• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خانه در هند و پاکستان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شرایط اقلیمی و نوع آب و هوا، هم‌جواری با رودخانه‌های بزرگ حوزه سند، گرما، رطوبت و باران‌های موسمی از عوامل تأثیرگذار در معماری خانههای هند و پاکستان است.



در موهنجودارو، یکی از مراکز تمدن پنج هزار ساله دره سند پاکستان، شواهدی از شیوه‌های تکامل یافته در خانه‌سازی دیده شده است. در قسمت جنوبی شهر، بقایایی از محله‌های مسکونی وجود دارد که کوچه‌ها و خیابانها آن‌ها را به صورت مجتمع‌های کاملا متمایز درآورده‌اند. به نظر می‌رسد این خانه‌ها حداقل دو طبقه و دارای چندین اتاق، پیرامون یک حیاط مرکزی بوده و حمام و چاه آب داشته‌اند. دهانه چاه‌ها دریچه‌ای داشته که مانع افتادن کودکان و حیوانات اهلی به درون آن می‌شده است. درِ ورودی خانه‌ها به سوی کوچه‌های تنگ باز می‌شده و راه دسترسی به طبقه دوم و پشت بام از طریق پلکان بوده‌است.
[۱] اشفق، «موهنجودارو: شهر جدید دوران باستان»، ج۱، ص۹.
[۲] نقوی، موهنجودارو: پایتخت تمدنی کهن در خطر، ج۱، ص۳۲.
چنین به نظر می‌رسد که در طراحی و ساخت خانههای موهِنجودارو امنیت و راحتی بیش‌تر از زیبایی اهمیت داشته است. بدین سبب، دهلیزها، اتاق‌های پذیرایی، حیاط‌ها، پلکان‌ها، سرویس‌های بهداشتی و چاه‌ها، براساس نیازهای روز مره ساخته شده‌اند.
[۳] اشفق، «موهنجودارو: شهر جدید دوران باستان»، ج۱، ص۱۱.

تعداد در و پنجره‌ها در این خانه‌ها، به منظور محافظت در برابر شدت نور و گرمای منطقه سند، کم بوده و حیاط خلوت مهم‌ترین محل تأمین نور و هوا بوده است.
[۴] اشفق، «موهنجودارو: شهر جدید دوران باستان»، ج۱، ص۱۲.
[۵] هوشنگ فتحی، کاوش درگذشته، ج۱، ص۱۰۸.
پایه‌های خانه‌ها با خشت پخته چنان محکم ساخته می‌شد که با افزایش سطح سیلاب رودخانه سند و شدت گرفتن بارندگی آسیبی به ساختمان نرسد.
[۶] هوشنگ فتحی، کاوش درگذشته، ج۱، ص۱۰۸.
فاضلاب خانه‌ها از مجراهای زیرزمینی به شبکه فاضلاب اصلی شهر که در زیر خیابان‌ها امتداد داشت، هدایت می‌شد. کل شهر نوعی سیستم لوله‌کشی داشت. از آب چاه‌های منازل نیز برای نظافت و آشپزی استفاده می‌کردند.
[۷] هوشنگ فتحی، کاوش درگذشته، ج۱، ص۱۰۹.
[۸] اشفق، «موهنجودارو: شهر جدید دوران باستان»، ج۱، ص۹.
[۹] نقوی، موهنجودارو: پایتخت تمدنی کهن در خطر، ج۱، ص۳۵.



پس از ورود مسلمانان به این مناطق، شهرنشینی به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و به تدریج الگوهای ساختمانی خاصی به هند وارد شد، از جمله استفاده از مواد پایدار و محکم به جای مصالح سست و ناپایدار، و استفاده از نوعی معماری نظامیِ توسعه یافته در ساخت بناها.
[۱۰] مالک، ج۱، ص۸۵.
به تدریج با ورود و مهاجرت معماران مسلمان، معماری بومی جدیدی با ویژگی‌های اسلامی و تلفیق سنّت‌های معماری هندی و اسلامی شکل گرفت، مصالح به کار رفته، بر اساس موقعیت آب و هوایی مناطق مختلف، سنگ، آجر و گِل بود؛ مثلا در بنگال به علت کمیابی سنگ و نیز شرایط آب و هوای استوایی، ناگزیر از آجرهای محکم و در ماندو از سنگ‌های ساختمانی مختلف بهره گرفته شده‌است.
[۱۱] ساتیش گروور، «تأثیر اسلام بر معماری هند»، ج۱، ص۲۸.
[۱۲] مالک، ج۱، ص۷۹.
[۱۳] مالک، ج۱، ص۸۵.



در دوره بابر (۹۳۲ـ۹۳۷)، برای محافظت خانه‌ها در برابر گرما، به جای استفاده از دیوارهای ضخیم و روزنه‌های کوچک، شیوه‌های جدیدتری به کار گرفته شد. مهم‌ترین آن‌ها بادگیرهای سند بود. این بادگیرها به شکل ستون‌های عمودی چوبی بودند که از پشت‌بام خانه‌ها در جهت باد بیرون رفتگی داشتند و باد را به سوی خود می‌کشیدند و‌ به طور مستقیم به اندرونی خانه هدایت می‌کردند. نوع مجهزتر این بادگیرها با عبور باد از روی یک فیلتر زغالی ـ آبی پیش از ورود به خانه، جریان هوا را سرد می‌کرد. این روش هم اکنون نیز در برخی شهرهای هند مثل حیدرآباد رایج است.
[۱۴] ساتیش گروور، «تأثیر اسلام بر معماری هند»، ج۱، ص۲۸.



آب و هوا، گرمای شدید، باران‌های موسمی، رطوبت، و در نواحی کوهستانی، برف و سرمای فصلی از عوامل تأثیرگذار در معماری خانههای هند است. دیوارهای ضخیم درون خانه را از تابش خورشید تابستان و گرمای شدید حفظ می‌کند. سطوح دیوارها با لایه‌ای از کود و پوشال پوشانده و با رنگ‌های روشن که انعکاس نور را افزایش می‌دهد، رنگ آمیزی می‌شود. درهای بلند و سبک اتاق‌ها را به هم متصل می‌کنند و هوا را به جریان می‌اندازند. پنجره‌های کرکره‌ای، از اجزای معماری در خانههای هند است. قاب‌های چوبی پوشیده از علف‌های معطر پشت پنجره‌ها آویخته می‌شوند و با نم زدن این علف‌ها نسیم خنکی ایجاد می‌گردد. در نواحی مرطوب شمال شرقی که باران‌های موسمی و خطر سیل وجود دارد، از بامبو برای خانه سازی استفاده می‌شود. در این نواحی، کف خانه‌ها بلندتر از سطح زمین و سقف‌ها ضخیم و گالی پوش است.
[۱۵] هندرسون، ج۱، ص۸۰ـ۸۱.

به طرف جنوب در کرالا، خانههای چوبی برای مقابله با رطوبت و گرما به سقف‌های شیروانی‌دار با شیب تند، لبه بام‌های رو به بالا و ایوان‌های عریض مجهز است. در نواحی سیل‌خیز، از مصالح در دسترس استفاده می‌شود، از قبیل حفاظ‌های ساخته شده از بامبو، حصیر، پوشال، گالی، سفال یا سقف‌های گالوانیزه ضخیم با لبه‌های پیش آمده. در معماری بومی راجستان، چندین کلبه گِلی مدور، انباری و دیوارهای گلی دور تا دور حیاط مرکزی قرار می‌گیرد. نزدیک‌ترین آن‌ها به در خروجی متعلق به مردها و فضای درونی متعلق به زنهاست. در نواحی سردتر، ساختمانهای چند طبقه چوبی مربع یا مستطیل‌شکل گرما را حفظ می‌کنند.
[۱۶] هندرسون، ج۱، ص۸۱ـ۸۵.



در هند، از قرن نهم بناها و خانههای شخصی معدودی در شش کیلومتری مغرب شهر بیانه به جا مانده است. در برخی نمونه‌ها، مجموعه‌ای از اتاق‌ها در یک یا دو طبقه و ردیف ستون‌هایی گرداگرد یک حیاط ساخته شده است. ستون‌ها و نعل‌های درگاه با ماسه سنگ‌های قرمز تزیین شده و دیوارهای سنگی، گچ‌کاری شده‌اند. نمونه‌های دیگر که طرحهای متفاوت‌تری دارد و نقشه همه آن‌ها یکسان است دارای یک هال ستوندار مرکزی با اتاقی در هر طرف است. هر جفت خانه دو به دو با دیواری مشترک به هم متصل شده‌اند و باغی محصور جلوی هر کدام قرار دارد. اجزای ساختاری خانه‌ها از قبیل ستون‌ها، سرستون‌ها و نعل‌های درگاه به یک شکل و اندازه‌اند و به یک شیوه تزیین شده‌اند. این امر نشان می‌دهد که برای این منطقه نقشه واحدی طرح ریزی شده و با تولید انبوه و استفاده از قطعات پیش ساخته اجرا گردیده است.
[۱۷] فرهنگ هنر، ج۱۵، ص۳۴۵.



مهم‌ترین و معمول‌ترین خانههای هندی هاولی، بنگالو و بهره/ وهره نام دارند.

۶.۱ - هاولی

هاولی اصلی‌ترین نوع خانه شهری در هند و پاکستان است که تا قرن چهاردهم هم نمونه‌های سنّتی و اولیه آن وجود داشته و گفته شده ست که خانههای منطقه هرپا شباهت‌هایی به هاولی دارند. قدیم‌ترین خانههای بر جای مانده شبیه به هاولی متعلق به قرن نهم و دهم است و در ویرانه‌ای در دهلی قرار دارد. هاولی‌ها در صدها شهر در سراسر دشت‌های هند شمالی تا جنوب و مغرب تا گجرات و همچنین در پاکستان دیده شده‌اند.
[۱۸] فرهنگ هنر، ج۳۲، ص۳۲۳ـ۳۲۴.
[۱۹] عبدالقادر، ج۱، ص۸۵.
با وجود تفاوت هاولی در مناطق مختلف، این نام به خانه بزرگ و وسیع متعلق به خانواده‌های ثروتمند اطلاق می‌شود. این نوع خانه‌ها عمومآ گرداگرد یک یا چند حیاط طرح ریزی شده و آستانه ورودی آن‌ها در بیش‌تر موارد پر کار است و با راهروی خمیده‌ای به فضای درونی راه پیدا می‌کند. بیشتر هاولیها دیوارهای سنگ کاری ضخیم و بام‌های مسطح سنگی دارند. بام و حیاط به صورت فضایی برای زندگی استفاده می‌شوند. خانههای معمولی نیز در این مناطق در آرایش کلی با هاولی مشترک‌اند. تفاوت‌هایی در مناطق مختلف به ویژه در روش ساخت و نوع مصالح این خانه‌ها دیده می‌شود. هاولیِ هندوها، جین‌ها و سیک‌ها دو یا چند طبقه‌اند و حیاط بزرگ‌تر و بازتری در مقایسه با هاولیهای مسلمانان دارند، اما اتاق‌های آن‌ها کمتر و کوچک‌تر است. در هاولیِ مسلمانان، قسمت پشت خانه برای زنان و قسمت نزدیک به درِ ورودی برای مردان است. در گجرات هاولی‌های چوبی با بام‌های شیب‌دار با نوع دیگری از خانه‌ها، یعنی خانههای مهاراشترایی به نام وادا، پیوند دارد و شبیه خانههای جنوب هند است که بام‌های لبه پهن و شیب‌دار دارد و دارای ایوان و حیاط است. انواع هاولیها در دوره‌های اخیر، به ویژه تحت تأثیر انگلیسیها، دچار تحولات بسیاری شده‌اند، برای مثال، در ساخت آن‌ها از تزیینات غربی، درهای متعدد و تیرهای فولادی استفاده شده است.
[۲۰] فرهنگ هنر، ج۳۲، ص۳۲۳ـ۳۲۴.


۶.۲ - بنگالو

بنگالو که نام خود را از کلبه‌های بنگالی گرفته، از اواخر قرن یازدهم در سطح وسیع‌تری به معنای بناهای مسکونی به کار رفته است. بنگالوها نشان دهنده میراث فرهنگی اروپایی در هند و خانه‌هایی است که قدرت‌های استعماری (عمدتآ انگلیس و فرانسه) ناگزیر به اسکان دادن شمار روز افزون سربازان و مدیران خود در آن‌ها بودند. نخستین بنگالوها شامل یک اتاق مربع یا مستطیل شکل با سقف گالی پوش بود. بعدها به هر چهار گوشه آن، اتاق کوچک‌تری اضافه شد و فضای بین اتاق‌ها به ایوان بدل گردید. در اوایل قرن سیزدهم، هندی‌ها بنگالو را به عنوان نوعی خانه پذیرفتند. در همین قرن، نوعی بنگالو با بام شیب‌دار، بخش مرکزی بلندتر، و ردیف پنجره‌هایی در بالای یک ایوان ستوندار، پدید آمد.
[۲۱] فرهنگ هنر، ج۳۲، ص۳۲۴ـ۳۲۵.
در شمال هند، بنگالوها با وضع بومی منطبق شده‌اند و به جای آن‌که در ساخت آن‌ها از خاک رس، گالی و پوشال استفاده شود، آنها را با دیوارهای سنگی و بام‌های سفالی ساخته‌اند.
[۲۲] فرهنگ هنر، ج۱۵، ص۴۰۲.
در پاکستان، بنگالو در واقع نوعی خوابگاه یا آسایشگاه یک طبقه، با یک یا دو اتاق، ایوان و حیاط است.
[۲۳] عبدالقادر، ج۱، ص۴۸.


۶.۳ - بهره‌ها

خانههای بُهره‌ها نوع دیگری از خانه‌هاست. جامعه مسلمانان مغرب هند که عمدتآ شیعیان [[|اسماعیلیاسماعیلی‌اند]] ، بهره نام دارند. بهره‌ها در ایالت گجرات، در محله‌هایی به نام بهره‌واد ساکن‌اند. واژه بهره/وهره به معنای تاجر است و بهره‌ها به تجارت اشتغال داشتند. قدمت این محله‌ها بیش از یکصد سال ذکر شده است.
[۲۴] دوشی، ج۱، ص۵۲.
[۲۵] دوشی، ج۱، ص۵۷ـ۵۸.
[۲۶] دوشی، ج۱، ص۳۴.
بهره‌ها از جوامع اقلیت هند محسوب می‌شوند و امنیت برای آنان اهمیت بسیاری دارد. آداب اجتماعی، فرهنگی و مذهبی آنان ایجاب می‌کند خانه‌هایشان در مجاورت مساجد و مراکز تجمع مسلمانان باشد. چون بیش‌تر بهره‌ها تاجر و مدام در سفرند، ترجیح می‌دهند اعضای خانواده‌شان در میان جامعه مسلمانان اقامت کنند. به سبب همین عوامل، بهره‌وادها بخش‌های متمایزی از شهر را تشکیل می‌دهند.
[۲۷] دوشی، ج۱، ص۵۸.

خانههای بهره دارای سه خصوصیت جالب توجه است. نخست اینکه، در این خانه‌ها تقسیم‌بندی عمودی و افقی فضای خانه از عمومی‌ترین مکان به خصوصی‌ترین فضا منتهی می‌گردد. فضای محصور درون خانه منعکس کننده تلاش بهره‌ها برای حفظ هویت متمایز از دیگر گروههای مذهبی و دوری از بیگانگان و غریبه‌هاست. چون بسیاری از خانه‌ها در بالای مغازه‌ها یا در بهره‌وادهای جداگانه ساخته می‌شود، امنیت تا حدی تأمین می‌گردد. این خانه‌ها مستقیمآ رو به خیابان باز نمی‌شوند و به این ترتیب از احتمال دسترسی سریع به خانه جلوگیری می‌شود. اقوام نزدیک در اولین طبقه در اتاق خانوادگی یا اردو پذیرایی می‌شوند. خانههای بهره‌ها با ویژگی‌های دیگری همچون تزیینات نماها، ورودیها و استفاده از مصالح گران و مرغوب، از دیگر خانه‌ها متمایز است. نقشه اصلی این خانه‌ها، گذشته از طرح تفکیک فضاهای خصوصی و نیمه‌عمومی، به خانههای هندوها شبیه است. در طبقه همکف و ورودی خانه، ایوانی است که حدود ۷۵ سانتیمتر از سطح خیابان بالاتر قرار دارد و پس از آن، اتاق ورودی به نام دهلی با حفاظی به منظور حفظ حریم خصوصی از حیاط داخلی ساخته شده است. دهلی معمولا از طریق پلکانی مستقیمآ به طبقات بالاتر راه پیدا می‌کند. مهمانان نیز از این مکان به اتاق پذیرایی رسمی در طبقه نخست هدایت می‌شوند.
[۲۸] دوشی، ج۱، ص۳۵.
پس از حیاط، بهارنی پارسال یا رواق بیرونی قرار دارد که‌ به طور کامل رو به حیاط باز می‌شود. این فضا در ادامه به اندرونی پارسال یا رواق درونی می‌رسد. پلکان در حیاط در فضایی به نام راواس قرار دارد که امکان رفت و آمد مستقل به اتاق‌های بالا را فراهم می‌سازد. این فضا در طبقه بالا به تراسی تبدیل می‌شود که اتاق‌های جلویی و پشتی را از هم جدا می‌کند. بام‌های دو شیبه این خانه‌ها فضایی در زیر شیروانی ایجاد می‌کنند که داگلو نام دارد.
[۲۹] دوشی، ج۱، ص۳۵.
حیاط رو باز این خانه‌ها به تهویه هوای خانه و نور رسانی به همه طبقات کمک می‌کند. آشپزخانه و سایر فضاهای خدماتی در اطراف حیاط جا گرفته‌اند. حیاط و بهارنی پارسال برای غذا خوردن و استراحت و عموم فعالیت‌های خانگی کاربرد دارند. سکوی چوبی بزرگی به نام بتاک/ بتهاک در حیاط قرار دارد که از زیر آن برای گذاشتن وسایل و از روی آن برای استراحت استفاده می‌کنند.
[۳۰] دوشی، ج۱، ص۳۵.
اندرنی پارسال عمدتآ محل استراحت خانواده در بعد از ظهرهای گرم است. بعد از اندرنی پارسال، آخرین اتاق خانه (اردو) قرار دارد. قفسه دیوار انتهایی این اتاق به شیوه سنّتی اسلامی طراحی می‌شود. اردو معمولا برای پذیرایی از خویشان نزدیک و دوستان خانوادگی و نیز برای خوابیدن کاربرد دارد.
[۳۱] دوشی، ج۱، ص۳۵ـ۳۶.

به منظور حفاظت بنا در برابر رطوبت و همچنین زیباسازی نما، خانههای بهره بر روی پایه‌های سنگی بنا شده‌اند و چهارچوب خانه معمولا چوبی با دیوارهای سنگی است. پنجره‌ها معمولا دو نورگیر دارند، یکی چوبی و دیگری از شیشه رنگی. در دوره‌های اخیر، نمای این خانه‌ها از سبکهای اروپایی متأثر شده‌است، مثلا به جای گچ‌کاری در نمای ساختمان از آجر استفاده می‌شود.
[۳۲] دوشی، ج۱، ص۳۶.
[۳۳] دوشی، ج۱، ص۳۸.



معماری و خانه‌سازی در پاکستان به انواع قبیله‌ای، روستایی، کوهستانی و شهری تقسیم می‌شود. سکونت‌گاههای قبیله‌ای سنّتی‌ترین نوع خانه‌ها به شمار می‌روند. این خانه‌ها عمدتآ از گل و سنگ و چوب ساخته شده‌اند. از ویژگی‌های این قبیل خانه‌ها، حصاری قلعه مانند از دیوارهای بلند و جایگاه نگهبانی برای محافظت از خانه‌ها در برابر حملات ناگهانی شبانه است. البته پشتونهای یکجانشین این ساختارهای دفاعی را ندارند. در خانههای قبیله‌ای، زنان همیشه در قسمت داخلی سکونت دارند، در حالی که مردان در بخش جداگانه‌ای به نام حجره با دیگران ملاقات می‌کنند.
[۳۴] مالک، ج۱، ص۱۰۳.

در رشته‌کوه‌های نمک در پنجاب، خانه‌هایی با گِل سفید و مزارع خردل در اطراف آن چشم‌اندازی زیبا پدید آورده‌اند. بسیاری از مردم نواحی پنجاب و کشمیر به دلیل کار در خارج از روستا با دیگر الگوهای معماری آشنا شده‌اند و از دهه ۱۳۵۰ش/۱۹۷۰ میلیاردها روپیه برای بازسازی و نوسازی خانههای این روستاها صرف شده‌است.
[۳۵] مالک، ج۱، ص۱۰۳.



خانههای مناطق کوهستانی پاکستان به دلیل وضع جغرافیایی خاص، خصوصیات منحصر به فرد خود را حفظ کرده‌اند. این خانه‌ها از سنگ و چوب ساخته شده‌اند. در مناطق شمالی، سبکهای سنّتی تبتی و آسیای مرکزی غالب‌اند. استفاده از چوب، ملاط و سقف‌های کوتاه از مشخصه‌های این خانه‌هاست. در واقع، تجربه قرن‌ها زندگی در مناطق زلزله‌خیز امکان هر گونه دست‌کاری در ساخت و ساز را از آن‌ها سلب کرده است، اما در برخی مناطق همچون موره، زیارت و سوات خانه‌ها به سبکهای جدیدتر ساخته شده‌اند. ساکنان دره هونزا تا حدی وسایل رفاه امروزی و تجملی را به خانههای خود افزوده‌اند. در چترال، خانه‌ها ساده‌اند و بخاری دیواری در وسط اتاق تعبیه شده‌است.
[۳۶] مالک، ج۱، ص۱۰۴.



شهرهای پاکستان پس از استقلال رشد چشمگیری داشته‌اند. نواحی بسیاری توسعه یافته‌اند و ساخت و ساز فراوانی در شهرها انجام گرفته است. بیشتر معماران پاکستانی از الگوهای معماری غرب بهره گرفته‌اند، به گونه‌ای که معماری مدرن الگوهای معماری سنّتی را تحت‌الشعاع قرار داده‌است.
[۳۷] سجاد کوثر، ج۱، ص۴۲.
[۳۸] مالک، ج۱، ص۷۹.
[۳۹] مالک، ج۱، ص۹۹.
با این حال مثلا در کراچی، فیصل‌آباد، لاهور، راولپندی، پیشاور و برخی شهرهای دیگر هنوز محلات قدیمی با بناهای قدیم و جدید وجود دارند
[۴۰] سجاد کوثر، ج۱، ص۴۲.
[۴۱] مالک، ج۱، ص۱۰۰.
(برای نمونه‌ای از خانههای بازسازی شده در ۱۳۶۲ش/۱۹۸۳ رجوع کنید به اینجا
[۴۲] اقامتگاه فِداعلی در کراچی، ج۱، ص۳۸.
). در شهر لاهور، بیشتر از سبکهای بین‌المللی استفاده شده تا سنّت‌های غنیِ ناحیه، البته گاه نیز مصالح و عناصر سنّتی در سبکهای معاصر به کار رفته‌اند؛ برای مثال، خانه حاج مجید در لاهور که در آن حفاظ‌های آجری و چوبی بسیار به کار رفته‌است. آجر‌ به طور سنّتی هم برای ساخت و ساز و هم برای تزیین به کار می‌رفته و هنوز هم رایج‌ترین مصالح برای ساخت و ساز در لاهور است، که در سال‌های اخیر معمولا با سیمان پوشیده می‌شود. برای مقابله با تابستان‌های بسیار گرم لاهور، لایه‌ای ۵۱ میلیمتری از پلی‌استیرین برای عایق‌بندی روی سقف قرار می‌گیرد. خانه پیرامون یک حیاط طراحی می‌شود که از خصوصیات رایج خانههای سنّتی است. حیاط جداکننده فضای خصوصی و عمومی به شمار می‌رود. اتاق نشیمن در جوار حیاط قرار دارد و در تابستان هوای خنک را به اتاق‌های کناری می‌کشاند. در واقع، حفظ حریم خصوصی یکی از مهم‌ترین ملاحظات در طراحی خانه‌هاست. یک ایوان در قسمت جلویی، مهمانان رسمی و غیررسمی را از بدو ورود جدا می‌کند. معمولا دو نوع اتاق نشیمن وجود دارد: رسمی و غیررسمی. اتاق‌نشیمن رسمی فضایی است که گاهی برای پذیرایی رسمی به کار می‌رود و اتاق نشیمن غیر رسمی به خانواده تعلق دارد. دوستان نزدیک خانواده نیز به این اتاق دعوت می‌شوند.
[۴۳] مالک، ج۱، ص۹۹.
[۴۴] سجاد کوثر، ج۱، ص۴۵.



مهاجران و آوارگانِ خشونتهای میان هندوها و مسلمانان، در حاشیه شهرهای پاکستان، از جمله حومه کراچی، ساکن شدند. از حدود ۱۳۳۹ش/ ۱۹۶۰، برخی از این مهاجران در خانه‌هایی موقت به نام‌های کاچا و پوکا زندگی می‌کنند. این خانه‌ها به دلیل استفاده از مصالح نامرغوب و کم دوام و ساخت و سازهای غیر حرفه‌ای مشکلات ساختاری بسیاری دارند و بر اثر طوفان و باران متلاشی می‌شوند و زندگی در آن‌ها خطرناک است.
[۴۵] عارف حسن، ج۱، ص۸۴ـ۸۵.



در مجموع، خانه‌سازی در هند و به ویژه در پاکستان ترکیبی از سنّت‌های گوناگون است. استفاده از روش‌های مختلف تهویه، اختصاص مکان‌هایی محفوظ برای زنان و برخی نمونه‌های دیگر شاهدی از این تلفیق فرهنگ‌هاست.
[۴۶] مالک، ج۱، ص۱۰۱.



(۱) س. م. اشفق و ا. نقوى، «موهنجودارو: شهر جديد دوران باستان»، پيام يونسكو، ش ۵۳ (دى ۱۳۵۲)؛
(۲) هوشنگ فتحى، كاوش درگذشته، تهران ۱۳۷۹ش؛
(۳) ساتيش گروور، «تأثير اسلام بر معمارى هند»، ترجمه عبدالمجيد اسكندرى، كيهان فرهنگى، سال ۱۰ ، ش ۴ (تير ۱۳۷۲)؛
(۴) ا. نقوى، «موهنجودارو : پايتخت تمدنى كهن در خطر»، پيام يونسكو، ش ۱۸۳ (مرداد ۱۳۶۴)؛
(۵) Mohammad Abdul Qadeer, Pakistan: social and cultural transformations in a Muslim nation, London ۲۰۰۶.
(۶) Arif Hassan, "The architecture of housing: comments", in The Architecture of housing: proceedings of an international seminar sponsoredby the Aga Khan Award for Architecture, the African Union of Architects ,and the Association of Architects of Tanzania, held in Zanzibar, the United Republic of Tanzania, ۱۲-۱۵ October ۱۹۸۸, ed Robert Powell, (Geneva) : Aga Khan Award for Architecture, (۱۹۹۰).
(۷) The Dictionary of art, ed Jane Turner, New York: Grove, ۱۹۹۸.
(۸) Balkrishna Doshi, "Expressing an architectural identity: Bohra houses of Gujarat", Mimar, no۱۹ (۱۹۸۶).
(۹) idem, "Vohra houses in Gujarat", Environmental design: Journal of the Islamic Environmental Design Research Centre (۱۹۸۴).
(۱۰) "Fida Ali residence, Karachi", Mimar, no۹ (July-Sept ۱۹۸۳).
(۱۱) Carol E Henderson, Culture and customs of India, Westport, Conn ۲۰۰۲.
(۱۲) Iftikhar Haider Malik, Culture and Customs of Pakistan, Westport, Conn ۲۰۰۶.
(۱۳) Sajjad Kousar, "Pakistan: Haji Majeed's house, Lahore", Mimar, no۳۹ (June ۱۹۹۱).


۱. اشفق، «موهنجودارو: شهر جدید دوران باستان»، ج۱، ص۹.
۲. نقوی، موهنجودارو: پایتخت تمدنی کهن در خطر، ج۱، ص۳۲.
۳. اشفق، «موهنجودارو: شهر جدید دوران باستان»، ج۱، ص۱۱.
۴. اشفق، «موهنجودارو: شهر جدید دوران باستان»، ج۱، ص۱۲.
۵. هوشنگ فتحی، کاوش درگذشته، ج۱، ص۱۰۸.
۶. هوشنگ فتحی، کاوش درگذشته، ج۱، ص۱۰۸.
۷. هوشنگ فتحی، کاوش درگذشته، ج۱، ص۱۰۹.
۸. اشفق، «موهنجودارو: شهر جدید دوران باستان»، ج۱، ص۹.
۹. نقوی، موهنجودارو: پایتخت تمدنی کهن در خطر، ج۱، ص۳۵.
۱۰. مالک، ج۱، ص۸۵.
۱۱. ساتیش گروور، «تأثیر اسلام بر معماری هند»، ج۱، ص۲۸.
۱۲. مالک، ج۱، ص۷۹.
۱۳. مالک، ج۱، ص۸۵.
۱۴. ساتیش گروور، «تأثیر اسلام بر معماری هند»، ج۱، ص۲۸.
۱۵. هندرسون، ج۱، ص۸۰ـ۸۱.
۱۶. هندرسون، ج۱، ص۸۱ـ۸۵.
۱۷. فرهنگ هنر، ج۱۵، ص۳۴۵.
۱۸. فرهنگ هنر، ج۳۲، ص۳۲۳ـ۳۲۴.
۱۹. عبدالقادر، ج۱، ص۸۵.
۲۰. فرهنگ هنر، ج۳۲، ص۳۲۳ـ۳۲۴.
۲۱. فرهنگ هنر، ج۳۲، ص۳۲۴ـ۳۲۵.
۲۲. فرهنگ هنر، ج۱۵، ص۴۰۲.
۲۳. عبدالقادر، ج۱، ص۴۸.
۲۴. دوشی، ج۱، ص۵۲.
۲۵. دوشی، ج۱، ص۵۷ـ۵۸.
۲۶. دوشی، ج۱، ص۳۴.
۲۷. دوشی، ج۱، ص۵۸.
۲۸. دوشی، ج۱، ص۳۵.
۲۹. دوشی، ج۱، ص۳۵.
۳۰. دوشی، ج۱، ص۳۵.
۳۱. دوشی، ج۱، ص۳۵ـ۳۶.
۳۲. دوشی، ج۱، ص۳۶.
۳۳. دوشی، ج۱، ص۳۸.
۳۴. مالک، ج۱، ص۱۰۳.
۳۵. مالک، ج۱، ص۱۰۳.
۳۶. مالک، ج۱، ص۱۰۴.
۳۷. سجاد کوثر، ج۱، ص۴۲.
۳۸. مالک، ج۱، ص۷۹.
۳۹. مالک، ج۱، ص۹۹.
۴۰. سجاد کوثر، ج۱، ص۴۲.
۴۱. مالک، ج۱، ص۱۰۰.
۴۲. اقامتگاه فِداعلی در کراچی، ج۱، ص۳۸.
۴۳. مالک، ج۱، ص۹۹.
۴۴. سجاد کوثر، ج۱، ص۴۵.
۴۵. عارف حسن، ج۱، ص۸۴ـ۸۵.
۴۶. مالک، ج۱، ص۱۰۱.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خانه در کشورهای مسلمان (۷)»، شماره.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام




جعبه ابزار