• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دَرَک (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





دَرَک (به فتح دال وراء) از واژگان قرآن کریم به معنای رسیدن است. مشتقات درک که در آیات قرآن آمده عبارتند از: إِدراک به معنای رسیدن به چیزی، دَرْک (به فتح دال وسکون راء) و دَرَک (به فتح دال و راء) به معناى زحمت و آخرين قعر است‌. زحمت را از آن درک گفته‌اند كه شخص را درک می‌كند و به او لاحق می‌شود و تَدارَک (به فتح تاء و راء) به معنى تلاحق و رسيدن به يكديگر است.



دَرَک (بر وزن فرس) رسيدن و ادراک به معنى رسيدن به چيزى است.


(حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ‌ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ ...) «تا چون غرق به او رسيد گفت ايمان آوردم.»
(لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ‌ تُدْرِكَ‌ الْقَمَرَ ...) «بر آفتاب نيست كه به ماه برسد.»
ادراک لازم نيز آمده است مثل «ادراک الصبىّ» يعنى بچه بالغ شد ولى موارد استعمال آن در قرآن همه متعدى است.

۲.۱ - دَرْک

درک (بر وزن فرس و فلس) به معنى زحمت و آخرين قعر است‌ مثل ته دریا.
[۱۶] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.

(إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي‌ الدَّرْكِ‌ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ) يعنى «منافقین در پائين‌ترين ته آتش هستند.» راغب می‌گويد: درک مانند درج است ليكن درج به اعتبار صعود و درک به اعتبار پائينى گفته می‌شود. از همين جاست كه گفته‌اند: درجات بهشت و دركات آتش.
(فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ‌ دَرَكاً وَ لا تَخْشى‌) درک بر وزن فرس به معنى زحمت است چنانكه گذشت. يعنى: «در دريا راه خشكى براى آنها بزن و آماده كن از زحمت دريا و راه رفتن در آن نخواهى ترسيد و از رسيدن فرعون بيمى نخواهى داشت.» ممكن است مراد از درک رسيدن فرعون باشد و از «وَ لا تَخْشى‌» خوف گذشتن از دريا. يعنى «اى موسى در دريا راهى بزن و نترس از رسيدن فرعون و بيم نكن از ورود به دريا.»
نا گفته نماند زحمت را از آن درک گفته‌اند كه شخص را درک می‌كند و به او لاحق می‌شود.

۲.۲ - تدارک

تدارک به معنى تلاحق و رسيدن به يكديگر است. گويند «تَدَارَكَ‌ القَوْمُ» يعنى آخر آن‌ها به اوّلشان رسيد.
[۲۸] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
راغب گفته: اغلب استعمال آن در يارى و نعمت است مثل‌ (لَوْ لا أَنْ‌ تَدارَكَهُ‌ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ‌)
نا گفته نماند: تفاعل گاهى به معنى مجرّد می‌آيد مثل‌ (فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُ‌) به نظر می‌آيد كه در آيه شريفه نيز به معنى مجرد باشد يعنى «اگر نعمتى از جانب خدا او را درک نمی‌كرد، ملامت شده به بیابان انداخته می‌شد.»
(حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا ...) «ادَّارَكُوا» در اصل تداركو است تاء در دال ادغام شده و براى حذر از ابتداء به ساكن همزه وصل آمده است يعنى: «چون همه در آنجا به يكديگر رسيدند و آخری‌ها به اوّلی‌ها لاحق شدند، آخری‌ها در باره اوّلی‌ها گويند: خدايا اينها ما را گمراه كردند.»
(بَلِ‌ ادَّارَكَ‌ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ‌)
علمشان درباره آخرت قطع شده.
در المیزان می‌گويد: تدارک آن است كه اجزاء شى‌ء پشت سر هم آيند تا چيزى از آنها باقى نماند و معنى «تدارک علمهم فى الآخرة» آن است كه «علم خويش را در غير آخرت صرف كرده‌اند و براى درک آخرت علمى نمانده است.» نظير قول خدا: «بگذر از آنان كه از ذكر ما اعراض كرده جز زندگى دنيا اراده ننموده‌اند اين است درک آنها از علم (و فقط زندگى دنيا را درک می‌كنند.)» (ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ).
و در باره تكرار «بل» گفته است‌ «بَلِ‌ ادَّارَكَ‌ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ» يعنى «درباره آن علم ندارند گوئى به گوششان نرسيده است‌.» «بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها» يعنى «خبر آن را شنيده‌اند ليكن شکّ كرده و يقين ننموده‌اند.» «بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ‌» يعنى «عدم اعتقاد آنها از خودشان نيست بلكه خدا كورشان كرده است.»
نا گفته نماند با ملاحظه آيات قبلى بايد گفت مراد از «ادّراک» تكامل اسباب علم است يعنى: «بلكه اسباب دانش آنها در باره آخرت كامل است ولى توجّه به آنها نكرده و در شكّ‌اند، نه بلكه از ديدن آخرت كوراند كه توجّهى به اسباب علم آن ندارند.»
بعضى‌ها گفته‌اند: علم آنها در آخرت به يكديگر رسد و به آخرت يقين پيدا می‌كنند. ولى اين خلاف ظاهر است.

۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۳۴۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۱۲.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۲۶۴.    
۴. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ص۹۳۸.    
۵. یونس/سوره۱۰، آیه۹۰.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۱۷.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۷۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۹۸.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۵۱.    
۱۰. یس/سوره۳۶، آیه۴۰.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۹۰.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۳۳.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۶۴.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۰۵.    
۱۵. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ص۹۳۸.    
۱۶. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۱۷. نساء/سوره۴، آیه۱۴۵.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۱۸.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۱۹۲.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۰۰.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۱۳.    
۲۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۱۲.    
۲۳. طه/سوره۲۰، آیه۷۷.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۸۴.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۵۶.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۸.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۵۳.    
۲۸. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۲۹. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۱۲.    
۳۰. قلم/سوره۶۸، آیه۴۹.    
۳۱. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۴.    
۳۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۶.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۱۴.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۹۹.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۵۱.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۷۶.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۸۷.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۴۷.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۱۲.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۴۷.    
۴۱. اعراف/سوره۷، آیه۳۸.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۱۱۳.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۱۴۲.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۴۴.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۰۱.    
۴۶. نمل/سوره۲۷، آیه۶۶.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۸۶.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۵۳.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۶۲.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۳۶.    
۵۱. نجم/سوره۵۳، آیه۳۰.    
۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۸۶.    
۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۵۳.    
۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۸۶.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۵۳.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «درک»، ج۲، ص۳۴۰.    






جعبه ابزار