خَنَق (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَنَق (به فتح خاء و نون) از
واژگان نهج البلاغه به معنای فشردن گلوی شخص برای مردن است و
خِناق (به کسر خاء) چیزی است که با آن خفه می کنند مانند ریسمان.
امام علی (علیهالسّلام) در مقام
موعظه به لشکریان و در نامهای به
عقیل و... از این ماده استفاده کرده است. از این واژه و مشتقات آن چهار مورد در
نهج البلاغه آمده است.
خَنَق به معنای فشردن گلوی شخص برای مردن (خفه کردن) است. «
خنقه خنقا: عصر حلقه حتی یموت»
خِناق - به کسر اول- چیزی که با آن خفه کنند مانند ریسمان و غیره و نیز به معنی حلق آید: «اخذ ب
خناقهای حلقه»
امام (علیهالسّلام) در مقام موعظه فرموده:
«وَ تَنَفَّسُوا قَبْلَ ضيقِ الْخِناقِ وَ انْقادُوا قَبْلَ عُنْفِ السِّياقِ» «نفس بکشید پیش از تنگ شدن حلق، و
اطاعت خدا کنید پیش از سوق دادن به طرف
مرگ با شدّت»
(شرحهای خطبه:
) لفظ
خناق به این معنی دو دفعه نیز در
خطبه ۸۲ آمده است.
در نامه خویش به برادرش عقیل درباره فرار
دشمن مینویسد:
«فَما كانَ إِلاّ كَمَوْقِفِ ساعَة حَتّى نَجا جَريضاً بَعْدَما أُخِذَ مِنْهُ بِالْـمُخَنَّقِ وَ لَمْ يَبْقَ مِنْهُ غَيْرُ الرَّمَقِ» مخننّق بر وزن معطّل به معنی حلق است «
جریض» اندوهناک را گویند. یعنی: «یک ساعت نشد که اندوهگین فرار کرد پس از آنکه از حلقش گرفته شد و جز رمقی در او نماند.»
(شرحهای نامه:
)
از این ماده چهار مورد در «نهج» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «خنق»، ج۱، ص۳۶۵-۳۶۶.