• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حیات در قرآن و حدیث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مشابه: حیات (علوم دیگر).

حَیات، مفهومی با کاربرد در قرآن و حدیث، فلسفه و عرفان است.



این واژه اسم مصدر از ریشه حی ی و به معنای زندگانی و زنده شدن است که در مقابل آن مَوت و مَمات (مردن) به کار می‌رود. در اصطلاح، نیرویی است که موجب بروز حس و تحرک در موجود زنده میشود و موجودات با آن خود را از نقص به کمال می‌رسانند
[۱] ذیل «حی»، ابن‌فارس، معجم اللغة، ذیل «حی».
[۲] محمود بن عمر زمخشری، پیشرو ادب، یا، مقدمةالادب، قسم ۲، ص ۶۳۸، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ش.
مُناوی، ذیل «الحیاة».
[۳] دهخدا، دائرة المعارف،ذیل «حیات».



در قرآن کریم واژه حیات ۷۶ بار به کار رفته است.
[۴] محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، ذیل «ح ی ی»، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷.
مفهوم حیات در قرآن شامل همه موجودات زنده می‌شود. در پنج آیه قرآن لفظ حَیّ (زنده) به خدا نیز نسبت داده شده است. واژه حیات در قرآن چندگونه به کار رفته است. برخی کاربردهای آن با مفهوم لغوی واژه منطبق است، از جمله مَحْیایَ «زندگی من»، اَحْیآءً «زندگان» و یَسْتَحْیُونَ «زنده نگه می‌داشتند». حتی گاهی این واژه به صورت مجازی به کار رفته است، مانند نسبت دادن حیات به زمین مرده که مراد از آن روییدن گیاهان در زمین است.
از سوی دیگر، در برخی آیات به اصلاح دیدگاه آدمیان درباره حیات با بیانِ ابعاد جدیدی از آن و عمق بخشیدن به مفهوم حیات، به عنوان نعمتی الهی، توجه شده است. بر این اساس، در قرآن کریم حیات مفهومی فراتر از تحرکات بدنی و فعالیتهای روزمره زندگی را در بر می‌گیرد، از جمله در آیات ۱۲۲ سوره انعام و ۲۴ سوره انفال، که بنابر نظر مفسران، پیروی از حق و ایمان به خدا عاملی حیات‌بخش است که موجب هدایت انسان (زنده شدن وی) می‌گردد، در مقابلِ کفر که مرگ محسوب شده است
[۱۴] طوسی، التبیان،ذیل آیات.
[۱۵] طبرسی، مجمع البیان،ذیل آیات.
و به همین سبب خدا در آیه ۲۲ سوره فاطر مؤمنان را اَحیاء (زندگان) و کافران را اَموات (مردگان) خوانده است.
[۱۷] طبری، جامع،ذیل آیه.
[۱۸] طوسی، التبیان،ذیل آیه.



تعبیر «حَیوةًطَیِّبَةً» در آیه ۹۷ سوره نحل تعبیر روشنی از این کاربرد در قرآن عرضه کرده است. براساس این آیه، خدا به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، حیاتی پاک و پسندیده میبخشد.
مفسران این زندگی را در برابر «مَعیشَةً ضَنْکاً»، زندگی سخت قرار داده و محل وقوع آن را در همین دنیا یا برزخ یا آخرت دانسته‌اند.
[۲۱] طبری، جامع،ذیل آیه.
[۲۲] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
همچنین منظور از آن را رزق حلال، قناعت، بهشت، سعادت، ایمان به خدا و انجام دادن طاعات، چشیدن شیرینی طاعت خدا و توفیق بر انجام دادن آن، استغنا از خلق و روی آوردن به خدا و نیز شناخت خدا و صادق بودن در برابر وی بیان کرده‌اند.
[۲۳] طبری، جامع، ذیل آیه.
[۲۴] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه، بیروت: دارالفکر، (بیتا).


۳.۱ - نظر علامه طباطبائی

اما طباطبائی
[۲۵] طباطبائی، المیزان،ذیل نحل: ۹۷.
تفسیر دیگری از این عبارت ارائه کرده است، بدین‌گونه که برخی برداشتهای متقدمان از این عبارت (همچون بهشت، سعادت و استغنا از خلق) در واقع از نتایج حیات طیبه‌اند و برخی دیگر (از قبیل ایمان به خدا و شناخت او) از جمله مقدمات کسب این نوع حیات محسوب می‌شوند. به اعتقاد طباطبائی،
[۲۶] طباطبائی، المیزان، ذیل نحل: ۹۷.
این آیه به افاضه زندگی واقعیِ جدیدی به مؤمنان اشاره می‌کند که با زندگی عادی که همه انسانها واجد آن هستند، تفاوت دارد. به نظر وی،
[۲۷] طباطبائی، المیزان،ذیل نحل: ۹۷.
حیات طیبه که در آن هیچگونه خباثت و فسادی وجود ندارد، از حیات عادی انسانی جدا نیست، بلکه مرتبه‌ای از مراتب آن است که برخی افراد بشر آن را دارند.

۳.۲ - نظر امام‌ خمینی درباره حیات واقعی

امام‌ خمینی با استناد به آیه شریفه (اِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ) معتقد است حیات برای جسم و بدن برزخی ذاتی است و چون تجرد مثالی و صور ادراکی دارند از طرفی وجود فی‌نفسه صور ادراکی، عین وجود آنها برای مدرک است و صور ادراکی با مدرک متحدند. بنابراین اجسام و بدن‌های اخروی عین نفوس‌اند و حیات آنها ذاتی آن‌هاست برخلاف بدن‌های دنیوی که ذاتاً مرده‌اند و حیات از خارج به آنها وارد می‌شود، ازاین‌رو زندگی بدون صورت و فعلیت و هویت نفسی، زندگی لهو و لعبی است که هیچ‌گاه ارتقاء وجودی ندارد و بلکه جسم مثالی تمام ظهور به نفس قائم است و نفس بر تمام عوامل و اعضای خود احاطه دارد، از اینجاست که به تمام همت و فعالیت خود به جسم مثالی که ظل اوست توجه دارد. به اعتقاد امام‌ خمینی از این آیه شریفه مذکور حیات ملکوتی و صورت ملکوتی عمل استفاده می‌شود؛ چنان‌که اخبار و روایت دلالت دارند که جمیع موجودات حیات ملکوتی دارند و عالم ملکوت سراسر حیات و علم است. امام‌ خمینی باتوجه‌به آیات الهی، حیات واقعی را حیات اخروی می‌داند و معتقد است زندگی اینجا نیست؛ بلکه دنیا مردگی است، حیات آخرت حیات واقعی است. ازاین‌رو ماده و هیولای دنیا بدون صورت و فعلیت موجود نیستند و در آخرت نیز موجود نیستند و حیات واقعی مربوط به دار اخروی است و این دنیا مزرعه آخرت است.


بیان خصوصیات و ماهیت زندگی در قرآن کریم و مقایسه آن با آخرت نیز در واقع در همین حوزه اصلاح مفهوم حیات قرار دارد. در برخی آیات، از جمله ۸۵ و ۸۶ سوره بقره، از زندگی مادّی موجودات (و‌ به‌طور خاص انسانها) بر روی زمین با ترکیبِ وصفی «اَلْحَیوةُالدُّنیا» یاد شده
[۳۶] طبری، جامع،ذیل آیات.
که در آیه ۵ سوره حج نیز به مراحل شروع تا پایان آن اشاره شده است؛ این زندگی از خاک آغاز شده و در نظام معیّن، از تشکیل نطفه و عَلَقَه (خون بسته شده) و ولادت در نهایت مرگ تعیّن می‌یابد. این ترکیب وصفی که در نسبت با ترکیب دیگری از همین دست، یعنی «اَلدّارُالآخِرَة» سرا (زندگی) ی پسین به صورت (زندگی حاضر (نزدیک)) معنا می‌شود،
[۳۹] خلیل بن احمد، کتاب العین، ذیل «دنؤ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
[۴۰] حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویة، ج۱، ص۵، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
[۴۱] حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویة، ج۱، ص۲۳۶، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
[۴۲] ابن‌منظور، لسان العرب،ذیل «دنا».
افزون بر شصت بار در قرآن کریم به کار رفته است.
[۴۳] محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، ذیل «حیاة»، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷.
البته در بعضی موارد، از جمله آیه ۹۶ سوره بقره و ۹۷ سوره طه، کلمه «حَیوة» خود به تنهایی همین معنا را بیان می‌کند.
[۴۶] طبری، جامع، ذیل آیات.
با مقایسه این دو ترکیب در می‌یابیم که کارکرد معنایی «الآخِرَة» خبردادن از وجود جهانی دیگر و ادامه‌دار دانستن حیات انسان، پس از مرگ است. برخی آیات نیز این کارکرد را قوّت می‌بخشند و آن وقتی است که قرآن بر این نکته تأکید می‌ورزد که حیات واقعی و جاودانه در آخرت تحقق می‌یابد: وَاِنَّ الدارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوان. . . ».
[۴۸] طبری، جامع،ذیل آیه.
[۴۹] طوسی، التبیان،ذیل آیه.
همچنین تعبیرات «دارُالقَرار» (سرای آرامش و ثبات) در آیه ۳۹ سوره مؤمن و «خَیرٌ وَ اَبقی» (برتر و پایدارتر) در آیه ۱۷ سوره اعلی نیز ناظر برهمین معناست. به این ترتیب، قرآن مفهوم حیات جاودانه را که خواست و مطلوب همگان است، در افقی متفاوت با تلقی عرب جاهلی مطرح می‌سازد. آنان جاودانگی را در همین دنیا می‌جستند و چون این موضوع امری محال است، به پوچی گرویده بودند.
[۵۲] توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ج۱، ص۹۱ـ۹۳، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ش.
[۵۳] توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ج۱، ص۹۸ـ۱۰۰، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ش.
[۵۴] توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ج۱، ص۱۰۴، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ش.



تعبیراتِ تحقیرآمیز قرآن کریم درباره حیات دنیوی، از جمله در آیه ۲۰ سوره حدید
[۵۶] محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ذیل آیه، بیروت ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
، که جامع‌ترین این قبیل آیات است، نیز شایان توجه است. معرفی زندگی دنیوی با الفاظی چون «لَعِبٌ» (بازیچه)، «لَهْوٌ» (سرگرمی)، «زینَةٌ» (پیرایه)، «تَفاخُرٌبَینَکُم» (فخرفروشی در بینتان) و «تَکاثُرٌ فِی الاَمْوالِ و الاَوْلادِ» (افزون‌طلبی در داراییها و فرزندان)؛ و نیز به کاربردن فعلِ امر «اِعْلَمُوا» (بدانید، آگاه باشید) در آغاز آیه و پایان دادن آیه با این مطلب که زندگی دنیوی چیزی جز «مَتاعُ الغُرُور» (کالای فریبنده و کم‌سود) نیست، به این آیه لحن تهدید کننده و سرزنش‌آمیز داده است. چنین موضع صریحی در آیات ۳۸ سوره توبه و ۲۶ سوره رعد نیز آمده است.


ناپایداری و زودگذر بودن زندگی دنیا در برابر آخرت نیز در آیه ۲۴ سوره یونس با مثالی گویا بیان شده است. براساس این مثال، این زندگی همانند بارانی است که باعث رویش و سرسبزی مزارع می‌شود و کشاورزان را به تعجب و شادی وامی‌دارد تا آن‌جا که گمان می‌برند این امر به دست آنان انجام گرفته است و آن‌ها قادرند برای همیشه محصولات خود را حفظ کنند، اما پس از مدتی، به سبب این غرور بیجا، به امر خدا کشتزار آن‌ها خشک می‌شود و از بین می‌رود.
براساس مثال یاد شده، زندگی دنیوی و متعلقات آن نعمتی است که اعطای آن به انسان یا سلبش از او در اختیار خداست و دائمی و شایسته دل‌بستن نیست
[۶۰] محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ذیل آیات، بیروت ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
[۶۱] طبرسی، مجمع البیانTذیل آیات.
به همین دلیل قرآن کریم انسانها را از این‌که فریفته زندگی دنیا شوند برحذر داشته و آنان را از هم‌نشینی با دلبستگان به آن نهی و به مقابله با آنان امر کرده و یادآور شده است که دلبستگی به دنیا سرانجامی جز گرفتار شدن به عذاب الهی ندارد.


به اعتقاد فخررازی،
[۶۵] محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل حدید: ۲۰، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
حیات دنیوی مذموم نیست و بنابر دیگر آیات قرآن، نعمت بلکه اصل همه نعمتهاست و تعابیر موجود در این آیه ناظر بر احوال دنیاطلبان است. به نظر وی «لَعِب» و «لَهْو» به ترتیب بر وجه غالب رفتار انسان در کودکی و جوانی و «زینة» بر رفتار غالب زنان در تمایل به آراستگی دلالت دارد.
بنابراین، دنیاخواهان یا همچون کودکان خود را سرگرم بازیچه‌های بی‌فایده میکنند یا چون جوانان خود را به سرگرمی‌هایی مشغول می‌دارند که پس از پایان یافتنِ آن موجب حسرت خوردن آنان بر عمر و داراییهای از دست رفته‌شان می‌گردند.
همچنین چون منظور از زیور و زینت کردن چیزها نیکو جلوه دادن نقصها و زشتیهای آنهاست، دنیادوستان خود را به آرایش دنیایی مشغول کرده‌اند که دوامی ندارد و لذّات آن تمام شدنی و زودگذر است. علاوه بر این، دو صفت تکاثر و تفاخر نیز بر فخرفروشی بی‌فایده آنان به یکدیگر، به سبب امور ناپایدار و بی‌ارزش مانند نسب و قدرت، و همچنین جمع‌آوری اموال و به کار بستن آن‌ها در راه غیر خدا دلالت دارند.
بنابر قرآن کریم، اموال و زنان و فرزندان انسان، حیات دنیوی را در نظر او آراسته و نیکو جلوه داده‌اند، در نتیجه زندگی در دنیا انسان را فریفته و به باطل کشانده است، در صورتیکه آن‌ها تنها «متاع» دنیا هستند.


نتایج زیانبار دلبستگی به زندگیِ دنیوی برای انسان در قرآن از این قبیل شمرده شده است: عمل گزینشی به احکام کتاب خدا و در نتیجه به ذلت و خواری افتادن در زندگی، کفر ورزیدن، به گناه واداشتن دیگران و مسخره کردن مؤمنان به‌سبب تنگدستی و بهره کم آنان از متاع دنیا. از سوی دیگر، لحن سرزنش‌کننده قرآن درباره زندگی دنیوی فقط متوجه دلبستگی آدمی به آن است. براساس آیات قرآن، اختیار حیات و مرگ به دست خداست و او خود به انسانها حیات بخشیده و روزی رساندن به آنان و نیز هدایتشان را بر عهده گرفته است. افزون بر این، خدا در کتابش مردم عرب را به سبب آن‌که زندگی فرزندانشان برای آن‌ها بی‌ارزش بود و آنان را به سبب دختر بودن زنده به‌گور می‌کردند یا به دلیل ترس از تنگدستی می‌کشتند، سرزنش کرده است. مخالفت قرآن با قتل نفس و امر به قصاصِ قاتل نیز از همین‌روست. براساس قرآن، کشتن یک فرد، بدون دلیل، هم‌ردیف کشتن تمامی انسانها و خودداری از قتلِ (حفظ حیاتِ) او معادل حفظ جان همه انسانهاست و قصاص کسی که به عمد جان دیگری را گرفته است، حفظ حیات دیگر انسانها را در پی دارد.


در احادیث معصومان علیهم‌السلام نیز دلبستگی به زندگی دنیوی (مادّی) نکوهش شده است. ایشان به صراحت بیان کرده‌اند که دوست داشتن حیات دنیایی و دلبستن به آن انسان را از توجه به آخرت و دستیابی به نعمتهای آن باز می‌دارد؛ از این‌رو، افراد را به دوست داشتن مرگ و توجه به آن دعوت کرده‌اند.
[۸۱] ابن‌بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۲۹۳، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
[۸۲] عبدالواحد بن محمد آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۵۰، قم ۱۳۶۶ش.

بنابر روایات، خدا انسانها را برای ماندن در این دنیا خلق نکرده، بلکه آدمی برای مردن و گذشتن از این زندگی نزدیک و دست یافتن به زندگیِ جاویدان در سرای دیگر آفریده شده است.
[۸۳] ابن‌شعبه، تحفالعقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، ج۱، ص۷۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
به همین سبب پیامبر اکرم و امامان برای هدایت پیروانشان به مسیر درست زندگی به دو امر پرداخته‌اند: یکی بیان نتایج سوء دلبستگی به حیات دنیوی و دیگری دادن تعریف جدیدی از آن (بیان معانی حقیقی آن) که متضمن ارائه راههایی برای بهتر زیستن است، از جمله آن‌که پیامبر اکرم دوست داشتن زندگی دنیوی (حُبّ الحیاة) و در برابر آن مکروه داشتن مرگ (کَراهِیَةالموت) را موجب بروز سستی در مسلمانان و در نتیجه غلبه دشمنان بر آن‌ها دانسته است.
[۸۴] ابن‌حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۵، ص۲۷۸، بیروت: دارصادر، (بیتا).
امام صادق علیه‌السلام نیز دل نبستن به زندگی و دوست داشتن مرگ (توجه به آن) را موجب دستیابی به حقیقت ایمان تلقی کرده است،
[۸۵] کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۵۳.
در عین حال که آرزوی مرگ کردن هم ممنوع شمرده شده است.
[۸۶] ابن‌حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۲، ص۲۶۳، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۸۷] محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۱۰، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
[۸۸] سعیدبن هبةاللّه قطب راوندی، کتاب سلوةالحزین، ج۱، ص۱۲۲، المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷.
همچنین براساس احادیث، حیات واقعی جز در سایه دینداری به دست نمی‌آید
[۹۰] محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج‌اللّه علی العباد، ج۱، ص۲۹۶، قم ۱۴۱۳.
و یاد خالصانه خدا انسان را به سوی برترین زندگی رهنمون می‌شود.
[۹۱] کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۷.


۹.۱ - احادیثی در این باب

بر این اساس، عبارت مشهور امام حسین علیه‌السلام ــ «اِنّی لااَرَی الموتَ اِلّاالسعادةَ و الحیاةَ مع الظالمینَ اِلّا بَرَماً»،
[۹۲] ابن‌شعبه، تحفالعقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، ج۱، ص۲۴۵، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
که دالّ بر سختی و اندوهبار بودنِ زندگی با ستمگران و تسلیم در برابر آنان است ــ را می‌توان نتیجه این‌گونه نگاه به زندگی دنیوی دانست.
همچنین است حدیثی دیگر که براساس آن الگو قرار دادن زندگی پیامبران برای حیات انسانی با گردن نهادن به ولایت امام علی علیه‌السلام و امامان بعد از ایشان به دست می‌آید.
[۹۳] کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۸.

بنابر سخنی از امام علی علیه‌السلام، حیات تنها چیزی است که صاحبش از آن خسته و دل‌آزرده نمی‌شود
[۹۴] علی بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه۱۳۳، چاپ محمد عبده، بیروت (بی تا).
. ایشان وجود حیات را به وجود عقل، علم و راستگویی پیوند زده، به طوری‌که مرگ را در فقدان عقل دانسته است.
[۹۵] کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷.

براساس حدیثی دیگر از امام علی، در حیاتی که در آن احسان و توبه از گناهان صورت نگیرد، خیری وجود ندارد.
[۹۶] ابن‌شعبه، تحفالعقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، ج۱، ص۳۵۷، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.

هم از اینروست که پیامبر اکرم توصیه کرده که از خدا بخواهید که شما را تا وقتی زنده نگاه دارد که در حیاتتان خیری هست.
[۹۷] ابن‌حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۳، ص۱۰۱، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۹۸] علی بن حسین (ع)، امام چهارم، الصحیفةالسجادیة، دعای۳۶، ص۴۱۷، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۳۸۰ش.



(۱) قرآن.
(۲) عبدالواحد بن محمد آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم ۱۳۶۶ش.
(۳) ابن‌بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
(۴) ابن‌حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا).
(۵) ابن‌شعبه، تحفالعقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
(۶) ابن‌فارس، معجم اللغة.
(۷) ابن‌منظور، لسان العرب.
(۸) توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ش.
(۹) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۱۰) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
(۱۱) دهخدا، دائرة المعارف.
(۱۲) محمود بن عمر زمخشری، پیشرو ادب، یا، مقدمةالادب، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ش.
(۱۳) محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، بیروت ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
(۱۴) طباطبائی، المیزان.
(۱۵) طبرسی، مجمع البیان.
(۱۶) طبری، جامع.
(۱۷) طوسی، التبیان.
(۱۸) حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویة، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
(۱۹) علی بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ محمد عبده، بیروت (بی تا).
(۲۰) عل بن حسین (ع)، امام چهارم، الصحیفةالسجادیة، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۳۸۰ش.
(۲۱) محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۲۲) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
(۲۳) سعیدبن هبةاللّه قطب راوندی، کتاب سلوةالحزین، المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷.
(۲۴) کلینی، الکافی.
(۲۵) مجلسی، بحارالانوار.
(۲۶) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷.
(۲۷) محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج‌اللّه علی العباد، قم ۱۴۱۳.
(۲۸) محمد عبدالرووف بن تاج العارفین مُناوی، التوقیف علی مهمات التعاریف، چاپ محمد رضوان دایه، دمشق ۱۴۱۰/۱۹۹۰.


۱. ذیل «حی»، ابن‌فارس، معجم اللغة، ذیل «حی».
۲. محمود بن عمر زمخشری، پیشرو ادب، یا، مقدمةالادب، قسم ۲، ص ۶۳۸، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ش.
۳. دهخدا، دائرة المعارف،ذیل «حیات».
۴. محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، ذیل «ح ی ی»، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷.
۵. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۶. آل عمران/سوره۳، آیه۲.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۱۶۲.    
۸. مرسلات/سوره۷۷، آیه۲۶.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۴۹.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۱۶۴.    
۱۱. نحل/سوره۱۶، آیه۶۵.    
۱۲. انعام/سوره۶، آیه۱۲۲.    
۱۳. انفال/سوره۸، آیه۲۴.    
۱۴. طوسی، التبیان،ذیل آیات.
۱۵. طبرسی، مجمع البیان،ذیل آیات.
۱۶. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۲.    
۱۷. طبری، جامع،ذیل آیه.
۱۸. طوسی، التبیان،ذیل آیه.
۱۹. نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.    
۲۰. طه/سوره۲۰، آیه۱۲۴.    
۲۱. طبری، جامع،ذیل آیه.
۲۲. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۲۳. طبری، جامع، ذیل آیه.
۲۴. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۲۵. طباطبائی، المیزان،ذیل نحل: ۹۷.
۲۶. طباطبائی، المیزان، ذیل نحل: ۹۷.
۲۷. طباطبائی، المیزان،ذیل نحل: ۹۷.
۲۸. روم/سوره۳۰، آیه ۶۴.    
۲۹. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۲۱۵-۲۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۳۰. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۱. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۴۳۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۲. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۳، ص۲۳۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۳۳. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۶۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۳۴. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۸۶.    
۳۶. طبری، جامع،ذیل آیات.
۳۷. حج/سوره۲۲، آیه۵.    
۳۸. انعام/سوره۶، آیه۳۲.    
۳۹. خلیل بن احمد، کتاب العین، ذیل «دنؤ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
۴۰. حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویة، ج۱، ص۵، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
۴۱. حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویة، ج۱، ص۲۳۶، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
۴۲. ابن‌منظور، لسان العرب،ذیل «دنا».
۴۳. محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، ذیل «حیاة»، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷.
۴۴. بقره/سوره۲، آیه۹۶.    
۴۵. طه/سوره۲۰، آیه۹۷.    
۴۶. طبری، جامع، ذیل آیات.
۴۷. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۴.    
۴۸. طبری، جامع،ذیل آیه.
۴۹. طوسی، التبیان،ذیل آیه.
۵۰. غافر/سوره۴۰، آیه۳۹.    
۵۱. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۷.    
۵۲. توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ج۱، ص۹۱ـ۹۳، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ش.
۵۳. توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ج۱، ص۹۸ـ۱۰۰، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ش.
۵۴. توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ج۱، ص۱۰۴، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ش.
۵۵. حدید/سوره۵۷، آیه۲۰.    
۵۶. محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ذیل آیه، بیروت ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
۵۷. توبه/سوره۹، آیه۳۸.    
۵۸. رعد/سوره۱۳، آیه۲۶.    
۵۹. یونس/سوره۱۰، آیه۲۴.    
۶۰. محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ذیل آیات، بیروت ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
۶۱. طبرسی، مجمع البیانTذیل آیات.
۶۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۳.    
۶۳. نجم/سوره۵۳، آیه۲۹.    
۶۴. بقره/سوره۲، آیه۸۶.    
۶۵. محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل حدید: ۲۰، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۶۶. کهف/سوره۱۸، آیه۴۶.    
۶۷. انعام/سوره۶، آیه۷۰.    
۶۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴.    
۶۹. بقره/سوره۲، آیه۸۵۸۶.    
۷۰. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶۱۰۷.    
۷۱. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۷۲. بقره/سوره۲، آیه۲۱۲.    
۷۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱.    
۷۴. طه/سوره۲۰، آیه۵۰.    
۷۵. ملک/سوره۶۷، آیه۲.    
۷۶. تکویر/سوره۸۱، آیه۸۹.    
۷۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱.    
۷۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۳.    
۷۹. مائده/سوره۵، آیه۳۲.    
۸۰. بقره/سوره۲، آیه۱۷۹.    
۸۱. ابن‌بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۲۹۳، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
۸۲. عبدالواحد بن محمد آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۵۰، قم ۱۳۶۶ش.
۸۳. ابن‌شعبه، تحفالعقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، ج۱، ص۷۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
۸۴. ابن‌حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۵، ص۲۷۸، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۸۵. کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۵۳.
۸۶. ابن‌حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۲، ص۲۶۳، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۸۷. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۱۰، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
۸۸. سعیدبن هبةاللّه قطب راوندی، کتاب سلوةالحزین، ج۱، ص۱۲۲، المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷.
۸۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۶، ص۱۳۸.    
۹۰. محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج‌اللّه علی العباد، ج۱، ص۲۹۶، قم ۱۴۱۳.
۹۱. کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۷.
۹۲. ابن‌شعبه، تحفالعقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، ج۱، ص۲۴۵، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
۹۳. کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۸.
۹۴. علی بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه۱۳۳، چاپ محمد عبده، بیروت (بی تا).
۹۵. کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷.
۹۶. ابن‌شعبه، تحفالعقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، ج۱، ص۳۵۷، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
۹۷. ابن‌حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۳، ص۱۰۱، بیروت: دارصادر، (بیتا).
۹۸. علی بن حسین (ع)، امام چهارم، الصحیفةالسجادیة، دعای۳۶، ص۴۱۷، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۳۸۰ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حیات در قرآن و حدیث»، شماره۶۶۶۵.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار