جعفر بن ابیطالب در شأن نزول
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جعفر بن ابی طالب: از شهدای صدر
اسلام می باشد.
ابوعبداللّه
جعفر بن ابی طالب بن عبد المطلب از
بنی هاشم از
قریش ، پسرعموی
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و برادر
حضرت علی علیهالسّلام بود.
مادرش
فاطمه بنت اسد بن هاشم نخستین
زن هاشمی بود که با یک مرد هاشمی یعنی
ابوطالب ، سید قریش
ازدواج کرد
و به ترتیب ۴ پسر به نامهای طالب، عقیل، جعفر و حضرت علی علیهالسلام به دنیا آورد که فاصله زمانی میان هریک ۱۰ سال بود.
او دو یا سه خواهر به نامهایام هانی (فاخته)؛ جمانه و ریطه داشت.
با توجه به اینکه جعفربن ابی طالب ۱۰ سال از حضرت علی علیهالسّلام بزرگ تر بود
و از آنجا که حضرت علی علیهالسّلام ۳۰ سال پس از
عام الفیل (۵۷۰ م) یعنی در سال ۶۰۰ میلادی متولد شده است، بنابراین میتوان گفت که جعفر ۲۰ سال پس از عام الفیل و در حدود سال ۵۹۰ میلادی در
مکه به دنیا آمده است.
هنگامی که در مکه خشکسالی شد و ابوطالب عیالوار دچار مضیقه مالی گردید به پیشنهاد حضرت
رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
عباس بن عبدالمطلب نزد برادرش ابوطالب رفت و جعفر را به همراه خود به خانه اش برد و او را
کفالت کرد
؛ ولی به نقل
ابن شهر آشوب کفالت جعفر برعهده حمزه بود.
جعفر همچنان نزد عمویش ماند تا اینکه با
بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم اسلام آورد و از وی بی نیاز گردید.
جعفر در جاهلیت به پرهیز و دوری جستن از
میگساری ،
دروغ ،
زنا و
بت پرستی متمایز بود. بعدها پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به امر الهی و برای این صفات از جعفر تشکر کرد.
جعفر جزو مسلمانان نخستین است و در حالی که سنش کمتر از ۲۰ سال بود اسلام آورد.
براساس روایتی او در همان سال نخست بعثت و تنها یک روز یا کمتر، پس از برادرش علی علیهالسّلام
مسلمان شد.
نقل شده است که ابوطالب وقتی دید حضرت علی علیهالسّلام در سمت راست پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به
نماز ایستاده، از جعفر خواست تا در سمت چپ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بایستد و نماز بگزارد و او نیز چنین کرد که این نخستین
نماز جماعتی بود که در اسلام برپا گردید.
براساس گزارشهای متفاوت جعفر بن ابی طالب سومین نفر از مردان
یا بیست و ششمین
یا سی و دومین نفر
یا اجمالاً جزو آن عده بود که پیش از آنکه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم وارد خانه
ارقم بن ابی ارقم شود
مسلمان شد. بدین ترتیب جعفر بن ابی طالب و همسرش
اسماء بنت عمیس جزو نخستین گروندگان به اسلام بودند.
پس از علنی شدن دعوت اسلام و بر اثر افزایش فشار و شکنجه کفار قریش بر مسلمانان، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به
مسلمانان توصیه کرد از مکه خارج شوند و نزد حاکم
حبشه بروند. پس از این توصیه جعفر بن ابی طالب در سال پنجم بعثت
همراه با همسرش اسماء بنت عمیس
در راس گروهی از مسلمانان
بالغ بر ۷۰ تا ۱۰۰ نفر به اختلاف روایات به سوی حبشه حرکت کرد.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به همراه جعفر بن ابی طالب به عنوان امیر و سرپرست تمام مسلمانان
مهاجر به حبشه
نامهای برای نجاشی پادشاه آن سرزمین نوشت که در آن ضمن دعوت وی به اسلام از او خواست تا به اوضاع جعفر بن ابی طالب و دیگر مسلمانان مهاجر و پناه برده به وی رسیدگی کند.
وقتی کفار قریش از مهاجرت مسلمانان مطلع شدند،
عمرو بن عاص را که با
نجاشی روابط دوستی داشت به همراه
عمارة بن ولید و به روایتی
عبدالله بن مسعود مخزومی و با هدایایی نزد فرمانروای حبشه فرستادند تا شاید بتوانند مسلمانان مهاجر را به مکه بازگردانند.
هرچند فرستادگان قریش نزد نجاشی بسیار تلاش کردند، جعفر که سخنگوی مسلمانان بود، در جلسات
مناظره به خوبی مواضع و دیدگاه اسلام را بیان کرد تا جایی که نجاشی و اسقف هایش را متقاعد ساخت و فرستادگان قریش ناگزیر بدون نتیجه به مکه بازگشتند.
بنا بر برخی گزارشها نجاشی پس از دریافت نامه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و شنیدن سخنان جعفر بن ابی طالب
شهادتین را به زبان جاری کرد و مسلمان شد.
پس از مهاجرت مسلمانان به
مدینه جعفر همچنان در حبشه ماند، از این رو به نظر میرسد حبشه به عنوان پایگاهی فرعی تا زمانی که حکومت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در مدینه تثبیت نشده بود اهمیت داشت. جایگاه و شان جعفر بن ابی طالب چنان والا و ارجمند بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در سال ورودش به مدینه در غیاب جعفر میان او و
معاذ بن جبل انصاری
پیمان برادری بست
و با آنکه در نبرد بدر در سال دوم هجری حضور نداشت از غنایم آن سهمی برای او در نظر گرفت.
جعفر در سال هفتم میمونه را برای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
خواستگاری کرد.
در اواخر سال ششم هجری پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم سفیرش
عمرو بن امیه ضمری را نزد نجاشی فرستاد و از وی خواست تا زمینه بازگشت مسلمانان را فراهم کند. نجاشی نیز دو
کشتی در اختیار جعفر و مسلمانان و گروهی از حفبشیان مسلمان شده قرار داد و آنان را راهی مدینه کرد.
شماری از
مسیحیان حبشه نیز که در پی اقدامات جعفر مشتاق دیدن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شده بودند، همراه جعفر به مدینه آمدند. تعداد آنها را ۸،
۳۲،
یا ۴۰
تن شمردهاند. پس از
غزوه خیبر ، جعفر و همراهانش در محرم یا
جمادی الاولی سال هفتم هجری و پس از ۱۵ سال اقامت در حبشه به مدینه آمدند.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از دیدن جعفر بسیار شادمان شد و از وی به نیکی استقبال کرد و میان دو چشمش را بوسید و او را در آغوش گرفت و فرمود: «به خدا سوگند نمیدانم به کدام یک شادتر شوم؛ آمدن جعفر یا فتح
خیبر »
؛ آن گاه به جعفر نمازی آموخت که به
نماز جعفر طیار و نماز
تسبیح شهرت یافت.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در کنار
مسجد برایش منزلی در نظر گرفت
و بخشی از
غنایم غزوه خیبر را به او و مهاجران همراهش عطا کرد.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پس از استقرار جعفر و همراهانش در مدینه در پاسخ به کسانی که آنان را مهاجر نمیشمردند، آنان را صاحب دو هجرت (یکی به حبشه و دیگری به مدینه) نامید.
زمانی که بحث نگهداری امامه دختر
حمزه سیدالشهدا مطرح شده بود جعفر نیز همچون علی و
زیدبن حارثه پیشقدم شد و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم این امر را به او واگذاشت، چرا که اسماء بنت عمیس همسر جعفر خواهر
سلمی بنت عمیس و در نتیجه
خاله امامه بود.
در پی کشته شدن
حارث بن عمیر ازدی فرستاده پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نزد حاکم شهر شامی بصرا در سال هفتم هجری به دست
شرحبیل بن عمرو ازدی غسانی در
روستای موته ،
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم سپاهی ۳۰۰۰ نفره تدارک دید که بعدها به
سپاه امرا (
غزوة الامراء ) معروف شد و فرماندهی آن را برعهده سه تن از صحابه از جمله جعفر بن ابی طالب قرار داد.
بر اساس روایاتی متعدد، فرمانده نخست سپاه امرا جعفر بن ابی طالب بود.
بنا به روایتهای دیگر او دومین فرمانده پس از زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود.
سپاه اسلام از مدینه حرکت کرد و به معان در مرز حجاز و شام رسید
و در جمادی الاولی سال هشتم هجری در روستای موته در سرزمین بلقاء
به مصاف سپاه ۰۰۰ ۱۰۰ یا ۰۰۰ ۲۰۰ نفره رومیان رفت.
جعفر بن ابی طالب در این نبرد نابرابر از اسب سرخ موی خود پیاده شد و آن را برای نخستین بار در دوره اسلامی پی کرد و آن گاه پیاده جنگید تا به شهادت رسید.
روایات درباره چگونگی شهادت جعفر بن ابی طالب مختلفاند.
مورخان تعداد ضربههای شمشیر و نیزه وارد شده بر او را میان ۳۰ تا ۹۰ زخم شمردهاند.
برخی گزارشها اشاره دارند که سه فرمانده
شهید موته در یک
قبر مدفوناند.
در این نبرد هر دو دست جعفر قطع شد؛ ولی با کمک بازوانش نگذاشت
پرچم سپاه بر زمین بیفتد، از این رو پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود که خداوند به جعفر به جای دو دستش دو بال از
یاقوت داده و با فرشتگان در
بهشت به هرجا که بخواهد پرواز میکند،
بر این اساس جعفر را طیار
و
ذوالجناحین خواندند.
برخی نیز علت این القاب را دعای پیامبر در پی
بشارت جبرئیل به وجود ۴ خصلت (دوری از پرستش
بت ،
شراب ، زنا و
دروغ ) در جعفر دانستهاند.
در همان روز شهادت جعفر، حضرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از طریق
وحی مطلع و بسیار غمگین گردید و مردم مدینه را از
واقعه موته و چگونگی کشته شدن سه سردار سپاه از جمله جعفر بن ابی طالب آگاه کرد و برایشان آمرزش طلبید؛ آن گاه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در حالی که بسیار غمگین بود به منزل جعفر رفت و همسرش اسماء بنت عمیس را از شهادت جعفر خبردار کرد و پس از نوازش فرزندان وی در حالی که گریان بود راهی خانه خود شد و گریستن
حضرت زهرا را در سوگ شهادت جعفر ستود
و از او خواست تا سه روز غذای خانه جعفر را آماده کند. این عمل بعدها به عنوان سنتی در میان هاشمیان ماند.
از بازگشت جعفر یک سال نگذشته بود که به شهادت رسید. او هنگام شهادت ۳۹
و به روایتی حدود ۴۰ سال
و بنابر مشهورترین
روایات حدود ۴۱ سال سن داشت.
برخی از مورخان اشتباها سن
جعفر طیار را به هنگام شهادت ۲۵،
۳۳ یا
۳۴ سال دانستهاند
که با دادههای تاریخی پیشین سازگاری ندارد.
در سوگ جعفر بن ابی طالب افزون بر همسرش اسماء بنت عمیس
دو تن از شعرای برجسته انصاری چون
حسان بن ثابت و
کعب بن مالک شعر سرودند.
جعفر خطیبی توانا و مردی شجاع، قهرمان،
سخاوتمند ،
بردبار و
متواضع و دارای
عقل و درایت و هوشی سرشار و ارادهای راسخ و شخصیتی نافذ، با هیبت و وقار و سرداری آشنا به فنون و اصول
جنگ و آگاه به مسائل دینی و با گذشت و
فصیح و
خوش خلق بود
و به القابی چون «السید الشهید» و مردی عالیمقام و عالی شان
معروف بود.
مورخان فضایل و مناقب متعددی برای جعفر بیان کرده و
احادیث زیادی در شان و مقام وی که بعضا از زبان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بوده، نقل کردهاند تا حدی که وی را از برترین مسلمانان در بخشش و کرم دانستهاند.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به جعفر بن ابی طالب که به مستمندان و فقیران بسیار رسیدگی میکرد و با آنها نشست و خدمت میکرد و اموالش را میان آنان پخش میکرد، لقب «
ابوالمساکین » (پدر بینوایان) اعطا کرد.
او در صورت و سیرت شبیهترین افراد به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود.
براساس روایاتی که از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نقل شده جعفر از بهترین مردم بوده
و با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از یک طینت و سرشت و از یک
درخت آفریده شده است.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در وصف جعفربن ابی طالب او را از
حواریان و
نقبا یا
نجبا و از
عترت نبوی و از سابقین در
اسلام دانسته است.
ارادت و علاقه مندی
حضرت علی علیهالسّلام به برادرش جعفر بن ابی طالب تا حدی بود که هیچ گاه خواستههای
عبداللّه بن جعفر آن گاه که آن حضرت را به جان جعفر
قسم میداد، رد نمیکرد.
آن حضرت با عنایت خاص به فرزندان جعفر، دختر خود زینب را به ازدواج عبداللّه درآورد.
مباهات
امیرمؤمنان به آن حضرت در نامه اش به
معاویه و نیز
امام حسین در سخنانش خطاب به کوفیان در
روز عاشورا همچنین
امام سجاد ابتدای سخنانش در مقابل
یزید ،
همگی از عظمت جایگاه جعفر نزد
اهل بیت و مسلمانان حکایت دارند.
جعفربن ابی طالب سه فرزند به نامهای عبداللّه و محمد و عون یا ۸ فرزند از اسماء بنت عمیس داشت که همگی در حبشه متولد شدند.
عبداللّه بن جعفر از نخستین مسلمانانی بود که در حبشه به
دنیا آمد
و
نسل جعفر از او باقی ماند.
همه پسران جعفر در نبردهای
جمل ،
نهروان و
صفین در دوره
خلافت امیرمؤمنان عللیهالسلام شرکت کردند. محمد و عون در نبرد
صفین یا
کربلا به شهادت رسیدند.
بلاذری شهادت آنها را در جریان فتح پارس و در شهر
شوشتر نادرست دانسته است.
مزار جعفر طیار و سایر
شهدای موته در اردن و منطقهای است که امروزه به آن مزار گویند و اخیراً بر روی بقعه جعفر گنبد و بارگاهی ساخته شده است.
گویند: الظاهر بیبرس، چهارمین سلطان ممالیک مصر (م. ۶۷۶ ق.) مزار جعفر بن ابی طالب را بازسازی کرد و اوقاف بسیاری به آن اختصاص داد.
امروزه در جنوب شهر
دزفول بقعهای به نام
محمد بن جعفر طیار قرار دارد که
زیارتگاه مردم است.
از آنجا که جعفر در اوایل دوره مکی اسلام آورد، شاید بتوان کلیه آیات قرآنی مکی را که در مدح مؤمنان است بر جعفر قابل تطبیق دانست، هرچند راویان، در
تفسیر این آیات روایتی نقل نکرده باشند. مفسران نخستین در تفسیر آیات هجرت و آیاتی که به روابط مسلمانان با مسیحیان میپردازند از جعفر سخن گفتهاند:
ابن عباس روایت میکند که
آیه ۴۱
نحل «والَّذینَ هاجَروا فِی اللّهِ مِن بَعدِ ما ظُـلِموا لَنُبَوِّئَنَّهُم فِی الدُّنیا حَسَنَةً ولاََجرُ الاخِرَةِ اَکبَرُ لَو کانوا یَعلَمون»
درباره جعفر و علی و
عبدالله بن عقیل نازل شده است
که در راه خدا
ستم دیدند و هجرت کردند و جایگاه خوبی خواهند داشت و پاداش آنها در آخرت بیشتر است.
بر اساس گفته ابن عباس
آیه ۱۰
سوره زمر «واَرضُ اللّهِ وسِعَةٌ اِنَّما یُوَفَّی الصّـبِرونَ اَجرَهُم بِغَیرِ حِساب»
در شان جعفر و مهاجران حبشه نازل شده که در راه خدا از
خانه خدا و دیار خود کوچیدند و در زمان سختی صبر کردند و اکنون خداوند به آنان وعده پاداشی کامل و بی شمار میدهد.
در پی هجرت مسلمانان به حبشه نمایندگان
قریش با متهم ساختن مسلمانان به
بدگویی از خدایان، نجاشی نظر
اسلام را در این باره از مسلمانان مهاجر جویا شد.
بنا به روایت ابن عباس پس از درخواست نجاشی، جعفر آیاتی از
سوره مریم را درباره
حضرت عیسی علیهالسّلام و مادرش
مریم علیهماالسلام قرائت کرد و نجاشی و
راهبان مسیحی دربار را به گریه آورد. بنابر نظر برخی مفسران آیات ۸۲ - ۸۶
مائده «لَتَجِدَنَّ اَقرَبَهُم مَوَدَّةً لِلَّذینَ ءامَنُوا الَّذینَ قالوا اِنّا نَصـری...»
در وصف آنان نازل شد و پیامبر را از آنان مطلع کرد. در این آیات گفته شده: کسانی که خود را
مسیحی میخوانند مهربانترین مردم به
مؤمنان هستند و با شنیدن آیات الهی گریان شده،
ایمان میآورند.
بنا به روایت واحدی قریش پس از شکست بدر در سال دوم هجری تصمیم گرفتند انتقام کشتگان
بدر را از مهاجران حبشه بگیرند، از این رو نمایندگان خود را نزد نجاشی فرستادند؛ اما با غلبه جعفر بر فرستادگان قریش، نجاشی به مسلمانان امان داد و آنان را
حزب ابراهیم خواند. نمایندگان قریش با اعتراض به سخن نجاشی خود را حزب ابراهیم دانستند؛ اما نجاشی به سخن آنان اعتنایی نکرد و آنان را با هدایایشان باز گرداند.
قرآن کریم در
آیه ۶۸
آل عمران «اِنَّ اَولَی النّاسِ بِاِبرهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعوهُ وهـذا النَّبِیُّ والَّذینَ ءامَنوا واللّهُ وَلِیُّ المُؤمِنین»
میان دو گروه داوری کرد و به ایمان و درستی عقیده جعفر و دیگر مهاجران گواهی داد.
این در حالی است که منابع تاریخی مهاجرت به حبشه را حدود ۱۰ سال پیش از نبرد
بدر دانستهاند.
در روایات فراوان
تفسیری نام جعفر همراه با
حمزه ،
امام علی و گاه
عقیل ،
حارث بن عبدالمطلب و
خدیجه و... آمده است تا با تطبیق برخی آیات یا بخشی از آنها بر این عده که غالبا بنی هاشمی هستند، تصویری روشن از ایمان و جایگاه آنان در آخرت ارائه کنند. غالب این روایات در
منابع شیعی و نیز در
شواهد التنزیل حسکانی و به نقل از ابن عباس آمدهاند:
بر اساس روایتی از ابن عباس،
آیه ۱۳
بقره «واِذا قیلَ لَهُم ءامِنوا کَما ءامَنَ النّاسُ قالوا اَنُؤمِنُ کَما ءامَنَ السُّفَهاءُ اَلا اِنَّهُم هُمُ السُّفَهاءُ ولـکِن لایَعلَمون»
در مورد افرادی چون علی و جعفر و حمزه و
سلمان نازل شده است که اینان را در برابر بی خردان، الگوی افراد باایمان معرفی میکند.
از ابن عباس روایت شده است که
آیه ۱۵
حجرات «اِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ ءامَنوا بِاللّهِ ورَسولِهِ ثُمَّ لَم یَرتابوا وجـهَدوا بِاَمولِهِم واَنفُسِهِم فی سَبیلِ اللّهِ اُولـئِکَ هُمُ الصّـدِقون»
در شان علی و حمزه و جعفر نازل شده است که در آن خداوند مؤمنان راستین را تنها چنین کسانی میداند که بی هیچ شکی به خدا و فرستاده او ایمان آوردهاند و با مال و جان خود در راه خدا میکوشند.
از ابن عباس روایت شده که مراد از
متقون در
آیه ۳۴ انفال «... اِن اَولِیاؤُهُ اِلاَّ المُتَّقونَ...»
علی و حمزه و جعفر و عقیل است.
در این
آیه سخن از سرپرستی و اداره
مسجدالحرام است که ضمن توبیخ
مشرکان ، آنان را اهل این کار نمیداند و پرهیزگارانی چون علی و جعفر را دارای صلاحیت برای سرپرستی آن میداند.
روایت شده است که
آیه ۱۹
توبه «اَجَعَلتُم سِقایَةَ الحاجِّ وعِمارَةَ المَسجِدِ الحَرامِ کَمَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الاخِرِ وجـهَدَ فی سَبیلِ اللّهِ لا یَستَوونَ عِندَاللّهِ»
درباره مؤمنانی چون علی، حمزه و جعفر نازل شده است که به خداوند و
قیامت ایمان داشته و در راه خدا
جهاد کردهاند. خداوند اینان را با شیبه و عباس
قیاس ناپذیر میداند که به پرده داری
کعبه یا پذیرایی حاجیان
فخر میکردند.
به روایت از ابن عباس، مراد از زندگان در
آیه ۲۲
فاطر «وما یَستَوِی الاَحیاءُ ولاَ الاَموتُ اِنَ اللّهَ یُسمِعُ مَن یَشاءُ وما اَنتَ بِمُسمِعٍ مَن فِی القُبور»
علی، حمزه، جعفر، حسن، حسین، فاطمه و خدیجه و مراد از اموات
کفار مکهاند.
در این
آیه خداوند از یکسان نبودن زنده و مرده سخن گفته است.
در شان نزول
آیه ۵۴
انعام «وَإِذَا جَاءكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»
روایات مختلفی ذکر شدهاند و از جعفر در کنار کسانی چون علی بن ابی طالب و حمزه نام میبرند
که به نشانههای خداوندی ایمان داشتهاند و پیامبر از جانب خدا مامور بوده است که به آنان درود گوید و به رحمت پروردگار نوید دهد.
در روایتی از
ابوهریره آمده است که
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم علی و حمزه و جعفر و عقیل را از مصادیق
آیه ۶۲
یونس «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللّهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون»
دانسته است که از اولیای خدا بوده، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند.
به روایت
امام باقر علیه السلام؛ علی علیهالسّلام و حمزه و جعفر و
عبیدة بن حارث همپیمان شده بودند تا در راه خدا و رسولش وفادار بمانند. هنگامی که حمزه و جعفر و عبیدة بن حارث به شهادت رسیدند و علی علیهالسّلام باقی ماند
آیه ۲۳
احزاب «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عـهَدُوا اللّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ ومِنهُم مَن یَنتَظِرُ وما بَدَّلوا تَبدیلا»
نازل شد.
این
آیه از جعفر به نام رادمردی
مؤمن یاد میکند که درست و استوار، بر سر پیمان خود با خداوند، تا سر جان ایستاد و از پیمان خود روی نپیچید.
براساس روایتی از ابن عباس آیات ۴ - ۶
محمّد «... والَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ فَلَن یُضِلَّ اَعمــلَهُم•...»
در بیان اجر و مقام حمزه و جعفر نزد خداوند است. در این آیات آمده است که خداوند پاداش کسانی را که در راه او کشته شدهاند تباه نمیکند و آنان را
هدایت میکند و به بهروزی میرساند و در بهشتی درمی آورد که برایشان وصف کرده است،
آیه ۱۱ همین
سوره: «ذلِکَ بِاَنَّ اللّهَ مَولَی الَّذینَ ءامَنوا» نیز در مورد علی، حمزه و جعفر است
که آنان را از مؤمنان معرفی کرده و فرموده است که خداوند ولی و یاریگر آنان است.
ابن عباس
آیه ۲۵ بقره «وبَشِّرِ الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ اَنَّ لَهُم جَنّـتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ کُلَّما رُزِقوا مِنها مِن ثَمَرَةٍ رِزقـًا قالوا هـذَا الَّذی رُزِقنا مِن قَبلُ واُتوا بِهِ مُتَشـبِهـًا ولَهُم فیها اَزوجٌ مُطَهَّرَةٌ وهُم فیها خــلِدون»
را از آیاتی میداند که فقط درباره پیامبر و
اهل بیت او نازل شده و کسی در این فضیلت با آنان شریک نیست. بنابراین روایت، پیامبر به مؤمنان صاحب
عمل صالح از جمله علی، حمزه، جعفر و عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب بشارت میدهد و اینان هرگاه
میوههای بهشتی دریافت میکنند میگویند: این همان است که پیش تر در دنیا دریافت کردهایم و این گروه در بهشت، جاودانهاند.
به نقل از ابن عباس مقصود از شهدا در
آیه ۱۹
حدید «... والشُّهَداءُ عِندَ رَبِّهِم لَهُم اَجرُهُم ونورُهُم...»
علی، جعفر و حمزه است که نزد
پروردگار خود ماجورند.
در روایات اهل بیت علیهمالسّلام آمده است که منظور از شهدا در
آیه ۶۹
نساء «ومَن یُطِعِ اللّهَ والرَّسولَ فَاُولـئِکَ مَعَ الَّذینَ اَنعَمَ اللّهُ عَلَیهِم مِنَ النَّبِیّینَ والصِّدّیقِینَ والشُّهَداءِ والصّــلِحینَ وحَسُنَ اُولـئِکَ رَفیقا»
جعفر و حمزهاند که خداوند
نعمت را بر آنها تمام کرده و رفیقان خوبی برای کسانی هستند که از خداوند اطاعت میکنند.
مفسران در
آیه ۴۶
اعراف «وعَلَی الاَعرافِ رِجالٌ یَعرِفونَ کُلاًّ بِسیمَاهُم»
بسیار دور از هم سخن گفتهاند. طبق روایتی که از ابن عباس نقل شده است، مصداق رجال در این
آیه حمزه، علی، عباس و جعفرند که در
روز جزا بر جایگاههای اهل بهشت اشراف دارند و این نشان از بلندی مرتبه آنان دارد.
از ابن عباس نقل شده است که
آیه ۴۷
حجر «ونَزَعنا ما فی صُدورِهِم مِن غِلٍّ اِخونـًا عَلی سُرُرٍ مُتَقـبِلین»
درباره علی، حمزه، جعفر، عقیل،
ابوذر ،
سلمان ،
عمار ،
مقداد و
حسن و
حسین علیهمالسّلام نازل شده است. با توجه به آیات قبل و بعد، اینان پرهیزگارانی هستند که با درود الهی به بهشت فراخوانده میشوند و در بهشت برادرانه و رودررو از
نعمتهای الهی برخوردارند و رنج و گزندی در آنجا به آنان نمیرسد و نه از آنجا رانده نمیشوند.
از
امام باقر علیهالسّلام نقل شده است که
آیه ۴۰
حجّ «اَلَّذینَ اُخرِجوا مِن دِیـرِهِم بِغَیرِ حَقٍّ اِلاّ اَن یَقولوا رَبُّنَا اللّهُ»
درباره علی، حمزه و جعفر نازل شده است
که تنها به جرم پایبندی در ایمان به پروردگار از خانه و کاشانه خویش رانده شدهاند. خداوند در
آیه قبل، به این مؤمنان ستمدیده اجازه جهاد داده است و در این
آیه وعده میدهد که یاریگرشان باشد که
دین او را یاری دادهاند.
از ابن عباس روایت شده است که
آیه ۶۱
قصص : «اَفَمَن وَعَدنـهُ وَعدًا حَسَنـًا فَهُوَ لـقیهِ کَمَن مَتَّعنـهُ مَتـعَ الحَیوةِ الدُّنیا ثُمَّ هُوَ یَومَ القِیـمَةِ مِنَ المُحضَرین»
درباره حمزه، جعفر و علی علیهالسّلام نازل شده است. خداوند در این
آیه متاع زندگی دنیا را کم ارزش تر از وعده نیکوی آخرت دانسته است.
منظور از
اهل ایمان و عمل صالح در
آیه ۲۱ جاثیه «اَم حَسِبَ الَّذینَ اجتَرَحوا السَّیِّـٔتِ اَن نَجعَلَهُم کالَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ»
طبق روایت ابن عباس، پیامبر و علی و حمزه و جعفر و حسن و حسین و
فاطمه علیهمالسّلام است و در مقابل،
بنی امیه اهل ارتکاب بدیها شمرده شدهاند.
در روایتی از ابن عباس آمده است که
آیه ۱۷
طور «اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـتٍ ونَعیم»
در شان علی، حمزه، جعفر و فاطمه علیهمالسّلام نازل شده است. این
آیه و چند بخش پس از آن به بیان پاداش
پرهیزگاران در سرای دیگر میپردازند که دلشاد از دادههای خداوندی در کنار یکدیگر در بهشت برخوردار و در سایه توجه الهی از
کیفر دوزخ در اماناند.
ابن عباس در روایتی آیات ۲۲ - ۲۸
مطفّفین «اِنَّ الاَبرارَ لَفی نَعیم•... • عَینـًا یَشرَبُ بِهَا المُقَرَّبون»
را که در وصف نعمتهای بهشتی وعده داده شده به نیکاناند در شان علی، فاطمه، جعفر و حمزه و... دانسته است.
نقل شده است که جعفر بن ابی طالب از مصادیق یاوران [
دین ] خداست که در
آیه ۱۴
صفّ «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کونوا اَنصارَ اللّهِ کَما قالَ عیسَی ابنُ مَریَمَ لِلحَواریّینَ مَن اَنصاری اِلَی اللّهِ فَاَیَّدنَا الَّذینَ ءامَنوا عَلی عَدُوِّهِم فَاَصبَحوا ظـهِرین»
از آنان سخن رفته است.
طبق این روایت، جعفر علیهالسّلام از مؤمنانی است که دعوت الهی را پاسخ گفتند و به آنان بشارت داده شده که همچون
حواریان عیسی علیهالسّلام به تایید و حمایت خداوند پشت گرم خواهند بود.
براساس روایت
انس بن مالک از
رسول خدا مقصود از آیات ۳۸ - ۳۹
عبس «وُجوهٌ یَومَئذٍ مُسفِرَه• ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَه»
پیامبر، علی، حمزه، جعفر، حسن، حسین و فاطمه است که با چهرههایی درخشان چون
خورشید در
محشر از قبرهای خود برمی خیزند و خندان و شاداناند.
سدّی ، ابوصالح و ابن شهاب به نقل از ابن عباس مقصود از
مؤمنین در
آیه ۹
اسراء «ویُبَشِّرُ المُؤمِنینَ...»
را جعفر، علی، عقیل، حمزه و... دانستهاند
که به سبب انجام کارهای نیک به آنها اجر بزرگ بشارت داده شده است.
اسباب النزول، الواحدی (م. ۴۶۸ ق.)؛ به کوشش کمال بسیونی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۱ ق؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ ق.)؛ به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ اسد الغابه، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ ق.)؛ به کوشش علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ ق.)؛ به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق؛ اعیان الشیعه، سیدمحسن الامین (م. ۱۳۷۱ ق.)؛ به کوشش حسن الامین، بیروت، دارالتعارف؛ انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ ق.)؛ به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ البدء والتاریخ، المقدسی (م. ۳۵۵ ق.)؛ بیروت، دارصادر، افست، ۱۹۰۳ م؛ البدایة والنهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)؛ قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق؛ تاویل الآیات الظاهره، سید شرف الدین علی الحسینی الاستر آبادی (م. ۹۶۵ ق.)؛ به کوشش استاد ولی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۹ ق؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ ق.)؛ به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ ق؛ تاریخ الامم والملوک، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، خلیفة بن خیاط العصقری (م. ۲۴۰ ق.)؛ به کوشش سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛ التاریخ الصغیر، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)؛ به کوشش محمود ابراهیم، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ التاریخ الکبیر، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ ق؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ ق.)؛ بیروت، دارصادر، ۱۴۱۵ ق؛ التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)؛ به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ التبیین فی انساب القرشیین، عبداللّه بن قدامة، به کوشش محمد فایف، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۸ ق؛ تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)؛ المکتبة المرتضویه؛ تفسیر الحبری، حسین بن حکم الحبری (م. ۲۸۶ ق.)؛ به کوشش حسینی، بیروت، آل البیت لاحیاءالتراث، ۱۴۰۸ ق؛ تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)؛ به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ تفسیر فرات الکوفی، الفرات الکوفی (م. ۳۰۷ ق.)؛ به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)؛ به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق؛ تفسیر کنزالدقایق، المشهدی (م. ۱۱۲۵ ق.)؛ به کوشش درگاهی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر مبهمات القرآن، بلنسی (م. ۷۸۲ ق.)؛ به کوشش حنیف قاسمی، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر منهج الصادقین، فتح الله کاشانی (م. ۹۸۸ ق.)؛ تهران، کتابفروشی محمد علمی، ۱۳۳۶ ش؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق؛ الجواهر السنیه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.)؛ قم، مکتبة المفید، ۱۳۸۴ ق؛ الحدائق الناضره، یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ ق.)؛ به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ ش؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم الاصفهانی (م. ۴۳۰ ق.)؛ به کوشش مصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ الخصال، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)؛ به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ ق؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۶۵ ق؛ الدرالنظیم، ابن حاتم العاملی (م. ۶۶۴۰ ق.)؛ قم، النشر الاسلامی؛ دیار شهر یاران (آثار و بناهای تاریخی خوزستان)؛ احمد اقتداری، تهران، نشر اشاره، ۱۳۷۵ ش؛ روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق.)؛ به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش؛ زبده التفاسیر، فتح الله الکاشانی (م. ۹۸۸ ق.)؛ قم، المعارف الاسلامی، ۱۴۲۳ ق؛ السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ ق.)؛ بیروت، دارالفکر؛ السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳ ق.)؛ قم، مصطفوی سیر اعلام النبلاء، الذهبی (م. ۷۴۸ ق.)؛ به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ ق.)؛ به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ ق؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی (م. ۵۰۶ ق.)؛ به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛ صبح الاعشی، احمد بن علی القلقشندی (م. ۸۲۱ ق.)؛ مصر، وزارة الثقافة والارشاد القومی، ۱۳۸۳ ق؛ صفة الصفوه، ابی الفرج الجوزی (م. ۵۷۹ ق.)؛ بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق؛ الطبقات، خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ ق.)؛ به کوشش سهیل زکّار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ ق.)؛ بیروت، دار صادر؛ العروة الوثقی، سید محمد کاظم یزدی (م. ۱۳۳۷ ق.)؛ قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۰ ق؛ علل الشرایع، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)؛ به کوشش بحرالعلوم، نجف، مکتبة الحیدری، ۱۳۸۵ ق؛ عمدة الطالب، ابن عنبه (م. ۸۲۸ ق.)؛ به کوشش محمد حسن، نجف، حیدریة، ۱۳۸۰ ق؛ عیون الحکم والمواعظ، علی بن محمد اللیثی (م. قرن ۶)؛ به کوشش حسنی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶ ش؛ الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)؛ به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ ق.)؛ بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ ق؛ کشف الاسرار، میبدی (م. ۵۲۰ ق.)؛ به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش؛ الکشف والبیان، الثعلبی (م. ۴۲۷ ق.)؛ به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ ق؛ کنزالعمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ ق.)؛ به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المحبّر، ابن حبیب (م. ۲۴۵ ق.)؛ به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیده؛ مروج الذهب، المسعودی (م. ۳۴۶ ق.)؛ به کوشش مفید محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ المعارف، ابن قتیبة (م. ۲۷۶ ق.)؛ به کوشش ثروت عکاشة، قم، شریف رضی، ۱۳۷۳ ش؛ معالم التنزیل، البغوی (م. ۵۱۰ ق.)؛ به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ ق؛ معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ ق.)؛ بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵ م؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی (م. ۴۳۰ ق.)؛ به کوشش محمد حسن و مسعد عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۲ ق؛ المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ ق.)؛ به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ ق؛ المنهاج (مجله)؛ بیروت، الغدیر؛ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج الاصفهانی (م. ۳۵۶ ق.)؛ به کوشش مظفر، قم، دارالکتاب، ۱۳۸۵ ق؛ المقنع، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)؛ قم، مؤسسة الامام الهادی علیه السلام؛ ۱۴۱۵ ق؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ ق.)؛ به کوشش یوسف البقاعی، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۲ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ میقات حج (فصلنامه)؛ تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛ نهایة الارب، احمد بن عبدالوهاب النویری (م. ۷۳۳ ق.)؛ قاهرة، وزارة الثقافة والارشاد القومی، ۱۴۱۲ ق؛ الوافی بالوفیات، الصفدی (م. ۷۶۴ ق.)؛ به کوشش احمد الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«جعفر بن ابیطالب در شأن نزول»