگار نيرو بخشند.
و يكى از ويژگىهاى
منافقان را آن دانسته است كه از ياد خدا غافلاند و اگر او را ياد كنند، از روى خودنمايى است.
قرآن از
پیامبران الهی خواسته است تا خدا را ياد كنند و نعمتهايش را به
فراموشی نسپارند و اين را مايه قرب آنان به پروردگار دانسته است.
همچنين اقوامى همانند
بنیاسرائیل را چون خدا را فراموش كردهاند، به سختى نكوهيده است.
در نظر آیت ا.. محمد حسن هردنگي فکر در مبدا و معاد ابزاری بسيار قوی تر برای سير و سلوک به نسبت ذکر شمرده شده است و در این خصوص می گوید :
از الذ لذات عقليه نظر در معارف است و برخوردگي به سر مبدا و معاد که برخورد که از کجاست و به کجا مي رود. این مطلب بر کسي که پایه ای از فهم داشته باشد کمال وضوح دارد. کما قال تعالي : ان في خلق السماوات و االارض و اختلاف اليل و النهار لایات لاولي الباب. ملاحظه فرما که چقدر تعریف تفکر و تعقل مي فرماید. جای دیگر حضرت فيلسوف عقلها (ص) مي فرماید : تفکر ساعه خير من عباده سنه و در بعضي اخبار من عباده سبعين سنه. این فکری که برابری با اینقدر از عبادت کند نمي تواند بود مگر در مبدا و معاد چه غير این دو این قابليت را ندارد که برابری با اینقدر از عبادات کند. مجملا کسي را که قریحه صافيه باشد این مطلب نزد او ظهور کمال دارد و نيز معلوم است که تقليد، فکر و تامل در او نيست بلکه محض این است که فالني گفته من هم گفتم.
براهين و اعتبارات عقلیه نيز بر این مطلب قاُُیم و شاهداست . خوب نيک تامل کن برای آنکس که موحد نيست و اعتقادی به خداوند بزرگ ندارد و ذکر نمي داند چه ممکن است ذکر او باشد آیا جز تفکر در آفرینش خدا ذکر دیگری دارد. دقت کن که دستيابي حتي به علوم تجربي نیز نتيجه «تفکر» در صنع خداوند متعال است ....... برای آنکه هر کس تآمل کند مي بيند و مي فهمد بلکه مشهود و محسوس است و افهام مردم مختلف. یک نفر به حسب احوالي که بر او عارض مي شود در هر زماني پایه ای از ادراک دارد به حدی که هر روزی چيزی مي فهمد که روز سابق نمي دانست . پر واضح است این امر که خداوند عالم در جبلت هر کسي قرار داد و به مضمون قل کل یعمل علي شاکلته و.... کل ميسر لما خلق له فرموده . غير این دو از اخبار و آیات لغو و عبث نباید باشد بلکه حکمتي و مقصودی علتهایي در او است. لذا می گویم : فکر کن تا فکر تو ذکر آورد •••• صد هزاران نکته بکر آورد
برای آنکه دچار غفلت نشویم و به بلیٌه
خود فراموشی و از خود بیگانگی گرفتار نیاییم، لازم است دقایقی از
شبانهروز را به یاد خدا اختصاص دهیم.
یاد خداوند نقش اساسی در تکامل و به کمال رسیدن انسان دارد. چراکه اگر توجه کنیم در مییابیم که انسان اولاً برای به کمال رسیدن آفریده شده است و ثانیاً تکامل او ارتباط تنگاتنگ با خدا دارد و راه ارتباط با خدا قلب انسان است و بلکه تنهاترین ابزار تکامل انسان چیزی جز یاد خدا نیست. روح آدمی اگر بخواهد بزرگ شود و تکامل یابد راهش آن است که با یاد خدا، تجلی نور خدا را بر وجود خویش بیشتر نماید و هرچه خداوند بر قلب و روح انسان بیشتر تجلی کند، روح و نفس انسان کاملتر میشود.
آثار رویگردانی از
ذکر و یاد
خدا چند چیز است.
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکا...؛
و هر که از یاد من روی گرداند حتما برای او
زندگی (سخت و) تنگ خواهد بود...»
مقصود از ذکر خدای تعالی یا معنای مصدری (یادآوری) است و یا به معنای
قرآن و یا به معنای مطلق کتابهای آسمانی و یا به معنای دعوت حقّه است و اگر دعوت حقّه را ذکر نامیده از این باب است که لازمه پیروی دعوت حقه و اعتقاد به آن، یاد خدای متعال است.
و اگر فرمود: «کسی که از ذکر من اعراض کند معیشتی (تنگ) دارد» برای این است که اگر کسی خدا را فراموش کند و با او قطع ارتباط نماید دیگر چیزی جز
دنیا باقی نمیماند که به آن دل ببندد و آن را مطلوب یگانه خود قرار دهد و در نتیجه همه تلاشهای خود را منحصر در آن میکند و فقط به اصلاح زندگی دنیایش میپردازد و روز به روز آنرا توسعه بیشتری میدهد و این
معیشت، وی را آرام نمیکند، برای اینکه هر چه به دست میآورد به آن
قانع و راضی نمیشود و دائماً چشم به اضافهتر از آن میدوزد بدون اینکه
حرص و تشنگیش به جایی منتهی شود، پس چنین کسی در حالت
فقر و تنگی بسر میبرد و همیشه دلش علاقمند به چیزی است که ندارد.
«وَ مَن یعْشُ عَن ذِکرِ الرَّحْمَنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ؛
و هر کس از یاد خدا رویگردان شود
شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست.»
«فَوَیلٌ لِّلْقَاسِیةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکرِ اللَّهِ أُوْلَئِک فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ؛
وای بر آنان که قلبهای سخت در برابر ذکر خدا دارند، آنها در
گمراهی آشکاری هستند.»
كيفر اعراض از ذكر خدا دارای عواقبی است که به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکا وَنَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمَی قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کنتُ بَصِیرًا قَالَ کذَلِک أَتَتْک آیاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکذَلِک الْیوْمَ تُنسَی؛
و هر که از یاد من روی گرداند حتما برای او زندگی تنگی خواهد بود و
روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم میگوید: پروردگارا چرا مرا نابینا محشور کردی در حالی که من (در
دنیا) بینا بودم؟! میفرماید: آنگونه که
آیات من برای تو آمد، تو آنها را فراموش کردی امروز نیز تو فراموش خواهی شد.»
« وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ یوْمَئِذٍ لِّلْکافِرِینَ عَرْضًا الَّذِینَ کانَتْ أَعْینُهُمْ فِی غِطَاء عَن ذِکرِی وَکانُوا لَا یسْتَطِیعُونَ سَمْعًا؛
در آن روز جهنّم را بر
کافران عرضه میداریم! همانا که پردهای چشمانشان را از یاد من پوشانده بود و قدرت شنوایی نداشتند.»
همه مصیبتها و گرفتاریها بر اثر نفس امّاره شیطانی و غفلت از یاد خدا و عذاب اوست. غفلت از خدا و ترک ذکر، کدورت دل را زیاد کرده، نفس و شیطان را بر انسان، مسلّط میکند و مفاسد را روز افزون کرده، انسان را به ورطه هلاکت میاندازد. از اینرو،
قرآن مجید، رویگردانی از ذکر خدا و غفلت از آن بارگاه شریف را سخت مورد نکوهش قرار داده، میفرماید: «فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ؛
وای بر سختدلانی که یاد خدا در دلهایشان راه ندارد.»
همچنین میفرماید: «وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً؛
هر کس از یاد پروردگارش روی گرداند، (خدا) او را به عذابی دشوار دچار سازد.»
کسی که از یاد خدا خودداری کند، باطنش کور گشته، آیات و جلوههای الهی را نمیبیند، زندگی او بیفروغ بوده و در بنبستهای زندگی پناهگاهی ندارد. آن کوری باطنی و فراموشی آیات و مظاهر جمال و جلال الهی، در
روز قیامت نیز تجسّم پیدا میکند. چنانچه قرآن کریم میفرماید: «مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَاِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ اَعْمی؛
هر کس از یادِ من، روی بگرداند، زندگیاش تنگ شود و در روز قیامت نابینا محشورش سازیم.»
قرآن نعمتهای الهی را به بندگانش گوشزد کرده، آنها را از ترک ذکر و
غفلت از آن
نهی میکند و میفرماید: «قُلْ مَنْ یَکْلَؤُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ؛
بگو: کیست آن که شما را
شب و
روز از قهر خدای رحمان حفظ میکند؟ با این همه از یاد کردن پروردگارشان روی میگردانند.»
همچنین در جای دیگر میفرماید: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَاَنْساهُمْ اَنْفُسَهُمْ؛
از آن کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز چنان کرد تا خود را فراموش کنند.»
حال که خداوند الطاف خود را از ما دریغ نکرده و هرچیز که لازم بوده به ما ارزانی داشته، آیا وقت آن نرسیده که دل به او داده و در برابرش فروتن باشیم، به او پناه بریم تا از بنبستها و گرفتاریها، اضطرابها، دلهرهها، پوچیها، بیهدفیها، بیبندوباریها و افسارگسیختگیها نجات یابیم.
«اَ لَمْ یَاْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا اَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ...؛
آیا
مؤمنان را وقت آن نرسیده است که دلهایشان در برابر یاد خدا فروهیده شود.»
•
سایت دانشنامه موضوعی قرآن، برگرفته از مقاله «آثار و فواید ذکر خدا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۳/۳۱. •
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ذکر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۱/۱۹. •
جمعی از نویسندگان، فرهنگ شیعه، ص۲۶۶. •
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ذکر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۳/۲۸. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.