خربق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَرْبَق، این نام در برگیرنده دو
گیاه مختلف دارویی از دو
خانواده مختلف شامل خربق سیاه با نام علمی هِلِه بوروس نایگر از خانواده آلاله و خربق سفید با نام علمی وراتروم آلبوم از خانواده گل حسرت است.
خربق
سیاه گیاهی علفی، دارای
ریشه ضخیم و ساقهای تا حدود یک متر، گلهای زنگوله مانند
سبز یا
سفید مایل به صورتی با کنارههای
قرمز، و موسم گلدهی این گیاه از پانزدهم
دی تا
فروردین است. ریشههای تیره رنگ و انبوه این گیاه خاصیت درمانی دارد. رنگ ریشه، وجه تسمیه این گیاه است.
خربق سفید، گیاهی علفی، پایا، دارای ریزوم نسبتآ ضخیم و پوشیده شده از ریشه و ساقهای به ارتفاع یک متر است با برگهای متناوب، بزرگ، گلهایی به رنگ سفید مایل به
زرد یا مایل به سبز و به صورت خوشهای که در انتهای ساقه جمع میشوند. موسم گلدهی این گیاه
تیر و
مرداد است. قسمت مورد استفاده این گیاه در درمان، ریزوم آن است.
پراکندگی این دو گیاه را در جنوب و مرکز
اروپا و نقاط معتدله
آسیا گزارش کردهاند. هیچ نمونهای از این دو گیاه در
ایران یافت نشده است.
معادل یونانی واژه خربق، از دو واژه (
ضرر رساندن، خطرناک بودن) و (
غذا) تشکیل شده است. برای گیاه خربق، نامهای گوناگونی آمده است. دیوسکوریدس
اسامی اِلابورُس، اقطومن، بولوریزن و مالنبودیون را برای خربق سیاه و الابورص لوقوص را برای خربق سفید ذکر کرده است.
بهنظر
ابوریحان بیرونی مردی به نام ملمقوس، از شدت
عشق به
وسواس مبتلا و با این گیاه درمان شد و آن گیاه را ملمقونیون نامیدند. البته به نظر میرسد مالنبودیون و ملمقونیون صورت تحریف شده ملامپودیون باشند که از نام ملامپوس،
پزشک و پیشگوی یونانی، در ۱۴۰۰ سال پیش از
میلاد مسیح گرفته شده است
(برای معادلهای رومی، سریانی و آرامی رجوع کنید به).
معادلهای این واژه در عربی خانقالذئب و قاتل الذئب است (اگر آن را بکوبند و بر
گوشت بپاشند و به
گرگ بدهند تا بخورد، بعد از ساعتی میمیرد).
معادل فارسی این واژه داری بوربق
و خال زنکی
بوده است.
جالینوس،
طبع و مزاج هر دو را گرم و خشک
دانسته است.
دیوسکوریدس
خواص فراوانی را برای خربق سیاه ذکر کرده است، از جمله آنکه خوردن آن
بلغم و
صفرا را روان میکند و از پخته آن با
عدس و آبگوشتها، برای ایجاد
اسهال استفاده میشود و برای درمان سردرد، مالیخولیا، دیوانگی، درد مفاصل و
فلج همراه با سُستی مفید است. همچنین برای درمان بواسیر، سنگینی
گوش، جَرَب، بَهَق و
دندان درد توصیه شده است. وی
برای خربق سفید نیز خواصی قائل است از جمله آنکه
معده را پاک میکند و مخلوط کردن آن با سرمهها برای رفع ناراحتی
چشم مؤثر است. جالینوس نیز خربق سیاه و سفید را «جالی» معرفی کردهاست و به دلیل همین ویژگی برای آن خواصی ذکر کرده که تقریبآ شبیه همان خواصی است که دیوسکوریدس ذکر کردهاست.
خواصی که
پزشکان اسلامی برای خربق ذکر کردهاند توضیح و تفصیل همان نوشتههای حکمای یونانی به همراه اضافات مختصری است؛ چنانکه رازی
خوردن شربت خربق سفید را به همراه ادویه دیگر به شدت قیآور و چهبسا خفهکننده، پایینآورنده نیرو و نبض و احتمالا باعث ایجاد حالت غش و در حالت شدیدتر منجر به
مرگ دانسته است. در
الفلاحة النبطیه،
خربق سفید، و خربق سیاه جزء
سموم دانسته شده و مخلوط کردن برخی بذرها با کوبیده اجزای خربق قبل از کشت برای دفع آفات مناسب ذکر شده است.
اخوینی بخاری درمان بیماریهایی از قبیل داءالثّعلب، داءالفیل، احتباس
حیض و غیره را با استفاده از خربق سیاه و سفید توصیه کرده است.
بهگفته
ابنسینا،
مردم
آب خربق سیاه را در خانهها میپاشیدند تا
خانه را پاک کنند و وقتی کسی میخواست این گیاه را از
زمین بکند، نخست میبایست
نماز بگزارد. او بدل خربق را مازریون و غاریقون (= قارچ آگاری بلان با نام علمی پولیپوروس اُفیسینالیس) و، به قول ماسویه، کندس دانسته است (برای شرح خواص خربق سفید رجوع کنید به اینجا).
هروی
آن را پاککننده تن و مفید در درمان بیماریهای کهنه شش، یرقان، خنازیر و برخی بیماریهای دیگر دانسته است. ابوریحان بیرونی،
جرجانی،
ابنبیطار،
غَسّانی ،
انصاری شیرازی
و عقیلی علوی شیرازی
نیز خواصی برای این دو گیاه ذکر کردهاند که به نظر میرسد بیشتر این مطلب مأخوذ از نوشتههای حکمای قبلی باشد. امروزه از ریشه خربقسیاه، موادی به نام هلهبورین و هلهبورئین، استخراج میشود و بهعلت
مسمویت حاصل از این گیاه، در
طب امروزی چندان استفادهای از آن نمیشود. همچنین از ریزوم خربق سفید، مواد مختلفی از قبیل ژروین و روبیژروین استخراج میشود.
(۱) ابنبيطار؛
(۲) ابنسينا؛
(۳) ابوريحان بيرونى، الصيدنة؛
(۴) اخوينى بخارى؛
(۵) علىبن حسين انصارى شيرازى، اختيارات بديعى (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقى مير، تهران ۱۳۷۱ش؛
(۶) اسماعيلبن حسين (حسن) جرجانى، ذخيره خوارزمشاهى، چاپ عكسى از نسخهاى خطى، چاپ علىاكبر سعيدى سيرجانى، تهران ۱۳۵۵ش؛
(۷) اسماعيلبن حسين (حسن) جرجانى، كتاب الاغراض الطبية و المباحث العلائية، عكس نسخه مكتوب در سال ۷۸۹ هجرى محفوظ در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، تهران ۱۳۴۵ش؛
(۸) حكيم مَيْسرى، دانشنامه در علم پزشكى، چاپ برات زنجانى، تهران ۱۳۶۶ش؛
(۹) پدانيوس ديوسكوريدس، هيولى الطب فى الحشائش و السموم، ترجمة اِصطِفَنبن بَسيل و اصلاح حنينبن اسحاق، چاپ
سزار ا. دوبلر و الياس تِرِس، تطوان ۱۹۵۲؛
(۱۰) محمدبن زكريا رازى، المنصورى فى الطب، چاپ حازم
بكرى صديقى، كويت ۱۴۰۸/۱۹۸۷؛
(۱۱) على زرگرى، گياهان داروئى، تهران، ج ۱، ۱۳۶۸ش، ج ۴، ۱۳۶۹ش؛
(۱۲) محمدپادشاهبن غلام محيىالدين شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسى، چاپ محمد دبيرسياقى، تهران ۱۳۶۳ش؛
(۱۳) عقيلى علوى شيرازى؛
(۱۴) علىبن عيسى كحّال، تذكرة الكحّالين، چاپ غوث محيىالدين قادرى شرفى، حيدرآباد، دكن ۱۳۸۳/ ۱۹۶۴؛
(۱۵) يوسفبن عمر غَسّانى، المعتمد فى الادوية المفردة، چاپ مصطفى سقا، بيروت ?] ۱۳۷۰/ ۱۹۵۱[؛
(۱۶) الفلاحة النبطية، الترجمة المنحولة الى ابنوحشيه، چاپ توفيق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸؛
(۱۷) احمد قهرمان، كورموفيتهاى ايران: سيستماتيك گياهى، ج ۲، تهران ۱۳۷۲ش؛
(۱۸) علىبن عباس مجوسى، كاملالصناعة الطبية، بولاق ۱۲۹۴؛
(۱۹) فريدون نوزاد، گيلهگب، رشت ۱۳۸۱ش؛
(۲۰) هروى؛
(۲۱) Plinius/ Pliny
Elder , Natural history, with an S. Jones, H. translation, vol.۷, ed.tr. W. English Cambridge, Mass. ۱۹۶۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خربق»، شماره۶۹۷۹.