حدیثپژوهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حفظ سنت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و معصومان (علیهمالسلام) و رعایت امانتداری در آن برای استمرار
حیات دینی مسلمین است. جلوه
اصلی این امانتداری، التزام عملی به سنت
و تبعیت حقیقی از قرآن مجید است که از آن در فقه به
سیرة متشرعه تعبیر میشود
و بخش مهمی از فقه ما از آن بهرهمند است؛ اما مقدمه این التزام عملی حفظ
و نگهداری، نشر
و تبلیغ سنت پیامبر (صلیاللهعلیه
وآلهوسلم)
و اوصیای معصوم (علیهمالسلام) است که شاخة
حدیث و علوم حدیث در فرهنگ اسلامی، عهدهدار این وظیفه است.
یکی از دو پایة
اصلی تفقه در
دین،
سنت پیامبر (صلیاللهعلیه
وآلهوسلم)
و امامان معصوم (علیهمالسلام) است
و عقل
و اجماع هم از این دو پایه نیرو میگیرند. حفظ این سنت
و رعایت
امانتداری در آن برای
استمرار حیات دینی
مسلمین به شابة حفظ محیط زیست برای بقای آدمی است. جلوه
اصلی این امانتداری، التزام عملی به سنت
و تبعیت حقیقی از
قرآن کریم است که از آن در فقه تعبیر به سیرة متشرعه میشود
و بخش مهمی از
فقه ما از آن بهرهمند است.
اما مقدمه این التزام عملی
حفظ و نگهداری، نشر
و تبلیغ سنت پیامبر (صلیاللهعلیه
وآلهوسلم)
و اوصیای معصوم (علیهمالسلام) است که متکفل این وظیفه، شاخة
حدیث و علوم
حدیث در فرهنگ اسلامی است.
حدیث یعنی سخنی که گفتار معصوم (علیهالسلام) یا رفتار یا تأیید معصوم (علیهالسلام) را
حکایت کند.
علم حدیث، علمی است که حفظ
و تعلم، نشر
و تعلیم،
و تبویب و تبلیغ
حدیث را برعهده دارد.
محدث به کسی گفته میشود که در سه مرحلة فوق، تخصص پیدا کرده باشد.
از آنجا که به ویژه در مرحلة تبلیغ
حدیث و تا حدودی در مرحلة تعلیم به اموری بیرون از دایرة تعریف
حدیث نیاز پیدا میشود (هرچند هیچ جمله دیگری نقل نکند
و فقط
روایت نقل کند). بهترین
محدث کسی است که بین
حدیث و سخنان دیگر مرزبندی ایجاد نماید. این امر باعث به وجود آمدن بحثهای گوناگون در اطراف
حدیث شده که عناوین مهم «
رجال»
و «درایه مصطلح
الحدیث» بخشهایی از این مباحث را سازمان
و سامان داده است که در این نوشتار به بخشی از محتویات این فن پرداخته میشود.
از زمان
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نشر
و تدوین
حدیث شروع شد
و بعد از پیامبر (صلیاللهعلیه
وآلهوسلم) مکتب
خلفا نخست به طور کلی
و بعد از نقل روایات اعتقادی
و مناقب
اهل بیت (علیهمالسلام) جلوگیری
و روایات فراوانی از اصحاب را نابود کردند
و این امر تا زمان
عمر بن عبدالعزیز (قریب به صد سال) ادامه داشت
و از آن به بعد نشر
حدیث آزاد شد
و جوامع روایی یکی پس از دیگری به بازار آمد. اما در مکتب اهل بیت (علیهمالسلام)، اولاً نشر
حدیث توقف پیدا نکرد؛ ثانیاً با توجه به
اعتقاد به
وراثت علمی اهل بیت (علیهمالسلام) دسترسی به
امامان (علیهمالسلام) به
کثرت،
غنا و اتقان و صحت میراث
حدیثی شیعه انجامید
و مکتب معارض (مکتب خلفا) را هم تحت تأثیر فراوان قرار داد.
این امر وضع
حجیت و صحت
و سقم
حدیث در دو مکتب را کاملاً متفاوت میکند (که به جهت کمی فرصت از بررسی مصطلح
حدیث عامه چشمپوشی میشود).
هرچند از اواخر دوران
بنیامیه نشر
حدیث آزاد شد، اما
حدیث شیعی امکان ورود به بازار
علم عامه را نداشت؛ به ویژه که بسیاری از
محدثان از مبارزان
و مخالفان با
حکومتهای طاغوتی بودند، خود
و کتابهایشان در معرض
قتل و غارت و حبس و... بودند. با وجود این به صورت پنهانی نشر
حدیث ادامه
و گسترش یافت
و اصول، کتب
و جوامع تألیف شد.
در اینجا معنای واژههای
اصل، کتاب
و جامع را بیان میکنیم:
اصول، جمع
اصل است
و اصل یعنی مجموعة نوشتهای که نقل کتبی
حدیث برای اولین بار در آن درج میشود
و از کتاب دیگر نقل نشود (اعم از اینکه راوی از
امام (علیهالسلام) خود صاحب این نوشته بوده یا اینکه از یکی از اصحاب شنیده باشد).
به نقل مستقیم یا از روی نوشتة دیگر
کتاب اطلاق میشود؛ پس کتاب یعنی مجموعة
احادیث که توسط
محدث یکجا نوشته شده باشد (اعم از اینکه برای اولین بار نقل شود یا نه،
تبویب خاصی داشته باشد یا نه، موضوع خاصی داشته باشد یا نه).
جامع به کتابی گفته میشود که با
تتبع و نقل فراوان در موضوعات فقهی ممکن تألیف شده باشد.
از بخشهای گوناگون «جامع»، جداگانه به عنوان
کتاب یاد میشود. از جامع هم گاهی به نام کتاب کبیر یاد میشود.
در طول
تاریخ حدیث شیعه یک بار در قرن ۴
و ۵
و بار دیگر در قرن ۱۰
و ۱۱ جمعآوری
و جمعبندی
احادیث به اوج
کمال رسید با این تفاوت که در دور اول جمعبندی
احادیث مدنظر بود
و در دورة دوم جمعآوری. در ضمن معرفی این جوامع این مطلب توضیح داده میشود:
کتب
و جوامع مهم
حدیثی، عبارتاند از:
کافی در مجموعهای مشتمل بر اعتقادات
و احکام موسوم به
اصول و فروع
و نیز فواید گوناگون روایی موسوم به روضه مشتمل بر شانزده هزار
و اندی
روایت در دوران
غیبت صغرا به شهرت
و استنساخ رسید. مرحوم
کلینی (م ۳۲۹ هـ) برای اینکه کتابش کامل باشد گاهی به طور خاص برای
احادیث شاذ باب نوادر را میگشاید
و در آخر کافی کتاب روضه را با قریب به ششصد
حدیث و خطبه و... گرد میآورد.
من لایحضره الفقیه مشتمل بر کمی کمتر از شش هزار
حدیث به عنوان رساله عملیه مرحوم
صدوق (م ۳۸۱ هـ) تدوین شد. به همین جهت او از آوردن اسناد پرهیز کرد (هرچند مشیخه (طریق اتصال به روایت) برای آن در انتها آورد). در اواخر من لایحضره مطالب متفرقه بیرون از ابواب فقهی در قالب نوادر آمده که بسی سودمند است.
تهذیب که مشتمل بر حدود ۱۳۶۰۰
حدیث است حاوی اخبار متعارض
و صرفا جمعآوری
روایات است هرچند نظر خود را هم بیان میکند. او ابتدا به قصد شرح فقهی بر کتاب استادش
شیخ مفید (م ۴۱۳ هـ) یعنی «المقنعة فی الفقه» شروع به تألیف آن کرد. میتوان گفت که: کاملترین کتاب جوامع
اصلی حدیث فقه شیعه از جهت جمعآوری روایات
و اقوال گوناگون فقهی
تهذیب الاحکام است.
استبصار (که بخشی از تهذیب هم میتواند به شمار آید) برای جمعبندی بین روایات متضاد مشتمل بر ۵۵۱۱
حدیث تدوین شد
و مؤلف آن مرحوم
شیخ طوسی (م ۴۶۰ هـ) میباشد که آن را برای تکمیل کار
و گزینش تهذیب
الاحکام خود تألیف نمود.
انگیزه تبویب یکپارچه، جمعآوری همة
احادیث فقهی
و جمعآوری
احادیث گوناگون
و جلوگیری از فراموش
و نابود شدن در کتابها
و کتابخانههای دور
و نزدیک باعث شد تا چندین جوامع
حدیثی دیگر نیز تألیف شود:
ملامحسن فیض کتب اربعة فوقالذکر را دستهبندی کرد
و در تبویب یکپارچه جمع آورد
و نام وافی بر آن نهاد.
شیخ حر عاملی تمام روایات فقهی آمده در ۸۰ کتاب فقهی
و در راس آن
کتب اربعه را در کتاب قیم «وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة» جمع نمود. شمارة
احادیث ابواب گوناگون،
و حدیث مکرر
و غیر مکرر آن به ۳۵ هزار
حدیث بالغ میشود. مرحوم
محدث نوری (م ۱۳۲۰ هـ) با استقصا
و پژوهش فراوان،
احادیث ابواب گوناگون وسایل را تکمیل،
و در مجموع ۲۳ هزار
حدیث دیگر به نام «مستدرک الوسائل» نقل
و جمع نمود
و در خاتمة آن
کتاب مورد اعتماد بودن منابع خود را (که احیاناً صاحب وسایل به آنها
اعتماد نداشته) به ادله
و قرائن اثبات کرده است
و این جهت کتاب مستدرک برخلاف نامش (که اشارة به تکمیلی بودن آن دارد) کتابی مستقل
و با اهمیت مینماید
و در اهمیت آن این نکته گفتنی است که فقهای معاصر مرحوم نوری بعد از رجوع به آن
فتوا میدادهاند.
علامه مجلسی بحار الانوار را صرفاً برای جمعآوری
و حفظ
احادیث مانده در لابهلای کتابخانهها از تلف
و احیاناً شرح آنها تألیف فرمود که این قلم از توصیف ارزش آن در این تنگنای نوشتار عاجز است.
روات اولیه
حدیث به تبع امامان خود در تعلم
و نشر علم دین با مشکلات
و چالشهایی مواجه بودند.
عوارض اجتماعی
حاکم بر
حدیث و تحدیث، عبارتاند از:
جعل حدیث و نسبت
دروغ به پیامبر
و اوصیای ایشان
و افترا بستن و به نام دین
کفر و تزویر را به مردم فروختن. این امر دو جنبه داشت:
أ. دشمنی
و توهین به اولیای دین
و فضیلتسازی برای دشمنانشان.
ب.
غلو و زیادهگویی دربارة اولیا (علیهمالسلام) (به هدف پل قرار دادن ایشان
و خود را واسطة
خلق و اولیا (علیهمالسلام) نشان دادن).
از سویی شیعه با خطر
قتل و حبس روبهرو بود، از سوی دیگر هر از گاهی به بهانهای به کفر
و زندقه
و تهود (گرویدن به یهود)
و تمجس (گرایش به زرتشتیگرایی) متهم میشد، از جهت دیگر آمیزش فراوانی با عامه داشت
و جاسوسان بسیاری در لابهلای شیعه رفت
وآمد میکردند
و از جهت دیگر به جهت فشارهای شدید، افراد ضعیف الایمان گاهی از
دین خارج شده
و طعمة خوبی برای دشمن میشدند
و اطلاعات
و اسرار
شیعه را به راحتی منتقل میکردند، این امور
تقیه را به عنوان راه حل شرعی
و قرآنی در پیش روی
واجب نمود
و این امر نهادینه شد. لذا در فهم
حدیث تفرس تقیهای بودن یا نبودن از هنرهای بزرگمردان میدان
حدیث است.
در میان عامه ابواب مفصلی در
تقسیم و تنویع اخبار وجود دارد؛ اما در میان شیعه، این تقسیمات بسیار کمتر است: به بخشی از تقسیمات
حدیث شیعه
اشاره میشود:
از جهت
راوی خبر چهار قسم است:
صحیح، روایتی که همه موثق (راستگو)
و عادل (شیعه) باشند.
موثق، روایتی که در یک سلسله روات یک راوی یا بیشتر موثق باشد؛
و لو عادل نباشد.
حسن، روایتی که در یک سلسله روات یک راوی یا بیشتر شیعه مورد ستایش باشند
و مذمت نشده باشند.
ضعیف، بقیه روایات در
اصطلاح ضعیف گفته میشود؛ هرچند با قرائن تصحیح شود.
تا قبل از زمان
علامه حلی، قرائن چندگانهای برای صحیح شمردن
حدیث معمول بوده است که با
توثیق راوی عام
و خاص من وجه است.
از جهت سند،
خبر دو قسم است:
مرسل (نقل خبر بدون آوردن سند)؛
مسند (نقل خبر با ذکر سند).
از جهت متن، خبر دو قسم
اصلی دارد:
محکم (خبری که دلالت صریح
و موافق با
قرآن و سنت دارد).
متشابه (خبری که احتمالات متعدد دارد که برخی با قرآن
و سنت مخالف است).
از مهمترین بخشهای علم
حدیث، رسیدگی محتوایی
حدیث است که از آن تعبیر به
فقه الحدیث میکنند. شرایط
و موانع
فهم حدیث، حجیت
حدیث،
اختلاف و تعارض
احادیث و راه حل آنها
و ... از این مباحث است. در این مختصر به بحث اختلاف
حدیث اشاره میکنیم:
اختلاف در
احادیث دو نوع است:
اختلاف حاصله از اشتباه راوی
و کاتب
و مفقود شدن منبع
و... .
اختلاف حاصل از صدور
حدیث.
توانایی
محدث و فقیه در جدا کردن مصادیق این دو قسم از یکدیگر فهمیده میشود که
احکام هر قسمی را درست به کار بندد
و مهم در اختلاف
حدیث، اختلاف بخش دوم است.
در بخش اول با رجوع به قرائن
و یقین به خطا، اعتبار روایت از بین میرود
و در غیر این صورت
اصل بر عدم خطا
و عدم زیاده
و عدم نقیصه
و... بوده
و احکام قسم دوم
اعمال میگردد
و در صورت تعارض هم
احکام تعارض اجرا میگردد.
در بخش دوم توجه به ابتدایی بودن یا استفتایی بودن، تعارض ابتدایی است یا قطعی فقیه بودن راوی یا پرسشگر ساده بودن
و نیز شخصیت تقوایی راوی چیست؟، تقیهای بودن یا نبودن، احتمال نسخ میرود یا نمیرود (
حکم زمانی بوده یا ابدی)،
محکم یا متشابه بودن روایت
و... راهگشاست
و در صورت عدم نیل به رافع
اختلاف حکم متعارضین
عمل میشود
و امر روایت به خود
امام (علیهالسلام) رد میگردد.
تعارض
حدیث و احکام ترجیح، موارد ذیل را دربر میگیرد:
۱. در موارد مطلق
و مقید
و عام
و خاص
و نص
و ظاهر مطلق بر مقید
و عام بر خاص
و ظاهر به
نص حمل میگردد.
۲. در موارد تعارض قطعی ترجیحات را تا ده مورد شمارش کردهاند که مهمترین آن چند مورد ذیل میباشد که در مقبول
عمر بن حنظله آمده است:
أ. قول اعدل
و افقه
و... را اخذ کردن؛
ب. قول موافق با کتاب
و سنت را اخذ کردن؛
ج. قول موافق با مشهور را اخذ کردن؛
د. قول مخالف با عامه را اخذ کردن.
بررسی احوال روات
و وثاقت و ضعف ایشان، موضوع علم رجال
حدیث را شکل میدهد.
در بررسی رجال
حدیث، چند امر مورد بررسی است:
نام راوی، نام پدر،
کنیه،
تاریخ تولد
و وفات، نام تألیفات
و... تلفظ صحیح نام
و... .
مدح
و ذم علمای رجال دربارة راوی.
معاصرین راوی، اساتید راوی
و شاگردان او طبقه او را مشخص میکند.
این مطالب در پیدا کردن قرائن برای صحت
حدیث از ناحیة راوی
و عدم آن نقش برجستهای دارد.
در علم «رجال شیعه» دو عنوان مهم وجود دارد که معمولاً در تصحیح
حدیث به آن تمسک میشود:
۱۸ نفر از علمای اصحاب
ائمه (علیهمالسلام) به نقل رجالی پیشکسوت ابوعمروکشی روایاتشان صحیح است.
مشایخ ثلاثه (اساتید سه گانه) که روایتشان اعم از مرسل
و مسند معتبر است.
به همین اندازه درباره علم
حدیث و علوم پیرامون آن اکتفا میشود.
دربارة علوم
حدیث و درایه کتب فراوانی تألیف شده است که در اینجا به نام چند
کتاب و رسالهای که در این نوشتار از آن استفاده شد، جهت مطالعات بیشتر تصریح میگردد:
۱. وجیزه در علم الدرایه، تألیف
شیخ بهایی (رحمةاللهعلیه).
۲.
اصول الحدیث و احکامه، تألیف
شیخ جعفر سبحانی (مدظله).
۳. علم
الحدیث، تألیف مرحوم
کاظم مدیر شانهچی (رحمةاللهعلیه).
۴. علم
حدیث، تألیف شیخ زینالعابدین قربانی (مدظله).
حدیث به دو قسم
متواتر و خبر واحد تقسیم میشود، خبر واحد به خبر مستفیض
و غیر مستفیض
تقسیم میشود.
مستفیض از جمله اقسام خبر واحد است که تعداد روایات آن به حد
تواتر نمیرسد.
خبر متواتر، خبری است که در تمام طبقات آن تعداد
راویان به حدی باشد که تبانی بر
کذب نداشته باشند. بنابراین در خبر متواتر وثاقت
و راستگویی آحاد روات
شرط نیست.
خبر واحد، خبر غیر متواتر را گویند؛ یعنی خبری که به خودی خود
ظن و گمان به صدورش ایجاد نماید
و به مرحلة
یقین نرسد. خبر واحد با شرایطی حجیت پیدا میکند
و میتوان به خبر واحد در فروع فقهی استدلال کرد.
و بخشی از اعتقادات که صرفاً عمل قلبی باشد (نه آن بخشی که
علم و جزم شرط وجوب
اعتقاد است) نیز با خبر واحد قابل اثبات است که برای این بخش
اصطلاح «معارف» را به کار میبرند
و از اموری که اعتقاد به آن از باب اعتقادیات
واجب باشد، خارج است.
شرایط حجیت خبر، به شرایط عمومی
و خاص تقسیم میشود:
شرایط عمومی
حجیت خبر، عبارتاند از:
۱. موافقت با ظاهر کتاب (
قرآن کریم)
و سنت قطعیه
و عدم مخالفت با آن دو؛
۲. عدم مخالفت با قول مشهور. در این شرایط سخنی است که به محل خود در
اصول فقه مربوط است؛
۳. قرائن دال بر صحت روایت وجود داشته باشد؛ این شرط برای روایتهای غیر صحیحه است؛
۴. نبودن معارض برای
حدیث. در این صورت باید به
احکام تعادل
و ترجیح عمل کرد.
شرایط خاص
حجیت خبر، عبارتاند از:
۱. شرایط راوی: راوی موثق باشد؛ اعم از اینکه امامی باشد یا نه؛
۲. داشتن جهت صدور (تقیهای نبودن، ارادة جدی در القای
حدیث از سوی
امام (علیهالسلام) باشد
و...)؛
۳. روایت سلسلة سندش تمام باشد. بنابراین روایات مرسله (سند در آن حذف شده باشد)،
مرفوعه (روایتی که در سندش افتادگی وجود داشته باشد)
و... اصطلاحاً صحیحه نیستند
و اگر قرینه بر آن نداشته باشیم، قابل
استدلال نیست.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حدیثپژوهی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۱۸.