خَلْع (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَلْع (به فتح خاء و سکون لام) از
واژگان قرآن کریم به معنای برکندن است. این کلمه فقط یک بار در
آیه ۱۲ سوره طه آمده است.
خَلْع به معنای بر كندن است.
(إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً) «منم پروردگار تو پا پوش خود را بر كن كه تو در وادى پاک طوى هستى.»
به عقيده
المیزان وادى سينا در اثر خطاب خدا و مقام قرب و موطن حضور و مناجات، مقدس شد، و شرط ادب آن بود كه
موسی در آنجا بی كفش باشد لذا امر به خلع نعل شد، مقدّس بودن
کعبه شريف و
مساجد و
مشاهد مشرّفه همه از اين باب است، شرافت مكان به سبب عبادت مخصوص و يا واقعه محترمى است كه در آن تشريع و يا در آنجا واقع شده و گرنه ميان اجزاء زمان و مكان تفاضلى نيست.
اين سخن قوى و صحيح است و صدر آيه «
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ» و آيه ما قبل «
نُودِيَ يا مُوسى»
و آيات ما بعد، شاهد آناند در
مجمع از كعب و
عکرمه نقل كرده: علت اين خطاب آن بود كه كفش موسى از پوست ميته خر بود و در وجه سوّم از وجوه چهارگانه میگويد: علّت اين دستور آن است كه پا برهنه بودن علامت تواضع و فروتنى است و لذا بزرگان سلف پا برهنه
طواف میكردند و آن را از اصمّ نقل میكند. اين وجه نيز قابل قبول و طبع پسند است.
آنچه از بعض
صوفیّه نقل شده كه مراد از آن تمكّن و استقامت است بىمدرک و خالى از اعتبار میباشد.
اين كلمه فقط يک بار در كلام حق آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خلع»، ج۲، ص۲۸۳.