• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خدمت‌رسانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




نهضت خدمت‌رسانی در همه ساحت‌های مختلف اسلام از جمله اخلاق اسلامی، مورد تاکید فراوان قرار گرفته و در نظام دینی موضوع خدمت‌رسانی به‌صورت نهادینه شده مطرح می‌گردد. فلسفه وجودی حکومت دینی، برقراری عدالت و خدمت به مردم، و واگذاری و پذیرش مسئولیت‌ها نیز در همین راستاست. ازاین‌رو، هرچه مسئولیت، مهم‌تر و بالاتر باشد، وظیفه خدمت‌رسانی نیز سنگین‌تر می‌شود. مقاله، در ادامه مطالب فوق، ارزشی و فعل اخلاقی بودن خدمت‌رسانی از دیدگاه اسلام را مورد بررسی قرار می‌دهد و معیارهای ارزشمندی آن را به بحث می‌گذارد. پس از آن آداب خدمت ارزشمند و آثار اخلاقی، تربیتی آن را مطرح می‌کند و بدین‌ترتیب با خاتمه و نتیجه‌گیری پایان می‌یابد.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه بحث
۲ - مفهوم خدمت‌رسانی
۳ - مسئولیت‌ها و خدمت‌رسانی حکومت دینی
۴ - ارزش اخلاقی خدمت‌رسانی
۵ - معیارهای ارزشمندی خدمت‌رسانی
       ۵.۱ - ارزش ذاتی
       ۵.۲ - حسّ نوع دوستی
       ۵.۳ - بهره‌های دنیایی
       ۵.۴ - پاداش‌های اخروی
       ۵.۵ - قرب الهی
       ۵.۶ - هماوردی با اعمال عبادی
۶ - آداب خدمت‌رسانی
       ۶.۱ - اخلاص
       ۶.۲ - توکّل
       ۶.۳ - عبودیت و بندگی
       ۶.۴ - محبت به مردم
       ۶.۵ - عدل و انصاف با مردم
       ۶.۶ - ارتباط مستقیم با مردم
       ۶.۷ - تواضع و گشاده‌رویی
       ۶.۸ - استقامت در کار
       ۶.۹ - تحمّل نیش و نوش‌ها
       ۶.۱۰ - وفا به عهد و پیمان
       ۶.۱۱ - پرهیز از منّت‌گذاری
       ۶.۱۲ - پرهیز از مردم‌آزاری و ایجاد مزاحمت
       ۶.۱۳ - مشکل گشایی
       ۶.۱۴ - آداب دیگر
۷ - آثار فردی خدمت‌رسانی
       ۷.۱ - پرورش روحی و تکامل معنوی
       ۷.۲ - نشاط معنوی
       ۷.۳ - جلوگیری از لغزش‌های ذلت‌بار
       ۷.۴ - حمایت الهی
       ۷.۵ - بزرگواری و سروری
       ۷.۶ - محبوبیت اجتماعی
۸ - آثار اجتماعی خدمت‌رسانی
       ۸.۱ - شکوفایی اخلاق و معنویت مردم
       ۸.۲ - دمیدن روح امید
       ۸.۳ - رشد عزّت اسلامی
       ۸.۴ - ریشه‌کنی بسیاری از مفاسد اجتماعی
       ۸.۵ - برانگیختن حسّ سپاس‌گزاری
       ۸.۶ - اتحاد و همبستگی و استحکام روابط اجتماعی
       ۸.۷ - پرورش روحیه شهادت‌طلبی
۹ - نتیجه‌گیری
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


خدمت‌رسانی در اسلام را می‌توان در ساحت‌های مختلفی مورد بحث قرار داد؛ خدمت‌رسانی در دیدگاه آیات، روایات و ادعیه، سیره معصومین (علیهم‌السّلام)، سیره فقها، خدمت‌رسانی در ادبیات و هنر و شعر شاعران، خدمت‌رسانی از منظر کلامی، فقهی و از جمله اخلاقی.
منظور ما از ارائه این مقاله، پاسخ به این پرسش است که آیا خدمت‌رسانی فعلی اخلاقی و ارزشی است یا خیر؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، معیارها، آداب و آثار آن چیست؟ بی‌تردید، با ثابت شدنِ ارزشی بودن بحث خدمت‌رسانی، ضرورت و اهمیت آن نیز روشن‌تر می‌شود و خدمتگزاران را در خدمت بیشتر و بهتر، با انگیزه جلب رضایت خداوند متعال شایق‌تر و در خودسازی، تهذیب نفس و قرب الهی بهره‌مند خواهد کرد.


مفهوم گسترده خدمت‌رسانی را در متون دینی می‌توان در لابه‌لای مفاهیمی از قبیل: تلاش در برآوردن نیازهای مؤمنان، ادخال سرور در قلوب آنان، احسان، اهتمام به امور مسلمانان، اعانت مسلمین، یاری رساندن به گرفتاران، گشودن گرفتاری مؤمنان و مانند آن جست‌و‌جو کرد.
این مفهوم گسترده شامل سود‌رسانی افراد نسبت به یکدیگر و یا هم‌نوعان می‌شود و به‌صورت وام دادن، سیر کردن، پوشاندن، رفع گرفتاری از یکدیگر و نیز همکاری زن و شوهر در محیط خانه و خدمات عام المنفعه از قبیل مدرسه سازی، تاسیس دانشگاه، ساختن خوابگاه‌های دانشجویی، وقف کردن اموال برای محرومان و اقشار آسیب‌پذیر و ... بروز می‌کند، چنان‌که خدمتگزاری به مردم در نظام دینی به صورت نهادینه شده نیز نوعی دیگر از مصادیق خدمت‌رسانی است.
آنچه در این نوشتار بیشتر مورد توجه است نوع اخیر خدمت‌رسانی است که خدمات کارگزاران، دولت‌مردان، مسئولان مملکتی در هر رده‌ای را دربرمی‌گیرد و هرکس بر اساس نوع مسئولیت و وظایف محوّله می‌بایست در یاری نظام و مردم از هیچ کوششی دریغ نورزد.


فلسفه وجودی حکومت دینی و حاکمیّت اسلامی، برقراری عدالت و خدمتگزاری به مردم، به‌ویژه، محرومان و پابرهنگان است، تا اینکه تحت حمایت این حاکمیت، زندگی سالمی داشته، در آسایش و امنیت به سر برند؛ ستمی بر آنان روا نشود؛ حقی از آنها ضایع نگردد و به عزت و اقتدار اسلامی برسند.
واگذاری و پذیرش مسئولیت‌ها نیز در اسلام، در راستای استقرار و گسترش عدالت اجتماعی و خدمت‌رسانی به هم‌نوعان در همه عرصه‌های اجتماعی است و «مسئولیت» در نگرش اسلامی بار امانتی سنگین بر گرده افراد است که اگر نتوانند به شکل شایسته به مقصدش برسانند و حقش را ادا کنند، سخت مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. امام علی (علیه‌السّلام) به یکی از کارگزارانش نوشت: ... اِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لکِنَّهُ فی عُنُقِکَ اَمانَةٌ. همانا مسئولیت (و منصب) تو، طعمه و شکار نیست، بلکه بار امانتی در گردن تو است.
هر چه مقام و جایگاه بالاتر و مهم‌تر، وظیفه خدمتگزاری بیشتر و سنگین‌تر! بر همین مبنا وظیفه پیامبران الهی در قبال مردم بالاترین بود و خدماتشان شایان توجه‌تر. اولیای گرامی اسلام و پیشوایان دینی نیز این‌گونه بوده‌اند. زندگی آن بزرگواران مملو از خدمات شایسته به بشریت از زمان حضور و تا همیشه تاریخ است و هرکدام در این میدان صحنه‌هایی بس بزرگ و با شکوه از حماسه و ایثار خلق کرده‌اند.
رهبران الهی نیز که مشروعیت حاکمیت خویش را از کانال الهی دریافت کرده‌اند و بازوان اجرایی‌شان و زنجیره‌ای که به آنان وابسته است همه و همه بایستی این‌گونه باشند. چنان که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) این‌گونه بود و می‌فرمود:
من خادم شما هستم. من خادم ملت هستم، من آمده‌ام که بزرگواری شما را حفظ کنم. من آمده‌ام که دشمنان شما را زمین بزنم. من آمده‌ام که ملّت را یک ملّت مستقل کنم. ... به من اگر خدمتگزار بگویند بهتر از این است که رهبر.
سیل نیازهایی که از جانب آحاد مردم به سوی مسئولان مملکتی در هر رده‌ای سرازیر می‌شود، هدیه و نعمتی الهی است که شکرانه‌اش، تعهد، دلسوزی، وظیفه شناسی، تلاش پیگیر در رفع این نیازمندی‌ها و احساس ملامت و خستگی نکردن در خدمت‌رسانی شایسته به مردم است.
امام حسین (علیه‌السّلام) در بیان این نکته مهم چنین می‌فرماید: اِنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللّهِ عَلَیْکُمْ فَلا تَمُلُّوا النِّعَمَ. همانا نیازمندیهای مردم به شما از نعمتهای خدا برشماست. بنابراین از این نعمت‌ها دلگیر نشوید.
دانی که خدا چرا تو را داده دو دست؟ من معتقدم که‌اندر آن سرّی هست
یک دست به کار خویشتن پرداختن با دست دگر ز بی کسان گیری دست


بدون تردید خدمت به بندگان خدا یک ارزش صددرصد اسلامی و اخلاقی است. آیات و روایات فراوانی درباره‌اش وارد شده است. سیره عملی رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امامان معصوم (علیهم‌السّلام) نیز به‌خوبی گویای آن است و شاید عملی ارزشمندتر از خدمت به خلق در گفتار و سیره آن بزرگواران نیابیم. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن را در ردیف ایمان به خدا آورده، می‌فرماید:
دو خصلت است که چیزی بالاتر از آن دو نیست: یکی ایمان به خدا، دیگری سود رساندن به بندگان خدا.
حضرت علی (علیه‌السّلام) نیز می‌فرماید:
به همه مردم نیکی کن؛ چرا که ارزش هیچ عملی در پیشگاه خداوند سبحان با فضیلت کارهای نیک برابری نمی‌کند.
بنابراین، از نظر ارزشی و حسن فعلی کمتر عملی به پای خدمت به مردم می‌رسد. از نظر حسن فاعلی نیز هرکس برای اجتماع و مردم سودمندتر باشد از بهترین مردم به حساب می‌آید. از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسیدند: خدا چه کسی را بیشتر دوست دارد؟ فرمود: کسی که برای دیگران سودمندتر باشد.
علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
اَفْضَلُ النّاسِ اَنْفَعُهُمْ لِلنّاسِ. بهترین مردم کسی است که برای مردم مفیدتر باشد.
امام صادق (علیه‌السّلام) کسانی را که مرجع مردم در گرفتاری‌ها و مشکلات هستند، مؤمن حقیقی شمرده، می‌فرماید: خداوند در روی زمین بندگانی دارد که مردم در انجام خواسته‌های دنیایی و آخرتی خود به آنان پناه می‌برند. آنها مؤمنان حقیقی و روز قیامت در امان‌اند.
خدمت‌رسانی در آثار مکتوب علمای اخلاق نیز در شمار فضیلتی اخلاقی مورد بحث قرار گرفته است. از جمله مرحوم نراقی در کتاب جامع السعادات روایات متعددی درباره این موضوع آورده و در مقابل، بی اعتنایی به امور مسلمانان، ترک یاری و سهل‌انگاری در آن را از صفات رذیله و دلیل ضعف ایمان دانسته و آن را نتیجه کینه و دشمنی، کسالت، حسادت، بخل و ضعف نفس انسان شمرده است.


بیان شد که خدمت‌رسانی کاری اخلاقی و ارزشی است. حال سؤال این است که چرا چنین فعلی ارزشی است؟ آیا اصل آن ذاتاً خوب و پسندیده است؟ یا خوب بودنش جهات دیگری دارد؟ در ارزشمندی خدمت‌رسانی می‌توان معیارهای زیر را برشمرد:

۵.۱ - ارزش ذاتی

براساس بیان آیات و روایات اصل خدمت‌رسانی کاری پسندیده، عقلایی و تحسین برانگیز، همچنین کاری ماندگار و دارای اثری جاودان است، از قرآن کریم استفاده می‌شود که آنچه به سود مردم باشد جاودانی و آنچه سودمند نباشد، همانند کف روی آب از بین رفتنی است:
«... فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ اَمّا ما یَنْفَعُ النّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الاَْرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الاْمْثالَ؛ اما کف به کناری می‌افتد و نابود می‌شود، ولی آنچه به مردم سود می‌رساند (مثل آب یا فلز خالص) در زمین می‌ماند. خداوند این‌گونه مثال می‌زند».
امام صادق (علیه‌السّلام) در تفسیر آیه شریفه «وَ جَعَلَنی مُبارَکاً اَیْنَ ما کُنْتُ...» که درباره حضرت عیسی (علیه‌السّلام) نازل گشته، می‌فرماید: مقصود از «جَعَلَنی مُبارَکاً»، این است خداوند او را برای مردم بسیار سودمند قرارداد.
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این سودرسانی را عملی شایسته و ریشه عقلانیت شمرده، می‌فرماید: ریشه عقلانیت، پس از دین (و ایمان به خدا) عبارت است از بشر دوستی و نیکی به مردم؛ اعم از نیک و بد.

۵.۲ - حسّ نوع دوستی

معیار دیگر ارزشمندی خدمت‌رسانی، حس نوع‌دوستی و غیرخواهی است. عواطف انسان دوستانه حکم می‌کند که خدمت به هم‌نوعان، به فریاد آنان رسیدن، رفع گرفتاری آنان و شاد کردن آنان کاری بسیار پسندیده و اخلاقی است. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید:
اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ فی تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ بِمَنْزِلَةِ الْجَسَدِ الْواحِدِ اِذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ واحِدٌ تَداعی لَهُ سائِرُ الْجَسَدِ بِالْحُمّی وَالسَّهَرِ.
مؤمنان از نظر مهرورزی و عطوفت نسبت به یکدیگر مانند یک پیکرند که هر گاه عضوی از آن دچار درد می‌شود سایر اعضا از راه تب و بیداری و ناراحتی همدردی خود را با آن عضو ابراز می‌دارند و به کمکش می‌شتابند.
و به قول سخن‌سرای شیراز:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
سخن گهربار رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز در همین راستاست که فرمود:
مَنْ اَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ. کسی که در هر صبحگاهی به امور مسلمانان همّت نگمارد و در‌ اندیشه کارهای آنان نباشد از آنها نیست، و کسی که بشنود مردی فریاد می‌زند و کمک می‌طلبد و به او کمک نکند مسلمان نیست.

۵.۳ - بهره‌های دنیایی

معیار دیگر ارزشمندی خدمت‌رسانی، آثار و برکاتی است که در همین دنیا از آن به دست می‌آید. در پرتو خدمت‌رسانی، جامعه اسلامی بهره‌مند می‌گردد و برکات بر مسلمانان سرازیر شده، به نظم و امنیت و آرامش و رفاه می‌رسند. خود خدمتگزاران نیز اعتبار اجتماعی پیدا می‌کنند، مورد ستایش و تحسین مردم قرار می‌گیرند، حمایت و یاری مردم را به خود جلب می‌کنند، آوازه آنان بلند می‌شود و از رهاوردهای دیگر خدمت‌رسانی نیز در همین دنیا برخوردار می‌شوند.
سخنان گهربار امیر بیان حضرت علی (علیه‌السّلام) را در این‌باره با هم می‌خوانیم:
مَنْ اَحْسَنَ اِلَی النّاسِ حَسُنَتْ عَواقِبُهُ وَ سَهُلَتْ لَهُ طُرُقُهُ. هر کس به مردم، نیکی کند، عاقبتش نیکو می‌شود و کارهایش به آسانی انجام می‌گیرد.
کَثْرَةُ اصْطِناعِ الْمَعْرُوفِ تَزیدُ فِی الْعُمْرِ وَ تَنْشُرُ الذِّکْرَ. فراوانی کار نیک، عمر (نیکوکار) را زیاد و یاد و آوازه‌اش را منتشر می‌کند.
... مَنْ کَثُرَ اِحْسانُهُ کَثُرَ خَدَمُهُ وَ اَعْوانُهُ. کسی که فراوان نیکی کند، خدمتگزاران و یارانش فراوان شوند.
صَنائِعُ الْمَعْرُوفِ تَدِرُّ النَّعْماءَ وَ تَدْفَعُ البلاءَ. کارهای نیک نعمت‌ها را سرازیر می‌کند و بلا را برطرف می‌سازد.

۵.۴ - پاداش‌های اخروی

در این زمینه نیز روایات فراوانی وجود دارد. پاداش‌هایی از قبیل آمرزش گناهان، ورود به بهشت، دریافت مدال و درجه بهشتی، ثبات قدم و ایمنی در قیامت، برخورداری از شفاعت و غیر اینها بیانگر میزان ارزندگی خدمتگزاری است.
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: هر مؤمنی که برای برآوردن حاجت برادر مؤمن خود گام بردارد خداوند برای هر قدمی یک ثواب می‌نویسد و یک گناه از او کم می‌کند و یک درجه در بهشت به مقام او می‌افزاید.
همچنین فرمود: کسی که یکی از خواسته‌های برادر دینی خود را برآورد خداوند بزرگ روز قیامت صدهزار خواسته او را برمی آورد که نخستین آنها بهشت است. از جمله این پاداش‌ها آن است که خویشان و آشنایان و برادران دینی او را نیز وارد بهشت می‌کند به شرط آنکه ناصبی نباشند.
در جای دیگر فرمود: هر مسلمانی که حاجت مسلمان دیگر را برآورد خداوند متعال به او ندا دهد که ثواب تو با من است و به کمتر از بهشت برای تو راضی نمی‌شوم.

۵.۵ - قرب الهی

خدمت‌رسانی یکی از بهترین راه‌های تقرب به خدای سبحان است. هر کاری که انسان را در رسیدن به این کمال یاری کند ارزشمند است. امام صادق (علیه‌السّلام) به یکی از یارانش فرمود: بر تو باد که برای خدا خیرخواه بندگانش باشی و بدان که هیچ‌گاه خدا را به کاری برتر از این دیدار نخواهی کرد.
همچنین فرمود: از جمله محبوب‌ترین کارها در پیشگاه خداوند این است که مؤمن گرسنه‌ای را سیر کنی، غم و‌ اندوه او را برطرف سازی، یا بدهی‌اش را بپردازی.
چنان‌که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز فرمود:
همانا مردم، عایله و جیره خواران خداوندند، محبوب‌ترین آنان نزد خدا کسی است که سودش به عایله خدا برسد و خانواده‌ای را خوشحال کند.

۵.۶ - هماوردی با اعمال عبادی

معیار دیگر برای بیان ارزشمندی خدمت‌رسانی، آن است که در پاره‌ای روایات برای خدمت‌رسانی، ارزشی همسان و حتی بالاتر از برخی عبادات در نظر گرفته شده است.
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: کسی که حاجت برادر دینی خود را برآورد، مانند کسی است که همه عمر خدا را عبادت کرده باشد. در جای دیگر فرمود: کسی که برای برآوردن حاجت برادر مؤمن خود بکوشد مانند آن است که نُه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد به‌گونه‌ای که روزها را به روزه‌داری و شب را به شب زنده‌داری بگذراند.
امام صادق (علیه‌السّلام) نیز فرمود: کسی که هفت بار خانه خدا را طواف کند خدای بزرگ برای او ثواب شش هزار حسنه می‌نویسد و شش هزار گناه از نامه عمل او محو می‌کند و شش هزار درجه به او می‌دهد (در روایتی دیگر دارد: شش هزار حاجت او را نیز برمی آورد). سپس حضرت فرمود: برآوردن حاجت مؤمن از ده طواف برتر است.
در جای دیگر نیز فرمود: روا ساختن حاجت مؤمن از آزاد ساختن هزار بنده و بار کردن هزار اسب در راه خدا (برای فرستادن به جهاد) بهتر است.


خدمت‌رسانی ارزشمند آدابی دارد که برخی از آنها را به اختصار بیان می‌کنیم.

۶.۱ - اخلاص

ممکن است عملی در ظاهر خدمت محسوب شود؛ ذات آن عمل، کاری پسندیده و عقلایی باشد، از عواطف انسان دوستانه ناشی شود، آثار و برکاتی داشته باشد و تحسین دیگران را نیز برانگیزد، ولی نزدیک کننده انسان به خدا نبوده، در رساندن انسان به کمال بُرد نداشته باشد. چنین عملی از دیدگاه اسلام چندان ارزشی ندارد. بنابراین میزان ارزشمند خدمتگزاری به نیت و انگیزه بستگی دارد. هرچه انگیزه، خالص‌تر باشد عمل، ارزشمندتر خواهد بود. کارهایی که با «صبغه الهی» رنگ آمیزی شده ارزشمندتر، اثرگذارتر و ماندگارتر است. به همین دلیل «حُسْن فعلی» در ارزش‌گذاری عمل به تنهایی کفایت نمی‌کند، آنچه مهم‌تر است «حُسن فاعلی» است. عمل، بایستی از پشتیبانی جانی سالم،‌ اندیشه‌ای الهی و دستی رحمانی برخوردار باشد تا بالا رود و صاحبش را با خود به همراه ببرد؛ چرا که خدمت‌رسانی عرصه بروز ادب با ربّ الارباب است و صبغه الهی دادن به کارها. برای کسی که با خدا معامله می‌کند توقّع شنیدن تعریف و تمجید دیگران نیز دور از شأن است. به قول مولوی:
خدمتی می‌کن برای کردگار با قبول و ردّ خلقانت چه کار
شکوه این ادب در ایثارگری امام علی (علیه‌السّلام) و خاندان بزرگوارش در دستگیری از مسکین، یتیم و اسیر به خوبی تجلّی کرده که داستانش را خداوند سبحان در سوره «هَلْ اَتی» به نمایش گذاشته است.
حضرت علی (علیه‌السّلام) نیز شرط اوج گرفتن عمل و قبولی آن را اخلاص برمی شمارد: بِالاِْخْلاصِ تُرْفَعُ الاْعْمالُ. کارهای نیک، با (بال و پر) اخلاص بالا می‌روند (و قبول می‌شوند).
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: اَلْعَمَلُ الْخالِصُ الَّذی لا تُریدُ اَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ اَحَدٌ اِلاَّ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ. عمل خالص آن است که نخواهی کسی جز خدا تو را برای انجام آن ستایش کند.
همچنین فرمود: هیچ بنده‌ای به حقیقتِ اخلاص نمی‌رسد، مگر اینکه دوست نداشته باشد که مردم او را در کارهایی که برای خدا انجام داده، ستایش کنند.
البته خدماتی که کارگزاران و خدمتگزاران مردم در نظام اسلامی انجام می‌دهند خواه ناخواه در معرض دید مردم قرار می‌گیرد، و مردم از کمّ و کیف آن مطّلع می‌شوند. طبیعی است که از آنها مسرور گردند و خدمتگزاران نظام را مورد تحسین و ستایش قرار دهند. ولی باید توجه داشت که این سرور و شادمانی مردم و تحسین و ستایش آنان، مادامی که انگیزه اصلی خدمتگزاران، خدا و تحصیل رضایت او باشد و در اصل عمل و کیفیت آن تاثیری نکند، خللی در اخلاص ایجاد نمی‌کند.
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روایتی ستایش مردم در این‌گونه موارد را مژده دنیایی مؤمن برشمرده که به صورت نقد نصیب او می‌شود، و فرموده: مژده دیگرش در آخرت است که پاداش‌های اخروی را برایش بشارت می‌دهند.
زراره گوید: از امام باقر (علیه‌السّلام) پرسیدم: شخصی مشغول انجام کار نیکی است و در این حال شخص دیگری او را می‌بیند و از اینکه از کار نیک او آگاه شده است خوشحال می‌شود (آیا این سرور و شادمانی دلیل بر ریا است؟) حضرت فرمود: عیبی ندارد؛ زیرا همه دوست دارند محاسن و خوبی‌های آنها در میان مردم آشکار شود؛ البته به شرط آنکه کار خیر را به قصد ستایش و تمجید مردم انجام نداده باشند.
حال، اگر عملی بظاهر خوب و پسندیده از جانی ناسالم،‌ اندیشه‌ای ناپاک و توام با ریاکاری و خودنمایی صادر شود و چنان بُردی نداشته باشد که انجام دهنده را به خدا نزدیک‌تر کند، چنین کاری آفت زده است و چندان ارزشی ندارد. علی (علیه‌السّلام) فرمود: اَلْعَمَلُ کُلُّهُ هَباءٌ اِلاّ ما اُخْلِصَ فیهِ. عمل همه اش همچون ذرات غبار (پراکنده درهوا) است، مگر آن مقداری که مخلصانه باشد.
امام صادق (علیه‌السّلام)، ریا و خودنمایی را آفتِ عبادات و عمل نیک می‌دانند: کُلُّ الْبِرِّ مَقْبُولٌ اِلاّ ما کانَ رِئاءً. تمام کارهای نیک مورد قبول خداست جز عملی که از روی ریا باشد.
همچنین فرمود: هرگونه ریایی شرک است. هر کس برای مردم کار کند، پاداشش با مردم است و هر کس برای خدا کار کند ثوابش بر خداست!
بنابراین، میزان ارزشمندی عمل به نیّت و انگیزه انجام دهنده آن وابسته است. کارهای نیک ریائی که انسان برای رضایت نفس خود انجام می‌دهد یا متوقع پاداشی است، ارزشی در پیشگاه خداوند و اثری در تربیت و سعادت و کمال صاحبش ندارد! حال، چه کنیم که در این مسیر گام برداریم و کارهایمان را به‌گونه‌ای انجام دهیم که هم خود قبول درگاه الهی گردند و هم ما را به خدای سبحان نزدیک کند؟ این کار به دیدبانی، مراقبت شدید و رعایت کردن اخلاق و آداب اسلامی نیازمند است؛ بایستی به‌گونه‌ای خدمت کنیم که بتوانیم رضایت خداوند را جلب نماییم و هیچ انگیزه‌ای را جز رضای او در انجام کارها دخالت ندهیم.

۶.۲ - توکّل

سامان یافتن کارها و نتیجه دادن آنها گذشته از تلاش و اخلاص، به توکل انسان به خداوند بستگی دارد. در امر خدمت‌رسانی، باید بر خداوند توکل کرد. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تفسیر توکل را از جبرئیل پرسید! جبرئیل فرمود: معنای توکّل این است که انسان یقین کند به اینکه سود و زیان و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها ناامید بود. اگر بنده‌ای به این مرتبه از معرفت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد و جز او به کسی امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و به غیر خدا چشم طمع نداشته باشد، این همان توکل بر خداست.
حضرت علی (علیه‌السّلام) به امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) فرمود: در همه امور، نفس خود را به خدا پناهنده دار؛ زیرا در پرتو این پناهندگی، خود را به پناهگاهی مطمئن و نیرومند سپرده‌ای!
امام خمینی (قدس‌سره) می‌فرماید:
تا دوست بود تو را گزندی نبود تا اوست غبار چون و چندی نبود
بگذار هر آنچه هست و او را بگزین نیکوتر از این دو حرف، پندی نبود

۶.۳ - عبودیت و بندگی

ادبِ دیگر خدمت‌رسانی آن است که خدمت به خلق، انسان را غافل از خدای سبحان و مطیع شیطان نکند؛ در عین سودرسانی به خلق از خالق نبُرد. در متن مردم باشد و در محضر خدا. در خدمت مردم باشد و مطیع فرمان خدا. به قول سعدی:
فرمانبر خدای و نگهبان خلق باش این هر دو قَرَن، اگر بگرفتی سکندری
سودرسانی به مردم، اگر با انگیزه الهی انجام گیرد، عبادت است؛ لیکن شرط است که خدمتگزار، برای عبودیت، انجام تکالیف شرعی و انس و خلوت با خدا بهترین ساعات شبانه روزش را اختصاص دهد و خدمت‌رسانی، او را از انجام فرایض‌اش بازندارد! همین ارتباط و توجه و انس الهی است که شور و نشاط می‌آفریند و انسان را در مسئولیت‌های اجتماعی موفق می‌کند. حضرت علی (علیه‌السّلام) به مالک اشتر توصیه می‌کند: نیکوترین وقت‌ها و بهترین ساعات شب و روزت را برای خود و خدای خود انتخاب کن، اگرچه همه وقت برای خداست، اگر نیّت درست و رعیّت در آسایش قرار داشته باشد.
از کارهایی که به خدا اختصاص دارد و باید با اخلاص انجام دهی، انجام واجباتی است که ویژه پروردگار است، پس در بخشی از شب و روز، وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده و آنچه تو را به خدا نزدیک می‌کند بی عیب و نقصانی انجام ده، اگر چه دچار خستگی جسم شوی.

۶.۴ - محبت به مردم

مردم عایله خدای‌اند و خدا دوست داشتنی و عشق ورزیدنی است. کسی که می‌خواهد از طریق سودرسانی به عایله خدا به معشوقش برسد، باید دلش را از هرگونه کینه و دشمنی با مردم تهی و در عوض آن را سرشار از محبّت به آنان سازد. این ادب در روایتی قدسی، در بیان خداوند چنین آمده است:
اَلْخَلْقُ عِیالی، فَاَحَبُّهُمْ اِلَیَّ اَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ اَسْعاهُمْ فی حَوائِجِهِمْ. مردم عایله و جیره خواران من‌اند، محبوب‌ترین آنها نزد من کسی است که به عایله‌ام مهربان‌تر و در برآوردن نیازمندیهایشان کوشاتر باشد.
وقتی خدمت‌رسانی، با مهر و محبت همراه گردد، مشکلاتِ خدمت رساندن هم آسان‌تر می‌شود و تحمل سختی‌های این راه، سهل‌تر می‌گردد. خدمت‌رسانی گرچه با توکّل بر خدا و از روی اخلاص انجام گرفته امّا مهربانی و محبت مردم، دشواری‌های راه را به همواری بدل می‌کند. بیان گردید که بخش مهمی از خدمت‌رسانی، از طریق کارگزاران و مسئولان نظام اسلامی انجام می‌پذیرد. اما این خدمت‌رسانی نیز باید با عطوفت همراه باشد. حضرت علی (علیه‌السّلام) به مالک اشتر توصیه می‌کند:
وَ اَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ، وَالَْمحَبَّةَ لَهُمْ، وَاللُّطْفَ بِهِمْ، وَ لا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضارِیاً تَغْتَنِمُ اَکْلَهُمْ.... ای مالک! قلب خود را از عطوفت به رعیت مالامال ساز! و دوستدارشان باش! و به آنان نیکی کن! مبادا نسبت به آنها همچون درنده‌ای باشی که خوردنشان را غنیمت شمری!
اقبال لاهوری می‌گوید:
از محبت جذبه‌ها گردد بلند ارج می‌گیرد از او نا ارجمند
بی محبت زندگی، ماتم همه کار و بارش زشت و نامحکم، همه
عشق صیقل می‌زند فرهنگ را جوهر آئینه بخشد سنگ را

۶.۵ - عدل و انصاف با مردم

از آداب آن است که از رفیق بازی، ملاحظه دوستان، فرزندان و مریدان و ستم روا داشتن بر دیگران به شدّت برحذر باشد و از تبعیض میان ارباب رجوع، فرق گذاشتن، موافق و مخالف درست کردن و پایمال کردن حقوق دوری کند. در عهدنامه علوی می‌خوانیم: نسبت به خدا، مردم، نزدیکان و هواداران خود در رابطه با نوع برخورد و ادای حقوقِ آنان، انصاف را از نظر دور مدار وگرنه ستم‌کار خواهی بود، ... و چیزی در تغییر نعمت و دوری از رحمت الهی مؤثرتر از ستمگری نیست؛ زیرا خدا دعای ستمدیدگان را می‌شنود و در کمین ستمکاران است (و انتقام آنان را خواهد گرفت).
و شهریار چه زیبا سروده است:
خوشا انصاف کز صافی‌ترین اوصاف انسان است ترازویی که هر کمّیتی با وی به میزان است
گرت توفیق این نعمت بود شکر خدا می‌کن پیمبر گفت انصافی که داری، نصف ایمان است

۶.۶ - ارتباط مستقیم با مردم

از دیگر آداب خدمت‌رسانی مسئولان، حضور در متن مردم، ارتباط مستقیم با آنان، شنیدن درد دلهایشان و گرهی از کارشان گشودن، ریاست‌ها و مدیریت‌ها را استحکام و تداوم می‌بخشد و ایام تصدّی خادمان به مردم را قرین شور و نشاط می‌کند وگرنه به قول حافظ:
دائم گل این بستان، شاداب نمی‌ماند دریاب ضعیفان را، در وقت توانایی
امام علی (علیه‌السّلام) به قُثَم ابن عباس که از جانب حضرت حکمران مکه بود، می‌نویسد: ... وَ لا یَکُنْ لَکَ اِلَی النّاسِ سَفیرٌ اِلاّ لِسانُکَ، وَ لا حاجِبٌ اِلاّ وَجْهُکَ، وَ لا تَحْحُبَنَّ ذاحاجَةٍ عَنْ لِقائِکَ بِها.... باید سفیر و پیغام رسانی میان تو و مردم جز زبانت و دربانی جز چهره‌ات نباشد (هرچه می‌خواهی خودت به آنان بگو و هرکه می‌خواهد بدون مانع تو را ببیند) و هیچ درخواست کننده‌ای را از ملاقات و دیدار خود جلوگیری مکن.

۶.۷ - تواضع و گشاده‌رویی

مسئولان موظف‌اند براساس آموزه‌های دینی این ادب اسلامی را به خوبی مراعات کنند. خودپسندی، تکبّر، ترشرویی و کج‌خلقی نفرت‌انگیز است و مردم را نسبت به نظام اسلامی مایوس می‌کند و منکری بالاتر از مایوس کردن دل‌های امیدوار مردم نیست. فروتنی، اخلاق کریمانه و نرمخویی با مردم، شمیم جانشان را می‌نوازد و به زندگی امیدوارشان می‌سازد. امام علی (علیه‌السّلام) رعایت این ادب را ضمن نامه به یکی از کارگزارانش این‌گونه توصیه می‌کند: وَاخْفِضْ لِلرَّعِیَّةِ جَناحَکَ، وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ، وَ اَلِنْ لَهُمْ جانِبَکَ، وَ اسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَالنَّظْرَةِ وَالاِْشارَةِ وَالتَّحِیَّةِ، حَتّی لا یَطْمَعَ الْعُظَماءُ فی حَیْفِکَ، وَ لا یَیْاَسَ الضُّعَفاءُ مِنْ عَدْلِکَ.
در برابر مردم متواضع و گشاده رو باش، نرم خویی و ملایمت را به کارگیر و در ملاقات، نگاه واشاره وتحیّت ودرود، مساوات را میان همگان رعایت کن تابزرگان درستم کردن تو طمع نکنند (درصدد دشمنی با تو برنیایند) و زیردستان از دادگری ات نومید نشوند.

۶.۸ - استقامت در کار

بدون تردید خدمت‌رسانی شایسته به مردم با مشکلات و سختی‌های بسیار توام است. مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی نباید از این مرارت‌ها بهراسند. آنان باید از هجوم کارها و مواجهه با کثرت ارباب رجوع ملول و آزرده خاطر نشوند و همه آنها را به دیده لطف و عنایت و نعمت از جانب پروردگارشان بدانند و با سودرسانی به خلق خدا رضایت خالق را جلب کنند. به قول سعدی:
حاصل نشود رضای سلطان تا خاطر بندگان نجویی
خواهی که خدای، بر تو بخشد با خلق خدا، کن نکویی
اگر کسی بخواهد بر کارها مسلّط شود و به‌گونه‌ای شایسته سامانش دهد، بایستی بر رَخْش چالاک صبوری سوار شود و پیش بتازد. صبر و استقامت است که ناگواری‌های کار را در کام انسان گوارا می‌سازد.
حضرت امیر (علیه‌السّلام) پس از توصیه به عدل و انصاف به یکی از کارگزارانش می‌فرماید: ... وَاصْبِرُوا لِحَوائِجِهِمْ فَاِنَّکُمْ خُزّانُ الرَّعِیَّةِ، وُکَلاءُ الاُْمَّةِ وَ سُفَراءُ الاَْئِمَّةِ. در برابر درخواست‌های مردم صبور باشید؛ زیرا شما خزانه‌داران مردم هستید و وکیل‌های آنان و نمایندگان پیشوایانید.

۶.۹ - تحمّل نیش و نوش‌ها

در خدمت‌رسانی، گذشته از تحمل سختی کار و استقامت در خوب انجام دادن آن، تحمّل نیش‌ها، زخم زبان‌ها و نسبت‌های ناروا و فرو خوردن خشم در این هنگام بسیار ضروری است. کسی که حلیم و خویشتن‌دار نباشد و با شنیدن حرفی از کسی زود از کوره در رود، رنگ ببازد و رو ترش کند، نخواهد توانست توفیقی در خدمتگزاری به دست آورد. یکی از توصیه‌های امام علی (علیه‌السّلام) به «حارث همدانی» این است که می‌فرماید: وَاکْظِمِ الْغَیْظَ وَ تَجاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدُرَةِ، وَاحْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ، وَاصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ تَکُنْ لَکَ الْعاقِبَةُ. خشم خود را فرونشان، هنگام توانایی (از کیفر) بگذر، در وقت غضب خویشتن‌دار باش و با وجود تسلّط داشتن (از انتقام) دوری کن تا پاداش نیکو برایت باشد.
مولوی گوید:
او به تیغ حلم، چندین خلق را واخرید از تیغ، چندین حلق را
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر

۶.۱۰ - وفا به عهد و پیمان

خداوند متعال به وفای به عهد، سفارش فراوان می‌کند و تخلّف نکردن از عهد و پیمان را در چهار آیه قرآن کریم جزو ویژگی‌های خود برمی‌شمارد؛ «اِنَّ اللّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ؛» بدیهی است خدمت‌رسانی چه در بعد فردی و چه اجتماعی و چه از موضع مقام و مسئولیت، هرگز نباید با وعده‌های پوچ همراه باشد. فرد خدمت‌رسان تنها به اموری وعده می‌دهد که مطمئن است می‌تواند از عهده آن برآید. انسان‌های بی‌شخصیّتی که برای رسیدن به آرزوهای خود، وعده‌های توخالیِ خدمت‌رسانی می‌دهند و به جای عمل، به شعار روی می‌آورند، هرگز در شمار خدمت‌رسانان واقعی قرار نمی‌گیرند:
وَ اِیّاکَ... وَ اَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ، فَاِنَّ... الْخُلْفَ یُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللّهِ وَالنّاسِ، قالَ اللّهُ تَعالی: «کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّهِ اَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ؛» بپرهیز از اینکه به مردم وعده‌ای بدهی و وفا نکنی؛ زیرا خلف وعده خشم خدا و مردم را برمی‌انگیزد چنان‌که فرمود: خداوند سخت به خشم می‌آید از اینکه سخن بگویید که عمل نمی‌کنید!
نظامی گنجوی گوید:
نیست بَرِ مردم صاحب نظر خدمتی از عهد، پسندیده‌تر
دست وفا در کمر عهد کن تا نشوی عهد شکن، جهد کن

۶.۱۱ - پرهیز از منّت‌گذاری

ادب اسلامی اقتضا می‌کند برای کارهای نیکی که انسان انجام داده بر کسی منّت ننهد و به رخش نکشد؛ چرا که این عمل کار نیک را از ارزش می‌اندازد. خدمت‌رسانی بی منّت به مردم شکر نعمتی است که خدا به خدمتگزاران داده است. به قول سخن‌سرای شیراز:
شکر خدای کن که موفق شدی به خیر ز انعام و فضل او، نه معطّل گذاشتت
منّت منه که خدمت سلطان همی کنی منّت شناس ازو که به خدمت بداشتت
حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: وَ اِیّاکَ وَالْمَنَّ عَلی رَعِیَّتِکَ بِاِحْسانِکَ... فَاِنَّ الْمَنَّ یُبْطِلُ الاِْحْسانَ. از منّت نهادن به مردم در برابر کارهای نیکت برحذر باش! زیرا منّت نیکی‌ها را از بین می‌برد.

۶.۱۲ - پرهیز از مردم‌آزاری و ایجاد مزاحمت

ناصر خسرو می‌گوید:
اگر باری ز دوشم برنداری چرا باری سَرِ بارم گذاری
مردم‌آزاری تنها این نیست که ارباب رجوع را معطّل و بلاتکلیف بگذاری، یا کارش را به بهانه‌های واهی به امروز و فردا بیندازی، یا جواب سربالا به او بدهی و مانند اینها؛ بلکه گاهی بی‌اعتنایی و تحویلش نگرفتن، در برابر سخنانش سکوت کردن و پاسخ‌اش را ندادن، با بی‌رغبتی کارهایش را پیگیری کردن نیز مردم‌آزاری است.
از دستورالعمل‌های علوی به کارگزارانش، آنگاه که لشکری به سوی آنان روانه کرد، این است که می‌نویسد:
پس از حمد خدا و درود بر پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، من به خواست خدا لشکری را روانه کردم که از زمین‌های شما عبور خواهد کرد و آنها را به آنچه خدا بر آنان واجب گردانیده از آزار و بدی نرساندن به مردم، سفارش‌شان کردم.

۶.۱۳ - مشکل گشایی

مشکل گشایی، برطرف کردن غم و‌ اندوه، برآوردن نیازهای مردم و شاد کردن آنان از بهترین شیوه‌های خدمت‌رسانی است که در سیره پیشوایان معصوم نیز به وفور دیده می‌شود.
سعید بن قیس همدانی گوید: روزی در شدت گرما، امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را کنار دیواری دیدم. عرض کردم: اماما! در این ساعت و هوای گرم اینجا چه می‌کنید؟ فرمود: تنها به این دلیل از خانه خارج شده‌ام که ستمدیده‌ای را یاری برسانم و یا به فریاد بیچاره‌ای برسم!
اگر سری به ادارات بزنید خواهید دید که هر کدام روزانه رقم بالایی ارباب رجوع دارند. پذیرش این خیل عظیم جمعیت، شنیدن درد دلهاشان، پاسخگویی مناسب و رفع مشکل آنان در فرهنگ اسلامی بر بسیاری از عبادت‌های مستحب ترجیح دارد.
امام حسن (علیه‌السّلام) مشغول طواف خانه خدا بود که شخصی به آن حضرت مراجعه و درخواست کمک کرد. امام (علیه‌السّلام) طواف را رها کرد و به حل مشکل او پرداخت. شخصی اعتراض کرد و گفت: آیا طواف خانه خدا را به خواهش یک نفر، ترک می‌کنی؟ حضرت پاسخ داد: چرا چنین نکنم؟ پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده است: «هر کس در پی حاجت برادر مسلمانش برود و آن را برآورده سازد، ثواب یک حج و عمره دارد و اگر برآورده نشد، ثواب عمره دارد.» من، هم ثواب حج و عمره را بردم و هم بازگشته، به طوافم می‌رسم.

۶.۱۴ - آداب دیگر

افزون بر آنچه ذکر شد آداب دیگری نیز در خدمت‌رسانی وجود دارد که اهتمام در پیشی گرفتن کارهای خوب و کوچک شمردن کارهایی که در برآوردن نیازهای مردم انجام می‌شود، از جمله آنهاست. دولت‌مردان و خدمتگزاران هرچه در قبال ملّت قهرمان و نمونه ایران انجام دهند کم است. نباید این احساس به فرد دست دهد که برای مردم بسیار کار کرده است. تکالیف، بسیارسنگین و پاسخگویی در پیشگاه پروردگار نیز بسی دشوار است.
ادب دیگر، تظاهر نکردن به کارهاست. لزومی ندارد به رخ مردم کشیده شود. اگر چه موارد، گوناگون و گاهی بیلان کار دادن برای تنویر افکار عمومی و یا جهات دیگر ضروری است. امام علی (علیه‌السّلام) در این‌باره می‌فرماید: لا یَسْتَقیمُ قَضاءُ الْحَوائِجِ اِلاّ بِثَلاثٍ: بِاسْتِصْغارِها لِتَعْظُمَ، وَ بِاسْتِکْتامِها لِتَظْهَرَ، وَ بِتَعْجیلِها لِتَهْنَاَ.
شایسته نیست روا نمودن حاجت‌ها مگر به سه چیز: (نخست) به کوچک شمردن آن تا (نزد پروردگار) بزرگ گردد. (دوم) به پنهان داشتن آن تا (هنگام پاداش) آشکار شود. (سوم) به شتاب در انجام آن تا گوارا باشد.


خدمت به مردم به‌ویژه محرومان و قشر آسیب‌پذیر جامعه افزون بر آثار و برکات و پاداش‌های فراوان اخروی، آثار تربیتی و اخلاقی مطلوبی نیز در پی دارد که در دو محور فردی و اجتماعی تقدیم می‌گردد:

۷.۱ - پرورش روحی و تکامل معنوی

بدون تردید خدمت به خلق از جمله بهترین راه‌های سلوک الی الله و رسیدن به قرب الهی است. از آموزه‌های اسلامی در این‌باره استفاده می‌شود که خدمت به مسلمانان و انسان‌ها سبب تکامل روحی و معنوی انسان می‌شود. اسلام از پیروانش خواسته تا نفوس خود را با خدمت مخلصانه به مردم تکامل بخشند. ازاین‌رو، در پاره‌ای از روایات چنین‌کاری عبادت شمرده شده و خدمتگزاران محبوب‌ترین مردم معرفی شده‌اند. در واقع راز و رمز محبوبیّت در پیشگاه خداوند همین است که انسان به مردم خوبی کند و در رفع مشکلات آنان بکوشد تا رضایت خداوند جلب شود و دست انسان را بگیرد و به خواسته‌های درونی‌اش برساند؛ به قول شاعر:
تو با خلق خدا، چون مهربانی خدای خلق، با تو مهربان است
هر که خواهان پیوند الهی است و شوق الهی در دل دارد، باید در این راه گام بردارد. حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
مَنِ اشْتاقَ خَدِمَ وَ مَنْ خَدِمَ اتَّصَلَ .... هرکس شوق داشته باشد خدمت می‌کند و آن‌که خدمت کند (به قرب الهی) واصل می‌شود.

۷.۲ - نشاط معنوی

اثر وضعی خدمت به مردم و شادمان کردنشان این است که خداوند با این کار الطافش را شامل حال انسان می‌کند و روحیه و نشاطی معنوی در او می‌آفریند؛ به‌گونه‌ای که هرچه در این راه گام برمی‌دارد بیشتر لذّت می‌برد و سختی‌های آن را به جان می‌خرد. به قول مرحوم ملاّ‌هادی سبزواری:
تا نکنی ترک سر، پای در این ره منه خود ره عشق است این، هر قدمی صد بلا
حضرت علی (علیه‌السّلام) پس از آنکه به کمیل توصیه می‌کند خویشانت را به تحصیل خوی‌های نیک و خدمتگزاری به مردم فرمان ده، می‌فرماید: کسی که دلی را شاد کند خداوند عوض آن شادی و خرّمی، برایش لطف (و خوشی معنوی) می‌آفریند (که بر اثر انجام کارهای نیک به او روی می‌آورد).

۷.۳ - جلوگیری از لغزش‌های ذلت‌بار

خدمت مخلصانه به مردم، از فرو افتادن انسان در لغزشگاه‌های خوار کننده که فرومایگی او را در پی دارد، جلوگیری می‌کند؛ چرا که خدمتگزار به انگیزه نیکی به مردم و جلب رضایت خداوند قدم برمی‌دارد و همین قصد و نیکی مدد الهی را شامل حالش کرده، او را از لغزش بازمی‌دارد و چنانچه لغزش نیز از او صورت گیرد به برکت همان نیت و انگیزه الهی مورد آمرزش قرار می‌گیرد.
امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
صاحِبُ الْمَعْرُوفِ لا یَعْثَرُ وَ اِذا عَثَرَ وَجَدَ مُتَّکَاً. نیکوکار نمی‌لغزد و هرگاه بلغزد تکیه گاهی می‌یابد (که به آن پناه می‌برد و لغزشش بخشیده می‌شود).
حضرت در بیانی دیگر، این تکیه‌گاه را معرفی می‌کند:صَنائِعُ الْمَعْرُوفِ تَقی مَصارِعَ الْهَوانِ. کارهای نیک صاحبش را از سقوط در لغزشگاه‌های خوار کننده نگه می‌دارد.

۷.۴ - حمایت الهی

خادمان به مردم از حمایت و کمک خداوند برخوردار و همواره در پناه او خواهند بود. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید:
اِنَّ اللّهَ فی عَوْنِ الْعَبْدِ مادامَ الْعَبْدُ فی عَوْنِ اَخیهِ. همانا بنده تا وقتی که در راه کمک رسانی به برادر دینی اش باشد خدایش کمک می‌فرماید.
هر کس ز کار خلق یکی عقده وا کند ایزد هزار عقده ز کارش رها کند
صدها فرشته بوسه بر آن دست می‌زنند کز کار خلق یکی گره بسته وا کند

۷.۵ - بزرگواری و سروری

خدمت به مردم در روح خدمتگزار تاثیر گذاشته، احساس بزرگی و بزرگواری و شخصیت اجتماعی را برایش به ارمغان می‌آورد و در انجام مسئولیت‌ها و ماموریت‌های محوّله موفقش می‌کند. امام علی (علیه‌السّلام)، کارهای نیک را مایه سعادت می‌دانند: اَلْمَعْرُوفُ سِیادَةٌ.

۷.۶ - محبوبیت اجتماعی

امام علی (علیه‌السّلام) نتیجه خدمتگزاری مخلصانه را تسخیر قلوب مردم و محبوبیت نزد آنان می‌داند:
مَنْ بَذَلَ مَعْرُوفَهُ مالَتْ اِلَیْهِ الْقُلُوبُ. کسی که به مردم نیکی کند دل‌های آنان به او جذب می‌شود.


آثار اجتماعی خدمت به مردم نیز شایان ذکر است که در ادامه بیان می‌شود:

۸.۱ - شکوفایی اخلاق و معنویت مردم

خدمت به مردم مقدمه ایمان، عبادت و شکوفایی اخلاق و معنویت و آرامش روانی در گستره اجتماع است. بسیاری از تیرگی‌های اخلاقی، کج خلقی‌ها، فاصله گرفتن از معنویت‌ها، از ناحیه فقر و محرومیت، معضلات اجتماعی، بیکاری، فساد حاکم بر ادارات و دستگاه‌های دولتی و لاینحل ماندن گره‌های زندگی ناشی می‌شود. امکان دارد شدت فقر و بیکاری و مشکلات زندگی انسان را تا سر حد کفر و بی‌دینی بکشد!
بدون تردید خدمت‌رسانی زمینه شکوفایی اخلاق الهی و روی آوری به ارزش‌های دینی را در جامعه فراهم می‌سازد، وقتی مردم از نظر معیشت و زندگی شخصی و اجتماعی دغدغه خاطر نداشته باشند و ناچار نباشند برای به‌دست آوردن لقمه‌ای نان تن به گناه و کارهای خلاف شرع دهند، وقتی ببینند کارها با تدبیر دولتمردان و کارگزاران نظام به خوبی پیش می‌رود، وقتی به هر اداره‌ای قدم می‌نهند با روی گشاده انسان‌هایی خدوم رو به رو می‌شوند و ناگزیر نمی‌شوند برای حل مشکل خویش تملق بگویند، وقتی زمینه اشتغال و ازدواج را برای فرزندان خود و دیگران فراهم می‌بینند و سرانجام وقتی هیچ‌گونه تبعیضی در ادارات مشاهده نکنند، قطعاً نشاط می‌گیرند؛ اعصابشان آرامش دارد؛ اضطراب و دلهره نمی‌گیرند؛ از کوره در نمی‌روند و بدخلقی نمی‌کنند. آنگاه که در جمع خانواده نیز حاضر می‌شوند عقده‌ای ندارند تا آن را روی زن و فرزندانشان خالی کنند. لذا خود به خود محیط زندگی با نور ایمان، پرستش و اخلاق اسلامی عطرآگین می‌گردد.
مردم در چنین جامعه‌ای بهتر خدا را می‌پرستند. بیشتر حال عبادت و تضرع پیدا می‌کنند و توفیق بیشتری برای تهذیب نفس می‌یابند و بهتر از گذشته در صحنه‌های اجتماعی حضور یافته، ایثار و فداکاری می‌کنند. اینان، انسانیت، نوع دوستی و اخلاق اسلامی را به نمایش خواهند گذاشت و همگام با خدمتگزاران مخلص زمزمه خواهند کرد: «قَوِّ عَلی خِدْمَتِکَ جَوارِحی وَاشْدُدْ عَلَی الْعَزیمَةِ جَوانِحی وَ هَبْ لِیَ الْجِدَّ فی خَشْیَتِکَ وَالدَّوامَ فِی الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِکَ...».

۸.۲ - دمیدن روح امید

فقر و بیکاری، فساد، تبعیض، مشکلات معیشتی، دست و پنجه نرم کردن با انواع گرفتاری‌ها و نیافتن راه چاره برای گریز از مشکلات، روح امید و نشاط را از مردم می‌گیرد و جامعه را به کالبدی بی‌جان مبدّل می‌سازد و زمینه بی‌ایمانی، رشد مفاسد اجتماعی و انواع نابسامانی‌های اجتماعی را فراهم می‌کند.
وقتی مردم از مسئولان و مدیران و دولت‌مردان نظام اسلامی صداقت، تعهد و دلسوزی و تلاش پیگیر برای رفع مشکلات را مشاهده کنند و آثار و برکات خدماتشان را در صحنه اجتماعی ببینند، روح امید، نشاط، عشق و ایمان در جانشان دمیده می‌شود و آنان را به زندگی امیدوار می‌کند و جنبش و تحولی دوباره می‌گیرند.

۸.۳ - رشد عزّت اسلامی

مردم وقتی پا در هر اداره‌ای نهند و با افرادی زحمت‌کش، خدمتگزار و مخلص رو‌به‌رو شوند، اخلاق اسلامی، برخورد کریمانه و عزّت و احترام آنان را ببینند در خود احساس شرافت و بزرگی خواهند کرد. دیگر ناچار نمی‌شوند برای مشکل گشایی خود به پول و پارتی متوسل گردند و خود را به ذلت دچار کنند و زبان به التماس بگشایند.
این احساس عزت اسلامی روح آنها را به‌گونه‌ای پرورش می‌دهد که در فراز و نشیب‌های زندگی همواره احساس کرامت و شرافت کنند. در برابر هرکس و ناکسی سر فرود نیاورند و رفته رفته به ملّتی سرفراز و آزاده مبدّل می‌شوند که بتوانند از استقلال و آزادی خود و مملکت‌شان دفاع کنند.
امام علی (علیه‌السّلام) فرمود: مَنْ عَدَلَ فی سُلْطانِهِ وَ بَذَلَ اِحْسانَهُ اَعْلَی اللّهُ شَاْنَهُ وَ اَعَزَّ اَعْوانَهُ. هرکه در تصدّی و مسئولیتش دادگری کند و نیکی‌های خود را بذل نماید، خداوند او را بلند مرتبه و اعوان و انصارش را عزیز و غالب گرداند.
و به قول فردوسی:
کسی را که ایزد کند ارجمند دهد مایه و پایگاه بلند

۸.۴ - ریشه‌کنی بسیاری از مفاسد اجتماعی

در سایه خدمت‌رسانی به موقع و مفید و حل معضلات اجتماعی و سامان یافتن کارها، زمینه بسیاری از مفاسد اجتماعی و نیز اخلاقی از بین می‌رود. از این رو، مردم برای گذران زندگی دنبال شغل‌های کاذب و غیرمشروع نمی‌روند، جوانان به مواد مخدّر، مشروبات الکلی، فحشا و منکرات پناهنده نمی‌شوند، اوقات خود را سر خیابان‌ها، کوچه‌ها و گذرها سپری نمی‌کنند و تن به سرقت اموال، دزدی و دیگر بزهکاری‌ها نمی‌دهند.

۸.۵ - برانگیختن حسّ سپاس‌گزاری

سودرسانی به مردم، حس سپاس‌گزاری را در آنها برمی‌انگیزد. دل‌ها در اصل بر پایه دوستی نیکوکاران سرشته شده است و انسان همواره در برابر خوبی‌ها و خدمات نیکوکاران زبان به نیکی می‌گشاید و از آنان قدردانی می‌کند. انسان‌های خدوم همواره در خاطره‌ها زنده می‌مانند و شاید هیچ عملی به‌اندازه نیکی و خدمت به مردم حس سپاس‌گزاری آنان را برنیانگیزد. به تعبیر امام (علیه‌السّلام): مَا اکْتَسَبَ الشُّکْرَ بِمِثْلِ الْمَعْرُوفِ. هیچ چیزی همانند کارهای نیک تشکر و سپاس (دیگران) را برنمی‌انگیزد.
و: مَنْ بَذَلَ بِرَّهُ انْتَشَرَ ذِکْرُهُ. هرکس کارهای نیکش را (به مردم) بذل کند آوازه می‌یابد.
سعدی گوید:
چنان صرف کن دولت و زندگانی که نامت به نیکی بماند مخلّد

۸.۶ - اتحاد و همبستگی و استحکام روابط اجتماعی

رواج نیکی، سودرسانی به یکدیگر، صفا و صمیمیت، حس انسان‌دوستی در جامعه، روابط مردم را نسبت به یکدیگر استحکام می‌بخشد و روح برادری را زنده می‌کند. اتحاد و انسجام آنها را بیشتر می‌کند و تفرقه و دو‌دستگی و حتی چند دستگی‌ها را از میان می‌برد و جامعه را به جامعه‌ای قرآنی مبدّل می‌سازد. خداوند متعال چنین جامعه‌ای را، «جامعه‌ای در حال رشد» دانسته و این‌گونه به نمایش گذاشته است:
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَریهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ اَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْریةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الاْنْجیلِ کَزَرْعٍ اَخْرَجَ شَطْاَهُ فَــءَازَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّراعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفّارَ..؛ محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربان‌اند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‌بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می‌طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات است و توصیف آنها در انجیل همانند زراعتی است که جوانه‌های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و به قدری رشد و نمو کرده که زارعان را به شگفتی وامی‌دارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد!».
شایستگی دولتمردان، تدبیر آنان، صداقت، تلاش خستگی ناپذیر، تعهد و دلسوزی، روحیه ایثار و فداکاری و خدمتگزاری آنان، از مردم و اجتماع اسلامی سدّی پولادین و بنیانی مرصوص می‌سازد که امواج سهمگین، توان در هم شکستن آن را ندارد.

۸.۷ - پرورش روحیه شهادت‌طلبی

خدمت‌رسانی مخلصانه به مردم روح حماسه آفرینی و شهادت‌طلبی را در آنان زنده می‌کند. به‌گونه‌ای که برای حضور در صحنه دفاع صف می‌کشند. از یکدیگر سبقت می‌گیرند و به آسانی از چرب و شیرین دنیا دست برمی‌دارند و از آرمان‌های دینی و نظام اسلامی حمایت می‌کنند و زمزمه‌شان این شعر سعدی است:
من سری دارم و در پای تو خواهم بازید خجل از ننگ بضاعت، که سزاوار تو نیست
نمونه این صفات مخلصانه و پرورش روحیه حماسی را در زمان حضور امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) و صحنه‌های هشت سال دفاع مقدس به خوبی می‌توان مشاهده کرد.
و بدین ترتیب خدمت‌رسانی به مردم، اجتماع را در عبادت و بندگی خدا، خودسازی، اخلاق، عرفان و معنویت، ترویج معروف و ریشه کنی مفاسد و... کمک می‌کند و نور خدا و توحید را در جامعه می‌گستراند. عزّت و شرافت می‌آفریند، اتحاد و همبستگی ایجاد می‌کند و از مردم بنیانی مرصوص می‌سازد که بتوانند در برابر توطئه‌های دشمنان اسلام پایداری کنند و در صحنه‌های نبرد حماسه بیافرینند.
حسن ختام مقاله بیان جامعی از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) است که برخی از آثار و برکات خدمت‌رسانی از آن استفاده می‌شود. بخشی از سخنان گهربار حضرت چنین است:
... فَاِذا اَدَّتِ الرَّعِیَّةُ اِلَی الْوالی حَقَّهُ، وَ اَدَّی الْوالی اِلَیْها حَقَّها، عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُمْ، وَ قامَتْ مَناهِجُ الدّینِ، وَاعْتَدَلَتْ مَعالِمُ الْعَدْلِ، وَ جَرَتْ عَلی اَذْلالِهَا السُّنَنُ. فَصَلَحَ بِذلِکَ الزَّمانُ، وَ طُمِعَ فی بَقاءِ الدَّوْلَةِ، وَ یَئِسَتْ مَطامِعُ الاْعْداءِ. وَ اِذا غَلَبَتِ الرَّعِیَّةُ والِیَها، اَوْ اَجْحَفَ الْوالی بِرَعِیَّتِهِ، اخْتَلَفَتْ هُنالِکَ الْکَلِمَةُ، وَ ظَهَرَتْ مَعالِمُ الْجَوْرِ، وَ کَثُرَ الاْدْغال فِی الدّینِ، وَ تُرِکَتْ مَحاجُّ السُّنَنِ، فَعُمِلَ بِالْهَوی، وَ عُطِّلَتِ الاْحْکامُ، وَ کَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ، فَلا یُسْتَوْحَشُ لِعَظیمِ حَقٍّ عُطِّلَ، وَ لا لِعَظیمِ باطِلٍ فُعِلَ. فَهُنالِکَ تَذِلُّ الاْبْرارُ، وَ تَعِزُّ الاْشْرارُ، وَ تَعْظُمُ تَبِعاتُ اللّه عِنْدَ الْعِبادِ.
پس هر گاه ملت حق والی را بپردازد و زمامدار نیز حقوق ملت را پاس دارد، حق در میانشان شکوه یابد، راه‌های دین استوار گردد. شناسه‌های عدالت راست شود و سنت‌ها در روندی فراخور جریان یابد. بدین‌سان، زمانه اصلاح می‌شود. به ماندگاری دولت امید می‌رود، و آزمندی دشمنان به نومیدی مبدل می‌گردد. ولی هنگامی که ملت بر زمامدار خود چیره خو شود و زمامدار با ملت خود از در زورگویی درآید، اختلاف کلمه رخ می‌دهد، نشانه‌های جور آشکار می‌شود، دغلکاری در دین فزونی می‌یابد و راه‌های اصلی سنت بی رهرو می‌ماند. هوا و هوس مبنای عمل قرار می‌گیرد و احکام به تعطیل کشیده می‌شود. بیماری‌های نفسانی فزونی می‌گیرد. چنان که از تعطیل حق، هر چند بزرگ باشد، و عملی شدن باطل، هر چند چشمگیر، کسی احساس نگرانی نمی‌کند. از این رو، نیکان به ذلت می‌افتند و بدان عزت می‌یابند و بندگان از خدا کیفری گران می‌بینند.


از مجموع آنچه در این مقاله از آن بحث شد نتیجه‌گیری می‌شود که:
۱ ـ خدمت‌رسانی، فعلی اخلاقی و ارزشی است. آیات و روایات فراوانی به این مطلب دلالت دارد. در آثار و کتاب‌های اخلاقی علمای بزرگ اخلاق نیز از آن به عنوان فضیلتی اخلاقی تحت عناوینی مانند اعانت مسلمانان، سعی در قضای حاجت مؤمنان و غیر آن بحث شده است.
۲ ـ معیارهای ارزشمندی خدمت‌رسانی به مردم چنین است: ارزش ذاتی دارد، کاری عقلایی، پسندیده و تحسین برانگیز است و کمتر عملی در ارزشمندی به پای آن می‌رسد. همچنین مبتنی بر احساس انسان‌دوستانه و غیرخواهی است. برکات فراوان دنیوی و اخروی دارد. از جمله بهترین راه‌های تقرب به خداوند است و بالاخره ارزشی همسان و چه بسا بالاتر از بعضی عبادت‌ها دارد.
۳ ـ خدمتی ارزشمند است که توام با اخلاص، توکل، عبودیت و بندگی، محبت به مردم، عدل و انصاف، ارتباط مستقیم با مردم، تواضع و گشاده‌رویی، استقامت در کار، تحمّل نیش و نوش‌ها، وفای به عهد و پیمان، پرهیز از منّت‌گذاری و آزاررسانی، مشکل‌گشایی و مانند آن باشد.
۴ ـ خدمت به مردم، گذشته از آثار و برکات دنیوی و اخروی، آثار تربیتی و اخلاقی فراوانی دارد. به عنوان نمونه در پرورش روحی و تکامل معنوی، نشاط معنوی، جلوگیری از لغزش‌های خوار کننده، محبوبیت اجتماعی خدمتگزار تاثیر می‌گذارد.
شکوفایی اخلاق و معنویت مردم، دمیدن روح امید، رشد عزّت اسلامی، ریشه کنی بسیاری از مفاسد اجتماعی، برانگیختن حسّ سپاس‌گزاری، وحدت و همبستگی و پرورش روحیه شهادت‌طلبی از آثار تربیتی اجتماعی است.
۵ ـ اگر کارگزاران و دولت‌مردان نظام اسلامی در خدمت‌رسانی به مردم سهل‌انگاری کنند، وحدت مردم به اختلاف کلمه مبدّل می‌شود، نشانه‌های ستم آشکار می‌گردد و جامعه به هلاکت و سقوط دچار خواهد شد.


۱. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۲۴۶، نامه۵.    
۲. امین، سیدمحسن، أعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۵.    
۳. نمازی، علی، مستدرک سفینة البحار، ج۲، ص۴۵۷.    
۴. حلوانی، حسین بن نصر، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ج۱، ص۸۱.    
۵. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۶۹.    
۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۷۸، ص۱۲۱.    
۷. شوشتری، قاضی نورالله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۱۱، ص۵۹۱.    
۸. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۲۳۸.    
۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۷۷، ص۱۳۹.    
۱۰. ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ج۱، ص۳۵.    
۱۱. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، ج۱، ص۴۵۷.    
۱۲. نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۲۶.    
۱۳. امین، سیدمحسن، أعیان الشیعه، ج۱، ص۲۹۵.    
۱۴. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۲، ص۱۴۲۳.    
۱۵. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ج۳، ص۴۰۵.    
۱۶. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۲، ص۴۳۱.    
۱۷. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۹۰.    
۱۸. لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ج۱، ص۱۱۸.    
۱۹. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۱۹۲.    
۲۰. رعد/سوره۱۳، آیه۱۷.    
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶۵، حدیث ۱۱.    
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۴۱.    
۲۳. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵۶۳.    
۲۴. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۳۳۳.    
۲۵. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۲۰۵۴.    
۲۶. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۵۳.    
۲۷. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۴.    
۲۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۳۹۲.    
۲۹. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ج۳، ص۳۶۴.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۰۰.    
۳۱. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۱، ص۵۶.    
۳۲. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تفسیر التبیان، ج۱، ص۳۳۲.    
۳۳. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱۰، ص۳۸۵.    
۳۴. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، ج۱، ص۳۸۲.    
۳۵. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۸۳.    
۳۶. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵۵۹.    
۳۷. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۹، ص۱.    
۳۸. فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، ج۵، ص۵۳۵.    
۳۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۳۳۷.    
۴۰. نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۳۷.    
۴۱. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۸، ص۷۱۱.    
۴۲. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۶۴۱.    
۴۳. لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ج۱، ص۴۳۶.    
۴۴. لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ج۱، ص۳۹۰.    
۴۵. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۵۲۶.    
۴۶. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۴۶.    
۴۷. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۱۲۲.    
۴۸. لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ج۱، ص۴۶۰.    
۴۹. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۶۲۶.    
۵۰. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۴۲۰.    
۵۱. لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ج۱، ص۳۰۱.    
۵۲. محدث نور، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۴۶.    
۵۳. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۰۸.    
۵۴. فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، ج۵، ص۶۶۶.    
۵۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۳۳۳.    
۵۶. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۹۷.    
۵۷. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۹، ص۱۱۳.    
۵۸. مامقانی، عبدالله، مرآة الکمال، ج۲، ص۳۳۱.    
۵۹. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۴۸۴.    
۶۰. فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، ج۵، ص۶۵۹.    
۶۱. نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۳۸.    
۶۲. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ج۱، ص۳۹.    
۶۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۹۴.    
۶۴. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۲۴۹.    
۶۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۸۵.    
۶۶. نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۳۸.    
۶۷. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶۴.    
۶۸. فیض کاشانی، ملامحسن، محجة البیضاء، ج۳، ص۴۰۶.    
۶۹. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱۲، ص۲۱۵.    
۷۰. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۸۸.    
۷۱. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۹، ص۳.    
۷۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۳۹.    
۷۳. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵۶۳.    
۷۴. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶۴.    
۷۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۳۰۲.    
۷۶. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۶۱.    
۷۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۳۱۵.    
۷۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۳۰۳.    
۷۹. قمی، شیخ‌عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۴۸۲.    
۸۰. صدوق، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۴۹.    
۸۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۹۳.    
۸۲. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵۸۰.    
۸۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۳۲۴.    
۸۴. فیض کاشانی، ملامحسن، محجة البیضاء، ج۳، ص۳۷۹.    
۸۵. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱، ص۷۶۰.    
۸۶. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۷۰۳.    
۸۷. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶.    
۸۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۵۰.    
۸۹. نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۴۱۸.    
۹۰. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۳.    
۹۱. نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱، ص۱۲۰.    
۹۲. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۳، ص۲۶۷.    
۹۳. مازندرانی، محمدصالح، شرح الکافی، ج۹، ص۲۸۳.    
۹۴. فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، ج۵، ص۷۰۸.    
۹۵. مازندرانی، محمدصالح، شرح الکافی، ج۹، ص۲۸۳.    
۹۶. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۷۵.    
۹۷. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۷۵.    
۹۸. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱، ص۷۵۷.    
۹۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۸۲.    
۱۰۰. ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ج۱، ص۳۰۳.    
۱۰۱. همدانی، آقارضا، مصباح الفقیه، ج۱، ص۱۱۷.    
۱۰۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۵، ص۱۴۱.    
۱۰۳. ابن ادریس حلی، محمد، السرائر، ج۳، ص۶۵۰.    
۱۰۴. ابن‌فهد حلی، احمد بن فهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ج۱، ص۹۴.    
۱۰۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۲.    
۱۰۶. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۲۶۷، نامه۳۱.    
۱۰۷. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۲۹۹، نامه۵۳.    
۱۰۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۳۳۶.    
۱۰۹. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۹۹.    
۱۱۰. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۲۹۹، نامه۵۳.    
۱۱۱. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۳۱۱، نامه۶۷.    
۱۱۲. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۲۸۶، نامه۴۶.    
۱۱۳. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۲۸۹، نامه۵۱.    
۱۱۴. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۳۱۳، نامه۶۹.    
۱۱۵. رعد/سوره۱۳، آیه۳۱.    
۱۱۶. صف/سوره۶۱، آیه۳.    
۱۱۷. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۳۰۱، نامه۵۳.    
۱۱۸. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۳۰۱، نامه۵۳.    
۱۱۹. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۳۰۶، نامه۶۰.    
۱۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۱۳.    
۱۲۱. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۱۶.    
۱۲۲. شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۱۵۷.    
۱۲۳. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۳۳۱، حکمت۱۰۱.    
۱۲۴. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن‌ هبةالله‌، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۴۲.    
۱۲۵. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۳۵۲، حکمت۲۵۷.    
۱۲۶. لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ج۱، ص۳۰۳.    
۱۲۷. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۴۶.    
۱۲۸. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۴۶.    
۱۲۹. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۱۰۱، خطبه۱۱۰.    
۱۳۰. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۲۹.    
۱۳۱. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۳۰.    
۱۳۲. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۱۸.    
۱۳۳. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۶۲۸.    
۱۳۴. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۴۷.    
۱۳۵. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص۱۲۰.    
۱۳۶. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۶۴۷.    
۱۳۷. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۶۸۵.    
۱۳۸. لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ج۱، ص۷۶.    
۱۳۹. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    
۱۴۰. امام علی علیه‌السلام، نهج‌البلاغه، ص۲۲۵، خطبه۲۱۶.    
۱۴۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۳۵۳.    
۱۴۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۴، ص۱۸۴.    



پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «خدمت رسانی از منظر اخلاق اسلامی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۲۲.    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | ارزش های اخلاقی




جعبه ابزار