خط در زبانهای سامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در غربی ترین منطقه
آسیا اقوامی زندگی میکردند که زبانها و تمدنهایشان به هم نزدیک بوده و به این اقوام و زبانشان نام سامی اطلاق شده است.
زبانهای سامی باستان در سه ناحیه از این منطقه رواج داشت.
بین النهرین (در شمال شرقی)،
سوریه ـ
فلسطین (در شمال غربی)، و شبه جزیره
عربستان (در جنوب غربی). علاوه بر این موج
مهاجرت اقوام سامی به آن سوی کرانه جنوب غربی عربستان، موجب ورود زبانهای سامی به سرزمینهای آن سوی کرانه
دریای سرخ، چون اتیوپی (حبشه) و اریتره، شد.
براساس این توزیع جمعیتی ـ جغرافیایی، زبانهای سامی به دو شاخه شرقی و غربی تقسیم میشوند. شاخه شرقی شامل زبانهای اَکدی، بابِلی، آشوری و اِبلایی است و شاخه غربی به دو زیر شاخه غربی مرکزی و غربی جنوبی تقسیم شده که شاخه غربی مرکزی زبانهایی چون اوگاریتی، کنعانی (شامل کنعانی باستان، فنیقی، پونی، عبری، موآبی و آموری) و
عربی را شامل میشده و زبانهای غربی جنوبی مشتمل بر
عربی جنوبی باستان،
عربی جنوبی نو و زبانهای اتیوپیایی (جعز، امهری، تیگره و تیگرینیا) بوده است
(حبشه، زبانها).
در بررسی تاریخ خط، خط زبانهای سامی اهمیت ویژهای دارند، زیرا مخترعان
خط ابجد (بخش ۱) از گویش وران یکی از زبانهای سامی غربی آغازین بودهاند. تقریبآ تمامی خطوط غیر چینی رایج در
جهان امروز از خط ابجد نشئت گرفتهاند
(نمودار۱). طبقه بندی خطوط زبانهای سامی منطبق با دستهبندی زبانهای سامی (سامی، زبانها) نیست. زبانهای سامی شرقی به خط سامی نوشته نشده و به خط میخی سومری نگاشته شده است. اقوام سومری پیش از سامیها در بین النهرین میزیستند. خط میخی سومری خطی واژهنگار بوده است
(بخش ۱).
در حقیقت اصطلاح خطوط سامی به خطوط نگارش زبانهای سامی غربی (مرکزی و جنوبی) گفته میشود.
خطوط نگارش زبانهای این دو شاخه به لحاظ شکل و ریشه شناختی با خط میخی متفاوت است. تنها در مورد خط اوگاریتی یک استثنا وجود دارد که در این خط از نشانههای میخی، اما با ساختار الفبای سامی ابجدی، استفاده شده است.
خطوط زبانهای سامی به لحاظ نوع به پنج رده واژهنگار، هجانگار، ابجد، الفبایی و آبوگیدا تقسیم میشوند
(بخش ۱). خطوط میخی زبانهای سامی شرقی همگی از نوع واژهنگار یا هجانگار و خطوط زبانهای سامی غربی اغلب از نوع الفبای همخوانی یا خط ابجدی بودهاند. خط ابجدی پرکاربردترین خط سامی در زمان معاصر نیز به شمار میرود، خطوط زبانهای اتیوپیایی اغلب از نوع آبوگیداست.
از اواسط هزاره سوم قبل از
میلاد گویشوران زبانهای سامی شرقی خط میخی را از سومریان آموختند و آن را در نوشتن زبانهای اکدی (در جنوب بین النهرین) و زبان ابلایی (در ابلای
سوریه ) به کار بردند.
خط میخی اکدی باستان شامل همه عناصر اصلی خط میخی سومری، یعنی واژهنگارها، هجانگارها و نشانههای کمکی بود. همه واژه نگارهای سومری که در خط اکدی به کار میرفت، معرف اسامی (اسامی ذات، اعداد، صفات و صفات مفعولی) بودند.
اکدیها واژهنگارهای سومری را مینوشتند، ولی معادل اکدی آنها را میخواندند. این نشانهها در خط اکدی اندیشهنگار نامیده شده است. برای مثال نشانه میخی معادل واژه سومری LU (مرد)، در زبان اکدی awilumخوانده میشد.
اکدیها تقریبآ همه نشانههای هجانگار خط سومری را به کار گرفته
و ارزشهای آوایی بیشتری به این هجانگارها داده بودند (تصویر ۲). مجموع علائم میخی به کار رفته از اواخر هزاره سوم پیش از میلاد به بعد در حدود ششصد علامت بوده، اما شمار ارزشهای آوایی ممکن برای آنها بسیار بیشتر بوده است.
علاوه بر واژهنگارها و هجانگارها نشانههای کمکی نیز در خط اکدی باستان به کار رفته است. این نشانهها وابسته به زبان خاصی نبوده و فقط برای
درک بهتر نوشتار به کار رفته و به دو دسته تقسیم شده است:
الف) شناسههای بدون تلفظ،
مانند نشانه میخی معادل واژه KUR (زمین) در زبان سومری که در زبان اکدی matumخوانده میشد و اگر پیش از واژه «آشور» میآمد به معنای «سرزمین آشور» بود و mat Assurخوانده میشد؛ در حالی که URU Assur بیانگر آشور (شهرِ
آشور) بود و al-Assur، خوانده میشد URU یک شناسه ناملفوظ برای شهرها بود.
ب) نشانههای نقطه گذاری، از جمله گوه مورب که در میان واژههای مرکّب قرار میگرفت تا اتصال دو جزء ترکیب را نشان دهد. در دورههای بعدی و در گونههای زبانی باقیمانده از اکدی باستان این علامت دوبار تکرار شده است
(بخش ۳).
گسترش زبان اکدی (باستان) به دو ناحیه مختلف از
بین النهرین سبب ایجاد دو گویش متمایز بابلی در جنوب و آشوری در شمال شد. در این دو گویش در دورهای سه هزار ساله از خط میخی برای نوشتار استفاده میشد، اما سرانجام در قرن هشتم پیش از میلاد نوآشوریان الفبای آرامی را به کار گرفتند تا ارتباطشان با نواحی
فتح شده آسانتر شود. هر چند آشوریها و بابلیها با ورود خط آرامی، خط میخی خود را کنار گذاشتند اما بعدها نیز با این خط میخی آثاری پدید آوردند. آخرین لوحهای میخی متعلق به قرن نخست میلادی است.
در حفاریهای ۱۳۴۳ش/۱۹۶۴ در اِبلا (تلّ مردیخ، نزدیک حلب) حدود ده هزار لوحه از حدود ۲۵۰۰ تا ۲۴۰۰ پیش از میلاد یافت شده که بخش عمدهای از نوشتههای موجود بر این الواح به زبان سومری است. برآوردها نشان میدهد که هشتاد درصد واژهها در
متون ابلایی سومری است. بیست درصد باقیمانده واژهها که در میان علائم سومری پخش شدهاند، زبان بومی را، که اکنون ابلایی خوانده میشود، منعکس میکنند. بیشتر اسمها، فعلها و صفتهای موجود در
متون اقتصادی به زبان سومری نوشته شده و بیشتر حروف اضافه، ضمایر، حروف ربط و نامهای شخصی به طور هجایی به زبان ابلایی نوشته شدهاند.
رسم الخط میخی هجایی قرنهای متمادی بدون رقیب خط پیشرو در خاور نزدیک بود. ولی روند
پیشرفت تمدن،
نظام نوشتاری سادهتری را برای استفاده همگان ایجاب میکرد و بدین ترتیب مقدمات ایجاد خط میخی ابجدی فراهم شد.
رسم الخط ابجدی در هزاره دوم پیش از میلاد در شهر اوگاریت (رأس شَمرَه) واقع در ساحل
سوریه، پدید آمد و نقطه عطفی در
تاریخ خط به وجود آورد.
حفاریهای ۱۳۰۸ش/۱۹۲۹ در اوگاریت نوع ناشناختهای از خط میخی را آشکار ساخت که قدمت آن به
قرن چهاردهم پیش از میلاد میرسد. این خط میخی بسیار سادهتر از شکل سومری ـ بابلی و دارای سی علامت و یک جدا کننده عمودی لغات است. جهت این خط از چپ به راست است. پس از
کشف الواح مکتوب اوگاریتی تلاش
دانشمندان برای کشف رمز آنها آغاز و یک سال بعد رمزگشایی شد بر این اساس معلوم شد که این خط، به رغم میخی بودن، الفبایی است و زبان اوگاریتی زبان سامی غربی و شبیه به زبان فنیقی و عبری است و همانند آنها از یک دستگاه الفبایی همخوانی (ابجد) استفاده میکرده است
(برای اوگاریتی و ترتیب آنها (تصویر ۳). درمجموع بیش از هزار
لوح مکتوب به زبان اوگاریتی کشف شده که نشان میدهد الفبای کامل سی حرفی اوگاریتی فقط در
متون اداری به کار میرفته و در
متون ادبی با کنار گذاشتن سه علامت آخر، الفبای مختصرتری استفاده میشده است.
در گونههای متأخرتر خط اوگاریتی تعداد حروف مختصرتر شده و حتی به ۲۲ حرف رسیده است
این گونه ۲۲ حرفی از خط اوگاریتی عمومآ از راست به چپ نوشته میشده و الواح محدودی که از اینگونه به دست آمده در حوزههای خارج از اوگاریت چون
سوریه،
لبنان و
فلسطین یافت شده است.
نخستین گونه از خطوط ابجدی سامی غربی در حدود ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد شکل گرفت. خط ابجدی سامی یکباره و فی البداهه
خلق نشد.
به نظر میرسد که نخستین مرحله ایجاد خط ابجدی سامی خط سینایی (کنعانی آغازین) باشد.
گامهای نخستین به سوی ایجاد دستگاه الفبایی ابجدی غیرمیخی در هزاره دوم پیش از میلاد را سامیهای ساکن شرق
مدیترانه برداشتند. شرق مدیترانه چهار راهی در میان حکومتهای بزرگ اکد و
مصر بود. باتوجه به اینکه هریک از این دو
حکومت نوشتار مخصوص به خود را داشتند، بنابراین ساکنان این منطقه امکان آموختن هر دو نظام نوشتاری را دارا بودند.
البته خط هیروگلیف مصر (بخش ۱) و خط هجایی میخی اکدی، با خط سامی که یک خط الفبایی همخوانی است، سنخیت ندارند. هرچند خط هیروگلیف مصر به سبب اینکه تنها از تصویرنگارهای همخوانی برای نوشتن یک واژه استفاده میکرده و یک واژه همخوان به همخوان نوشته میشده است شباهت بیشتری با خط الفبای همخوانی سامی دارد.
با کشف
آتشکده سرابیت الخادم، در شبه
جزیره سینا، در ۱۳۲۳/۱۹۰۵ و بررسی نوشتههای کوتاهی که بر برخی از اشیای موجود در آن به خطی ناشناخته نوشته شده بود و کشف رموز این خطوط، ابهام موجود درباره مرحله آغازین خط ابجدی سامی و عبور آن از شکل تصویری به شکل الفبایی تا حدود زیادی برطرف شد. این خط از تعداد اندکی (کمتر از سی) تصویرنگار شکل گرفته است. در ۱۳۳۴/ ۱۹۱۶ تحقیقات نشان داد که برخی از این تصویرنگارها چندین بار تکرار شدهاند، از جمله تصویرنگارهایی چون چوبدستی (عصا)،
خانه،
چشم، چوبدستی و علامت
صلیب.
در طی تحقیقاتی که بر روی این خط انجام گرفت معلوم شد که تصویرنگارهای مذکور هریک معادل آوای نخستین واژههای کنعانی لامد، بت، عین، لامد، و تاو است. بنابراین آن را می
توان به صورت لِبعلت (lb'lt، به معنای برای الهه) خواند
(تصویر ۴). بعدها رمزگشایی خط اوگاریتی وجود
الهه بعل را تأیید کرد.
به نظر دانشمندان مبدع خط سینایی آغازین معدنچیان سامی بودند که در
معادن فیروزه سرابیت الخادم در خدمت مصریان و در تماس مستقیم با آنان بودند. درحقیقت این معدنچیان با بهبود بخشیدن خط تصویری و سه همخوانی مصری و تبدیل آن به خط واجنگار یک همخوانی، موجب شکل گیری خط ابجدی سامی شدند
(برای واجنگارههای خط کنعانی آغازین و حروف معادل آنها در زبان
عربی، جدول ۷).
باتوجه به تصویر ۷ می
توان گفت که سامیهای غربی آغازین اگر میخواستند کلمه «اب» (
پدر) را بنویسند ابتدا شکل گاوی که به معنای واج «ا» (a) بود را میکشیدند و سپس شکل خانه را که به معنای واج «ب» (b) بود، رسم میکردند.
با توجه به محدودیت کتیبههای سرابیت الخادم (تصویر ۵) فهرست کامل این حروف با کشف کتیبههای فنیقی معلوم شد. خط فنیقی در حقیقت دنباله خط کنعانی آغازین پس از ۱۰۵۰ پیش از میلاد است
(تصویر۱). فنیقیها گروهی از اقوام سامی بودند که در بخشهای شمالی شرق مدیترانه میزیستند و آثار زیادی از آنها به زبان فنیقی برجای مانده است. فنیقیها تاجران بزرگی بودند و مستعمرههای بسیاری داشتند. زبان این مستعمرهها پونی بود که جانشین زبان فنیقی شد؛ آخرین کتیبههای پونی متعلق به سال ۲۰۰ میلادی است.
در گونه متأخر خط پونی همخوانهای حلقی «همزه»، «ع»، «ح» و «خ» حذف و به جای آن همخوانهای «ا»، «و»، «ی» اضافه شده است. به نظر میرسد برخی از خطوط قدیمی زبانهای بربر رایج در
افریقا (از غرب
مصر تا
مراکش) نظیر خط نومیدیایی از خط پونی مشتق شده باشد. از
قرن پنجم/ یازدهم تمامی آثار به جای مانده از زبانهای بربر به
خط عربی بوده به جز اندکی از
متون که به خط عبری است.
خط فنیقی از راست به چپ نوشته میشده و ترتیب نشانههای آن همان ترتیب ابجدی معروف است.
خط فنیقی گونه ۲۲ حرفی از گونه متأخر خط کنعانی غازین محسوب میشود که حروف آن همه ویژگیهای تصویرنگار خود را از دست داده است.
این خط به خط سامی شمالی کهن نیز
مشهور است.
خط فنیقی در تمام مستعمرات فنیقیها رواج یافت و علاوه بر جایگاه اصلی خود یعنی ساحل
سوریه و
لبنان به آسیای صغیر، بین النهرین،
قبرس، مالت، مصر و
یونان نیز گسترش یافت.
بیشتر خطوط الفبایی
جهان شاخههایی از خط فنیقی محسوب میشوند
(تصویر۱).
آرامیها در شمال شرق و عبریها در جنوب مدیترانه خط فنیقی را
قرض گرفته و با زبان خود منطبق ساختهاند. در حدود ۷۵۰ پیش از میلاد خط ابجدی آرامی به عنوان خطی مستقل و منشعب از فنیقی شکل گرفت، از سوی دیگر تاریخ قدیمترین کتیبههای مربوط به خط ابجدی عبری کهن نهصد سال پیش از میلاد تخمین زده شده است.
سامیهای عبری زبان حدودآ یازده
قرن پیش از میلاد خط فنیقی را عاریت گرفتند و در آغاز از این خط بدون هیچگونه تغییری برای نوشتن زبان خود استفاده میکردند. به همین سبب کتیبههای آغازین عبری کهن به خط فنیقی است. بارزترین نمونه آن، کتیبه تقویم جیزر، لوح کوچک سنگی از قرن دهم پیش از میلاد است که شرح مختصری از فعالیتهای
کشاورزی سال بر آن حک شده است
(تصویر ۶).
خط عبری کهن همانند خط فنیقی از راست به چپ نوشته میشد.
این خط گونهای از خط ۲۲ حرفی فنیقی (سامی شمالی کهن) است
(تصویر۷).
در ۵۸۶ پیش از میلاد بابلیها بر عبریها غلبه یافتند و شماری از تحصیل کردگان را با خود به بابل بردند. در آن زمان عبریها به زبان عبری
تکلم میکردند و به خط عبری کهن مینوشتند. در همان زمان، زبان و خط آرامی وسیله ارتباط ساکنان مصر تا آسیای صغیر و
هندوستان بود و به همین سبب در سرزمین بین النهرین نیز جانشین زبان و خط بابلی شد.
عبریها که در
اسارت بابلیها بودند زبان و خط آرامی را فراگرفتند و به کار بردند. پس از بازگشت آنان در ۵۳۸ پیش از میلاد به موطنشان، زبان عبری کهن به کاربردهای مذهبی محدود شده و زبان آرامی، زبان روزمره مردم شده بود، در نوشتار نیز گونهای از خط ابجد آرامی،
مشهور به عبری مربع، رواج داشت.
تنها خطی که از خط عبری کهن مشتق شد خط سامارتی بود. اقوام سامارتی از
یهودیان جدا شده بودند.
حروف عبری مربع واضح و متناسباند. در این خط تقریبآ در بالا یا پایین تمامی حروف یک خط تیره وجود دارد. برخی حروف دارای دوگونه نوشتاری متفاوتاند، که در جایگاههای مختلف واژه به کار میروند. خط عبری مربع همانند دیگر خطوط سامی کاملا همخوانی است، اگرچه بعضی حروف برای نمایش واکههای بلند نیز به کار میرفته است.
هنگامی که شیوه تلفظ دقیق واژههای نوشته شده به زبان عبری روبه فراموشی میرفت، عبری کهن به عنوان زبان گفتاری جایگزین زبان آرامی شد. به این ترتیب به سبب
نیاز به شیوه تلفظ دقیق حروف برای حفظ خوانش صحیح
متون مقدس، برای خط عبری نشانههای واکهای به صورت نشانههای زیروزبری (نقطه، سرکج بر بالا و پایین همخوانها) با استفاده از الگوی نظام واکهای سریانی ایجاد شد. چنین امری احتمالا در فاصله قرون پنجم و ششم میلادی رخ داده است. نشانهای زیروزبری اگرچه در بسیاری از طومارهای مذهبی ثبت نشده، اما در
تورات به طور منظم به کار رفته است.
در عبری معاصر از این نشانهها و از همخوانهای «الف»، «ه»، «و»، «یود» تنها در نوشتن
متون مذهبی و تورات استفاده میشود، اما در حالت معمول، همانند
عربی،
اعراب گذاری صورت نمیگیرد.
بعدها از خط عبری مربع، خط مدور سفاردی (در اسپانیا) و خط گوشه دار اشکنازی (در آلمان و لهستان) به وجود آمد.
علاوه بر زبان عبری، خط عبری مربع برای نوشتن زبانهای
عربی و ترکی نیز به کار رفته است.
خط عبری مربع در
قرون وسطا تنها در
متون مذهبی باقی ماند، اما از ۱۲۱۵/۱۸۰۰ به بعد نویسندگان
یهودی از این خط برای اهداف غیر دینی نیز استفاده کردند و در سده چهاردهم/ بیستم این خط برای زبان محاورهای عبری در
فلسطین اشغالی
احیا شد.
خط آرامی که با خط فنیقی خویشاوند است کمی پس از خط فنیقی ایجاد شد. خط آرامی را آرامیها از فنیقیها (در حدود ده قرن پیش از میلاد) وام گرفته و تغییراتی بر آن اعمال کرده بودند. این خط در حدود قرون هشتم تا ششم پیش از میلاد
هویت مستقل یافت و به خط امپراتوری بابل مبدل شد. زبان و خط آرامی در دورههای آشوری نو و پارسی باستان (بخش ۳)، وسیله ارتباط ملل خاور نزدیک به شمار میرفت.
شکل ظاهری کهنترین حروف آرامی در آغاز تفاوت اندکی با خط فنیقی داشت، اما به تدریج تکامل یافت. در برخی حروف گرایش به کاهش تعداد سرکجهای مجزا به وجود آمد و سرانجام زاویهها به انحنا مبدل شد و حروف به یکدیگر پیوستند. درواقع خط کمی شکستهتر شد
(تصویر۷).
تا قرن دوم و سوم پیش از میلاد، خط آرامی شکل نسبتآ همگون خود را حفظ کرد و پس از آن به چندین شاخه تقسیم شد: خط عبری مربع؛ خط نبطی که خط امپراتوری نبط در حوالی پترا (در
اردن) بود و خط
عربی نو بیواسطه از آن مشتق شده است؛ خط پالمیری یا تدمری؛ خط هترهای در شمال
بین النهرین؛ الیمایی که بعدآ خط مندایی از آن شکل گرفت؛ و تعدادی از خطوط ایرانی نظیر فارسی، پارتی، سغدی و خوارزمی، در جنوب بین النهرین (بخش ۳). خط سغدی نیای خطوط ایغوری، مغولی و خطوط مانچو است (بخش ۵). علاوه بر این، خط آرامی نیای بسیاری از خطوط هندی (بخش ۴) و خطوط آسیای جنوب شرقی نیز محسوب میشود
(بخش ۶). سرانجام با گسترش
اسلام، خط و
زبان عربی جانشین خط و زبان آرامی شد و از آن پس
عربی به زبان و خط میانجی در سراسر
خاورمیانه، و بیشتر از آن در
جهان اسلام، بدل شد. گونه کنونی زبان و خط آرامی، زبان و خط سریانی است که در مناطقی از
ترکیه،
عراق و
سوریه حدود دویست هزار تن گویشور دارد. خط سریانی دارای سه گونه استرانجلو، سِرطو و نسطوری است.
در
قرن اول پیش از میلاد حکومتهای کوچکی در شمال سوریه و عراق تشکیل شد. مشهورترین آنها اوسروئنه و پایتخت آن ادسا (رُها) بود و به این ترتیب لهجه آرامی ـ سریانی این
حکومت بر بسیاری از لهجههای آرامی غلبه یافت. بدین ترتیب خط سریانی شکل گرفت.
خط سریانی در تاریخ و گسترش
مسیحیت شرقی نقش مهمی داشته است. این خط در اشکال اولیه خود (موسوم به استرانجلو) با شاخه دیگری از آرامی، یعنی گونه شکسته خط پالمیری ارتباط تنگاتنگی دارد و هر دو به اتصال حروف
گرایش دارند. ترتیب حروف سریانی همانند حروف عبری است، اگرچه در نامگذاری آنها تفاوتهایی وجود دارد. بیشتر حروف همانند خط
عربی دارای صورتهای مختلف آغازی، میانی و پایانی هستند.
خط سریانی در قرون اول و دوم میلادی با حروف جدا نوشته میشد
(تصویر۸)، اما دیری نگذشت که بعضیاز حروف آن به حالت متصل یا پیوسته در آمد، بدین ترتیب خط استرانجلو، قدیمترین و اصلیترین خط سریانی، در
شهر رُها شکل گرفت
(تصویر ۹).
در ۴۸۹ میلادی، سریانیان به سبب
اختلاف دینی به دو گروه نسطوریها و یعقوبیها تقسیم شدند، و به دنبال آن خط سریانی نیز به دو گونه تقسیم شد: نسطوریان از رسم الخط نسطوری شرقی استفاده میکردند و برای بیان واکهها نیز نقطه به کار میبردند
(تصویر۱۰).
سریانیان یعقوبی نیز رسم الخط غربی سرطو (خط سطری) را به کار گرفتند و برای بیان واکه از حروف یونانی استفاده کردند
(تصویر۱۱).
گونه نسطوری خط سریانی در قرن سیزدهم/ نوزدهم به الگوی خط سریانی جدید مبدل شد و سریانیهای شرقی یا
مسیحیان نوآرامی و اجتماعات
یهودی ساکن اطراف
دریاچه ارومیه و نزدیک
موصل و
تبریز نیز در آثار خود از آن استفاده کردند.
زبان آرامی مدتی زبان رسمی آشوریها، بابلیها و فارسها بود. پس از سقوط
حکومت ساسانی در
ایران، خط آرامی رو به افول رفت و گویشها و خطوط محلی بسیاری شکل گرفتند. خطوط یهودی (عبری مربع)، نبطی، پالمیری، مندایی، هترهای و سریانی از جمله مهمترین این خطوط است.
نبطیها اقوامی آرامی زبان بودند که در
شبه جزیره سینا، شمال
عربستان و شرق
اردن، میزیستند،
مرکز حکومت این مهاجران
عرب پترا بود.
خط مردم این ناحیه قبل از ورود نبطیها گونهای از خط
عربی جنوبی (ادامه مقاله) بود، اما از قرن چهارم پیش از میلاد نبطیها زبان و خطی مشتق از زبان و خط آرامی به کار بردند.
خط نبطی را نیای بلافصل خط
عربی میدانند.
کتیبهها و دست نوشتههای نبطی یافت شده در سه منطقه اردن، سینا و عربستان، که تاریخ آن به دو قرن پیش از میلاد برمیگردد، بسیار به خط
عربی قدیم شبیه است
(تصویر ۱۲). براساس این آثار به جامانده به نظر میرسد که حروف خط نبطی شکسته و غالبآ به هم متصل بوده و شکل برخی از حروف گرد شده است.
(تصویر ۱۳).
پالمیری یا تدمری به گویش و خطی مشتق از زبان آرامی گفته میشود که ۵۰۰ سال پیش از میلاد در پالمیر، واحهای در صحرای
سوریه، رایج بودهاست.
این منطقه پس از فتوحات امپراتوری
روم به مرکز تجاری مهم در مسیر شرق مبدل شد. به سبب روابط تجاری خط پالمیری در نقاط دیگر نیز رواج یافت.
ویژگیهای زبان
عربی در خط پالمیری کمتر از خط نبطی است. قدیمترین کتیبههای یافت شده به این خط به سال ۴۴ پیش از میلاد برمیگردد. کتیبههایی به خط پالمیری در نواحی سوریه امروزی
عراق،
مصر،
الجزیره، انگلستان، ایتالیا، مجارستان و رومانی یافت شده است. پالمیر را در ۲۷۲ رومیها ویران کردند و آخرین کتیبههای خط پالمیری از همین دوره است.
این خط دارای دوگونه تاریخی و شکسته بوده است. گونه شکسته خط پالمیری چندان شناخته شده نیست و شواهد این گونه اغلب در خارج از خود پالمیر یافت شده است
(تصویر ۱۴ و ۱۵).
خط هترهای شاخه دیگری از خطوط مشتق از خط آرامی است. تعداد گونههای آن تقریبآ به چهارصد خط میرسد. این شاخه در
قرن اول تا قرن سوم میلادی ایجاد شد.
هتره واحهای در میان
دجله و
فرات و همانند پالمیر مرکز تجاری مهمی در منطقه بود نخستین کتیبه تاریخدار به خط هترهای متعلق به سال ۹۷ـ۹۸ میلادی
(تصویر ۱۶) و آخرین کتیبه از ۲۳۸ میلادی است. به نظر میرسد که ساسانیان و احتمالا شاپور اول (حک: ۲۲۶ـ۲۴۱ میلادی)، هتره را ویران کردند. کتیبههایی به خط هترهای علاوه بر هتره در نواحی دیگری نظیر دورااروپوس بر روی رود فرات و آشور به روی رود دجله یافت شده است.
خطوط مندایی، یا خطوط جنوب بین النهرین، شاخهای مشتق از خط آرامی است که اقوام مندایی به کار میبردند.
اقوام مندایی فرقهای گنوسی بودند که
مذهب آنها ترکیبی از عناصر بابلی، فارسی،
یهودیت و
مسیحیت بود. ظاهرآ منداییها از
فلسطین به این نواحی
مهاجرت کرده بودند، اقوام بومی این منطقه که قبل از منداییها در آنجا
سکونت داشتند، الیماییها بودند. آنان خط مخصوص به خود را داشتند، اما پس از ورود منداییها خط مندایی در آنجا رایج شد.
خط الیمایی قدمت بیشتری از خط مندایی دارد. حروف در خط الیمایی غالبآ مجزا و در خط مندایی کاملا متصل است. خط مندایی یگانه زیرشاخه از خط آرامی است که در آن همه واکهها نوشته شدهاند
(تصویر ۱۷).
این خط جوانترین شاخه خط الفبایی ـ ابجدی سامی است
که به نظر میرسد در پایان قرن چهارم و قرن پنجم میلادی از خط نبطی قبایل آرامی شمال، شرق و جنوب
صحرای سینا سرچشمه گرفته باشد.
قدیمترین کتیبه خط
عربی، کتیبه امّ الجمال (قرن ششم میلادی)، سندی است بر اقتباس خط
عربی از خط نبطی.
نمونههای معدودی از خط
عربی پیش از
اسلام کشف شده است زیرا
عربها به رغم آنکه مردمانی آشنا به زبان و
شعر بودند، از خط چندان استفاده نمیکردند و ادبیات آنها شفاهی بود. با ظهور
دین اسلام در نیمه نخست قرن هفتم میلادی، نوعی دگرگونی بینشی در میان مردم
عرب به وجود آمد و خط در زندگی مردم این منطقه اهمیت بسیار یافت.
خط
عربی بیش از دیگر خطوط سامی رواج یافته است. زیرا
مسلمانان در
ایران و
ترکیه و نیز بخشی از ساکنان
هند و
مالزی و همچنین سواحلیها و خائوسها در
افریقا آن را به عنوان خط اسلامی به کار گرفتند.
امروزه خط
عربی پس از خط الفبایی لاتین پرکاربردترین خط
جهان محسوب میشود.
در اوایل دوره اسلامی دو شیوه نوشتاری متمایز از یکدیگر وجود داشت که یکی واضح و زاویه دار و دیگری گرد و شکسته بود. گونه نخست که اصولا برای ثبت یادبودهای تاریخی به کار میرفت، رسمی و هندسی و به
خط کوفی مشهور بود. با طلوع اسلام این خط به ابزاری مناسب برای نگارش
قرآن مبدل شد، ولی در قرن دوازدهم استفاده از آنرو به کاهش گذارد. خط دوم که
نسخ نامیده میشد، در دربار فرمانروایان غیرعرب نشو و نما یافت و پدر خط
عربی نوین به شمار میآید
(خطاطی، بخش ۱) (تصویر ۱۸ و ۱۹).
ترتیب معروف الفبای
عربی با دیگر خطوط سامی تفاوت دارد (ا، ب، ت، ث، ج، ح، و...) و ترتیب ابجد، هوز، حطی، کلمن، سعفص، قرشت، ثخذ، ضظع را ندارد. ظاهرآ نظام حاکم در اینجا شباهت کتابت حروف است که متصل یا منفصل در پی هم میآیند. در خط
عربی به
تقلید از خط سریانی استفاده از نقطه برای نشان دادن واکهها بسیار زود پدیدار شد. اوایل a و oبا نقطهای در روی همخوان و با نقطهای در زیر آن مشخص میشد، در نسخ قدیمی قرآن مجید اغلب این نقطهها رنگی است. مشکول کردن کلمات برای نشان دادن واکههای کوتاه احتمالا در اواسط سده دوم به وجود آمده است. استفاده از نقطه گذاری حروف و تعیین ضبط واژهها به ویژه برای تلفظ دقیق
آیات قرآن اهمیت دارد.
متون عربی صدر اسلام مانند
متون عربی قبل از اسلام کمیاب است. بیشتر نوشتهها بر روی تنه
نخل، استخوان،
گل یا سنگهای سفید بود و به همین سبب فقط تعداد کمی از این
متون محفوظ مانده و به دست ما رسیده است.
با این حال، تمام شکلهای خط
عربی که در آن دوره رواج داشته است، در نسخههای قرآنِ به جامانده از آن دوره مشاهده میگردد. از دیگر
متون آن دوره، نامههایی است که
پیامبر اسلام به پادشاهان و امرا نوشته است (تصویر ۱۸). نوشتههایی نیز بر روی
کوه سَلع، در
مدینه، و صخرهها و سنگها و
درهم ضرب شده
حضرت علی علیهالسلام حک شده است. نوشتههای حکاکی شده بر روی اندک سکههای
نقره و
مس به جامانده از سال ۱۹ تا ۴۰ هجری از این دسته است.
نظام خطوط سامی غربی جنوبی کاملا با نظام دیگر خطوط سامی که تاکنون از آنها یاد شد، متفاوت است. در این گروه خط
عربی جنوبی (باستان و نو) که خط مَعینی ـ صابئی نیز نامیده میشود، و خط اتیوپیایی (حبشی) قرار میگیرد. خط اتیوپیایی شاخه جدید خط سامی غربی جنوبی محسوب میشود.
خط معینی ـ صابئی (خط صابئی و مسندی) در اکثر نوشتههای مربوط به تمدن کهن جنوب غرب
عربستان (معینی، صابئی، قتبانی، حضرموت و حمیری) مشاهده میشود و از
قرن هشتم پیش از میلاد تا قرن ششم میلادی به کار رفته است.
سه کتیبه معروف این خط کتیبههای لحیان (تصویر ۲۰)، در شمال غرب شبه جزیره عربستان است که اکثر آنها متعلق به سالهای ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلادی است. بیشتر کتیبههای ثمودی که سابقآ ماقبل
عربی نیز نامیده شده، از
حجاز و
نجد و بخشی از شبه جزیره سینا و از نواحی صفا در بخش سفلای
دمشق از سالهای ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلادی به جای مانده و کتیبههای صفایی متعلق به قرون سوم تا ششم میلادی است.
خطوط سامی غربی جنوبی همانند خط سینایی آغازین دارای ۲۹ حرف بودند و از راست به چپ یا از چپ به راست نوشته میشدند. برخی از کتیبههای ثمودی نیز به صورت عمودی یعنی از بالا به پایین نوشته شده است.
حتی پس از
اسلام قومی از
یمن با خط معینی ـ صابئی مینوشتند و میخواندند، اما با ظهور اسلام و گسترش خط
عربی نو این خط رو به زوال رفت و خط
عربی جانشین آن شد.
از پایان هزاره اول پیش از میلاد تا حدود آغاز
مسیحیت، سامیهای عربستان جنوبی به افریقا
مهاجرت کردند و در آنجا استقرار یافتند و خط آنان نیز به آنجا راه یافت.
زبان بومی اتیوپی یا حبشه غیرسامی بود و به گروه زبانهای کوشی تعلق داشت (حبشه، زبانها). نخستین اسناد به خط اتیوپیایی به قرن چهارم میلادی برمیگردد. کتیبههای این دوره هنوز نشانهگذاری نشده و به لحاظ خط و زبان با
عربی جنوبی آمیخته است. در میان خطوط سامی، اتیوپیایی تنها خطی است که ویژگیهای خاص خود را تکامل بخشیده است، از جمله شکل ظاهری متفاوت ترتیب جدید نویسهها، معکوس کردن جهت نوشتار (از چپ به راست) و از همه مهمتر شکل منظم و اجباری نشانهگذاری. این خط از نوع آبوگیدا است
(حبشه، زبانها) (تصویر ۲۱).
(۱) احمد شوحان، رحلة الخط
العربی من المسند الی الحدیث، دمشق ۲۰۰۱.
(۲) کارل بروکلمان، فقه اللغات السامیة، ترجمه عن الالمانیة رمضان عبدالتواب، ریاض ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۳) الیاس بیطار، الابجدیة الفینیقیة و الخط
العربی، دمشق ۱۹۹۷.
(۴) یحیی وهیب جبوری، الخط و الکتابة فی الحضارة
العربیة، بیروت ۱۹۹۴.
(۵) جرجیزیدان، الفلسفة اللغویة و الالفاظ
العربیة، چاپ مراد کامل،) قاهره (: دارالهلال، ۱۹۶۹.
(۶) حسن ظاظا، السامیون و لغاتهم: تعریف بالقرابات اللغویة و الحضاریة عند
العرب، دمشق ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۷) عبدالغفار حامد هلال،
العربیة: خصائصها و سماتها، قاهره ۲۰۰۴.
(۸) یوهانس فریدریش، تاریخ خطهای جهان و سیر تحولات آنها از آغاز تا امروز، ترجمه فیروز رفاهی، تهران ۱۳۶۸ش.
(۹) تئودور نولدکه، اللغاتالسامیة، ترجمه عن الالمانیة رمضانعبدالتواب،) بیروت (۱۹۶۴.
(۱۰) علی عبدالواحد وافی، فقهاللغة،) قاهره (: دارنهضة مصر، (بیتا).
(۱۱) کریستوفر واکر، تاریخ خط میخی، ترجمه نادر میرسمیعی، تهران ۱۳۸۶ش.
(۱۲) اسرائیل ولفنسون، تاریخ اللغات السامیة، بیروت ۲۰۰۱.
(۱۳) Florian Coulmas, The Blackwell encyclopedia of writing systems, Oxford ۱۹۹۹.
(۱۴) idem, Writing systems: an introduction to their linguistic analysis, Cambridge ۲۰۰۳.
(۱۵) Peter T Daniels, "Scripts of Semitic languages", in The Semitic languages, ed RobertHetzron, London: Routledge, ۱۹۹۷.
(۱۶) Steven Roger Fischer, A history of writing , London ۲۰۰۱.
(۱۷) Albertine Gaur, A history of writing، London ۱۹۹۲.
(۱۸) Ignace Jay Gelb, Old Akkadianwriting and grammar, Chicago (۱۹۶۱).
(۱۹) John F Healy, The earlyalphabet, Berkeley ۱۹۹۰.
(۲۰) An Introduction to the comparative grammar of the Semitic languages: phonology and morphology, by Sabatino Moscati et al, ed Sabatino Moscati, Wiesbaden: Otto Harrassowitz, ۱۹۶۹.
(۲۱) Joseph Naveh, Early history of the alphabet:an introduction to West Semitic epigraphy and palaeography, Jerusalem ۱۹۸۲.
(۲۲) HenryRogers, Writing systems: alinguistic approach, Malden, Mass ۲۰۰۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۷۱۰۱.