• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جزیه (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جزیه مالیاتی است که از اهل کتاب، به سبب اقامتشان در قلمرو حکومت اسلامی و متارکه جنگ با آنان، گرفته می‌شود. در این مدخل، از واژه «جزیه» استفاده شده است.





۱.۱ - آزادی

اهل کتاب در صورت تسلیم و پرداخت جزیه، در عقاید و احکام خویش آزادی داشتند.
قـتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتـب حتی یعطوا الجزیة عن ید وهم صـغرون (با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز بازپسين ایمان نمى‌آورند و آنچه را خدا و فرستاده ‌اش حرام گردانيده‌اند حرام نمى‌دارند و متدين به دین حق نمى‌گردند کارزار كنيد تا با (كمال) خوارى به دست‌ خود جزيه دهند.)
«در آيات گذشته، سخن از وظيفه مسلمانان در برابر بت‌پرستان بود، آيه مورد بحث و آيات آينده، تکلیف مسلمين را با «اهل كتاب» روشن مى‌سازد.
در اين آیات ، در حقيقت اسلام براى آنها يك سلسله احكام حدّ وسط ميان «مسلمين» و «مشرکین» قائل شده است؛ زيرا اهل كتاب از نظر پيروى از يك دین آسمانی شباهتى با مسلمانان دارند.
ولى از جهتى نيز شبيه به مشركان هستند، به همين دليل، اجازه كشتن آنها را نمى‌دهد در حالى كه اين اجازه را درباره بت‌پرستانى كه مقاومت به خرج مى‌دادند، مى‌داد؛ زيرا برنامه، برنامه ريشه‌كن ساختن بت‌پرستى از روى کره زمین بوده است.
اما در صورتى اجازه كنار آمدن با اهل كتاب را مى‌دهد كه آنها حاضر شوند به صورت يك اقليت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت‌آميز داشته باشند.»

۱.۲ - امنیت

امنیت جان و مال کافران اهل کتاب، پیامد انعقاد قرارداد جزیه و پرداخت آن از سوی آنان است.
قـتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتـب حتی یعطوا الجزیة..((با كسانى از اهل كتاب كه به...)
«زیرا در آنجا گفتیم حکومت اسلامی جزیه را به این سبب مى‌گیرد که هم ذمه ایشان را حفظ کند و هم خونشان را محترم بشمارد و هم به مصرف اداره ایشان برساند.
راغب درباره کلمه (صاغر) گفته است (صغر) و (کبر) از اسماء متضادى هستند که ممکن است به یک چیز و لیکن به دو اعتبار اطلاق شوند، زیرا ممکن است یک چیزى نسبت به چیزى کوچک باشد و نسبت به چیز دیگرى بزرگ - تا آنجا که مى‌گوید: این کلمه اگر به کسر صاد و فتح غین خوانده شود، به معناى صغیر و کوچک است ، و اگر به فتح صاد و غین هر دو خوانده شود، به معناى ذلت خواهد بود. و کلمه (صاغر) به کسى اطلاق مى‌شود که تن به پستى داده باشد، و قرآن آن را درباره آن دسته از اهل کتاب که راضى به دادن جزیه شده‌اند استعمال کرده و فرموده: (حَتى یُعْطوا الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَ هُمْ صغِرُونَ).
از آنچه در صدر آیه مورد بحث از اوصاف سه‌گانه اهل کتاب بعنوان حکمت و مجوز قتال با ایشان ذکر شده ، و از اینکه باید با کمال ذلت جزیه بپردازند، چنین برمى آید که منظور از ذلت ایشان خضوعشان در برابر سنت اسلامی، و تسلیمشان در برابر حکومت عادله جامعه اسلامی است .»
«از آنچه گفته شد روشن مى‌شود كه: جزيه تنها يك نوع كمك مالى است، كه از طرف اهل كتاب در برابر مسئوليتى كه مسلمانان به منظور تأمين امنیت جان و مال آنها به عهده مى‌گيرند، پرداخت مى‌گردد.
بنابراين، آنها كه جزيه را يك نوع «حق تسخير» به حساب آورده‌اند، توجه به روح و فلسفه آن نداشته‌اند.
آنها به اين حقيقت توجه نكرده‌اند كه: اهل كتاب هنگامى كه به صورت اهل ذمه در آيند حكومت اسلامى موظف است آنان را از هر گونه تعرض و آزارى مصونيت بدهد.
و با توجه به اين كه آنها در برابر پرداخت جزيه علاوه بر استفاده از مصونيت و امنيت هيچ گونه تعهدى از نظر شركت د ر میدان جنگ و كليه امور دفاعى و امنيتى بر عهده ندارند، روشن مى‌شود كه مسئوليت آنها در برابر حكومت اسلامى به مراتب از مسلمانان كمتر است.
يعنى، آنها با پرداخت مبلغ ناچيزى در سال ، از تمام مزاياى حكومت اسلامى استفاده مى‌كنند، و با مسلمانان برابر مى‌شوند، در حالى كه در متن حوادث و در برابر خطرات قرار ندارند.»

۱.۳ - متارکه جنگ

لازم است در صورت تسلیم و پرداخت جزیه از سوی اهل کتاب، جنگ با آنان متارکه شود.
قـتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتـب حتی یعطوا الجزیة...
«این آیات مسلمین را امر مى‌کند به اینکه با اهل کتاب که از طوایفى بودند که ممکن بود جزیه بدهند و بمانند و ماندنشان آنقدر مفسده نداشت کارزار کنند، و در انحراف‌شان از حق در مرحله اعتقاد و عمل، امورى را ذکر مى‌کند.»




۲.۱ - پرداخت جزیه

پرداخت جزیه از سوی اهل کتاب در حکومت اسلامی واجب است.
قـتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتـب حتی یعطوا الجزیة عن ید وهم صـغرون...
«از همه اینها گذشته، اگر انسان در مقاصد عامه اسلامى تدبر کند شکى برایش باقى نمى ماند در اینکه قتال با اهل کتاب و واداشتن ایشان به دادن جزیه براى این نبوده که مسلمین و اولیاء ایشان را از ثروت اهل کتاب برخوردار سازد، و وسایل شهوت رانى و افسار گسیختگى را براى آنان فراهم نماید و آنان را در فسق و فجور به حد پادشاهان و روسا و اقویاى امم برساند.
بلکه غرض دین، در این قانون این بوده که حق و شیوه عدالت و کلمه تقوی را غالب، و باطل و ظلم و فسق را زیر دست قرار دهد، تا در نتیجه نتواند بر سر راه حق عرض اندام کند و تا هوی و هوس در تربیت صالح و مصلح دینی راه نیابد و با آن مزاحمت نکند.»

۲.۲ - داشتن اختیار

حکومت اسلامی مخیر است جزیه بر اراضی یا سرانه اهل کتاب قرار دهد.
قـتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتـب حتی یعطوا الجزیة عن ید وهم صـغرون... برداشت یاد شده بر اساس حدیثی منقول از رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ و سلّم است.

۱.۳ - متارکه جنگ

در صورت تسلیم و پرداخت جزیه، واجب است جنگ با اهل کتاب متارکه شود.
قـتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتـب حتی یعطوا الجزیة عن ید وهم صـغرون...
«اما در صورتى اجازه كنار آمدن با اهل كتاب را مى‌دهد كه آنها حاضر شوند به صورت يك اقليت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت‌آميز داشته باشند.
اسلام را محترم بشمرند و دست به تحريكات بر ضد مسلمانان و تبلیغات مخالف اسلام نزنند، و يكى ديگر از نشانه‌هاى تسليم آنها در برابر اين نوع همزيستى مسالمت‌آميز آن است كه «جِزيَه» را كه يك نوع مالیات سرانه است، بپذيرند و هر ساله مبلغى مختصر، كه حدود و شرايط آن در بحث‌هاى آينده به خواست خدا مشخص خواهد شد، تحت اين عنوان به حكومت اسلامى بپردازند. در غير اين صورت، اجازه مبارزه و پيكار با آنها را صادر مى‌كند.»

۲.۴ - ندادن جزیه

در صورتی که کافر ذمی از پرداخت جزیه سر باز زند در امان نخواهد بود.
قـتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتـب حتی یعطوا الجزیة عن ید وهم صـغرون.
ولا تجـدلوا اهل الکتـب الا بالتی هی احسن الا الذین ظـلموا منهم وقولوا ءامنا بالذی انزل الینا وانزل الیکم والـهنا والـهکم وحد ونحن له مسلمون (و با اهل كتاب جز به (شيوه ‌اى) كه بهتر است مجادله مكنيد مگر (با) كسانى از آنان كه ستم كرده ‌اند و بگوييد به آنچه به سوى ما نازل شده و (آنچه) به سوى شما نازل گرديده ایمان آورديم و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم.)
در ذیل این آیه، طبرسی ره می‌فرماید: اگر اهل کتاب از پرداخت جزیه خودداری و اعلان جنگ نمودند باید با آنان نبرد نمود تا اسلام آورند یا جزیه بدهند.

۲.۴.۱ - مجادله احسن

«مجادله وقتى نیکو به شمار مى رود، که با درشتخویى و طعنه و اهانت همراه نباشد، پس یکى از خوبیهاى مجادله این است که : با نرمى و سازش همراه باشد، و خصم را متاذى نکند که در این صورت مجادله داراى حسن و نیکى است، یکى دیگر اینکه شخص مجادله کننده از نظر فکر با طرفش نزدیک باشد، به این معنا که هر دو علاقه مند به روشن شدن حق باشند، و در نتیجه هر دو با کمک یک دیگر حق را روشن سازند، و لجاجت و عناد به خرج ندهند، پس وقتى این شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نیکویى مجادله دو برابر مى شود، آن وقت است که مى توان گفت این مجادله بهترین مجادله ها است
و به همین جهت وقتى مؤمنین را نهى مى‌کند از مجادله با اهل کتاب، مگر آن مجادله که احسن و بهترین طرق مجادله باشد، از اهل کتاب جمعى را استثناء مى کند، و مى‌فرماید مگر آن عده از اهل کتاب را که ستم کردند»
«البته هر قانونى استثنائى نيز دارد، از جمله، همين اصل كلى در بحث و مجادله اسلامی، در مواردى ممكن است حمل بر ضعف و زبونى شود، و يا طرف مقابل آن چنان مست و مغرور باشد كه، اين طرز برخورد انسانى، بر جرأت و جسارتش بيفزايد، لذا در دنبال آيه، به صورت يك استثناء مى‌فرمايد:
«مگر كسانى از آنها كه مرتكب ظلم و ستم شدند» «إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ».
همانها كه بر خود و ديگران ظلم كردند، و بسيارى از آيات الهى را کتمان نمودند، تا مردم به اوصاف پیامبر اسلام صلى الله عليه و آله آشنا نشوند.
آنها كه ظلم كردند، و فرمانهاى الهى را در آنجا كه بر خلاف منافعشان بود زير پا گذاردند.
آنها كه ظلم كردند، و خرافاتى همچون مشركان به ميان آوردند، «مسيح» يا «عزيز» را فرزند خدا خواندند.
و بالاخره، آنها كه ظلم كردند و به جاى بحث منطقى دست به شمشير برده و متوسل به زور شدند و به شيطنت و توطئه‌چينى پرداختند.»

۲.۵ - وجوب جزیه بر یهود در حکومت اسلامی

واجب است از سوی یهود به حکومت اسلامی، جزیه پرداخت شود.
ضربت علیهم الذلة این ماثقفوا الا بحبل من الله وحبل من الناس وباءو بغضب من الله وضربت علیهم المسکنة ذلک بانهم کانوا یکفرون بـایـت الله ویقتلون الانبیاء بغیر حق ذلک بماعصوا وکانوا یعتدون (هر كجا يافته شوند به خوارى دچار شده ‌اند مگر آنكه به پناه امان خدا و زينهار مردم (روند) و به خشمى از خدا گرفتار آمدند و (مهر) بينوايى بر آنان زده شد اين بدان سبب بود كه به آيات خدا کفر مى‌ ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى ‌كشتند (و نيز) اين (عقوبت) به سزاى آن بود كه نافرمانى كردند و از اندازه درمى‌گذرانيدند.)
«ضربت علیهم الذلة» به معنای «فرضت علیهم الجزیة» پرداخت جزیه بر آنان واجب شده است.
«و مراد از (ضرب ذلت بر آنان) این است که خداى تعالى حکم تشریعی به ذلت آنان کرده، به دلیل اینکه دنبال ضرب ذلت مى‌فرماید: (اینما ثقفوا هر جا که یافت شوند) چون معناى ظاهر این جمله این است که مؤ منین هر جا ایشان را دیدند و بر آنان مسلط شدند، چنین و چنان کنند. و این با ذلت تشریعى که یکى از آثارش جزیه گرفتن است، مناسبت دارد.
در نتیجه برگشت معناى آیه به این مى شود که اهل کتاب به حسب حکم شرع اسلامى ذلیلند، مگر اینکه یا داخل در ذمه اسلام شوند و یا امانى از مردم مسلمان به نحوى از انحاء ایشان را حفظ کنند.»


پس از تسلیم و پرداخت جزیه از سوی اهل کتاب، تامین امنیت آنان بر حکومت اسلامی واجب است.
قـتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق...


در صورت مسلمان شدن کافر ذمی، مبلغ جزیه حذف می‌گردد.
... حتی یعطوا الجزیة...
برداشت مزبور مبتنی بر دیدگاه برخی فقها، در ذیل آیه شریفه است.




۵.۱ - ذمی بودن

از شرایط وضع جزیه بر اهل کتاب ، ذمی بودن آنهاست.
قـتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ...

۵.۲ - توانایی مالی

توانایی و قدرت اهل کتاب بر دادن جزیه، از شرایط اخذ آن است.
... حتی یعطوا الجزیة عن ید..(...تا با (كمال) خوارى به دست‌ خود جزيه دهند...)

«عن ید» کنایه از قدرت است و برخی از آن استفاده کرده‌اند در صورتی می‌توان از کافر ذمی جزیه گرفت که غنی و قادر بر پرداخت باشد.

۵.۳ - عدم پذبرش اسلام

عدم پذیرش اسلام و احکام آن از سوی اهل کتاب، از عوامل تشریع جزیه بر آنان است.
قـتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتـب حتی یعطوا الجزیة عن ید...
«و این منتها درجه عدالت و انصاف است که دین حق در باره سایر ادیان مراعات نموده. و گرفتن جزیه را نیز براى حفظ ذمه و پیمان ایشان و اداره به نحو احسن خود آنان است، و هیچ حکومتى چه حق و چه باطل از گرفتن جزیه گریزى ندارد، و نمى تواند جزیه نگیرد.
از همینجا معلوم مى شود که منظور از محرمات در آیه شریفه، محرمات اسلامیى است که خدا نخواسته است در اجتماع اسلامی شایع شود، چنانکه منظور از (دین حق) همان دینى است که خدا خواسته است اجتماعات بشرى پیرو آن باشند.»


پرداخت جزیه از سوی خود اهل ذمه باید همراه با تسلیم و انقیاد در برابر حکومت اسلامی باشد.
... حتی یعطوا الجزیة عن ید وهم صـغرون. (بنا بر اینکه مقصود از «عن ید» پرداخت جزیه از سوی خود کافر ذمی باشد نه وکیل او.)


حکومت اسلامی موظف بر گرفتن جزیه به اندازه توان مالی اهل ذمه است.
قـتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتـب حتی یعطوا الجزیة عن ید وهم صـغرون.
برداشت بر اساس روایتی از امام صادق علیه‌السّلام است.
« اين است كه: غالباً مبلغ مختصرى در اين زمينه قرار داده مى‌شد. و اين مبلغ گاهى در حدود يك دینار در سال بيشتر نبود، و حتى گاهى در عهدنامه‌ها قید مى‌شد كه جزيه‌دهندگان موظفند به مقدار توانائيشان جزيه بپردازند.»


۱. جواهرالکلام، محمدحسن نجفی، ج۲۱، ص۲۲۷.    
۲. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۳. تفسیرنمونه، مکارم شیرازی، ج۷، ص۴۱۵.    
۴. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۵. تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۵، ص۴۰.    
۶. المفردات، راغب اصفهانی، ذیل «صاغر».    
۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۳۲۲.    
۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۷، ص۴۲۲.    
۹. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۱۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۳۱۵.    
۱۱. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۱۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۳۱۹.    
۱۳. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۱۴. الدرالمنثور، سیوطی، ج۴، ص۱۶۸.    
۱۵. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۱۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۷، ص۴۱۵.    
۱۷. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۱۸. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۶.    
۱۹. تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۸، ص۳۲.    
۲۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۶، ص۲۰۵.    
۲۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۳۱۷.    
۲۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۲۳. تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۲، ص۳۶۵.    
۲۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۳، ص۵۹۵.    
۲۵. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۲۶. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۲۷. تحریرالاحکام، علامه حلی، ج۲، ص۲۰۸.    
۲۸. غنیة النزوع، ابن زهره، ص۲۰۲.    
۲۹. جواهرالکلام، محمد حسن نجفی، ج۲۱، ص۲۵۸.    
۳۰. المبسوط، شیخ طوسی، ج۲، ص۴۲.    
۳۱. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۳۲. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۳۳. کنزالعرفان، السیوری، ج۱، ص۳۶۳.    
۳۴. روح المعانی، آلوسی، ج۵، ص۲۷۱.    
۳۵. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۳۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۳۱۹.    
۳۷. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۳۸. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۳۹. تفسیر نورالثقلین، حویزی، ج۲، ص۲۰۳، ح ۱۰۱.    
۴۰. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۷، ص۴۲۴.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «جزیه».    




جعبه ابزار