• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جعفر بن ابی‌طالب در شأن نزول

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جعفر بن ابی طالب: از شهدای صدر اسلام می باشد.

فهرست مندرجات

۱ - شناسنامه
۲ - تولد
۳ - کفالت جعفر توسط ابوطالب
۴ - خصوصیات اخلاقی در زمان جاهلیت
۵ - جزو نخستین مسلمانان
۶ - هجرت بسوی حبشه
۷ - تلاش قریش برای بازگرداندن جعفر
۸ - اقامت در حبشه
۹ - بازگشت به مدینه
۱۰ - خوشحالی پیامبر از بازگشت جعفر
۱۱ - صاحب دو هجرت
۱۲ - برعهده گرفتن کفالت دختر حضرت حمزه
۱۳ - فرماندهی غزوة الامراء
۱۴ - شهادت جعفر
۱۵ - لقب جعفر طیار
۱۶ - آگاهی پیامبر از شهادت جعفر طیار
۱۷ - سن جعفر هنگام شهادت
۱۸ - شعر سرایی مداحان در سوگ جعفر
۱۹ - توانایی های جعفر طیار
۲۰ - فضایل اخلاقی جعفر طیار
۲۱ - ویژگی های اخلاقی جعفر از نگاه پیامبر اکرم
۲۲ - ارادت و علاقه مندی حضرت علی به برادرش
۲۳ - عظمت و جایگاه جعفر نزد اهل بیت
۲۴ - فرزندان جعفر طیار
۲۵ - مزار جعفر طیار
۲۶ - جعفر در شان نزول
       ۲۶.۱ - شأن نزول اول
       ۲۶.۲ - شأن نزول دوم
       ۲۶.۳ - شأن نزول سوم
       ۲۶.۴ - شأن نزول چهارم
۲۷ - جعفر در دیگر روایات تفسیری
       ۲۷.۱ - روایت اول
       ۲۷.۲ - روایت دوم
       ۲۷.۳ - روایت سوم
       ۲۷.۴ - روایت چهارم
       ۲۷.۵ - روایت پنجم
       ۲۷.۶ - روایت ششم
       ۲۷.۷ - روایت هفتم
       ۲۷.۸ - روایت هشتم
       ۲۷.۹ - روایت نهم
       ۲۷.۱۰ - روایت دهم
       ۲۷.۱۱ - روایت یازدهم
       ۲۷.۱۲ - روایت دوازدهم
       ۲۷.۱۳ - روایت سیزدهم
       ۲۷.۱۴ - روایت چهاردهم
       ۲۷.۱۵ - روایت پانزدهم
       ۲۷.۱۶ - روایت شانزدهم
       ۲۷.۱۷ - روایت هفدهم
       ۲۷.۱۸ - روایت هجدهم
       ۲۷.۱۹ - روایت نوزدهم
       ۲۷.۲۰ - روایت بیستم
       ۲۷.۲۱ - روایت بیست و یکم
       ۲۷.۲۲ - روایت بیست و دوم
۲۸ - فهرست منابع
۲۹ - پانویس
۳۰ - منبع


ابوعبداللّه



جعفر بن ابی طالب بن عبد المطلب از بنی هاشم از قریش ، پسرعموی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و برادر حضرت علی علیه‌السّلام بود.


مادرش فاطمه بنت اسد بن هاشم نخستین زن هاشمی بود که با یک مرد هاشمی یعنی ابوطالب ، سید قریش ازدواج کرد
[۹] مقاتل الطالبیین، ص۴.
و به ترتیب ۴ پسر به نام‌های طالب، عقیل، جعفر و حضرت علی علیه‌السلام به دنیا آورد که فاصله زمانی میان هریک ۱۰ سال بود.
[۱۱] مروج الذهب، ج۳، ص۹۴.
[۱۲] مقاتل الطالبیین، ص۳.
او دو یا سه خواهر به نامهای‌ام هانی (فاخته)؛ جمانه و ریطه داشت.



[۱۶] مروج الذهب، ج۳، ص۹۴.



با توجه به اینکه جعفربن ابی طالب ۱۰ سال از حضرت علی علیه‌السّلام بزرگ تر بود
[۱۷] الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۳.
و از آنجا که حضرت علی علیه‌السّلام ۳۰ سال پس از عام الفیل (۵۷۰ م) یعنی در سال ۶۰۰ میلادی متولد شده است، بنابراین می‌توان گفت که جعفر ۲۰ سال پس از عام الفیل و در حدود سال ۵۹۰ میلادی در مکه به دنیا آمده است.

[۱۹] معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶.



هنگامی که در مکه خشکسالی شد و ابوطالب عیالوار دچار مضیقه مالی گردید به پیشنهاد حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم عباس بن عبدالمطلب نزد برادرش ابوطالب رفت و جعفر را به همراه خود به خانه اش برد و او را کفالت کرد
[۲۰] سيره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملك بن هشام ، ج۱، ص۲۶۳.

[۲۱] تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۳.

[۲۲] التبیین، ص۱۲۲.
؛ ولی به نقل ابن شهر آشوب کفالت جعفر برعهده حمزه بود.
[۲۳] مناقب، ج۲، ص۲۰۵.



جعفر همچنان نزد عمویش ماند تا اینکه با بعثت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم اسلام آورد و از وی بی نیاز گردید.
[۲۴] سيره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملك بن هشام ، ج۱، ص۲۶۳.

[۲۵] تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۳.
جعفر در جاهلیت به پرهیز و دوری جستن از میگساری ، دروغ ، زنا و بت پرستی متمایز بود. بعدها پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به امر الهی و برای این صفات از جعفر تشکر کرد.
[۲۶] تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۶.



جعفر جزو مسلمانان نخستین است و در حالی که سنش کمتر از ۲۰ سال بود اسلام آورد. براساس روایتی او در همان سال نخست بعثت و تنها یک روز یا کمتر، پس از برادرش علی علیه‌السّلام مسلمان شد.
[۲۸] مقاتل الطالبیین، ص۸.

نقل شده است که ابوطالب وقتی دید حضرت علی علیه‌السّلام در سمت راست پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به نماز ایستاده، از جعفر خواست تا در سمت چپ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بایستد و نماز بگزارد و او نیز چنین کرد که این نخستین نماز جماعتی بود که در اسلام برپا گردید.
[۳۰] تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۵ - ۱۲۶.

[۳۱] مناقب، ج۲، ص۲۶.

[۳۲] اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.
براساس گزارش‌های متفاوت جعفر بن ابی طالب سومین نفر از مردان
[۳۳] تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۵.
[۳۴] المناقب، ج۱، ص۷۰.

یا بیست و ششمین یا سی و دومین نفر یا اجمالاً جزو آن عده بود که پیش از آنکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم وارد خانه ارقم بن ابی ارقم شود

مسلمان شد. بدین ترتیب جعفر بن ابی طالب و همسرش اسماء بنت عمیس جزو نخستین گروندگان به اسلام بودند.
[۴۱] السیره النبویه، ج۱، ص۲۷۵.




[۴۴] مقاتل الطالبیین، ص۸.



پس از علنی شدن دعوت اسلام و بر اثر افزایش فشار و شکنجه کفار قریش بر مسلمانان، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به مسلمانان توصیه کرد از مکه خارج شوند و نزد حاکم حبشه بروند. پس از این توصیه جعفر بن ابی طالب در سال پنجم بعثت


[۴۷] روض الجنان، ج۷، ص۱۰۶.
همراه با همسرش اسماء بنت عمیس


[۵۰] مقاتل الطالبیین، ص۱۱.
در راس گروهی از مسلمانان



بالغ بر ۷۰ تا ۱۰۰ نفر به اختلاف روایات به سوی حبشه حرکت کرد.

[۵۶] روض الجنان، ج۷، ص۱۰۶.
[۵۷] تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۳۶.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به همراه جعفر بن ابی طالب به عنوان امیر و سرپرست تمام مسلمانان مهاجر به حبشه


[۶۰] التبیین، ص۱۱۳ - ۱۱۴.
نامه‌ای برای نجاشی پادشاه آن سرزمین نوشت که در آن ضمن دعوت وی به اسلام از او خواست تا به اوضاع جعفر بن ابی طالب و دیگر مسلمانان مهاجر و پناه برده به وی رسیدگی کند.
[۶۱] تاریخ طبری، ج۲، ص۶۵۲ - ۶۵۳.

[۶۲] صبح الاعشی، ج۶، ص۳۷۹.



وقتی کفار قریش از مهاجرت مسلمانان مطلع شدند، عمرو بن عاص را که با نجاشی روابط دوستی داشت به همراه عمارة بن ولید و به روایتی عبدالله بن مسعود مخزومی و با هدایایی نزد فرمانروای حبشه فرستادند تا شاید بتوانند مسلمانان مهاجر را به مکه بازگردانند.
[۶۳] حلیة الاولیاء، ج۱، ص۱۱۴.
[۶۵] نهایة الارب، ج۱۶، ص۲۴۷ - ۲۴۹.
هرچند فرستادگان قریش نزد نجاشی بسیار تلاش کردند، جعفر که سخنگوی مسلمانان بود، در جلسات مناظره به خوبی مواضع و دیدگاه اسلام را بیان کرد تا جایی که نجاشی و اسقف هایش را متقاعد ساخت و فرستادگان قریش ناگزیر بدون نتیجه به مکه بازگشتند.
[۶۶] السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۷ - ۳۳۸.

[۶۸] صفة الصفوه، ج۱، ص۲۱۵ - ۲۱۸.
بنا بر برخی گزارش‌ها نجاشی پس از دریافت نامه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و شنیدن سخنان جعفر بن ابی طالب شهادتین را به زبان جاری کرد و مسلمان شد.
[۶۹] تاریخ طبری، ج۲، ص۶۵۲ - ۶۵۳.

[۷۰] صفة الصفوه، ج۱، ص۲۱۵ - ۲۱۸.




پس از مهاجرت مسلمانان به مدینه جعفر همچنان در حبشه ماند، از این رو به نظر می‌رسد حبشه به عنوان پایگاهی فرعی تا زمانی که حکومت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در مدینه تثبیت نشده بود اهمیت داشت. جایگاه و شان جعفر بن ابی طالب چنان والا و ارجمند بود که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در سال ورودش به مدینه در غیاب جعفر میان او و معاذ بن جبل انصاری پیمان برادری بست



و با آنکه در نبرد بدر در سال دوم هجری حضور نداشت از غنایم آن سهمی برای او در نظر گرفت.
[۷۷] المغازی، ج۱، ص۱۵۳.
جعفر در سال هفتم میمونه را برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم خواستگاری کرد.


[۸۱] مناقب، ج۱، ص۲۰۷.



در اواخر سال ششم هجری پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم سفیرش عمرو بن امیه ضمری را نزد نجاشی فرستاد و از وی خواست تا زمینه بازگشت مسلمانان را فراهم کند. نجاشی نیز دو کشتی در اختیار جعفر و مسلمانان و گروهی از حفبشیان مسلمان شده قرار داد و آنان را راهی مدینه کرد.


[۸۴] تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰.
شماری از مسیحیان حبشه نیز که در پی اقدامات جعفر مشتاق دیدن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم شده بودند، همراه جعفر به مدینه آمدند. تعداد آنها را ۸،
[۸۵] اسدالغابه، ج۱، ص۳۵۵.

۳۲،
[۸۷] جامع البیان، طبری، ج۷، ص۳، ۷.
یا ۴۰


تن شمرده‌اند. پس از غزوه خیبر ، جعفر و همراهانش در محرم یا جمادی الاولی سال هفتم هجری و پس از ۱۵ سال اقامت در حبشه به مدینه آمدند.
[۹۱] المغازی، ج۲، ص۶۸۳.






پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از دیدن جعفر بسیار شادمان شد و از وی به نیکی استقبال کرد و میان دو چشمش را بوسید و او را در آغوش گرفت و فرمود: «به خدا سوگند نمی‌دانم به کدام یک شادتر شوم؛ آمدن جعفر یا فتح خیبر »
[۹۴] المغازی، ج۲، ص۶۸۳.


؛ آن گاه به جعفر نمازی آموخت که به نماز جعفر طیار و نماز تسبیح شهرت یافت.


پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در کنار مسجد برایش منزلی در نظر گرفت





[۱۰۴] اسدالغابه، ج۱، ص۳۴۲.
و بخشی از غنایم غزوه خیبر را به او و مهاجران همراهش عطا کرد.





[۱۰۸] تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۳۱.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پس از استقرار جعفر و همراهانش در مدینه در پاسخ به کسانی که آنان را مهاجر نمی‌شمردند، آنان را صاحب دو هجرت (یکی به حبشه و دیگری به مدینه) نامید.



[۱۱۱] التاریخ الکبیر، ج۱، ص۱۸۵.




زمانی که بحث نگهداری امامه دختر حمزه سیدالشهدا مطرح شده بود جعفر نیز همچون علی و زیدبن حارثه پیشقدم شد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم این امر را به او واگذاشت، چرا که اسماء بنت عمیس همسر جعفر خواهر سلمی بنت عمیس و در نتیجه خاله امامه بود.







در پی کشته شدن حارث بن عمیر ازدی فرستاده پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نزد حاکم شهر شامی بصرا در سال هفتم هجری به دست شرحبیل بن عمرو ازدی غسانی در روستای موته ، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم سپاهی ۳۰۰۰ نفره تدارک دید که بعدها به سپاه امرا ( غزوة الامراء ) معروف شد و فرماندهی آن را برعهده سه تن از صحابه از جمله جعفر بن ابی طالب قرار داد.
[۱۲۰] المغازی، ج۲، ص۷۵۵ - ۷۵۶.



[۱۲۲] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵.
بر اساس روایاتی متعدد، فرمانده نخست سپاه امرا جعفر بن ابی طالب بود.


[۱۲۵] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵.
[۱۲۶] مقاتل الطالبیین، ص۹.
بنا به روایت‌های دیگر او دومین فرمانده پس از زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بود.



[۱۲۹] تاریخ خلیفه، ص۴۰.




سپاه اسلام از مدینه حرکت کرد و به معان در مرز حجاز و شام رسید
[۱۳۱] معجم البلدان، ج۴، ص۵۷۱.
[۱۳۲] تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۸۰ - ۴۸۱.
و در جمادی الاولی سال هشتم هجری در روستای موته در سرزمین بلقاء به مصاف سپاه ۰۰۰ ۱۰۰ یا ۰۰۰ ۲۰۰ نفره رومیان رفت.
[۱۳۴] السیره النبویه، ج۴، ص۱۶ - ۱۷.

[۱۳۵] السیره النبویه، ج۲، ص۳۷۳.





[۱۳۸] تاریخ خلیفه، ص۴۰ - ۴۱.
جعفر بن ابی طالب در این نبرد نابرابر از اسب سرخ موی خود پیاده شد و آن را برای نخستین بار در دوره اسلامی پی کرد و آن گاه پیاده جنگید تا به شهادت رسید.
[۱۳۹] المغازی، ج۲، ص۷۵۶ - ۷۶۱.






[۱۴۴] تاریخ خلیفه، ص۴۰ - ۴۱.
روایات درباره چگونگی شهادت جعفر بن ابی طالب مختلف‌اند.


[۱۴۷] المغازی، ص۴۹۲.


مورخان تعداد ضربه‌های شمشیر و نیزه وارد شده بر او را میان ۳۰ تا ۹۰ زخم شمرده‌اند.
[۱۴۹] المغازی، ج۲، ص۷۶۱.
[۱۵۱] اسدالغابه، ج۱، ص۳۴۳.
برخی گزارش‌ها اشاره دارند که سه فرمانده شهید موته در یک قبر مدفون‌اند.
[۱۵۲] عمده الطالب، ص۵۳.
[۱۵۳] اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۱۹.
[۱۵۴] میقات، ش ۱۲، ص۱۰۴ - ۱۱۰، «با یاران پیامبرص در مدینه».



در این نبرد هر دو دست جعفر قطع شد؛ ولی با کمک بازوانش نگذاشت پرچم سپاه بر زمین بیفتد، از این رو پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود که خداوند به جعفر به جای دو دستش دو بال از یاقوت داده و با فرشتگان در بهشت به هرجا که بخواهد پرواز می‌کند،
[۱۵۵] المغازی، ج۲، ص۷۶۲ – ۷۶۳.
[۱۵۶] المغازی، ج۲، ص۷۶۷.




بر این اساس جعفر را طیار



[۱۶۲] معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶.
و ذوالجناحین خواندند.



[۱۶۵] التاریخ الکبیر، ج۱، ص۱۸۶.
برخی نیز علت این القاب را دعای پیامبر در پی بشارت جبرئیل به وجود ۴ خصلت (دوری از پرستش بت ، شراب ، زنا و دروغ ) در جعفر دانسته‌اند.


در همان روز شهادت جعفر، حضرت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از طریق وحی مطلع و بسیار غمگین گردید و مردم مدینه را از واقعه موته و چگونگی کشته شدن سه سردار سپاه از جمله جعفر بن ابی طالب آگاه کرد و برایشان آمرزش طلبید؛ آن گاه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در حالی که بسیار غمگین بود به منزل جعفر رفت و همسرش اسماء بنت عمیس را از شهادت جعفر خبردار کرد و پس از نوازش فرزندان وی در حالی که گریان بود راهی خانه خود شد و گریستن حضرت زهرا را در سوگ شهادت جعفر ستود
[۱۶۸] المغازی، ج۲، ص۷۶۳.
[۱۶۹] المغازی، ج۲، ص۷۶۶.



[۱۷۱] السیرة النبویه، ج۴، ص۲۲.


[۱۷۲] المحبّر، ص۲۹۲ - ۲۹۳.
و از او خواست تا سه روز غذای خانه جعفر را آماده کند. این عمل بعدها به عنوان سنتی در میان هاشمیان ماند.
[۱۷۳] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۶.



از بازگشت جعفر یک سال نگذشته بود که به شهادت رسید. او هنگام شهادت ۳۹
[۱۷۶] البدایة و النهایه، ج۴، ص۲۵۶.
و به روایتی حدود ۴۰ سال


و بنابر مشهورترین روایات حدود ۴۱ سال سن داشت.
[۱۷۸] مقاتل الطالبیین، ص۸.


برخی از مورخان اشتباها سن جعفر طیار را به هنگام شهادت ۲۵، ۳۳ یا ۳۴ سال دانسته‌اند


[۱۸۴] مقاتل الطالبیین، ص۸.
که با داده‌های تاریخی پیشین سازگاری ندارد.


در سوگ جعفر بن ابی طالب افزون بر همسرش اسماء بنت عمیس
[۱۸۵] المعارف، ص۱۳۷.
[۱۸۶] مروج الذهب، ج۳، ص۲۶۰.
[۱۸۷] البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۴، ص۲۹۸.
[۱۸۸] البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۸ – ۹۹.
[۱۸۹] البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۲۹۵.
[۱۹۰] البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۳۲۳.
دو تن از شعرای برجسته انصاری چون حسان بن ثابت


[۱۹۳] تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۲۵۳.
و کعب بن مالک

[۱۹۵] البدایة والنهایه، ج۴، ص۲۹۸.
شعر سرودند.


جعفر خطیبی توانا و مردی شجاع، قهرمان، سخاوتمند ، بردبار و متواضع و دارای عقل و درایت و هوشی سرشار و اراده‌ای راسخ و شخصیتی نافذ، با هیبت و وقار و سرداری آشنا به فنون و اصول جنگ و آگاه به مسائل دینی و با گذشت و فصیح و خوش خلق بود
[۱۹۶] التبیین، ص۱۱۵.
[۱۹۷] حلیة الاولیاء، ج۱، ص۱۱۴.
و به القابی چون «السید الشهید» و مردی عالیمقام و عالی شان معروف بود.


مورخان فضایل و مناقب متعددی برای جعفر بیان کرده و احادیث زیادی در شان و مقام وی که بعضا از زبان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بوده، نقل کرده‌اند تا حدی که وی را از برترین مسلمانان در بخشش و کرم دانسته‌اند.


[۲۰۱] اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۲.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به جعفر بن ابی طالب که به مستمندان و فقیران بسیار رسیدگی می‌کرد و با آن‌ها نشست و خدمت می‌کرد و اموالش را میان آنان پخش می‌کرد، لقب « ابوالمساکین » (پدر بینوایان) اعطا کرد.


[۲۰۳] مقاتل الطالبیین، ص۳.
[۲۰۴] معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶ - ۴۲۸.



او در صورت و سیرت شبیه‌ترین افراد به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بود.
[۲۰۵] السنن الکبری، ج۸، ص۶.



[۲۰۷] الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۳.
براساس روایاتی که از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نقل شده جعفر از بهترین مردم بوده و با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از یک طینت و سرشت و از یک درخت آفریده شده است.



[۲۱۰] مقاتل الطالبیین، ص۱۰.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در وصف جعفربن ابی طالب او را از حواریان و نقبا یا نجبا و از عترت نبوی
[۲۱۸] کنزالعمال، ج۵، ص۵۷۹.
و از سابقین در اسلام
[۲۲۰] تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۳۱.
[۲۲۱] المغازی، ص۴۹۲.
دانسته است.


ارادت و علاقه مندی حضرت علی علیه‌السّلام به برادرش جعفر بن ابی طالب تا حدی بود که هیچ گاه خواسته‌های عبداللّه بن جعفر آن گاه که آن حضرت را به جان جعفر قسم می‌داد، رد نمی‌کرد. آن حضرت با عنایت خاص به فرزندان جعفر، دختر خود زینب را به ازدواج عبداللّه درآورد.


[۲۲۸] الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۶۵.



مباهات امیرمؤمنان به آن حضرت در نامه اش به معاویه و نیز امام حسین در سخنانش خطاب به کوفیان در روز عاشورا
[۲۳۱] الدرالنظیم، ص۵۵۲.
همچنین امام سجاد ابتدای سخنانش در مقابل یزید ، همگی از عظمت جایگاه جعفر نزد اهل بیت و مسلمانان حکایت دارند.


جعفربن ابی طالب سه فرزند به نام‌های عبداللّه و محمد و عون یا ۸ فرزند از اسماء بنت عمیس داشت که همگی در حبشه متولد شدند.
[۲۳۳] مقاتل الطالبیین، ص۱۱.

[۲۳۴] التبیین، ص۱۱۶ - ۱۲۰.
[۲۳۵] عمدة الطالب، ص۵۴.
عبداللّه بن جعفر از نخستین مسلمانانی بود که در حبشه به دنیا آمد

و نسل جعفر از او باقی ماند.

همه پسران جعفر در نبردهای جمل ، نهروان و صفین در دوره خلافت امیرمؤمنان عللیه‌السلام شرکت کردند. محمد و عون در نبرد صفین یا کربلا




[۲۴۳] مروج الذهب، ج۳، ص۳۲۸.
به شهادت رسیدند. بلاذری شهادت آن‌ها را در جریان فتح پارس و در شهر شوشتر نادرست دانسته است.



مزار جعفر طیار و سایر شهدای موته در اردن و منطقه‌ای است که امروزه به آن مزار گویند و اخیراً بر روی بقعه جعفر گنبد و بارگاهی ساخته شده است.
[۲۴۵] المنهاج، ش ۴، ص۲۳۲ - ۲۳۴، «موته عراقة الماضی و روح ذی الجناحین».
گویند: الظاهر بیبرس، چهارمین سلطان ممالیک مصر (م. ۶۷۶ ق.) مزار جعفر بن ابی طالب را بازسازی کرد و اوقاف بسیاری به آن اختصاص داد.
[۲۴۶] المنهاج، ش ۴، ص۲۳۸ - ۲۳۹، «موته عراقة الماضی و روح ذی الجناحین».
امروزه در جنوب شهر دزفول بقعه‌ای به نام محمد بن جعفر طیار قرار دارد که زیارتگاه مردم است.
[۲۴۷] دیار شهریاران، ج۱، ص۳۱۶ - ۳۲۰.



از آنجا که جعفر در اوایل دوره مکی اسلام آورد، شاید بتوان کلیه آیات قرآنی مکی را که در مدح مؤمنان است بر جعفر قابل تطبیق دانست، هرچند راویان، در تفسیر این آیات روایتی نقل نکرده باشند. مفسران نخستین در تفسیر آیات هجرت و آیاتی که به روابط مسلمانان با مسیحیان می‌پردازند از جعفر سخن گفته‌اند:

۲۶.۱ - شأن نزول اول

ابن عباس روایت می‌کند که آیه ۴۱ نحل «والَّذینَ هاجَروا فِی اللّهِ مِن بَعدِ ما ظُـلِموا لَنُبَوِّئَنَّهُم فِی الدُّنیا حَسَنَةً ولاََجرُ الاخِرَةِ اَکبَرُ لَو کانوا یَعلَمون» درباره جعفر و علی و عبدالله بن عقیل نازل شده است که در راه خدا ستم دیدند و هجرت کردند و جایگاه خوبی خواهند داشت و پاداش آن‌ها در آخرت بیشتر است.

۲۶.۲ - شأن نزول دوم

بر اساس گفته ابن عباس آیه ۱۰ سوره زمر «واَرضُ اللّهِ وسِعَةٌ اِنَّما یُوَفَّی الصّـبِرونَ اَجرَهُم بِغَیرِ حِساب» در شان جعفر و مهاجران حبشه نازل شده که در راه خدا از خانه خدا و دیار خود کوچیدند و در زمان سختی صبر کردند و اکنون خداوند به آنان وعده پاداشی کامل و بی شمار می‌دهد.
[۲۵۱] تفسیر بغوی، ج۳، ص۸۰.
[۲۵۲] کشف الاسرار، ج۸، ص۳۸۷.
[۲۵۳] تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۰۷.


۲۶.۳ - شأن نزول سوم

در پی هجرت مسلمانان به حبشه نمایندگان قریش با متهم ساختن مسلمانان به بدگویی از خدایان، نجاشی نظر اسلام را در این باره از مسلمانان مهاجر جویا شد.
بنا به روایت ابن عباس پس از درخواست نجاشی، جعفر آیاتی از سوره مریم را درباره حضرت عیسی علیه‌السّلام و مادرش مریم علیهماالسلام قرائت کرد و نجاشی و راهبان مسیحی دربار را به گریه آورد. بنابر نظر برخی مفسران آیات ۸۲ - ۸۶ مائده «لَتَجِدَنَّ اَقرَبَهُم مَوَدَّةً لِلَّذینَ ءامَنُوا الَّذینَ قالوا اِنّا نَصـری...» در وصف آنان نازل شد و پیامبر را از آنان مطلع کرد. در این آیات گفته شده: کسانی که خود را مسیحی می‌خوانند مهربان‌ترین مردم به مؤمنان هستند و با شنیدن آیات الهی گریان شده، ایمان می‌آورند.
[۲۵۸] تاریخ طبری، ج۷، ص۳.

[۲۵۹] تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۵۵.


۲۶.۴ - شأن نزول چهارم

بنا به روایت واحدی قریش پس از شکست بدر در سال دوم هجری تصمیم گرفتند انتقام کشتگان بدر را از مهاجران حبشه بگیرند، از این رو نمایندگان خود را نزد نجاشی فرستادند؛ اما با غلبه جعفر بر فرستادگان قریش، نجاشی به مسلمانان امان داد و آنان را حزب ابراهیم خواند. نمایندگان قریش با اعتراض به سخن نجاشی خود را حزب ابراهیم دانستند؛ اما نجاشی به سخن آنان اعتنایی نکرد و آنان را با هدایایشان باز گرداند. قرآن کریم در آیه ۶۸ آل عمران «اِنَّ اَولَی النّاسِ بِاِبرهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعوهُ وهـذا النَّبِیُّ والَّذینَ ءامَنوا واللّهُ وَلِیُّ المُؤمِنین» میان دو گروه داوری کرد و به ایمان و درستی عقیده جعفر و دیگر مهاجران گواهی داد. این در حالی است که منابع تاریخی مهاجرت به حبشه را حدود ۱۰ سال پیش از نبرد بدر دانسته‌اند.

[۲۶۳] مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۳، ص۳۶۰ - ۳۶۱.



در روایات فراوان تفسیری نام جعفر همراه با حمزه ، امام علی و گاه عقیل ، حارث بن عبدالمطلب و خدیجه و... آمده است تا با تطبیق برخی آیات یا بخشی از آن‌ها بر این عده که غالبا بنی هاشمی هستند، تصویری روشن از ایمان و جایگاه آنان در آخرت ارائه کنند. غالب این روایات در منابع شیعی و نیز در شواهد التنزیل حسکانی و به نقل از ابن عباس آمده‌اند:

۲۷.۱ - روایت اول

بر اساس روایتی از ابن عباس، آیه ۱۳ بقره «واِذا قیلَ لَهُم ءامِنوا کَما ءامَنَ النّاسُ قالوا اَنُؤمِنُ کَما ءامَنَ السُّفَهاءُ اَلا اِنَّهُم هُمُ السُّفَهاءُ ولـکِن لایَعلَمون» در مورد افرادی چون علی و جعفر و حمزه و سلمان نازل شده است که اینان را در برابر بی خردان، الگوی افراد باایمان معرفی می‌کند.


۲۷.۲ - روایت دوم

از ابن عباس روایت شده است که آیه ۱۵ حجرات «اِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ ءامَنوا بِاللّهِ ورَسولِهِ ثُمَّ لَم یَرتابوا وجـهَدوا بِاَمولِهِم واَنفُسِهِم فی سَبیلِ اللّهِ اُولـئِکَ هُمُ الصّـدِقون» در شان علی و حمزه و جعفر نازل شده است که در آن خداوند مؤمنان راستین را تنها چنین کسانی می‌داند که بی هیچ شکی به خدا و فرستاده او ایمان آورده‌اند و با مال و جان خود در راه خدا می‌کوشند.

۲۷.۳ - روایت سوم

از ابن عباس روایت شده که مراد از متقون در آیه ۳۴ انفال «... اِن اَولِیاؤُهُ اِلاَّ المُتَّقونَ...» علی و حمزه و جعفر و عقیل است. در این آیه سخن از سرپرستی و اداره مسجدالحرام است که ضمن توبیخ مشرکان ، آنان را اهل این کار نمی‌داند و پرهیزگارانی چون علی و جعفر را دارای صلاحیت برای سرپرستی آن می‌داند.

۲۷.۴ - روایت چهارم

روایت شده است که آیه ۱۹ توبه «اَجَعَلتُم سِقایَةَ الحاجِّ وعِمارَةَ المَسجِدِ الحَرامِ کَمَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الاخِرِ وجـهَدَ فی سَبیلِ اللّهِ لا یَستَوونَ عِندَاللّهِ» درباره مؤمنانی چون علی، حمزه و جعفر نازل شده است که به خداوند و قیامت ایمان داشته و در راه خدا جهاد کرده‌اند. خداوند اینان را با شیبه و عباس قیاس ناپذیر می‌داند که به پرده داری کعبه یا پذیرایی حاجیان فخر می‌کردند.

۲۷.۵ - روایت پنجم

به روایت از ابن عباس، مراد از زندگان در آیه ۲۲ فاطر «وما یَستَوِی الاَحیاءُ ولاَ الاَموتُ اِنَ اللّهَ یُسمِعُ مَن یَشاءُ وما اَنتَ بِمُسمِعٍ مَن فِی القُبور» علی، حمزه، جعفر، حسن، حسین، فاطمه و خدیجه و مراد از اموات کفار مکه‌اند.
[۲۷۶] البرهان، ج۴، ص۵۴۴.
[۲۷۷] تاویل الآیات، ص۴۷۰.
در این آیه خداوند از یکسان نبودن زنده و مرده سخن گفته است.

۲۷.۶ - روایت ششم

در شان نزول آیه ۵۴ انعام «وَإِذَا جَاءكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» روایات مختلفی ذکر شده‌اند و از جعفر در کنار کسانی چون علی بن ابی طالب و حمزه نام می‌برند

که به نشانه‌های خداوندی ایمان داشته‌اند و پیامبر از جانب خدا مامور بوده است که به آنان درود گوید و به رحمت پروردگار نوید دهد.

۲۷.۷ - روایت هفتم

در روایتی از ابوهریره آمده است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم علی و حمزه و جعفر و عقیل را از مصادیق آیه ۶۲ یونس «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللّهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون» دانسته است که از اولیای خدا بوده، نه ترسی دارند و نه غمگین می‌شوند.

۲۷.۸ - روایت هشتم

به روایت امام باقر علیه السلام؛ علی علیه‌السّلام و حمزه و جعفر و عبیدة بن حارث همپیمان شده بودند تا در راه خدا و رسولش وفادار بمانند. هنگامی که حمزه و جعفر و عبیدة بن حارث به شهادت رسیدند و علی علیه‌السّلام باقی ماند آیه ۲۳ احزاب «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عـهَدُوا اللّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ ومِنهُم مَن یَنتَظِرُ وما بَدَّلوا تَبدیلا» نازل شد. این آیه از جعفر به نام رادمردی مؤمن یاد می‌کند که درست و استوار، بر سر پیمان خود با خداوند، تا سر جان ایستاد و از پیمان خود روی نپیچید.

۲۷.۹ - روایت نهم

براساس روایتی از ابن عباس آیات ۴ - ۶ محمّد «... والَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ فَلَن یُضِلَّ اَعمــلَهُم•...» در بیان اجر و مقام حمزه و جعفر نزد خداوند است. در این آیات آمده است که خداوند پاداش کسانی را که در راه او کشته شده‌اند تباه نمی‌کند و آنان را هدایت می‌کند و به بهروزی می‌رساند و در بهشتی درمی آورد که برایشان وصف کرده است، آیه ۱۱ همین سوره: «ذلِکَ بِاَنَّ اللّهَ مَولَی الَّذینَ ءامَنوا» نیز در مورد علی، حمزه و جعفر است که آنان را از مؤمنان معرفی کرده و فرموده است که خداوند ولی و یاریگر آنان است.

۲۷.۱۰ - روایت دهم

ابن عباس آیه ۲۵ بقره «وبَشِّرِ الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ اَنَّ لَهُم جَنّـتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ کُلَّما رُزِقوا مِنها مِن ثَمَرَةٍ رِزقـًا قالوا هـذَا الَّذی رُزِقنا مِن قَبلُ واُتوا بِهِ مُتَشـبِهـًا ولَهُم فیها اَزوجٌ مُطَهَّرَةٌ وهُم فیها خــلِدون» را از آیاتی می‌داند که فقط درباره پیامبر و اهل بیت او نازل شده و کسی در این فضیلت با آنان شریک نیست. بنابراین روایت، پیامبر به مؤمنان صاحب عمل صالح از جمله علی، حمزه، جعفر و عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب بشارت می‌دهد و اینان هرگاه میوه‌های بهشتی دریافت می‌کنند می‌گویند: این همان است که پیش تر در دنیا دریافت کرده‌ایم و این گروه در بهشت، جاودانه‌اند.
[۲۹۳] تفسیر الحبری، ص۲۳۵.


۲۷.۱۱ - روایت یازدهم

به نقل از ابن عباس مقصود از شهدا در آیه ۱۹ حدید «... والشُّهَداءُ عِندَ رَبِّهِم لَهُم اَجرُهُم ونورُهُم...» علی، جعفر و حمزه است که نزد پروردگار خود ماجورند.
[۲۹۶] مناقب، ج۳، ص۱۰۸.


۲۷.۱۲ - روایت دوازدهم

در روایات اهل بیت علیهم‌السّلام آمده است که منظور از شهدا در آیه ۶۹ نساء «ومَن یُطِعِ اللّهَ والرَّسولَ فَاُولـئِکَ مَعَ الَّذینَ اَنعَمَ اللّهُ عَلَیهِم مِنَ النَّبِیّینَ والصِّدّیقِینَ والشُّهَداءِ والصّــلِحینَ وحَسُنَ اُولـئِکَ رَفیقا» جعفر و حمزه‌اند که خداوند نعمت را بر آن‌ها تمام کرده و رفیقان خوبی برای کسانی هستند که از خداوند اطاعت می‌کنند.
[۲۹۸] روض الجنان، ج۱، ص۸۷.


۲۷.۱۳ - روایت سیزدهم

مفسران در آیه ۴۶ اعراف «وعَلَی الاَعرافِ رِجالٌ یَعرِفونَ کُلاًّ بِسیمَاهُم» بسیار دور از هم سخن گفته‌اند. طبق روایتی که از ابن عباس نقل شده است، مصداق رجال در این آیه حمزه، علی، عباس و جعفرند که در روز جزا بر جایگاه‌های اهل بهشت اشراف دارند و این نشان از بلندی مرتبه آنان دارد.

۲۷.۱۴ - روایت چهاردهم

از ابن عباس نقل شده است که آیه ۴۷ حجر «ونَزَعنا ما فی صُدورِهِم مِن غِلٍّ اِخونـًا عَلی سُرُرٍ مُتَقـبِلین» درباره علی، حمزه، جعفر، عقیل، ابوذر ، سلمان ، عمار ، مقداد و حسن و حسین علیهم‌السّلام نازل شده است. با توجه به آیات قبل و بعد، اینان پرهیزگارانی هستند که با درود الهی به بهشت فراخوانده می‌شوند و در بهشت برادرانه و رودررو از نعمت‌های الهی برخوردارند و رنج و گزندی در آنجا به آنان نمی‌رسد و نه از آنجا رانده نمی‌شوند.
[۳۰۷] البرهان، ج۳، ص۳۷۴.
[۳۰۸] تاویل الآیات، ص۲۵۳.


۲۷.۱۵ - روایت پانزدهم

از امام باقر علیه‌السّلام نقل شده است که آیه ۴۰ حجّ «اَلَّذینَ اُخرِجوا مِن دِیـرِهِم بِغَیرِ حَقٍّ اِلاّ اَن یَقولوا رَبُّنَا اللّهُ» درباره علی، حمزه و جعفر نازل شده است که تنها به جرم پایبندی در ایمان به پروردگار از خانه و کاشانه خویش رانده شده‌اند. خداوند در آیه قبل، به این مؤمنان ستمدیده اجازه جهاد داده است و در این آیه وعده می‌دهد که یاریگرشان باشد که دین او را یاری داده‌اند.

۲۷.۱۶ - روایت شانزدهم

از ابن عباس روایت شده است که آیه ۶۱ قصص : «اَفَمَن وَعَدنـهُ وَعدًا حَسَنـًا فَهُوَ لـقیهِ کَمَن مَتَّعنـهُ مَتـعَ الحَیوةِ الدُّنیا ثُمَّ هُوَ یَومَ القِیـمَةِ مِنَ المُحضَرین» درباره حمزه، جعفر و علی علیه‌السّلام نازل شده است. خداوند در این آیه متاع زندگی دنیا را کم ارزش تر از وعده نیکوی آخرت دانسته است.

۲۷.۱۷ - روایت هفدهم

منظور از اهل ایمان و عمل صالح در آیه ۲۱ جاثیه «اَم حَسِبَ الَّذینَ اجتَرَحوا السَّیِّـٔتِ اَن نَجعَلَهُم کالَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ» طبق روایت ابن عباس، پیامبر و علی و حمزه و جعفر و حسن و حسین و فاطمه علیهم‌السّلام است و در مقابل، بنی امیه اهل ارتکاب بدی‌ها شمرده شده‌اند.
[۳۱۸] البرهان، ج۵، ص۲۹.
[۳۱۹] کنزالدقائق، ج۱۲، ص۱۵۵.


۲۷.۱۸ - روایت هجدهم

در روایتی از ابن عباس آمده است که آیه ۱۷ طور «اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـتٍ ونَعیم» در شان علی، حمزه، جعفر و فاطمه علیهم‌السّلام نازل شده است. این آیه و چند بخش پس از آن به بیان پاداش پرهیزگاران در سرای دیگر می‌پردازند که دلشاد از داده‌های خداوندی در کنار یکدیگر در بهشت برخوردار و در سایه توجه الهی از کیفر دوزخ در امان‌اند.
[۳۲۲] زبدة التفاسیر، ج۶، ص۴۹۰.


۲۷.۱۹ - روایت نوزدهم

ابن عباس در روایتی آیات ۲۲ - ۲۸ مطفّفین «اِنَّ الاَبرارَ لَفی نَعیم•... • عَینـًا یَشرَبُ بِهَا المُقَرَّبون» را که در وصف نعمت‌های بهشتی وعده داده شده به نیکان‌اند در شان علی، فاطمه، جعفر و حمزه و... دانسته است.
[۳۲۴] مناقب، ج۳، ص۲۶۸.


۲۷.۲۰ - روایت بیستم

نقل شده است که جعفر بن ابی طالب از مصادیق یاوران [ دین ] خداست که در آیه ۱۴ صفّ «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کونوا اَنصارَ اللّهِ کَما قالَ عیسَی ابنُ مَریَمَ لِلحَواریّینَ مَن اَنصاری اِلَی اللّهِ فَاَیَّدنَا الَّذینَ ءامَنوا عَلی عَدُوِّهِم فَاَصبَحوا ظـهِرین» از آنان سخن رفته است.
[۳۲۶] تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۸۹.
[۳۲۷] الدرالمنثور، ج۶، ص۲۱۴.
[۳۲۸] البرهان، ج۵، ص۳۶۹.
طبق این روایت، جعفر علیه‌السّلام از مؤمنانی است که دعوت الهی را پاسخ گفتند و به آنان بشارت داده شده که همچون حواریان عیسی علیه‌السّلام به تایید و حمایت خداوند پشت گرم خواهند بود.

۲۷.۲۱ - روایت بیست و یکم

براساس روایت انس بن مالک از رسول خدا مقصود از آیات ۳۸ - ۳۹ عبس «وُجوهٌ یَومَئذٍ مُسفِرَه• ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَه» پیامبر، علی، حمزه، جعفر، حسن، حسین و فاطمه است که با چهره‌هایی درخشان چون خورشید در محشر از قبرهای خود برمی خیزند و خندان و شادان‌اند.
[۳۳۱] منهج الصادقین، ج۱۰، ص۱۵۷.


۲۷.۲۲ - روایت بیست و دوم

سدّی ، ابوصالح و ابن شهاب به نقل از ابن عباس مقصود از مؤمنین در آیه ۹ اسراء «ویُبَشِّرُ المُؤمِنینَ...» را جعفر، علی، عقیل، حمزه و... دانسته‌اند که به سبب انجام کارهای نیک به آن‌ها اجر بزرگ بشارت داده شده است.


اسباب النزول، الواحدی (م. ۴۶۸ ق.)؛ به کوشش کمال بسیونی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۱ ق؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ ق.)؛ به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ اسد الغابه، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ ق.)؛ به کوشش علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ ق.)؛ به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق؛ اعیان الشیعه، سیدمحسن الامین (م. ۱۳۷۱ ق.)؛ به کوشش حسن الامین، بیروت، دارالتعارف؛ انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ ق.)؛ به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ البدء والتاریخ، المقدسی (م. ۳۵۵ ق.)؛ بیروت، دارصادر، افست، ۱۹۰۳ م؛ البدایة والنهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)؛ قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق؛ تاویل الآیات الظاهره، سید شرف الدین علی الحسینی الاستر آبادی (م. ۹۶۵ ق.)؛ به کوشش استاد ولی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۹ ق؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ ق.)؛ به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ ق؛ تاریخ الامم والملوک، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، خلیفة بن خیاط العصقری (م. ۲۴۰ ق.)؛ به کوشش سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛ التاریخ الصغیر، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)؛ به کوشش محمود ابراهیم، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ التاریخ الکبیر، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ ق؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ ق.)؛ بیروت، دارصادر، ۱۴۱۵ ق؛ التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)؛ به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ التبیین فی انساب القرشیین، عبداللّه بن قدامة، به کوشش محمد فایف، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۸ ق؛ تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)؛ المکتبة المرتضویه؛ تفسیر الحبری، حسین بن حکم الحبری (م. ۲۸۶ ق.)؛ به کوشش حسینی، بیروت، آل البیت لاحیاءالتراث، ۱۴۰۸ ق؛ تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)؛ به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ تفسیر فرات الکوفی، الفرات الکوفی (م. ۳۰۷ ق.)؛ به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)؛ به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق؛ تفسیر کنزالدقایق، المشهدی (م. ۱۱۲۵ ق.)؛ به کوشش درگاهی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر مبهمات القرآن، بلنسی (م. ۷۸۲ ق.)؛ به کوشش حنیف قاسمی، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر منهج الصادقین، فتح الله کاشانی (م. ۹۸۸ ق.)؛ تهران، کتابفروشی محمد علمی، ۱۳۳۶ ش؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق؛ الجواهر السنیه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.)؛ قم، مکتبة المفید، ۱۳۸۴ ق؛ الحدائق الناضره، یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ ق.)؛ به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ ش؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم الاصفهانی (م. ۴۳۰ ق.)؛ به کوشش مصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ الخصال، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)؛ به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ ق؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۶۵ ق؛ الدرالنظیم، ابن حاتم العاملی (م. ۶۶۴۰ ق.)؛ قم، النشر الاسلامی؛ دیار شهر یاران (آثار و بناهای تاریخی خوزستان)؛ احمد اقتداری، تهران، نشر اشاره، ۱۳۷۵ ش؛ روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق.)؛ به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش؛ زبده التفاسیر، فتح الله الکاشانی (م. ۹۸۸ ق.)؛ قم، المعارف الاسلامی، ۱۴۲۳ ق؛ السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ ق.)؛ بیروت، دارالفکر؛ السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳ ق.)؛ قم، مصطفوی سیر اعلام النبلاء، الذهبی (م. ۷۴۸ ق.)؛ به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ ق.)؛ به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ ق؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی (م. ۵۰۶ ق.)؛ به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛ صبح الاعشی، احمد بن علی القلقشندی (م. ۸۲۱ ق.)؛ مصر، وزارة الثقافة والارشاد القومی، ۱۳۸۳ ق؛ صفة الصفوه، ابی الفرج الجوزی (م. ۵۷۹ ق.)؛ بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق؛ الطبقات، خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ ق.)؛ به کوشش سهیل زکّار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ ق.)؛ بیروت، دار صادر؛ العروة الوثقی، سید محمد کاظم یزدی (م. ۱۳۳۷ ق.)؛ قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۰ ق؛ علل الشرایع، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)؛ به کوشش بحرالعلوم، نجف، مکتبة الحیدری، ۱۳۸۵ ق؛ عمدة الطالب، ابن عنبه (م. ۸۲۸ ق.)؛ به کوشش محمد حسن، نجف، حیدریة، ۱۳۸۰ ق؛ عیون الحکم والمواعظ، علی بن محمد اللیثی (م. قرن ۶)؛ به کوشش حسنی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶ ش؛ الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)؛ به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ ق.)؛ بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ ق؛ کشف الاسرار، میبدی (م. ۵۲۰ ق.)؛ به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش؛ الکشف والبیان، الثعلبی (م. ۴۲۷ ق.)؛ به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ ق؛ کنزالعمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ ق.)؛ به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المحبّر، ابن حبیب (م. ۲۴۵ ق.)؛ به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیده؛ مروج الذهب، المسعودی (م. ۳۴۶ ق.)؛ به کوشش مفید محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ المعارف، ابن قتیبة (م. ۲۷۶ ق.)؛ به کوشش ثروت عکاشة، قم، شریف رضی، ۱۳۷۳ ش؛ معالم التنزیل، البغوی (م. ۵۱۰ ق.)؛ به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ ق؛ معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ ق.)؛ بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵ م؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی (م. ۴۳۰ ق.)؛ به کوشش محمد حسن و مسعد عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۲ ق؛ المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ ق.)؛ به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ ق؛ المنهاج (مجله)؛ بیروت، الغدیر؛ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج الاصفهانی (م. ۳۵۶ ق.)؛ به کوشش مظفر، قم، دارالکتاب، ۱۳۸۵ ق؛ المقنع، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)؛ قم، مؤسسة الامام الهادی علیه السلام؛ ۱۴۱۵ ق؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ ق.)؛ به کوشش یوسف البقاعی، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۲ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ میقات حج (فصلنامه)؛ تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛ نهایة الارب، احمد بن عبدالوهاب النویری (م. ۷۳۳ ق.)؛ قاهرة، وزارة الثقافة والارشاد القومی، ۱۴۱۲ ق؛ الوافی بالوفیات، الصفدی (م. ۷۶۴ ق.)؛ به کوشش احمد الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ ق.


۱. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص ۳۱.    
۲. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص ۵۳۹.    
۳. الطبقات، خلیفه بن خیاط، ص۳۰.    
۴. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص ۳۱.    
۵. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.    
۶. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۰۶.    
۷. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۸. المحبر، ص۴۵۷.    
۹. مقاتل الطالبیین، ص۴.
۱۰. المعارف، ص۱۲۰.    
۱۱. مروج الذهب، ج۳، ص۹۴.
۱۲. مقاتل الطالبیین، ص۳.
۱۳. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۲.    
۱۴. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص ۴۷.    
۱۵. المعارف، ص۱۲۰.    
۱۶. مروج الذهب، ج۳، ص۹۴.
۱۷. الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۳.
۱۸. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص ۱۲۱.    
۱۹. معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶.
۲۰. سيره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملك بن هشام ، ج۱، ص۲۶۳.
۲۱. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۳.
۲۲. التبیین، ص۱۲۲.
۲۳. مناقب، ج۲، ص۲۰۵.
۲۴. سيره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملك بن هشام ، ج۱، ص۲۶۳.
۲۵. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۳.
۲۶. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۶.
۲۷. البدء والتاریخ، ج۵، ص۹۹.    
۲۸. مقاتل الطالبیین، ص۸.
۲۹. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.    
۳۰. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۵ - ۱۲۶.
۳۱. مناقب، ج۲، ص۲۶.
۳۲. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.
۳۳. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۵.
۳۴. المناقب، ج۱، ص۷۰.
۳۵. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۱۶.    
۳۶. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۳۷. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۲.    
۳۸. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۱۶.    
۳۹. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۴۰. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۸۶.    
۴۱. السیره النبویه، ج۱، ص۲۷۵.
۴۲. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص ۱۲۱.    
۴۳. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص ۲۸۰ و ۲۸۱.    
۴۴. مقاتل الطالبیین، ص۸.
۴۵. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص ۲۰۳.    
۴۶. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۳، ص ۴۰۰.    
۴۷. روض الجنان، ج۷، ص۱۰۶.
۴۸. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص ۳۵.    
۴۹. التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸.    
۵۰. مقاتل الطالبیین، ص۱۱.
۵۱. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۱، ص۳۲۳.    
۵۲. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص ۳۵ و ۳۶.    
۵۳. التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸.    
۵۴. التاریخ الصغیر، ج۱، ص۳۰.    
۵۵. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۳، ص ۴۰۰.    
۵۶. روض الجنان، ج۷، ص۱۰۶.
۵۷. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۳۶.
۵۸. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص ۳۴ و ۳۵.    
۵۹. البدء والتاریخ، ج۵، ص۹۹.    
۶۰. التبیین، ص۱۱۳ - ۱۱۴.
۶۱. تاریخ طبری، ج۲، ص۶۵۲ - ۶۵۳.
۶۲. صبح الاعشی، ج۶، ص۳۷۹.
۶۳. حلیة الاولیاء، ج۱، ص۱۱۴.
۶۴. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۲.    
۶۵. نهایة الارب، ج۱۶، ص۲۴۷ - ۲۴۹.
۶۶. السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۷ - ۳۳۸.
۶۷. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۱ - ۱۲۳.    
۶۸. صفة الصفوه، ج۱، ص۲۱۵ - ۲۱۸.
۶۹. تاریخ طبری، ج۲، ص۶۵۲ - ۶۵۳.
۷۰. صفة الصفوه، ج۱، ص۲۱۵ - ۲۱۸.
۷۱. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۵۸ و ۲۵۹.    
۷۲. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۱، ص۵۰۵.    
۷۳. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۸۴.    
۷۴. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۵.    
۷۵. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۱۳    
۷۶. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۷۷. المغازی، ج۱، ص۱۵۳.
۷۸. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۷.    
۷۹. الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۱۶.    
۸۰. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص ۲۱۱.    
۸۱. مناقب، ج۱، ص۲۰۷.
۸۲. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۲۰۷ و ۲۰۸.    
۸۳. المحبّر، ص۷۶.    
۸۴. تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰.
۸۵. اسدالغابه، ج۱، ص۳۵۵.
۸۶. الاصابه، ج۱، ص۴۰۴.    
۸۷. جامع البیان، طبری، ج۷، ص۳، ۷.
۸۸. تفسیر بغوی، بغوی، ج۳، ص۳۸۶.    
۸۹. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۳، ص ۴۰۱.    
۹۰. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱، ص ۳۷۰.    
۹۱. المغازی، ج۲، ص۶۸۳.
۹۲. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۲۰۷ و ۲۰۸.    
۹۳. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۴ و ۳۵.    
۹۴. المغازی، ج۲، ص۶۸۳.
۹۵. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۱، ص۳۵۹.    
۹۶. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۴ و ۳۵.    
۹۷. المقنع، ص۱۳۹ - ۱۴۰.    
۹۸. بحارالانوار، ج۸۸، ص۱۹۳.    
۹۹. العروة الوثقی، ج۳، ص۴۰۳ - ۴۰۴.    
۱۰۰. المعارف، ص۲۰۵.    
۱۰۱. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص ۵۳۹.    
۱۰۲. انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص ۴۴.    
۱۰۳. الاستیعاب، ج۱، ص۲۴۲.    
۱۰۴. اسدالغابه، ج۱، ص۳۴۲.
۱۰۵. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۴ و ۳۵.    
۱۰۶. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۴۱ و ۴۲.    
۱۰۷. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۰۶.    
۱۰۸. تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۳۱.
۱۰۹. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۰۶.    
۱۱۰. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۸۰ و ۲۸۱.    
۱۱۱. التاریخ الکبیر، ج۱، ص۱۸۵.
۱۱۲. المعارف، ص۲۰۵.    
۱۱۳. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۵.    
۱۱۴. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۸.    
۱۱۵. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.    
۱۱۶. المحبّر، ص۷۰ - ۷۱    
۱۱۷. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۱۳ - ۲۱۴.    
۱۱۸. شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۶۱.    
۱۱۹. نهایة الارب، ج۱۷، ص۲۷۷.    
۱۲۰. المغازی، ج۲، ص۷۵۵ - ۷۵۶.
۱۲۱. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۴۶.    
۱۲۲. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵.
۱۲۳. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۲، ص ۳۸۳ ۳۸۸.    
۱۲۴. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۲، ص ۳۵۹.    
۱۲۵. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵.
۱۲۶. مقاتل الطالبیین، ص۹.
۱۲۷. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۲، ص ۳۷۳.    
۱۲۸. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۶.    
۱۲۹. تاریخ خلیفه، ص۴۰.
۱۳۰. المحبّر، ص۱۲۳.    
۱۳۱. معجم البلدان، ج۴، ص۵۷۱.
۱۳۲. تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۸۰ - ۴۸۱.
۱۳۳. معجم البلدان، ج۵، ص۲۲۰.    
۱۳۴. السیره النبویه، ج۴، ص۱۶ - ۱۷.
۱۳۵. السیره النبویه، ج۲، ص۳۷۳.
۱۳۶. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۳۰.    
۱۳۷. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۹.    
۱۳۸. تاریخ خلیفه، ص۴۰ - ۴۱.
۱۳۹. المغازی، ج۲، ص۷۵۶ - ۷۶۱.
۱۴۰. وَجَعْفَرُ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۱۲۱.    
۱۴۱. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۷.    
۱۴۲. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۸.    
۱۴۳. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۳۰.    
۱۴۴. تاریخ خلیفه، ص۴۰ - ۴۱.
۱۴۵. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۲، ص ۳۸۰.    
۱۴۶. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۲، ص ۳۸۸.    
۱۴۷. المغازی، ص۴۹۲.
۱۴۸. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۸.    
۱۴۹. المغازی، ج۲، ص۷۶۱.
۱۵۰. المعارف، ص۲۰۵.    
۱۵۱. اسدالغابه، ج۱، ص۳۴۳.
۱۵۲. عمده الطالب، ص۵۳.
۱۵۳. اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۱۹.
۱۵۴. میقات، ش ۱۲، ص۱۰۴ - ۱۱۰، «با یاران پیامبرص در مدینه».
۱۵۵. المغازی، ج۲، ص۷۶۲ – ۷۶۳.
۱۵۶. المغازی، ج۲، ص۷۶۷.
۱۵۷. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۲، ص ۳۷۸.    
۱۵۸. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۱، ص ۵۰۵.    
۱۵۹. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۸.    
۱۶۰. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۱، ص ۵۰۵.    
۱۶۱. انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص ۴۳.    
۱۶۲. معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶.
۱۶۳. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۱، ص ۵۰۵.    
۱۶۴. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۸.    
۱۶۵. التاریخ الکبیر، ج۱، ص۱۸۶.
۱۶۶. الجواهر السنیه، ص۲۲۰.    
۱۶۷. علل الشرایع، ج۲، ص۵۵۸.    
۱۶۸. المغازی، ج۲، ص۷۶۳.
۱۶۹. المغازی، ج۲، ص۷۶۶.
۱۷۰. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۱، ص ۵۰۵.    
۱۷۱. السیرة النبویه، ج۴، ص۲۲.
۱۷۲. المحبّر، ص۲۹۲ - ۲۹۳.
۱۷۳. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۶.
۱۷۴. تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۵۹.    
۱۷۵. الحدائق، ج۴، ص۱۶۰.    
۱۷۶. البدایة و النهایه، ج۴، ص۲۵۶.
۱۷۷. انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص ۴۳.    
۱۷۸. مقاتل الطالبیین، ص۸.
۱۷۹. الاستیعاب، ج۱، ص۲۴۵.    
۱۸۰. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.    
۱۸۱. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۳۵.    
۱۸۲. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۳۵.    
۱۸۳. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۲، ص ۳۷۸.    
۱۸۴. مقاتل الطالبیین، ص۸.
۱۸۵. المعارف، ص۱۳۷.
۱۸۶. مروج الذهب، ج۳، ص۲۶۰.
۱۸۷. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۴، ص۲۹۸.
۱۸۸. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۸ – ۹۹.
۱۸۹. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۲۹۵.
۱۹۰. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۳۲۳.
۱۹۱. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۲، ص ۳۸۶.    
۱۹۲. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۹.    
۱۹۳. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۲۵۳.
۱۹۴. سیره ابن هشام ت السقا (السیرة النبویه)، عبد الملک بن هشام، ج۲، ص ۳۸۶.    
۱۹۵. البدایة والنهایه، ج۴، ص۲۹۸.
۱۹۶. التبیین، ص۱۱۵.
۱۹۷. حلیة الاولیاء، ج۱، ص۱۱۴.
۱۹۸. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۰۶.    
۱۹۹. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۴۱.    
۲۰۰. الاستیعاب، ج۱، ص۲۴۴.    
۲۰۱. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۲.
۲۰۲. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۴۱.    
۲۰۳. مقاتل الطالبیین، ص۳.
۲۰۴. معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶ - ۴۲۸.
۲۰۵. السنن الکبری، ج۸، ص۶.
۲۰۶. انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص ۴۴.    
۲۰۷. الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۳.
۲۰۸. شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۷۲.    
۲۰۹. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۳۶.    
۲۱۰. مقاتل الطالبیین، ص۱۰.
۲۱۱. الخصال، ص۲۱.    
۲۱۲. الخصال، شیخ صدوق، ص۲۰۴.    
۲۱۳. المحبّر، ص۴۷۴.    
۲۱۴. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۷.    
۲۱۵. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۳.    
۲۱۶. الوافی، ج۱۱، ص۷۱.    
۲۱۷. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۲۱۸. کنزالعمال، ج۵، ص۵۷۹.
۲۱۹. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۲.    
۲۲۰. تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۳۱.
۲۲۱. المغازی، ص۴۹۲.
۲۲۲. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۲۲۳. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.    
۲۲۴. شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۷۳.    
۲۲۵. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۰۸.    
۲۲۶. انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص ۱۸۹.    
۲۲۷. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص ۴۰۲.    
۲۲۸. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۶۵.
۲۲۹. عیون الحکم، ص۱۶۷.    
۲۳۰. الارشاد، ج۲، ص۹۷.    
۲۳۱. الدرالنظیم، ص۵۵۲.
۲۳۲. بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۳۸.    
۲۳۳. مقاتل الطالبیین، ص۱۱.
۲۳۴. التبیین، ص۱۱۶ - ۱۲۰.
۲۳۵. عمدة الطالب، ص۵۴.
۲۳۶. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۸۰.    
۲۳۷. المحبر، ص۱۰۷ - ۱۰۸.    
۲۳۸. التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸.    
۲۳۹. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۸۰.    
۲۴۰. انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص ۴۴ و ۴۵.    
۲۴۱. انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص ۴۵.    
۲۴۲. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۸۰.    
۲۴۳. مروج الذهب، ج۳، ص۳۲۸.
۲۴۴. انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص ۴۵.    
۲۴۵. المنهاج، ش ۴، ص۲۳۲ - ۲۳۴، «موته عراقة الماضی و روح ذی الجناحین».
۲۴۶. المنهاج، ش ۴، ص۲۳۸ - ۲۳۹، «موته عراقة الماضی و روح ذی الجناحین».
۲۴۷. دیار شهریاران، ج۱، ص۳۱۶ - ۳۲۰.
۲۴۸. نحل/سوره۱۶، آیه۴۱.    
۲۴۹. شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۳۱.    
۲۵۰. زمر/سوره۳۹، آیه۱۰.    
۲۵۱. تفسیر بغوی، ج۳، ص۸۰.
۲۵۲. کشف الاسرار، ج۸، ص۳۸۷.
۲۵۳. تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۰۷.
۲۵۴. تفسیر قمی، ج۱، ص۱۷۶ - ۱۷۷.    
۲۵۵. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۳، ص۴۰۱.    
۲۵۶. مائده/سوره۵، آیه۸۲ – ۸۶.    
۲۵۷. اسباب النزول، واحدی، ص۲۰۴.    
۲۵۸. تاریخ طبری، ج۷، ص۳.
۲۵۹. تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۵۵.
۲۶۰. آل عمران/سوره۳، آیه۶۸.    
۲۶۱. اسباب النزول، واحدی، ص۱۰۸ - ۱۱۱.    
۲۶۲. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۰۷.    
۲۶۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۳، ص۳۶۰ - ۳۶۱.
۲۶۴. بقره/سوره۲، آیه۱۳.    
۲۶۵. شواهد التنزیل، ج۱، ص۹۳.    
۲۶۶. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۵.    
۲۶۷. شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۵۹.    
۲۶۸. انفال/سوره۸، آیه۳۴.    
۲۶۹. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۸۳.    
۲۷۰. توبه/سوره۹، آیه۱۹.    
۲۷۱. الکافی، ج۸، ص۲۰۳.    
۲۷۲. تفسیر قمی، ج۱، ص۲۸۴.    
۲۷۳. المیزان، ج۹، ص۲۱۶.    
۲۷۴. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۲.    
۲۷۵. شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۵۴.    
۲۷۶. البرهان، ج۴، ص۵۴۴.
۲۷۷. تاویل الآیات، ص۴۷۰.
۲۷۸. انعام/سوره۶، آیه۵۴.    
۲۷۹. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۴، ص۶۵.    
۲۸۰. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۱.    
۲۸۱. تفسیر فرات الکوفی، ص۱۳۴.    
۲۸۲. یونس/سوره۱۰، آیه۶۲.    
۲۸۳. شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۵۴.    
۲۸۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۳.    
۲۸۵. مجمع البیان، ج۵، ص۱۴۰.    
۲۸۶. التبیان، ج۸، ص۳۲۹.    
۲۸۷. التبیان، ج۵، ص۳۱۸.    
۲۸۸. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۸۸ - ۱۸۹.    
۲۸۹. محمد/سوره۴۷، آیه۴ – ۶.    
۲۹۰. شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۴۳ - ۲۴۴.    
۲۹۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    
۲۹۲. تفسیر فرات الکوفی، ص۵۳.    
۲۹۳. تفسیر الحبری، ص۲۳۵.
۲۹۴. شواهد التنزیل، ج۱، ص۹۶.    
۲۹۵. حدید/سوره۵۷، آیه۱۹.    
۲۹۶. مناقب، ج۳، ص۱۰۸.
۲۹۷. نساء/سوره۴، آیه۶۹.    
۲۹۸. روض الجنان، ج۱، ص۸۷.
۲۹۹. تفسیر فرات الکوفی، ص۱۱۳.    
۳۰۰. شواهدالتنزیل، ج۱، ص۱۹۶.    
۳۰۱. اعراف/سوره۷، آیه۴۶.    
۳۰۲. مجمع البیان، ج۴، ص۲۶۱.    
۳۰۳. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۱۲.    
۳۰۴. تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۲۳۶.    
۳۰۵. حجر/سوره۱۵، آیه۴۷.    
۳۰۶. شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۱۳.    
۳۰۷. البرهان، ج۳، ص۳۷۴.
۳۰۸. تاویل الآیات، ص۲۵۳.
۳۰۹. حج/سوره۲۲، آیه۴۰.    
۳۱۰. الکافی، ج۸، ص۳۳۸.    
۳۱۱. شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۲۱.    
۳۱۲. تفسیر قمی، ج۲، ص۸۴.    
۳۱۳. تفسیر فرات الکوفی، ص۲۷۳.    
۳۱۴. قصص/سوره۲۸، آیه۶۱.    
۳۱۵. شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۶۴.    
۳۱۶. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۱.    
۳۱۷. شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۳۹.    
۳۱۸. البرهان، ج۵، ص۲۹.
۳۱۹. کنزالدقائق، ج۱۲، ص۱۵۵.
۳۲۰. طور/سوره۵۲، آیه۱۷.    
۳۲۱. شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۶۹.    
۳۲۲. زبدة التفاسیر، ج۶، ص۴۹۰.
۳۲۳. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۲ – ۲۸.    
۳۲۴. مناقب، ج۳، ص۲۶۸.
۳۲۵. صف/سوره۶۱، آیه۱۴.    
۳۲۶. تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۸۹.
۳۲۷. الدرالمنثور، ج۶، ص۲۱۴.
۳۲۸. البرهان، ج۵، ص۳۶۹.
۳۲۹. عبس/سوره۸۰، آیه۳۸ – ۳۹.    
۳۳۰. شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۲۳.    
۳۳۱. منهج الصادقین، ج۱۰، ص۱۵۷.
۳۳۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۹.    
۳۳۳. بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۷.    



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«جعفر بن ابی‌طالب در شأن نزول»    




جعبه ابزار