خیل (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خِيْل (به کسر خاء و سکون یاء) و
خَيْل (به فتح خاء و سکون یاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای گمان است.
خيل به معنى اسبان نیز است. علت تسمیه آن است که هر كه به اسب سوار شود در خود احساس تكبّر میكند و یا اینکه اسب در راه رفتن متكبّر است. از مشتقات
خیل که در آیات
قرآن به کار رفته
مُخْتال (به ضم میم و سکون خاء) به معنای متكبّری است که تکبرش از روی فرض و
خیال است.
خِيْل و
خَيْل (بر وزن علم و فلس) به معنای گمان است. «خَالَ الشَّيْءَ: ظَنَّهُ»
(فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى) «آنگاه رشتهها و عصاهاى آنها از سحرشان، به
موسی گمان میرفت كه به شتاب حركت میكنند.»
خيلاء به معنى
تکبّر از روى
خيال و فرض است و مختال به معنى متكبّر از همين است.
(إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَ مُخْتالٍ فَخُورٍ) (خداوند هيچ متكبّر فخرفروشى را دوست ندارد.)
فخور كسى است كه مناقب خود را مىشمارد و به رخ مردم میكشد ولى تكبّر، خودپسندى در
نفس است.
اين كلمه در
قرآن مجيد سه بار به كار رفته
و در هر سه با لفظ فخور توأم است گوئى تكبّر از فخور بودن قابل انفكاک نيست.
(وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها) (همچنين اسبها و استرها و الاغها (را آفريد)، تا بر آنها سوار شويد.)
خيل به معنى اسبان است و از لفظ خود مفرد ندارد به عقيده
راغب اسبان را از آن جهت
خيل گفتهاند كه هر كه به آن سوار شود در خود احساس تكبّر میكند
و به عقيده
طبرسی علّت اين تسميه آن است كه اسب در راه رفتن متكبّر است.
در
مفردات میگويد:
خيل در اصل به معنى اسبان و سواران است و در قول خداوند
(وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ) (و از اسبهاى ورزيده.)
هر دو مراد است و نيز در هر يک منفردا استعمال میشود چنانكه روايت شده
«يَا خَيْلَ اللَّهِ ارْكَبِي.» «اى لشگر خدا سوار شو» كه مراد سواران است و مثل قول آن حضرت
«عَفَوْتُ لَكُمْ عَنْ صَدَقَةِ الْخَيْلِ.» «زكوة اسبان را نسبت به شما عفو كردم» كه مراد اسبان است.
ناگفته نماند كلمه
«يَا خَيْلَ اللَّهِ ارْكَبِي.» سخن
حضرت رسول (صلّیاللهعلیهوآله) است كه چنان دستور میداد. ابن سعد (عليهو علىاتباعهلعائنالله)، اين جمله را در
کربلا به لشگريان منحوس خود گفت.
و
خيل در آيه
(وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ) (و لشكر سواره و پيادهات را بر آنها گسيل دار.)
اسبان و سواران هر دو مراداند. گر چه سواران
شیطان نحوه ديگراند و در «جلب» گذشت
ولى در آيه
وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ ظاهرا فقط اسبان مراد است و كلمه «رباط» كه به معنى بستن است مانع از اراده سواران است ولى در
نهج البلاغه مواردى هست كه از
خيل، اسبان و سواران هر دو اراده شده مثل
«هَذَا أَخُو غَامِدٍ وَ قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الْأَنْبَارَ ... وَ أَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا.» ((يكى از فرماندهان لشكر غارتگر
معاویه) از
بنی غامد به (شهر مرزى) انبار حمله كرده است ... و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمين بيرون رانده است.)
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خیل»، ج۲، ص۳۱۹.