خَمْر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَمْر (به فتح خاء و سکون میم) از
واژگان قرآن کریم به معنای پوشاندن است و به آنچه با آن چيزى را مىپوشانند خِمَار گفته میشود ولى در تعارف، خِمَار مخصوص شده به آنچه زن سر خود را با آن مىپوشاند و جمع آن خُمُر است. همچنین به شراب از آن جهت خمر میگویند که عقل را میپوشاند و زایل میکند.
خَمْر به معنای پوشاندن است.
طبرسی گويد: اصل خمر به معنى ستر و پوشاندن است.
راغب ميگويد: اصل خمر به معنى پوشانيدن شىء است و به آنچه با آن چيزى را مىپوشانند خِمَار گويند ولى در تعارف، خِمَار مخصوص شده بآنچه زن سر خود را با آن مىپوشاند و جمع آن خمر (بر وزن عنق) است.
(وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ عَلی جُیُوبِهِنَ) «روسریهای خود بر گریبانهای خویش بزنند.»
معنی این آیه در «جیب» گذشت.
به
شراب از آن جهت خمر گویند که
عقل را میپوشاند و زایل میکند چنانکه در
مفردات و
قاموس گفته است.
(یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما اِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ) (درباره شراب و
قمار از تو سؤال مى
كنند، بگو: در آن دو گناه و زيان بزرگى است؛ و منافعى از نظر مادى براى مردم در بردارد.)
همچنین است
آیه ۹۰ و
۹۱ مائده.
.
(قالَ اَحَدُهُما اِنِّی اَرانِی اَعْصِرُ خَمْراً) (يكى از آن دو گفت: من در خواب ديدم كه انگور براى ساختن شراب مىفشارم.)
طبرسی در این آیه مضاف مقدر کرده و گوید اصل آن «اعصر عنب خمر» است و از زجّاج و ابن انباری نقل کرده که خمر باعتبار ما یؤل الیه است و بعضی گفتهاند که عرب انگور را خمر مینامند.
المیزان عقیده دارد که عنب باعتبار ما یؤل خمر خوانده شده.
احتمال دیگری که به نظر نگارنده میرسد آن است که «
خَمْراً»
مفعول له باشد یعنی: «برای شراب درست کردن میفشارم.» در
اقرب گوید: خمر در آیه به معنی انگور است.
(وَ اَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ) (و نهرهايى از شراب طهور كه مايه لذت نوشندگان است.)
این آیه در باره شراب بهشت است آن هم نهر نهر، آیا خمر بهشتی
مست
کننده و مزیل عقل است؟
شاید از «
لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ» فهمیده شود که خمر بهشت مثل خمر دنیا نیست بلکه آن لذّت خالص است و ضرری از قبیل ازاله عقل و درد سر و تهوّع ندارد چنانکه خمر دنیا چنین است. طبرسی (رحمهالله) از آیه چنین فهمیده است.
در
سوره صافّات آیه ۴۵- ۴۷ در باره شراب بهشتی آمده
(یُطافُ عَلَیْهِمْ بِکَاْسٍ مِنْ مَعِینٍ • بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ • لا فِیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُونَ) (و گرداگردشان قدحهاى لبريز از شراب طهور را مىگردانند؛ درخشنده، و لذتبخش براى نوشندگان؛ شرابى كه نه در آن مايه تباهى عقل است و نه از آن
مست مىشوند.)
طبرسی فرموده: «
لا فِیها غَوْلٌ» یعنی شراب بهشت عقل آنها را اغتیال نمیکند و نمیبرد الخ.
ولی چنانکه در «غول» خواهد آمد ظاهرا مراد از آن سر درد است.
و هکذا آیه
(... وَ کَاْسٍ مِنْ مَعِینٍ • لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا یُنْزِفُونَ) (شرابى كه نه از آن دردسر مىگيرند و نه
مست مىشوند.)
ناگفته نماند نزف الماء آنگاه گویند که کسی آب چاه را تماما بکشد و بئر نزوف چاهی است که آبش کشیده شده باشد و به
مست نزیف گویند زیرا عقلش نزف و نزع شده است.
علی هذا شکی نمیماند که مراد از «
یُنْزَفُونَ» در دو آیه زایل شدن عقل است یعنی: «در خمر بهشتی هلاک شدن نیست و نه از آن عقل باخته میشوند.»
«از آن به سر درد نمیافتند و عقل نمیبازند.»
اختلاف قرائت «ینزفون» در «نزف» دیده شود.
طبرسی (رحمهالله) فرموده: خمر هر شراب
مست کننده و آمیزنده با عقل و پوشاننده آن است و آنچه کثیر آن
مست کننده باشد قلیل آن نیز خمر است. این همان است که از روایات اصحاب ما ظاهر است و
مذهب شافعی نیز چنین است ولی بعضی گفتهاند: خمر عصیر انگور است آنگاه که به جوش آید و شدید شود.
راغب در مفردات گوید: خمر در نزد بعضی نام هر
مست کننده است و در نزد بعضی نام شرابی است که از انگور و
خرما گرفته شود چون از
حضرت رسول (صلّیاللهعلیهوآله) روایت شده: «خمر از این دو درخت خرما و انگور است...»
در
قاموس میگوید: خمر آن است که مستی آورد و از انگور باشد و یا اعمّ از انگور و غیر آن ولی عموم اصّح است زیرا خمر تحریم شد در حالیکه در
مدینه شراب انگور نبود و شراب آنها از خرمای تر و خرمای خشک بود.
در المیزان فرموده: خمر بنا بر آنچه از لغت بدست میآید هر مایعی است که برای
مست کردن درست شده باشد. عرب از اقسام آن فقط شراب انگور و خرما و جو را میدانست. مردم به تدریج در اقسام آن اضافه کردند تا امروز که دارای انواع زیاد است. به حسب درجات
مست کردن و همه آنها خمر است.
ناگفته نماند: نظر اسلام در تحریم شراب،
مست کردن آن است و هر آنچه
مست کننده باشد خمر و حرام است چنانکه از مجمع و قاموس و المیزان نقل شد و در باره
آب جو روایت شده
«الْفُقَّاعُ خَمْرٌ اسْتَصْغَرَهُ النَّاسُ.» یعنی «آبجو خمر است ولی مردم آن را کوچک شمردهاند.»
راجع به ترتیب آیات خمر باید دانست که لحن آیات تا حدّی با هم متفاوت است و میشود از آنها استفاده کرد که قرآن کریم با زمینه سازی و مقدّمه چینی و بالاخره با آماده کردن مردم آنرا حرام کرده است، ولی در اصل شریعت اسلام و تمام ادیان مطلقا حرام است و غیر معقول است که بگوئیم خداوند آن را در دینی و یا در زمانی حلال کرده است، چیزی که مزیل عقل است امکان ندارد در دین خدا حلال شده باشد. اینک آیات را نقل میکنیم:
۱-
(یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما اِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ اِثْمُهُما اَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما) (درباره شراب و
قمار از تو سؤال مى
كنند، بگو: در آن دو گناه و زيان بزرگى است؛ و منافعى از نظر مادى براى مردم در بردارد؛ ولى گناه آنها از نفعشان بيشتر است.)
لحن این آیه چندان تند نیست. فقط حاکی از آن است که ضرر قمار و شراب از فائده آنها بیشتر است گر چه با مقایسه آیه
(قُلْ اِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْاِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ) (بگو: خداوند، تنها اعمال زشت را، حرام كرده است؛ چه آشكار باشد و چه پنهان؛ و همچنين گناه و ستم به نا حق را.)
حرمت خمر از آیه استفاده میشود زیرا این آیه مکّی است و روشن میکند که «اثم» تحریم شده است و آیه بقره مدنی است و به وجود اثم در خمر تصریح میکند علی هذا اثم حرام و در نتیجه خمر حرام است و
حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسّلام) چنانکه خواهد آمد برای مهدی عباسی چنین استدلال فرموده است.
۲-
(یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ اَنْتُمْ سُکاری حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ) یعنی «شما که ایمان آوردهاید در حال مستی به نماز نیایستید تا بدانید چه میگوئید.»
این آیه نیز در مدینه نازل شده و فقط از مستی در حال نماز نهی میکند و به نظر میآید که مسلمین هنوز از شراب دست نکشیده بودند که در بعضی حالات از آن نهی شدند. چنانکه نقل شده بعضی از صحابه بعد از نزول این آیه باز شراب میخوردند چنانکه خواهد آمد.
۳-
(یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْاَنْصابُ وَ الْاَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ • اِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ اَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ اَنْتُمْ مُنْتَهُونَ) (اى كسانى كه ايمان آوردهايد! شراب و قمار و بتها و
ازلام [نوعى بخت آزمايى
] ، پليد و از عمل شيطان است، از آن دورى كنيد تا رستگارشويد. شيطان مىخواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما
عداوت و
کینه ايجاد كند، و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد. آيا با اين همه زيان و فساد، و با اين نهى اكيد، خوددارى خواهيد كرد؟!)
این دو آیه مدنی است و صریح در نهیاند، جمله «
فَاجْتَنِبُوهُ» و «
فَهَلْ اَنْتُمْ مُنْتَهُونَ» روشن میکند که دیگر کسی حق ندارد به آن نزدیک شود و ایضا چنانکه در المیزان گفته: «
فَهَلْ اَنْتُمْ مُنْتَهُونَ» میفهماند که تا آن زمان آن را ترک نکرده بودند.
در المیزان ذیل
آیه ۹۰ مائده میگوید: از
زمخشری در
ربیع الابرار نقل شده گوید: در باره خمر سه آیه نازل شد:
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ بعد از این آیه بعضی از مسلمانان شرب خمر میکردند و بعضی ترک نمودند تا اینکه مردی شراب خورد و داخل نماز شد و پریشان گفت آیه
یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ اَنْتُمْ سُکاری نازل گردید سپس بعضی شراب خوردند حتی
عمر بن الخطاب نیز خورد و با استخوان شتری سر
عبد الرحمن بن عوف را بشکست و بعد نشست و شروع کرد به نوحه خواندن بر کشتگان
جنگ بدر از
مشرکان و شعر
اسود بن یغفر را در نوحه خود میخواند و آن این است:
و کایّن بالقلیب قلیب بدر | | من القنیات و الشّرب الکرام |
و کایّن بالقلیب قلیب بدر | | من السّری المکامل بالسّنام |
ا یوعدنا ابن کبشة ان نحیّی | | و کیف حیاة اصداء وهام |
ا یعجز ان یردّ الموت عنّی | | و ینشرنی اذا بلیت عظامی |
الا من مبلغ الرّحمن عنّی | | بانّی تارک شهر الصّیام |
فقل للّه: یمنعنی شرابی | | و قل للّه: یمنعنی طعامی |
| | |
این ماجری به رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآله) رسید خارج شد در حالی که علامت خشم در چهرهاش نمایان بود و ردای خویش را میکشید چیزی که در دست داشت بالا برد تا عمر را بزند. عمر گفت: به خدا پناه میبرم از
غضب خدا و رسولش. پس خدا نازل فرمود:
اِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ- تا-
فَهَلْ اَنْتُمْ مُنْتَهُونَ عمر گفت: بس کردیم.
و نیز در المیزان از
کافی و
تهذیب از
امام باقر (علیهالسّلام) نقل کرده: خداوند هیچ پیامبری نفرستاد مگر آنکه در
علم خدا بود که اگر دین او کامل شود خمر را در دین او تحریم کند. خمر پیوسته حرام بوده است مردم فقط از خصلتی به خصلتی نقل میشوند و اگر همه احکام دین یکبار بر مردم حمل میشد بدین نمیرسیدند. راوی گفت: امام (علیهالسّلام) فرمود کسی ارفاق
کنندهتر از خدا نیست و از رفق خداست که مردم را از خصلتی به خصلتی نقل میکند و اگر همه احکام یکدفعه بر مردم بار میشد به هلاکت میافتادند.
نا گفته نماند این همان است که گفتیم از آیات بدست میآید:
قرآن مجید راجع به تحریم خمر زمینه سازی کرده و مردم را به تدریج آماده نموده است و گرنه در اصل دین شراب همواره حرام بوده است.
ایضا در المیزان از کافی از
علی بن یقطین نقل شده:
مهدی عباسی از حضرت موسی بن جعفر (علیهالسّلام) پرسید: آیا شراب در کتاب خدا حرام است مردم فقط نهی شدنش را میدانند حرام بودنش را نمیدانند؟ امام (علیهالسّلام) فرمود: بلکه آن حرام است. گفت در کدام محلّ از کتاب خدا تحریم شده است یا ابا الحسن؟ فرمود: قول خدا
اِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْاِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِ تا فرمود امّا اثم، آن بعینه خمر است خدا در محلّ دیگر فرموده:
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما اِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ اِثْمُهُما اَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما فامّا اثم در کتاب خدا آن شراب و قمار است و اثم آنها از نفعشان بیشتر است چنانکه خدا فرموده.
مهدی گفت: ای علی بن یقطین این فتوای هاشمیّه است. به او گفتم: راست گفتی یا امیرالمؤمنین حمد خدائی راست که این علم را از شما اهل بیت خارج نکرده است.
گوید: پس به خدا قسم مهدی صبر نکرد تا گفت: راست گفتی ای
رافضی.
در خاتمه ناگفته نماند که تمام اقسام شراب، حرام و مورد غضب خداست حضرت رسول ده نفر را در باره آن لعنت کرده که از آن جمله است: کارنده انگور برای شراب، نگهبان آن، فشارنده آن، نوشنده آن، ساقی و حامل آن، کسی که به سوی او حمل شده، فروشنده و خریدار و خورنده قیمت آن.
اینکه مسیحیان و ارباب سایر ادیان آنرا حلال میدانند مربوط به اصل
ادیان آسمانی نیست چنانکه قبلا گفته شد. و راجع به حرمت شراب در شریعت
تورات و
انجیل برای نمونه رجوع شود به انجیل لوقا باب اوّل بند ۱۵- امثال سلیمان باب ۲۰ بند ۱ و باب ۲۳ بند ۲۹- ۳۵- کتاب اشعیاء باب ۵ بند ۲۲ و باب ۲۸ بند ۱- ۷ و باب ۵۶ بند ۱۲- کتاب یوشع باب ۴ بند ۱۱.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خمر»، ج۲، ص۲۹۹.